عاطفه جعفری، روزنامهنگار: 39سال گذشته، اما آنقدر شیرینی و حلاوت این پیروزی در ذهنها ماندگار است که اگر از همه کسانی که خاطره آن روزها را دارند، سوال کنی، برایشان شیرینترین خاطره بوده و هیچوقت از یادشان نمیرود. سوم خرداد برای ایرانیها خاطره آزادسازی شهری است که برای به دست آوردن دوبارهاش همه با هم متحد شدند و همین اتحاد به پیروزی رسید. فتح خرمشهر نقطهعطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است و همین نقطهعطف، محور وحدت، شور و نشاط بود و البته درس مجاهدت و ایثار برای ماندگاری در تاریخ ایرانزمین.
چطور به پیروزی رسیدیم؟
چهارم آبانماه 1359، خرمشهر اشغال شد و بعد از 19 ماه، توانستیم آن را از عراق پس بگیریم. برای این کار برنامهریزیهای زیادی انجام شد اما مهمترین اتفاق را باید در اتحاد بین ارتش و سپاه دانست. «فتح خرمشهر زمانی انجام شد که ما با هم یکی شدیم و همه خواستمان پیروزی و برگرداندن دوباره این شهر به وطن بود.» این صحبتهای محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه در زمان جنگ بود. وقتی صحبت از آزادسازی خرمشهر میشود انگار به یک نقطه اتحادی میرسیم که برای همه مسلم شده بود که باید با هم یکی شوند. در کتاب اطلس جنگ ایران و عراق به وحدت شکلگرفته بین ارتش و سپاه اشاره شده و آمده است: «همکاری بیسابقه ارتش و سپاه یکی از رمزهای موفقیت پیروزی در فتح خرمشهر بود، در پی حذف بنیصدر، مقدمات همکاری جدی نیروهای ارتش و سپاه فراهم شد و عملیات ثامنالائمه، در نتیجه این همکاری و با تلاش شهیدان کلاهدوز و نامجو طراحی شد و پس از تصویب توسط شورایعالی دفاع، به اجرا درآمد. در پی نتایج بهدستآمده از این عملیات، همکاری این دو سازمان (ارتش و سپاه) بههمراه ترکیب جدیدی از تلفیق و اتخاذ استراتژی عملیاتی و تاکتیکهای رزمی نوین آغاز شد. همکاریهای متقابل سپاه و ارتش، در جوی سرشار از تفاهم، به رفع بسیاری از توهمات و تبلیغات سوء گذشته انجامید و پیروزی را برای ملت به ارمغان آورد.» یا در کتاب «در مسیر پیروزی» که با روایت سردار مرتضی قربانی به چاپ رسیده است، به این نکته اشاره شده. سردار قربانی درمورد این اتحاد میگوید: «حضرت امام دست برادر سردار محسن رضایی و برادر تیمسار صیاد شیرازی را گذاشتند در دست هم، چون شیاطین میخواستند بین سپاه و ارتش تفرقه بیندازند. امام بدون صحبت و با لبخند و تبسم، این معنا را القا کردند که نگذارید بین شما اختلاف بیندازند.»
طراحی عملیات با همکاری چندجانبه
محسن رضایی که در آن زمان فرماندهی سپاه را برعهده داشت، درمورد این وحدت در خاطرات شفاهیاش میگوید: «در عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس وحدت ارتش و سپاه در اوج خود بود. بعدا اختلافات کمی پیدا شد ولی اوج وحدت ما در همین عملیات بیتالمقدس بود که آزادسازی خرمشهر را به ارمغان آورد. این اتحاد در همهچیز نمایان بود و یکی از مهمترین طراحیای بود که با همکاری ارتش ترتیب دادیم و باید بگویم این عملیات یا آزادسازی خرمشهر درحقیقت از دو تدبیر برخوردار بود، اول اینکه، زمین منطقه وسیع بود و ما نیروی کافی نداشتیم، سعی کردیم از نقاطی وارد شویم که حداقل نیرو را برای عملیات نیاز داشته باشد. تدبیر دوم این بود، از جایی به دشمن حمله کنیم که از قبل فکرش را نکرده باشد.»
فتح خرمشهر از نگاه عراقیها
پیروزی ما در فتح خرمشهر، برای همه در آن زمان یک نکته اساسی داشت و آن اینکه چطور به این پیروزی رسیدیم. عراقیها بسیار درمورد این موضوع صحبت کردهاند.
غافلگیر شدن عراقیها
یکی از فرماندهان عراقی که در آن زمان در خرمشهر حضور داشت و باید به دستور صدام این شهر را برای عراق حفظ میکرد، درمورد این موضوع در کتاب خاطراتش به اسم «جنگی که تمامی نداشت» مینویسد: «صدام از ما خواسته بود به هیچوجه این شهر را از دست ندهیم، بارها تهدید شدیم و درنهایت نتوانستیم آن را حفظ کنیم. ایرانیها بسیار هوشمندانه عمل کردند و با یک عملیات پیچیده توانستند ما را غافلگیر کنند، این غافلگیری آنقدر برای ما زیاد بود، که حتی نتوانستیم مقاومتی داشته باشیم.»
تمرکز در همه بخشها برای بازپسگیری خرمشهر
سرهنگ «ستاد فکری حسین» هم از فرماندهان عراقی است و در چند بخش، پیروزی ایران در فتح خرمشهر را بررسی کرده و میگوید: «چند مساله درمورد خرمشهر و آزادسازی آن وجود دارد، اولین نکته اینکه در عملیات پیشروی بهسوی خرمشهر از عنصر غافلگیری به شکل مناسب استفاده شد. فرماندهی ما تصور میکرد که نیروهای اسلامی از سمت شهر پیشروی (حمله) خواهند کرد؛ اما نیروهای اسلامی پس از آنکه اقدام به کاهش سطح آب کردند، از طریق منطقه طاهری پیشروی و به این ترتیب، ما را غافلگیر کردند. این عملیات درحالی انجام شد که نیروهای ما از آن اطلاعی نداشتند. ایرانیها، در استتار منطقه عبور موفق بودند؛ همچنین آنها در عملیات احداث پلها، مخفیانه و در سطحی وسیع موفق بودند. همچنین عملیات عبور دقیق و خارج از برد توپخانهها و خمپارهها انجام گرفت. این واقعیت نشان میدهد که نیروها با انضباط و مطیع فرماندههای خود بودهاند. نیروهای ایرانی پس از عبور بهخاطر برخورداری از روحیه بالا، موفق شدند لایه دفاعی خط اول را پشتسر بگذارند و جاده خرمشهر ـ اهواز را تصرف کنند.» این فرمانده عراقی در ادامه صحبتهایش به موضوع داشتن تسلط و تمرکز نیروهای ایرانی اشاره میکند و میگوید: «نیروهای ایرانی هنگام پیشروی همه توان خود را متمرکز بر یک محور نکردند، بلکه در یک زمان از محورهای مختلفی استفاده کردند. آنها با رخنه در شمال خرمشهر در وضعیت بسیار مناسبی قرار گرفتند و موفق شدند آن رخنه را توسعه بدهند و بهسوی مرکز شهر پیشروی کنند. نیروهای ما پس از آنکه از مرکز شهر بیرون رانده شدند، در خارج از شهر موضع گرفتند. این شرایط موجب شد، نیروهای ما بدون غذا، مهمات و سوخت بمانند. ازاینرو، در وضعیت مصیبتباری قرار گرفتند. البته این شرایط در پی عقبنشینی نیروهای ما از مواضع اصلی پیش آمد. نیروهای ایرانی هم از این موقعیت به نفع خود استفاده کردند و نیروهای عراقی را در محاصره کامل خود درآوردند، به نحوی که دیگر هیچ راهی برای آنها نمانده بود؛ یا باید تسلیم میشدند یا مرگی سخت در انتظار آنها بود.»
پژوهشهایی که برای خرمشهر انجام شده است
نصرتالله صمدزاده، مدیر کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری است و پژوهشهای زیادی را در این زمینه انجام داده است، سراغ او رفتیم تا بدانیم چقدر درمورد آزادسازی خرمشهر پژوهش انجام شده و چه کارهایی صورت گرفته است.
250 عنوان کتاب برای فتح خرمشهر
صمدزاده درمورد اینکه چقدر خرمشهر و موضوع آزادیاش در کتابها متبلور شده است، میگوید: «خرمشهر، به سبب جایگاه نمادینی که اکنون در تاریخ معاصر کشور ما و در تاریخ جنگ دارد، همیشه موردتوجه بوده است. حتی برخی تلاش کردهاند آنچه در این رابطه اتفاق افتاده، با شهرهای مهمی که در جنگهای جهانی سر زبانها افتادهاند، مقایسه تطبیقی کنند. به هر حال متناسب با آماری که در کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری وجود دارد بیش از 250 عنوان کتاب، با محتوای کاملا مرتبط با موضوع خرمشهر تاکنون منتشر شده است که در میان آنها همهنوع کتاب و در همه گونههای نوشتاری به چشم میخورد؛ از شعر و داستان و نمایشنامه و خاطره تا کتابهای پژوهشی و مرجع.
همچنین بهعنوان بخشی از یک منبع، بیش از هزار عنوان کتاب داریم که در آنها میتوان درباره خرمشهر، قبل از اشغال تا بعد از آزادسازی مطلب پیدا کرد. بالاخره خرمشهر پایتخت جنگ محسوب میشود و اهمیتش، همواره آن را در کانون توجهات فرهنگی و پژوهشی قرار داده است.
اگر بخواهم به نمونههایی از این آثار اشاره کنم، باید بگویم «نخلهای بیسر» قاسمعلی فراست جزء اولینهای داستاننویسی جنگ و نیز اولینهای داستان خرمشهر است. نیز بهسبب جایگاه فرهنگی این مساله، اشعار فراوانی در این خصوص سروده شده، که بهعنوان نمونه در دو عنوان از آنها، یعنی کتابهای «نخلهای سرخ» و «خاک، خون، حماسه» مجموعه اشعار خوبی جمع شده است.
«خرمشهر در جنگ طولانی» کتاب پژوهشی مهمی در تاریخ سیاسی- نظامی جنگ در خرمشهر است که سالها مأخذ بسیاری از پژوهشها در این خصوص بوده است. یا کتاب «خرمشهر در اسناد ارتش عراق» که به اسنادی میپردازد که از سنگرهای دشمن به دست آمده است. یا در میان آثار مرجع میتوان به روزشمارها و اطلسها در این خصوص اشاره کرد، مشخصا کتاب نوزدهم روزشمار جنگ، که به «آزادسازی خرمشهر» میپردازد، یا «اطلس حماسه خرمشهر» که در سال 97 منتشر شده است.»
مستندهای شاخص
او همچنین به مستندنگاریهایی که در این زمینه انجام شده، اشاره میکند و میگوید: «در زمینه مستندنگاریها، خاطرات و یادداشتهای زیادی از رزمندگان منتشر شده است، مثل «یادداشتهای خرمشهر» شهید بهروز مرادی یا اخیرا کتاب «پسرهای ننهعبدالله» منتشر شده، که خاطرات محمدعلی نورانی از مدافعان خرمشهر را در بردارد. در حوزه زنان، نیز کتاب مستطاب «دا» هست که معرف حضور همگی است یا کتاب «یکشنبه آخر» خاطرات خانم معصومه رامهرمزی. یا مجموعه خاطرات متعددی که از زنان و دختران خرمشهر منتشر شده است. از خاطرات یگانهای ارتش نیز میتوان به کتاب «تکاوران خرمشهر» که خاطرات ناخدایکم تکاور هوشنگ صمدی است، اشاره کرد. یا در زندگینامهها، شهدای شاخص خرمشهری مثل شهید جهانآرا و شهید بهنام محمدی و شهید بهروز مرادی بیش از دیگران دیده شدهاند، البته در این خصوص میتوانیم از شهدای غیرخرمشهری هم نام ببریم، مثل «راز نگین سرخ» زندگینامه داستانی سردار شهید محمود شهبازی.»
70 عنوان خاطرات عراقیها
صمدزاده خاطرات عراقیها با موضوع خرمشهر را 70 عنوان اعلام میکند و در اینباره میگوید: «خاطرات عراقیها نیز یکی از منابع مهم مطالعاتی در حوزه خرمشهر است. حدود 70 عنوان کتاب از ایندست، عموما توسط «دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری» منتشر شده است که در میان آنها، اعترافات دشمن درخصوص فجایع خرمشهر نمود بارزی دارد. اگر بخواهم یکی را نام ببرم، شاید «جنایتهای ما در خرمشهر» کتاب شاخصی باشد.»
پژوهش؛ هیچ
صمدزاده در پاسخ به سوال دیگری درمورد پژوهشهایی که درمورد مسائل اجتماعی پس از جنگ در خرمشهر انجام شده، میگوید: «کتابها ناچیز و شاید هیچ است. متاسفانه رویکرد مطالعات فرهنگی و اجتماعی در موضوع خرمشهر و حتی در سایر زوایای تاریخی جنگ مغفول مانده است و چنین آثاری جایشان در کتابخانهها خالی است. البته در پایاننامهها و رسالههای دانشگاهی و به تبع آن در مقالات منتشره، شاید دانشجویی در این موضوع ورود کرده باشد اما کفایت نمیکند. متناسب با آماری که از بخش پایاننامههای کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری میتوانم خدمتتان عرض کنم این است که حدود 24 عنوان پایاننامه دانشگاهی در موضوع خرمشهر کار شده است که در میان آنها، میتوان موضوعات فرهنگی- اجتماعی پس از جنگ هم یافت. موضوعاتی همچون وضعیت رفاهی مردم پس از جنگ، نقش جنگ تحمیلی در کاهش یا افزایش جرائم در شهر خرمشهر، وضعیت مهاجران جنگ تحمیلی در شهر، یادمانهای فرهنگی و اجتماعی جنگ در شهر، گردشگری جنگ در خرمشهر، نیز برنامههای فرهنگی و هنری دفاع مقدس در زندگی شهری پس از جنگ و نظایر اینها.»
فرماندهان مقاومت
همانطور که گفتیم برای آزادسازی خرمشهر خیلیها دستبهدست هم دادند تا این اتفاق رقم بخورد. در این بخش به فرماندهانی میپردازیم که در این عملیات نقش ویژهای داشتند و کوتاه درمورد نقشی میگوییم که در شکلگیری این حماسه ایفا کردند.
شهید صیادشیرازی
قرارگاه مرکزی کربلا که در عملیات فتحالمبین پیروزمندانه ظاهر شده بود، بهسرعت مرکزیتش را برای عملیات بیتالمقدس در ۴۰ کیلومتری اهواز مستقر کرد؛ فرماندهی این قرارگاه مرکزی برعهده محسن رضایی و صیادشیرازی بود که نقش اساسی در هماهنگی و طرحریزی عملیات آزادسازی خرمشهر برعهده داشتند. درایت شهید صیادشیرازی در فرماندهی نیروهای ارتش باعث شد با یک عملیات هوشمندانه این پیروزی رقم بخورد.
محسن رضایی
سپاه برای عملیات بیتالمقدس با توجه به موانع و دژهای احداثشده از جانب ارتش بعثی در حدفاصل اهواز تا خرمشهر بهوسعت ۸۰۰ کیلومتر، که طبعا انجام عملیات را با اتفاقات غیرقابلپیشبینی همراه میکرد، یک تیم طراحی عملیات تشکیل داده بود که اعضای آن عبارت بودند از محسن رضایی، حسن باقری، رحیم صفوی و غلامعلی رشید.
شهید مهدی زینالدین
شهید زینالدین مسئول اطلاعات قرارگاه نصر با شناساییهایش به این نتیجه رسید که درصورت احداث خاکریز توسط عراق در شرق کارون، عملیات بیتالمقدس با مانع جدی مواجه میشود، لذا انجام عملیات جلو افتاد.
غلامعلی رشید، شهید بقایی و مرتضی صفاری
سه قرارگاه فعال در زمان عملیات فتح المبین یعنی «قرارگاه قدس» از منطقه جنوب اهواز، «قرارگاه نصر» از خرمشهر تا شلمچه به فرماندهی شهید حسن باقری و «قرارگاه فتح» به فرماندهی غلامعلی رشید از جنوب حسینیه چمران تا ایستگاه ۷ ماموریت پیدا کردند در قالب عملیات بیتالمقدس، ارتش متجاوز و بعثی عراق را از خرمشهر بیرون برانند. البته در مرحله آخر عملیات، «قرارگاه فجر» نیز که تحت فرماندهی شهید بقایی و مرتضی صفاری بود بهسبب کمبود نیرو به سه قرارگاه قبلی پیوست.
شهید حسن باقری
ساعت 2:30 دقیقه بامداد ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ نخستین درگیری عملیات بیتالمقدس، میان رزمندگان ایرانی و متجاوزان عراقی در محور تیپ ۲۵ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی روی داد که در ذیل قرارگاه نصر به فرماندهی شهید حسن باقری بود. این درگیری با پیروزی و پیشروی رزمندگان ایرانی همراه شد و بهموجب آن خاکریز سهمتری شرق جاده اهواز- خرمشهر که توسط بعثیهای متجاوز احداث شده بود به تصرف رزمندگان اسلام درآمد و به جانپناه مطلوبی برای دفع پاتکهای ارتش بعث عراق تبدیل شد.
شهید حسین شوریده
شهید شوریده که همیشه خودش را روستایی معرفی میکرد، پس از پیروزی انقلاب وارد جهاد سازندگی شد. او شب و روز خود را وقف خدمت به محرومان و مستضعفان کرده بود. علاوهبر این در انجام فعالیتهای فرهنگی نیز پیشقدم بود، حضورش در جبهه همزمان با عملیات بیتالمقدس شد، نهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به جبهه رفت و یک ماه بعد در ۱۴خرداد درحالیکه فرماندهی گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی را بر عهده داشت در عملیات بیتالمقدس در شلمچه بهشهادت رسید.
شهید حسین قجهای
شهید قجهای در زرینشهر در خانوادهای کشاورز متولد شد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کردستان رفت تا با ضدانقلاب به مبارزه بپردازد. او در سرکوب گروههای آشوبگر کردستان در سال ۵۷ نقش موثری داشت. قجهای در ۲۴سالگی در روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ بههمراه گردان سلمان که از اولین روز عملیات بیتالمقدس وظیفه پدافند را در منتهیالیه سمت چپ مواضع تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص) در حاشیه جاده اهواز خرمشهر برعهده گرفته بود، در محاصره گازانبری دو تیپ زرهی عراق که مجهز به تانکهای تی ۷۲ لیزری بودند، قرار گرفتند و با مقاومت چندروزه، مانع پیشروی نیروهای بعثی شدند تا اینگونه نیروهای ایرانی توانستند در سوم خرداد سال ۱۳۶۱ خرمشهر را فتح کنند. ایستگاه گرمدشت جاده اهواز - خرمشهر، جایگاه عروج این سردار عاشورایی و افتخارآفرین ایران بزرگ است.
شهید ناصر فولادی
شهید فولادی در اشغال لانه جاسوسی جزء دانشجویان پیرو خط امام بود و نقشی فعال را در انقلاب ایفا کرد. بعد از تحویل گروگانها و بسته شدن دانشگاهها درجریان انقلاب فرهنگی، به سپاه پاسداران «منطقه ۶» کرمان ملحق و پس از گذراندن دوره تعلیمات نظامی، جهت کمکرسانی به مردم فقیر مهاباد و کامیاران به آنجا اعزام شد. پس از آغاز جنگ تحمیلی، ناصر به سومار اعزام شد و مسئولیت انتقال شهدا و مجروحان به کرمان را بر عهده گرفت. پس از آن هفتماه بخشدار جبالبارز در شهرستان جیرفت شد، اما بعد از مدتی استعفا داد و به سپاه رفت، مدتی مسئول تربیت بدنی سپاه منطقه ۶ شد و در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد، درحالیکه مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله شده بود، سرانجام در این عملیات به شهادت رسید.