علم، مرز بی‌پایان/15
همان‌طورکه دیگر کشورها شرکت‌های پژوهشی قدرتمندی را توسعه داده‌‌اند، این نگرانی ایجاد شده است که آنها درگیر جاسوسی آکادمیک به‌منظور تخلیه مالکیت معنوی از موسسات تحقیقاتی آمریکا خواهند شد که این مساله‌ای است که در زمان گزارش بوش وجود نداشته است.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۲۶ - ۱۰:۲۳
  • 00
علم، مرز بی‌پایان/15
تغییر در روابط دولت و دانشگاه
تغییر در روابط دولت و دانشگاه
ندا اظهریخبرنگار

به گزارش «فرهیختگان»، مجموعه مقالات علم، مرز بی‌پایان خلاصه دیدگاه‌‌های کارشناسی متخصصان حوزه‌ سیاستگذاری علم‌وفناوری درخصوص آینده تحقیقات و پژوهش‌های علمی است که «فرهیختگان» بخش‌های مختلف آن را هر روز در همین ستون منتشر می‌کند.

منافع برنامه داخلی با برنامه پژوهشی خارجی هم‌پوشانی دارند اما جریان مداوم تامین بودجه امکان حرکت سریع را ایجاد می‌کند؛ مانند واکنش به بحران‌های بهداشت عمومی. به گفته «وولینتز»، در برنامه داخلی نیز می‌توان در پروژه‌های پرخطر، درازمدت و با تاثیر بالایی مشارکت کرد که انجام آنها از طریق چرخه خارجی کمک مالی دشوار خواهد بود.  

 ‌ خطراتی که از طریق جاسوسی اعمال شده‌اند

همان‌طورکه دیگر کشورها شرکت‌های پژوهشی قدرتمندی را توسعه داده‌‌اند، این نگرانی ایجاد شده است که آنها درگیر جاسوسی آکادمیک به‌منظور تخلیه مالکیت معنوی از موسسات تحقیقاتی آمریکا خواهند شد که این مساله‌ای است که در زمان گزارش بوش وجود نداشته است. به گفته «دنیلز»، دانشگاه جانز هاپکینز رویکردی واقع‌گرایانه نسبت به این مساله نشان داده است. او معتقد است ‌حفظ شفافیت و گشودگی علم نمونه‌ای است که به بالا رفتن کیفیت علم کمک کرده است. اما در برخی حوزه‌های کلیدی، مالکیت معنوی گم شده است و ما نسبت به آن ساده برخورد نکرده‌ایم. زمانی که مقوله جاسوسی تهدید تلقی می‌شود، اقدام شدید می‌تواند جلوگیری از انتشار داده‌ها و فناوری‌ها را تضمین کند. به گفته «دنیلز»، در بخشی از دانشگاه این الزام وجود دارد که در تمام آن حوزه‌ها هوشیار عمل کنند. در چنین زمانی علم، یک بازی صفر نیست. آمریکا به‌واسطه علم مفیدی که توسط پژوهشگران خارجی حاضر در این کشور یا دیگر کشورها به انجام رسیده است، سود خواهد برد. دانشگاه‌ها باید در مشارکت با دیگر موسسات و کشورها و درحالی‌که به‌طور همزمان به ارزش همکاری و شفافیت توجه می‌کنند، سرسختانه از اطلاعات حساس خود محافظت کنند.
«فال»‌ عنوان کرده است که سازمان انرژی به‌ویژه با توجه به آزمایشگاه‌هایی که روی فناوری‌های مرتبط با امنیت کلی کار می‌کنند، نیز با جدیت درباره این موضوع فکر می‌کند.
همان‌طورکه «دنیلز» می‌گوید، دانشگاه‌ها متعهد به پیروی از قوانین فدرال و انتظارات سیاسی هستند که در زیرمجموعه قانون تعریف شده‌اند، اما این مذاکره بسیار محدود خواهد بود. نگرانی اساسی این‌جاست که چگونه می‌توان موفقیت 75 سال گذشته، نه‌فقط چگونگی محدودشدن نشر مالکیت معنوی را به کشورهای دیگر گسترش داد. در سال 1976، تامین بودجه تحقیق و توسعه فدرال بیانگر حدود 1/1 درصد از GDP آمریکا بود، درحالی‌که این بودجه درحال‌حاضر کمتر از 0.7 درصد را شامل می‌شود که بیش از 30 درصد کاهش را نشان می‌دهد. آیا ما به اعتقادات‌مان باور داریم که می‌خواهیم درحد نیازمان برای اطمینان از رقابت، بودجه‌ای را برای علم اختصاص دهیم؟
در این مورد «دنیلز» عنوان کرد که شماری از برنامه‌های کارشناسی و فارغ‌التحصیلی در کالج‌ها و دانشگاه‌های آمریکا حتی با بالارفتن تعداد کشورهای رقیب، در سال‌های اخیر به‌شدت کاهش یافته‌اند. تا‌حدی‌که ما استعداد طبیعت‌گرایانه‌ای را درمورد این مساله القا می‌کنیم، درنهایت، ظرفیت خود را برای دستیابی به بهترین و درخشان‌ترین موضوع در درون و خارج کشور به‌سمت مشارکتی علمی ضعیف کرده و نهایتا آنها را در اینجا حفظ می‌کنند تا شرکت‌هایی ایجاد کنند که شغل و رفاه را به ارمغان بیاورد.

 ‌ آیا روابط نیاز به تغییر دارند؟

«بالدوین»‌ در واکنش به پرسشی پیرامون اینکه آیا همکاری دانشگاه-‌دولت که از سوی «علم، مرز بی‌پایان» برقرار شده، نیاز به تغییر دارد، سوال کرده است که آیا پیامدهای استراتژیک بیشتری را می‌توان به‌طور عمدی از‌طریق مشارکت موجود خلق کرد. به‌عنوان مثال، دانشگاه‌ها نسبت به دیگر مجریان پژوهشی، شاهد طیف گسترده تحقیقات هستند. او در سوالات خود می‌پرسد که آیا راهی وجود دارد که بتوانیم آن واقعیت را اعمال کنیم؟ به‌طور مشابه، آیا مشارکت موجود را می‌توان به شرکت‌ها و دیگر هویت‌ها گسترش داد؟ چنین گستردگی مشارکت را می‌توان با تغییر از پژوهش‌های کاربردی به محصول و خدمت‌رسانی تسهیل کرد.  دنیلز‌ نسبت به استفاده از این روش علمی برای چگونگی واقعی‌بودن علم توصیه کرده است. به‌عنوان مثال مجموعه فعلی موسسه‌ها و مراکز در مرکز ملی بهداشت NIH بهترین روش برای سازماندهی و شرکت پژوهشی بیومدیکال هستند یا مدل‌های متفاوت و موردنیازی هستند که نسبت به همکاری بین‌رشته‌ای مساعدتر عمل می‌کنند. چگونه مراکز خیرخواهی و بودجه‌های کمکی از سوی این مراکز می‌توانند مکمل منابع مالی فدرال باشد؟

* مترجم: ندا اظهری

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰