گیرافتادن واشنگتن در گوشه رینگ مبارزه با پکن
حقیقت آن است که آمریکایی‌ها ترس زیادی از چین دارند و بهتر از هرچیزی به مشکلات‌شان واقفند. واشنگتن که در مقابل ونزوئلا تحقیر شده و خود و متحدانش را در خاورمیانه شکست‌خورده می‌بیند چگونه می‌تواند در نبرد با چین طرف غیرنگران ماجرا باشد؟
  • ۱۳۹۹-۱۱-۲۶ - ۰۷:۴۵
  • 00
گیرافتادن واشنگتن در گوشه رینگ مبارزه با پکن
اژدها کابوس بایدن
 اژدها کابوس بایدن
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

به گزارش «فرهیختگان»، اخبار و تحلیل‌های رسانه‌ای زمینه‌ساز ادراکات افکار عمومی هستند. این اخبار به سمت‌وسوی تفکرات مردم شکل می‌دهند. در این میان اما کمتر کسی وجود دارد که درکنار دریافت اطلاعات، خود نیز بتواند دست به صید نکات ارزشمند بزند. بررسی رابطه چین-‌آمریکا درحال حاضر جزء مسائل غامض است که نیاز به نگاهی هوشمندانه دارد. در بررسی رقابت‌های چین و آمریکا همه نگاه‌ها به این است که پکن با اضطراب تحولات آمریکا را دنبال می‌کند و نگران است بایدن چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت. پیش از این نیز گفته می‌شد چین با نگرانی چشم به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا دوخته است تا ببیند ترامپ انتخاب می‌شود یا جو بایدن. در همه این اخبار و تحلیل‌ها که در فضای رسانه‌ای ایران نیز جریان دارند طرف نگران ماجرا پکن است. غرق‌شدن رسانه‌ها در «ترجمه» و برترانگاری مطالب رسانه‌های غربی، نه‌تنها آگاهی خاصی به دست نمی‌دهند بلکه بدیهیات را از جلو چشم افراد می‌رباید. حقیقت آن است که چین در طول چهار سال ریاست‌جمهوری ترامپ در میانه جنگ تجاری ضرر کرد اما ضربه خاصی نخورد و همچنان به پیشرفت ادامه داد. ترامپ زمانی کاخ سفید را ترک کرد که آمریکا در مخمصه بحران همه‌گیری کرونا و تبعات چندبعدی آن بود درحالی‌که چین رها و آزاد از بند این بحران درحال ادامه پیشتازی‌اش بود.

اگر از زنجیر تحلیل‌ها و اخبار ترجمه‌ای که نگاه «خودمرکزپنداری» رسانه‌های غربی را با خود یدک می‌کشد عبور کنیم یا حداقل در کنار خواندن کمی هم فکر کرده و به کسب اطلاعات دیگر روی بیاوریم، متوجه می‌شویم در رابطه چین-آمریکا هم‌اکنون طرف نگران واشنگتن است. همه‌گیری بحران کرونا صحنه را برای نظاره‌گران واضح‌تر کرده است. باید در رقابت آمریکا و چین هردو را در شرایط فعلی روی ترازو بگذاریم.

بحران کرونا، تشدید شکاف نژادی و شکاف طبقاتی، اعتراض‌های خیابانی، تلاش‌ها برای کودتای فدرال که در اشغال کنگره خود را نشان داد، تلاش برای کودتاهای ایالتی از طریق ربایش فرمانداران، شکاف سیاسی که خود را در درگیری‌های حزبی نشان می‌دهد و بحران بیکاری ناشی از کرونا و... همه و همه سهم آمریکا در کفه ترازو هستند. واشنگتن در میان همه بحران‌ها و بلایا فعلا با جنبش‌های جدایی‌طلب و در حوزه مشکلات غیرمترقبه با سیل و زلزله روبه‌رو نیست.

در‌مقابل چین بر بحران کرونا غلبه کرده است، بحران هنگ‌کنگ را مدیریت کرده و بر تنش‌های منطقه سینگ‌کیانگ مسلط شده است. چین در شاخص‌های اقتصادی مانند بیکاری و صادرات به‌دلیل مقابله مناسب با ویروس کرونا، پیشرفت‌های شگرفی داشته و در سوی دیگر در میان مردم جهان خود و نظام سیاسی‌اش را در مقابله با بحران‌ها توانمند نشان داده است. چین حالا با دو بحران کوچک درگیر است که آنها را آمریکا به وجود آورده است. این دو درگیری به تایوان و دریای چین جنوبی مربوط می‌شود. اگر واشنگتن مسئولی سیاسی به تایوان نفرستد یا دو موشک به این کشور نفروشد و ناوهایش را برای تحریک چین بسیج نکند پکن تقریبا با مشکل جدی دیگری روبه‌رو نیست. البته مانع‌تراشی‌های آمریکا در‌مقابل چین نیز آنچنان بزرگ نیستند اما به منظور با اهمیت تلقی‌شدن به دلیل ماهیت نظامی‌شان خبرسازند وگرنه در متوقف کردن پکن به کار نمی‌آیند.

رسانه‌های آمریکایی اشغال کنگره، شکاف سیاسی، شکاف اقتصادی و نژادی کشورشان را در کنار باخت واشنگتن به پکن در جنگ مهم کنترل کرونا نادیده گرفته و مدام تکرار می‌کنند چین نگران اقدامات بایدن است، چین کابوس ترامپ را می‌بیند و... .

حقیقت آن است که آمریکایی‌ها ترس زیادی از چین دارند و بهتر از هرچیزی به مشکلات‌شان واقفند. واشنگتن که در مقابل ونزوئلا تحقیر شده و خود و متحدانش را در خاورمیانه شکست‌خورده می‌بیند چگونه می‌تواند در نبرد با چین طرف غیرنگران ماجرا باشد؟

بایدن نه آنکه نخواهد بلکه دیگر نمی‌تواند به سیاست‌های پیشین آمریکا ادامه دهد. بین نخواستن و نتوانستن تفاوت ظریفی است که راهگشای ماجراست. دموکرات‌ها‌ جمهوریخواهان را متهم به داشتن نگاه ارتودکسی می‌کنند. نگاهی که به‌دلیل مشی محافظه‌کارانه‌اش سفت و سخت است و در‌مقابل موجودیت‌های غیرمشابه سازش‌ناپذیری نشان می‌دهد. این دیدگاه ارتودکسی باعث می‌شود موضوعات به شکلی دقیق بررسی نشوند و در آن توان واقعی آمریکا مورد محاسبه قرار نگیرد و سیاست‌های آمریکا براساس باید‌ها و نبایدهایی تعیین شود که محافظه‌کاران آمریکایی از تخیل‌شان به واقعیت‌ها تحمیل کرده‌اند. دموکرات‌ها همانند جمهوریخواهان خواستار مقابله با چین هستند. اساسا این سیاست برنامه‌ای دوحزبی در آمریکاست. با این‌حال دموکرات‌ها نگاهی به قد و قواره خود و چین نیز دارند. در ادامه به بررسی برخی واقعیت‌ها در روابط چین-آمریکا می‌پردازیم.

 نقاط گرفتاری و نیاز بایدن به چین

جو بایدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا با برقراری حکومت نظامی وارد کاخ سفید شده و با تبعات اشغال کنگره روبه‌رو است. در عرصه بین‌المللی نیز با میراث یکجانبه‌گرایی ترامپ دست‌وپنجه نرم می‌کند تا بتواند ائتلاف آمریکا در جهان را باردیگر سروسامان دهد. در این میان اما رقابت با چین برای او مشکلی بزرگ است. این مشکلات به دلایل زیر هستند:

1 بحران کرونا باعث شده اقتصاد آمریکا از جهات مختلفی دچار مشکل شود. اقتصاد آمریکا از محدودیت‌های کرونایی در داخل متضرر شده و در سوی دیگر کاهش تجارت جهانی نیز به آن ضربه وارد کرده است. کوچک‌تر شدن اقتصاد متحدان اروپایی آمریکا معنایی جز کاهش مراودات تجاری با آمریکا ندارد. تبعات پی‌درپی بحران کرونا باعث ایجاد رکودی در آمریکا شده که به اذعان کارشناسان طی 73 سال اخیر بی‌سابقه بوده است.

کرونا بخش خدماتی اقتصاد آمریکا را به شکلی اساسی نابود کرده و بخش‌های تولیدی را نیز به‌شدت تحت‌تاثیر قرار داده است. بیکاری فزاینده نتیجه این تخریب‌ها بوده، به‌گونه‌ای که تنها در آخرین هفته ماه گذشته میلادی 779هزار نفر در آمریکا شغل خود را از دست دادند. در اولین هفته ماه جاری میلادی نیز تعداد بیکاران جدید به بیش از 800هزار نفر رسید. این مساله باعث شده است با وجود برخی بازگشایی‌ها در اقتصاد آمریکا تعداد افرادی که بر اثر کرونا در این کشور کار خود را از دست داده‌اند به نزدیک 18میلیون نفر برسد.

بیکاری این افراد به معنای آن است که برخی از آنان پول کافی برای خرید ندارند؛ مساله‌ای که به کاهش جریان اقتصادی آمریکا می‌انجامد و به معنای خرید کمتر توسط مردم است. خرید کمتر نیز معنایی جز پایین آمدن فروش شرکت‌های آمریکایی ندارد. تولید کمتر توسط کارخانه‌ها نیز به معنای افزایش هزینه تولید هر واحد کالاست. مساله‌ای که خود بر کاهش بیشتر فروش کارخانه‌ها منجر می‌شود. اثرات همه‌جانبه و دومینووار بحران کرونا اقتصاد آمریکا را درهم کوبیده است و این کشور چاره‌ای جز در واردات از چین ندارد. جنگ تجاری و تعرفه‌گذاری بر کالاهای آمریکایی باعث کاهش بیش از پیش قدرت خرید مردم آمریکا می‌شود.

در سال 2019 شرکت اپل اعلام کرده بود جابه‌جایی خطوط تولیدی این شرکت از چین به جایی دیگر باعث افزایش 30 درصدی قیمت محصولاتش می‌شود. در همین سال شرکت ولز فارگو که در حوزه ارائه خدمات مالی به شرکت‌های آمریکایی فعال است، اعلام کرد جنگ اقتصادی با چین باعث کاهش 30درصدی سود 160 گروه صنعتی بزرگ آمریکایی شده است؛ موضوعی که هزینه سالانه زندگی هرآمریکایی را هزار دلار افزایش داد. جامعه آمریکا دیگر کشش افزایش هزینه‌های زندگی را ندارد و ادامه شرایط فعلی می‌تواند برای کاخ سفید و ساکنان آن خطرساز شود.

2   دولت و کنگره آمریکا برای مقابله با بحران کرونا بسته‌های مالی به ارزش 2.3 تریلیون دلاری در نظر گرفته‌اند که قرار است با چاپ بی‌رویه دلار تامین شوند. برای جلوگیری از تورم‌زایی این بسته مقابله‌ای، نیاز است تا این پول در اقتصاد جهانی گردش پیدا کند و کالا نیز به میزان مناسب در بازار به وجود داشته باشد. بخش بزرگی از این بسته‌ها شامل کمک‌های مالی به افرادی است که شغل خود را از دست داده‌اند. اگر این پول به دست آنها برسد اما کالا به اندازه مناسب در بازار وجود نداشته باشد تورم بزرگی در آمریکا ایجاد می‌شود پس یک راه مقابله با این تورم واردات کالاست. در این میان هم هیچ کشوری به اندازه چین توانایی تامین کالاهای موردنیاز آمریکا را به سرعت چین ندارد. این مساله نشان می‌دهد آمریکا از چندین جهت به کالاهای ارزان‌قیمت آمریکایی نیاز دارد وگرنه باید خود را برای ادامه بحران اقتصادی آماده کند.

موضوع دیگر در این میان تامین هزینه بسته 2.3 تریلیون دلاری است. آمریکا برای تامین بخشی از این مبلغ نیاز به انتشار اوراق قرضه دارد. اگر پکن قصد خرید این اوراق را نداشته باشد کار برای واشنگتن سخت خواهد شد. چین با 1/1 تریلیون دلار سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه آمریکا سال‌ها بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در این حوزه بوده است اما به تازگی ژاپن از این کشور پیشی گرفته است.

چین به دلیل اقدامات غیرقابل پیش‌بینی و نامتعارف ترامپ، سرمایه‌گذاری‌های جدید در آمریکا را متوقف کرده و فروش اوراق خود را آغاز کرده است. ترامپ پس از شیوع ویرس کرونا قصد داشت بخشی از سود چین از اوراق قرضه را به نفع واشنگتن مصادره کند؛ اقدامی که در راستای تنبیه چین به دلیل نقش این کشور در بروز همه‌گیری کرونا عنوان می‌شد. همین مساله باعث نگرانی پکن شده و این کشور قصد دارد حجم اوراق خود را به 800میلیارد دلار کاهش دهد.

آمریکا در شرایطی مجبور است برای تامین بسته تاریخی خود برای مقابله با کرونا دست به تامین مالی بزند که براساس گزارش‌های خود این کشور و متحدانش با کوچک شدن اقتصادشان مواجه هستند. براساس گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در سه‌ماهه چهارم سال 2020 حجم اقتصاد آمریکا2.5 درصد، کانادا 3.5 درصد، آلمان 3.9 درصد، فرانسه 5 درصد، مکزیک 5.2 درصد و ایتالیا 6  /6  درصد کاهش یافته است. این درحالی است که اقتصاد چین در شرایط رکود جهانی رشد مثبت 6.5 درصدی را تجربه کرده است.

در این شرایط که اقتصادهای جهانی بحرا‌ن‌زده‌اند، کشورهای نفتخیز نیز به دلیل کاهش قیمت نفت درآمدهایشان کاهش یافته است. در نتیجه آمریکا برای سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه‌اش نه می‌تواند امیدی به اروپا داشته باشد و نه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس. در این میان تنها چین است که می‌تواند با سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه آمریکا راهی برای خلاصی واشنگتن از بحران اقتصادی باشد.

3 جنگ اقتصادی با چین به این حوزه منحصر نخواهد ماند و به تنش در حوزه‌های نظامی، سیاسی و رسانه‌ای نیز کشیده می‌شود. افزایش تنش نظامی با چین به معنای افزایش هزینه‌های آمریکاست. واشنگتن مجور خواهد بود ده‌ها ناو به دریای چین جنوبی اعزام کرده و تعداد پرواز هواپیماهای نظامی خود در اطراف چین را افزایش دهد. مساله‌ای که هزینه‌های زیادی را روی دست واشنگتن می‌گذارد. این تنش‌ها همچنین باعث خواهد شد چین در برخی پرونده‌های بین‌المللی مانند برجام موضع خود را از آمریکا دور کند، درحالی‌که آمریکا به همگرایی با جامعه جهانی در این زمینه نیاز دارد. آمریکا اگر نتواند همکاری موثر چین را در پرونده‌هایی مانند سوریه و پرونده هسته‌ای ایران جلب کند نخواهد توانست از خطرات این دو پرونده به‌راحتی رها شود. ادامه جنگ تجاری با پکن و افزایش تلاش‌ها برای ایجاد کمربندی امنیتی به دور چین برای محاصره این کشور، مقامات چینی را به مقابله با کاخ سفید در پرونده‌های بین‌المللی خواهد کشاند.

۴  تنش‌زایی با چین می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای آمریکا داشته باشد که تحمل آن برای دولت فعلی آمریکا آن هم در وضعیت شکننده این کشور قابل‌تحمل نیست. افزایش حملات سایبری ازجمله این تنش‌ها هستند که چین می‌تواند با تقویت بازوهای خود به‌طور غیرمستقیم به آمریکا خسارت بزند. به‌عنوان نمونه تقویت و تجهیز کره شمالی توسط چین برای حملات سایبری به آمریکا ازجمله این اقدامات است. گفته می‌شود کره‌شمالی چند صدمیلیون دلار درآمد سالانه از حملات سایبری دارد.

براساس گزارش رسمی کاخ سفید، آمریکا در سال 2016 چیزی بین 57 تا 109 میلیارد دلار از حملات سایبری آسیب دیده است. آمریکا به‌عنوان نمونه در سال 2013 نیز 107میلیارد دلار به دلیل حملات سایبری ضرر دیده بود. این حملات در شرایطی صورت گرفته بودند که آمریکا به نسبت زمان کنونی وضعیت بهتری نسبت به رقبایش داشت. در آن زمان تنش‌ها میان آمریکا و چین نیز به میزان کنونی نرسیده بود.

برای آنکه سطح تفاوت حملات کنونی را نسبت به سال‌های گذشته بفهمیم باید به حمله سایبری چند ماه گذشته به دستگاه‌های دولتی آمریکا اشاره کرد. جایی که حتی زیرساخت‌های وزارت امنیت داخلی آمریکا به‌عنوان نهاد مسئول مقابله با حملات سایبری نیز دچار آسیب‌هایی جدی شد. به گفته منابع آگاه 50 نهاد آمریکایی از این حملات آسیب دیده‌اند. هنوز منشا و زمان دقیق آغاز حملات مشخص نشده است و گمانه‌زنی‌ها حاکی از دخالت روسیه در این ماجراست. گرچه ترامپ سعی کرده بود آن را به گردن چین نیز بیندازد.

این حمله که توسط کارشناسان «هک بزرگ» نامگذاری شده آسیب‌پذیری زیرساخت‌های آمریکا در مقابل حملات سایبری را روشن ساخت. آمریکا اگر بخواهد به جنگ خود با پکن ادامه دهد احتمالا با موج وسیعی از حملات پراکنده سایبری مواجه خواهد شد؛ مساله‌ای که ضمن ایجاد ضرر مالی برای واشنگتن، آبروی آمریکا را نیز در معرض خطر قرار خواهد داد.

5 آمریکا در وضعیت ضربه‌پذیری قرار دارد و این مساله ناشی از شکاف‌های داخلی این کشور است. در این شرایط گروه‌های ناراضی بهترین جذب‌کنندگان کمک‌های خارجی برای ادامه التهاب‌آفرینی خواهند بود. سرشاخ‌شدن جدی آمریکا با چین، پکن را متقاعد خواهد کرد که از سکوت عایدی به دست نیاورده و باید دست به کار شده و از مخالفان حمایت کند. این حمایت‌ها علنی نخواهند بود اما واشنگتن می‌تواند تخمین بزند اگر پکن به این تصمیم برسد بایدن باید چه هزینه‌هایی در داخل پرداخت کند؟

بیش از هزار گروه شبه‌نظامی با شبکه‌های پیچیده در آمریکا حضور دارند که در‌صورت متصل شدن به قدرت‌های خارجی می‌توانند برای امنیت این کشور خطرساز باشند. اقدامات آنها لازم نیست به تصرف بخشی از آمریکا یا جدایی یک ایالت بینجامد بلکه بروز درگیری هرچند محدود میان یک گروه نظامی با دولت آمریکا، وجهه این کشور در عرصه بین‌المللی را به‌شدت تخریب خواهد کرد. واشنگتن اگر خود با مشکل وحدت سرزمینی و ایجاد اتحاد در جامعه روبه‌رو شود از قدرت نرم کمی برای اثر‌گذاری بر دیگر کشورها برخوردار خواهد بود.

عوامل فزاینده و کاهنده اختلافات‌ آمریکا-چین

بایدن در دوران مبارزات انتخاباتی به این نکته اشاره کرد که احتمالا وی جنگ تجاری با چین را پایان خواهد داد. او دلیل این اقدام احتمالی خود را کاهش رشد اقتصادی آمریکا به‌دلیل سیاست ضدچینی و تعرفه‌های ترامپ می‌دانست که باعث شده بود اقتصاد آمریکا به رکودی عمیق کشیده شود.

نیازهای بایدن به چین برای گذر از شرایط فعلی به‌معنای نادیده‌گرفتن پکن توسط رئیس‌جمهور جدید آمریکا نیست بلکه نشانگر واقعی دیدن صحنه است. با این حال آمریکا نمی‌تواند تنش با چین را به‌طور مطلق کنار بگذارد اما ناچار است از شدت تنش‌ها تا حد زیادی بکاهد تا ضمن برخورداری از مواهب روابط اقتصادی گسترده با چین از اقدامات تلافی‌جویانه پکن در شرایط شکننده فعلی آسوده‌خاطر باشد.

پکن در آخرین روز کاری فعالیت دولت ترامپ، «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا و ۲۷ تن دیگر از مقام‌های این کشور را تحریم کرد تا به‌عزم خود در گام‌گذاشتن در مسیر مقابله صحه بگذارد. این اقدام گرچه در نگاه کوتاه‌مدت حالتی نمادین داشت اما همزمان از لحاظ موقعیت زمانی آن نشانگر ارسال پیامی قوی از پکن به واشنگتن بود. چین لحن خود را در برابر آمریکا تهاجمی‌تر کرده است و می‌کوشد از قدرت برای به چالش‌کشیدن آمریکا بهره گیرد. مساله‌ای که تا پیش از این به شکل آشکاری قابل مشاهده نبود.

 بایدن می‌داند که نباید همانند ترامپ به قضایا، دیدگاهی نزدیک به نگاه مطلق داشته باشد. به‌معنای بهتر در‌مقابل یک بحران یا دشمن طیفی عمل کند نه آنکه همانند ترامپ در برابر چین جنگ تجاری راه انداخته و با ایران نیز تحت عنوان سیاست فشار حداکثری وارد چالش شود. ترامپ فرمان سیاست خارجی آمریکا را در دستان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی قرار داده و قدرت نرم آمریکا را برای حمایت از محمدبن‌سلمان، ولیعهد سعودی درهم‌ کوبید. ساکنان جدید کاخ‌سفید نه می‌خواهند با دشمنان پیشین همانند دوست رفتار کنند و نه دوستان پیشین را در جایگاه دشمن بنشانند اما قصد تنظیم مجدد روابط را دارند.

بایدن در دیدار از وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد نمی‌خواهد به سیاست ترامپ در قبال چین به شکل پیشین ادامه دهد، اما تاکید کرد خواهان رقابت با این کشور است. رئیس‌جمهور جدید آمریکا روز چهارشنبه هفته گذشته نیز در دیدار از پنتاگون، مقر وزارت دفاع آمریکا دستور تشکیل کارگروه ویژه مقابله با چین را داد و حتی این کشور را تهدید کرد. بایدن با این بالا و پایین بردن‌ها در موضع‌گیری‌هایش می‌خواهد همزمان که از کاهش تنش‌ها با چین سخن می‌گوید، باعث فروپاشی وجهه ضدچینی واشنگتن نیز نشود.

آمریکا ادامه حضور خود را در شرق‌آسیا تعریف کرده است و برای این حضور نیاز به بهانه دارد. بهانه مقابله با چین زمینه‌ساز حضور بلندمدت و گسترده آمریکا در شرق آسیا است. اگر تهدیدانگاری چین در ذهن کشور‌های منطقه شرق‌آسیا زدوده شود و یا آنها از آمریکا ناامید شوند ناچارا روی به سازش با چین خواهد آورد. اگر این اتفاق رخ دهد آمریکا نمی‌تواند برای حضور آسیاسی خود جا پایی بیابد. حتی اگر گسستی در شبکه متحدان آسیاسی آمریکا از کره‌جنوبی، ژاپن، اندونزی، هند و استرالیا رخ دهد این مساله بر توانایی‌های ائتلاف برای مهار چین تاثیرگذار خواهد بود. بر این اساس وظیفه بایدن، کاهش سطح تنش‌ها با چین در عرصه‌های اقتصادی اما افزایش تلاش‌ها برای امنیتی‌سازی از این کشور در شرق‌آسیا خواهد بود. موضوعی که ضمن کاهش ضررهای آمریکا، باعث خواهد شد همزمان بهانه لازم برای حضور بلندمدت واشنگتن در شرق‌آسیا آماده شود.

* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰