به گزارش «فرهیختگان»، فاطمه جعفری، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: خاطراتی که از کودکی دارم به هیچوجه از ذهنم بیرون نمیرود، همسایهای داشتیم که از جنوب آمده بودند و اسم زن همسایه حلیمهخانم بود و من همیشه عاشق داستانهایی که حلیمهخانم تعریف میکرد، بودم؛ از دریا میگفت و از مردهایی که لباس رزم پوشیدند تا از وطن دفاع کنند، همه داستانهایش دوستداشتنی بود و همه بچهها برای شنیدن داستانهایش در خانه او جمع میشدند و عصرهای بلند تابستان و شبهای بلند پاییز و زمستان را با داستانهای او میگذراندیم. اما یکی از داستانهایش همیشه برایم ماندگار شد. او از پسری میگفت که با سن کم یکدفعه مرد شده بود، پدر و مادرش را در بمباران از دست داده و او مانده بود و مسئولیت سنگین نگهداری از خواهر و برادرهایش. میگفت خم به ابرو نیاورد و هم در پشت جبهه کمک میکرد هم حواسش به خواهر و برادرهایش بود. تا زمانی که توانست از بچهها نگهداری کرد و بعد هم آنها را سپرد به پدربزرگش و راهی جبهه شد. خیلیها به او گفته بودند که به جنگ نرود اما او حرفش این بود که الان زمان دفاع است و باید برای وطنم بروم و آخر هم شهید میشود و اما پیکرش برنمیگردد. همیشه داستان که به اینجا میرسید، اشکهایم سرازیر میشد و این پسر از همان زمان در ذهنم ماندگار شد و همیشه از حلیمهخانم میخواستم داستانش را تعریف کند و او هم بدون اینکه از تکرار کردن داستان خسته بشود، میگفت و میگفت و میگفت از آن قهرمان کوچک که البته بزرگ بود.
حالا بعد از سالها آن قهرمان زمان کودکیام را در قاب سینما دیدم. اینبار قهرمانم پسری شده است به اسم یدو یا همان یدالله که در کنار مادر و خواهر و برادرش و برای حفاظت از آنها همه کاری میکند تا نقش پدرش را که حالا نیست، بهخوبی ایفا کند. «یدو» ساخته مهدی جعفری مانند فیلم قبلی او «بیستوسه نفر»، ساختار محکمی دارد. او اینبار هم برای ساخت فیلم از اقتباس استفاده کرده، اقتباسی آزاد از کتاب «زخم شیر»، اما برعکس بیستوسه نفر، او در یدو، تخیل را هم همراه روایتش کرده است.
نکته مهم یدو، ساختن قهرمان برای نسلی است که شاید همیشه بهدنبال قهرمان میگردند، اما معمولا در فیلمهای وطنی با این موضوع روبهرو نمیشوند. اما مهدی جعفری از قهرمانهای گمنامی میگوید که یک زمانی با وجود سن کم وقتی دیدند، وطنشان با یک جنگ ناخواسته روبهرو شده است، خم به ابرو نیاوردند و لباس رزم پوشیدند و از وطن دفاع کردند.
یدو پسر تپل و بانمک و بازیگوش داستان، با مادر، خواهر و برادر کوچکترش در شهر و محلهای خالی از سکنه ماندند تا شاید پدر برگردد. او مرد خانه و خانواده است و جای پدر مایحتاج خانه را تامین میکند؛ با قرض کردن از خانههای خالی. چاره دیگری ندارد. آنها نمیخواهند شهرشان را برای دشمن بگذارند. منتظرند که پدر برگردد. او عاشق هم هست، عاشق دختر همسایه. برای خودش خیالاتی دارد اما فعلا وقت رزم است و دفاع.
مفهوم خانواده در فیلم «یدو» به زیبایی به تصویر کشیده شده است، مهدی جعفری سعی کرده با مفهوم خانواده یک اثر دفاع مقدسی بسازد و البته محمدرضا مصباح، تهیهکننده کار هم در گفتوگویی که درباره فیلم داشته، موضوع خانوادهمحور بودن فیلم را تایید میکند و میگوید: «فیلم یک نگاه متفاوت در حوزه دفاع مقدس دارد. ما از مقام خانواده به این موضوع نگاه کردیم و به نظر میرسد فیلم احساسی است. فیلمهای دفاع مقدس تعاریف و چارچوبهای مشخصی دارند و این فیلم از منظری متفاوت و نگاهی که کمتر به آن توجه شده است، به مقوله جنگ میپردازد. به نظر میرسد که شاید در این مسیر موفق بودهایم و این اثر ارتباط حسی و عاطفی با مخاطب برقرار میکند.» باز هم همان حرفی را که در میانه متن اشاره کردم باید تکرار کنم؛ نوجوانان امروز احتیاج به داستان قهرمانمحور دارند، لزوما هم نباید این قهرمان کار خاص و یا عجیبی انجام بدهد. در دل داستانهایی که ما در این سرزمین داریم از این قهرمانان زیاد هستند و فقط هم به زمان دفاع مقدس برنمیگردد، بلکه در همین زمانه و سالهایی هم که زندگی میکنیم، از این دست قهرمانان فراوانند که برای نگهداشتن خانواده، آن هم با دست خالی تلاش میکنند که کانون خانواده از هم نپاشد. یدو روایت بزرگمردان کوچکی است که نباید به هیچوجه فراموش شوند و همیشه و همیشه باید در پرده سینما از آنها بشنویم و بگوییم.