کلاس نقد سینما
با قبول اینکه فرم در سینما عبارت است از رابطه متقابل فراگیر بین سیستم‌های متعدد، پس می‌توان گفت هر عنصری در این کلیت دارای یک یا چند کارکرد است؛ یعنی هر عنصر عهده‌دار یک یا چند نقش در بطن آن سیستم کلی خواهد بود.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۲۰ - ۰۹:۰۸
  • 00
کلاس نقد سینما
یک سوال درمورد عناصر حاضر در فیلم
یک سوال درمورد عناصر حاضر در فیلم

به گزارش «فرهیختگان»، اینکه یک اثر هنری چگونه ما را برمی‌انگیزد تا فعالیت از ما سر بزند، اتفاقی نیست، بلکه در قالب سیستم‌ها سازماندهی شده‌ است. سیستم عبارت است از گروهی از عناصر که به‌هم وابسته‌اند و روی هم تاثیر می‌گذارند. بدن انسان چنین سیستمی است؛ اگر یکی از اجزا مثلا قلب از کار بازبماند، تمامی اجزا درمعرض خطر قرار خواهند گرفت. درون بدن سیستم‌های کوچک‌تری وجود دارند؛ مثل سیستم اعصاب و سیستم بینایی. دستگاه‌های انتزاعی‌تر نیز دارای سیستم هستند؛ مثلا مجموعه قوانین حاکم بر یک کشور یا تعادل زیست‌محیطی حیات‌وحش در یک دریاچه. یک فیلم هم مانند هریک از مثال‌های فوق صرفا مجموعه تصادفی از عناصر نیست. یک فیلم مانند همه آثار هنری واجد فرم است. منظور از فرم، در مفهوم عام، آن سیستم کلی است که بیننده در فیلم دریافت می‌کند. فرم عبارت است از آن سیستم فراگیر حاکم بر روابط بین عناصر، که می‌توانیم در یک فیلم کامل درک کنیم.

با قبول اینکه فرم در سینما عبارت است از رابطه متقابل فراگیر بین سیستم‌های متعدد، پس می‌توان گفت هر عنصری در این کلیت دارای یک یا چند کارکرد است؛ یعنی هر عنصر عهده‌دار یک یا چند نقش در بطن آن سیستم کلی خواهد بود.

ما درمورد هر عنصر درون یک فیلم می‌توانیم بپرسیم «کارکرد آن چیست؟» کارکرد‌ها تقریبا همیشه چندجانبه هستند؛ هم عناصر روایی و هم عناصر سبکی، دارای چند کارکرد هستند.

یکی از راه‌هایی که برای درک کارکرد یک عنصر مفید است، طرح این پرسش است که حضور این عنصر چه ضرورتی برای عناصر دیگر دارد؟

توجه داشته باشید که مفهوم کارکرد وابسته به نیت فیلمساز نیست. اغلب بحث‌ها درباره فیلم‌ها بر سر این پرسش که آیا فیلمساز می‌دانست منظورش از گنجاندن این یا آن عنصر چیست؟ درجا می‌زنند. ما در بررسی کارکرد کاری به تاریخچه تولید فیلم نداریم. ما در جست‌وجوی کارکرد فرمول یک عنصر نمی‌پرسیم «این عنصر چگونه در آنجا قرار گرفته؟» بلکه می‌پرسیم «این عنصر در آنجا چه کاری انجام می‌دهد؟»
یکی از راه‌های پی بردن به کارکردهای یک عنصر، تعامل در انگیزه حضور آن عنصر است. از آنجا که فیلم‌ها ساخته انسان‌ها هستند، می‌توان انتظار داشت هر عنصری که در فیلم هست، یک توجیه منطقی برای حضور خود داشته باشد. این توجیه، انگیزه برای آن عنصر است.

مردم گاهی کلمه «انگیزه» او را به‌عنوان دلایل اعمال کاراکتر‌ها به‌کار می‌برند. مثل وقتی که قاتلی از روی انگیزه آدم می‌کشد، اما منظور از واژه انگیزه به هر عنصری اطلاق می‌شود که تماشاگر به دلایلی توجیهش می‌کند. به‌عنوان مثال، پوشیدن هرنوع لباسی انگیزه‌ای خاص دارد. اگر ما مردی را در لباس گدایان در یک مجلس رقص باشکوه ببینیم، می‌پرسیم که چرا اینطور لباس پوشیده است؟ ممکن است چند آدم رند او را دست انداخته یا وانمود کرده باشند که آنجا یک مجلس بالماسکه است. انگیزه در فیلم‌ها چنان معمول است که تماشاگر وجود آن را مسلم می‌شمارد.

وجود شمعی در یک اتاق ممکن است به این انگیزه باشد که ما بتوانیم کاراکترها را ببینیم. ممکن است ما بدانیم که منبع نور فقط شمع نیست، ولی شمع یک منبع نمایان است و وجود نور را توجیه می‌کند. درحقیقت اینجا انگیزه است که کارکرده ویژه‌ای به عنصر وجود شمع در اتاق تفویض کرده است.

 پی‌نوشت:
 برداشتی از کتاب «هنر سینما» نوشته دیوید بوردول و کریستین تامسون. فصل «مفهوم فرم در فیلم»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰