ظاهرا تعریف مدیر موفق در بازار بورس، مدیری است که بتواند شاخص بازار را با وجب بیشتری رشد دهد. مثلا شاپور محمدی، مدیر خوبی بود چون شاخص کل در زمان مدیریت ایشان چند وجب رشد کرد و از جایی به بعد که خود محمدی مخالف رشد احساسی بازار شد، عذرش را خواستند.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۲۰ - ۱۵:۴۵
  • 00
بورس و تصمیمات اشتباهی که تمامی ندارد

به گزارش «فرهیختگان»، مرتضی عبدالحسینی، روزنامه نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: تلاش برای پوشاندن یک اشتباه، معلول اشتباهات دیگر است. برخی مسائل اقتصادی کشور هم جزئی از این قاعده است. هر موقع که قرار بوده اتفاقی خوبی بیفتد، افراد یا نهاد‌های منفعت‌طلبی درگیر آن پدیده شده‌اند تا آن اتفاق خوب را به بحران یا معضل تبدیل کنند و بعد از آن برخی دیگر از نهاد‌ها آمده‌اند که آن فاجعه را جمع کنند که درنهایت، عفونت را به کل اقتصاد سرایت داده‌اند. مثلا بانکداری موسسات خصوصی به جایی رسید که کم مانده بود سود‌های 100 درصدی بدهند و سر آخر که با ورشکستگی روبه‌رو شدند نه‌تنها مسیر خصوصی‌سازی بانکداری در کشور را تنگ‌تر کردند بلکه دخالت بانک مرکزی برای جمع کردن اوضاع منجر به رشد پایه پولی و تورم شدید شد.

این بار و در اواخر سال 98 و ماه‌های ابتدایی سال 99، بازار بورس بود که موقعیت خوبی برای منافع کوتاه‌مدت افراد و نهادهای خاص شد. با هماهنگی‌های فرابازاری بازده 6 ساله را 6 ماهه به بازار بورسی تحمیل کردند که از قضا مسیر خوبی را در پیش گرفته بود، بعد از آن هم که ترمز بازار کشیده شد، سازمان بورس و بانک مرکزی برای جمع کردن اوضاع از هر اقدامی از تغییر مدیر تا سیاست‌های خلق‌الساعه گرفته دست زدند تا بلکه صدای 10 میلیون سرمایه‌گذار را کمتر و ازدیاد ضرر آنها را کاهش دهند، اما غافل از اینکه این مساله از پای بست ویران است.

روز گذشته سازمان بورس در ادامه بی‌تدبیری‌های چندین ماهه خود چهار مصوبه جدید را معرفی کرد:

1) تغییر دامنه نوسان از بازه منفی تا مثبت 5 به بازه منفی 2 تا مثبت شش، 2) تغییرات حجم مبنا (همچنان اعلام نشده)، 3) اجازه انتشار اوراق اختیار فروش تبعی به ناشران عمده و 4) تغییر اعتبار کارگزاری به 60درصد ارزش سبد دارایی.

 3 ایراد اساسی در تصمیمات بازار

 انتقاد از تصمیمات جدید به معنی اشتباه بودن همه آنها نیست اما قبل از عنوان کردن تاثیر این موارد بر رفتار بازار بهتر است چند ایراد اساسی در نحوه تصمیم‌گیری در بازار سهام را عنوان کنیم؛

1) ظاهرا تعریف مدیر موفق در بازار بورس، مدیری است که بتواند شاخص بازار را با وجب بیشتری رشد دهد. مثلا شاپور محمدی، مدیر خوبی بود چون شاخص کل در زمان مدیریت ایشان چند وجب رشد کرد و از جایی به بعد که خود محمدی مخالف رشد احساسی بازار شد، عذرش را خواستند.

قالیباف مدیر قبلی نیز نتوانست این کار را بکند و خودش فهمید که باید برود. ظاهرا رئیس جدید نیز بر این مساله واقف است چراکه به جای کمک کردن به منطق «بازاری» بورس به دنبال مصوباتی برای رشد موقتی بازار و ثبت عملکرد موفق در کارنامه خود است. در جهان کم پیش آمده که رئیس بورس‌ها اینقدر معروف باشند چراکه اساسا سازمان بورس یک «داور» است و باید شرایط بازی را مهیا کند، نه اینکه دائما به دنبال سود خریداران و حمایت از آنها باشد.

 2) درس گرفتن از تاریخ در بین سیاستگذاران باب نیست. به‌عنوان مثال در زمان ریاست عبده‌تبریزی بر سازمان بورس و بعد از بحران شدید تقاضا در این بازار، تصمیم گرفتند که محدوده نوسان 10 سهم را از «منفی 5 تا مثبت 5» به «منفی 2.5 تا مثبت 12.5 تبدیل کنند.» بعد از اجرای تصمیم، آن 10 سهم 3 روز در صف خرید بودند و بعد از بازدهی 40 درصدی سهم را خالی کردند و ماه‌ها آن 10 سهم در صف فروش ماندند.

تصمیم روز گذشته ریاست جدید بازار نیز در همین راستا و اشتباه بوده و تنها راه رهایی از آن؛ ایجاد «دامنه نوسان پویا» در بازار است.

3) در دنیایی هستیم که نهاد‌های نظارتی بورس حتی در شرایط بحرانی نیز محدودیتی برای بازار اعمال نمی‌کنند. اما در کشور ما تصمیمات یک شبه ادامه دارد. خب با این شرایط تکلیف فردی که یک روز قبل از این تصمیم سهام خود را فروخته، چیست؟ یا اینکه اگر فرد یا افرادی از این تصمیمات قبل از اعلام رسمی خبر داشته باشند و سود آنها ناشی از این اطلاعات باشد، چه؟

 واکنش بورس در کوتاه و بلند مدت؟

تا ایجاد تغییرات بنیادی نمی‌توان از سیاست‌های یک شبه انتظار معجزه داشت اما می‌توان رفتار بازار را در بازه زمانی این‌چنین توضیح داد: «در بازه «کوتاه‌مدت» انتظار می‌رود به دلیل اینکه فروش به نیت فرار از ضرر مداوم 5 درصدی از بین می‌رود، بخشی از فروشندگان با تامل عمل کنند و اقدام به فروش نکنند.

در طرف مقابل با توجه به کوچک‌تر شدن دامنه نوسان، تمایل به نوسان‌گیری کمتر می‌شود. به‌طور کلی ممکن است بازار به صورت کوتاه‌مدت از ضرر خارج شده و بتواند در سطحی از قیمت‌ها تثبیت شود. در بازه «میان و بلندمدت» مادامی که تقاضای سرمایه‌گذاری جدید، نقدینگی جدید و اعتماد سرمایه‌گذاران به بازار برنگردد، نمی‌توان امیدوار به تغییر روند پایدار در بازار بود.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰