به گزارش «فرهیختگان»، کمتر کسی گمان میبرد سخنرانیهای آتشین امامخمینی(ره) در دهه40 با همت زنان و مردان ایرانی به انقلاب مردمی علیه رژیم ستمشاهی منتج شود، انقلابی که دیری نپایید به الگوی آزادیخواهان جهان شد. استقلال، آزادی و عدالت آرمانهای بزرگ یک ملت شد که سالها بغض خود را فروخفته بود، اما درنهایت در بهمن57 رنگ پیروزی به خود گرفت. دههفجر ایام خوبی است تا میزان تحقق و پایبندی به شعارهای انقلاب اسلامی را بررسی و میزان پیشبرد اهداف کشور در سالهای پس از انقلاب را ارزیابی کرد. همین امر بهانه خوبی بود تا با مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها به گفتوگو بپردازیم که در ادامه میخوانید.
در آستانه چهلوسومین سالروز انقلاب هستیم، این روزها کموبیش از دستاوردهای انقلاب پس از گذشت چهار دهه از بهمن 57 صحبت میشود، بهعنوان فردی که با طیفهای مختلف دانشجویی و استادی سروکار دارید، جمعبندی شما از نقطهنظرات دانشگاهیان درخصوص انقلاب و چشمانداز پیشروی کشور چیست؟
جشن انقلاب فرصت خوبی برای ارزیابی گذشته، حال و آینده انقلاب ماست، چون این فرصت را به ما میدهد که فارغ از هیاهوهای روزمره و درگیریها نقطهای و میکروسکوپی یک نگاه ماکروسکوپی، یک نگاه جامع و یک ارزیابی عمیق از مسیر و راه طیشده در این 42 سال داشته باشیم. من فکر میکنم که خصلت جامعه دانشگاهی و نخبگانی هم همین است که دمی هیاهوهای روزانه در شبکههای اجتماعی و... را کنار بگذاریم و جدیتر به موضوع نگاه کنیم. ما میتوانیم با نگاه به شعارها و مطالبات مردم در انقلاب اسلامی ارزیابی جدیتری از وضع مطلوب یا آن آرمانشهری که در ذهن مردم بود، داشته باشیم و با وضع موجود بسنجیم. برای این سنجش معمولا در رسانههای رسمی در ابعاد ملی آمار و ارقامی ارائه میشود از پیشرفتهای عمرانی و زیرساختها و... که خب این در جای خود مهم و قابلتامل است. دستاوردهای فیزیکی انقلاب را میتوان از وجهی دیگر هم ارزیابی کرد. میشود ایران را قیاس کرد با کشورهایی که از نظر استعدادهای زیرساختی، جمعیت و منابع و شاخصهای اجتماعی فرهنگی در سال 57 شبیه ایران بودهاند؛ نظیر مصر که البته برخلاف ما 42 سال تحریم هم نبود. اخیرا دیدم این کار هم شده است که نتایج قابلتاملی دارد؛ اما مهمترین ارزیابی شاید ارزیابی انقلاب با خود انقلاب باشد. این احتمالا برای آینده ما هم مفیدتر است.
نتیجه ارزیابی انقلاب با خود انقلاب را چگونه میبینید؟
واقعیت این است که در قیاس با شعارهای خود انقلاب و با لحاظ کردن مقدورات ما در برخی شاخصها پیشرفت جدی اتفاق افتاده و اوضاع خوب است و در برخی شاخصها هنوز جای کار داریم.
در مولفههایی چون اقتدار ملی، امنیت، مردمسالاری دینی و البته توسعه انسانی که میخواهم بیشتر درمورد آن صحبت کنم، اوضاع ما خوب است. در برخی شاخصها مثل عدالت و آزادی و کارآمدی عملکرد متوسطی داشتیم.
در این ارزیابی دو نکته مهم وجود دارد؛ اول اینکه باید بدانیم انقلاب یک پروژه نیست که فرض کنیم از سال 42 آغاز شده و در 22 بهمن 57 به اتمام رسیده است. واقعیت این است که 22 بهمن 57 تازه شروع مرحله اصلی انقلاب است و باید این مسیر انقلابی و تحولی را تا رسیدن به اهداف اولیه استمرار داد. تجربه این 42 سال نشان میدهد هر کجا در نظر و عمل از رویکردهای انقلابی دور شدهایم به دامن تکنوکراسی، چپروی یا محافظهکاری راستگرایانه افتادهایم و از اهداف فاصله گرفتهایم.
نکته دوم اینکه تجربه به ما نشان داده هر کجا نقش مردم جدیتر بوده، موفقیت بیشتر شده است. مردمسالاری دینی و انتخابات نمونه جدی و مهم این رویکرد است، دفع خطر جنگ در دهه 60 با بسیج مردمی هم از این جنس است. هرکجا عدالتخواهی تبدیل به گفتمان عمومی شده است، پیشرفتمان بیشتر بوده، اینکه میبینید در اقتصاد جلو نرفتیم بهخاطر همین است که طرح خوبی نداشتهایم برای مشارکت دادن مردم، حضور مردم در اقتصاد حتما با خصولتی شدن اقتصاد فرق دارد.
در استکبارستیزی چقدر موفق بودهایم؟
ظلمستیزی و مقابله با زورگویی بهاصطلاح قدرتها از اهداف اولیه انقلاب بود و هست. برای ملتی که طالب آزادی است؛ استکبارستیزی و نفی استعمار یک اصل عقلی است. اساسا نمیشود گفت ما ملتی آزادیخواهیم ولی به استقلال که آزادی در قیاس یک ملت است، پایبند نیستیم، یا نمیتوان گفت عدالتخواهیم ولی توزیع نابرابر قدرت و ثروت و منزلت را در دنیا میپذیریم، ازاینرو استکبارستیزی عین عقلانیت و عین آزادیخواهی و عدالتطلبی است.
البته این نکته هم قابلتامل است که وقتی انقلاب شد حرف این بود که ما به غیر از دو رژیم نژادپرست صهیونیستی و آپارتاید آفریقای جنوبی با همه روابط خواهیم داشت اما با پیروزی انقلاب توطئههای جدی علیه انقلاب و ملت ایران انجام شد، حمایت از تجزیهطلبی، تسلیح صدام برای جنگ علیه ایران و تلاش برای کودتاهای گوناگون ازجمله این اقدامات بود. مشکل اصلی آنها هم این بود که انقلابی آمده که حرف نو دارد، نه چپ است نه راست؛ نه لیبرال است نه مارکسیست و کمکم دارد الگو میشود، باید جلوی آن را گرفت.
در دهه اول انقلاب عموما دشمنیها به مواجهه سخت با نظام کشیده شد، در دهه دوم و سوم این رویکرد با جنگ نرم ترکیب شد و در دهه چهارم با تشدید بیسابقه تحریمها به جنگ هوشمند تبدیل شد. شما ببینید تحریمهایی که ایالاتمتحده آمریکا در دوره اوبامای ظاهرا مودب و باهوش طراحی کرد و در دوره ترامپ جنایتکار ادامه یافت و تشدید شد، به گواه کارشناسان خشنترین و سختترین تحریمهای تاریخ است. آنها در این جنگ هوشمند فکر میکردند ایران را از پا درمیآورند اما مردم علیرغم همه سختیها مقاومت جانانهای کردند. ترامپ و اوباما مثل اسلافشان به پایان کار رسیدند اما ایران عزیز و جمهوری اسلامی با همه سختیها و مرارتها پابرجا و مقتدر مانده است. این اتفاق نبوده مگر با ریشهدار بودن و مردمی بودن کشور و انقلاب. اگر ما بتوانیم از این فرصت عبور از فشار حداکثری استفاده کنیم و در عدالت، کارآمدی و آزادی شاخصهای خود را ارتقا بدهیم، دشمن در ایده جنگ هوشمند هم شکست جدی خواهد خورد.
درخصوص نیروی انسانی نکتهای داشتید؟
ببینید به نظر من معجزه اصلی انقلاب در حوزه نیروی انسانی بوده است، در چه نظام تمدنی در دنیا فردی مثل شهید سعید عزیز حاجقاسم سلیمانی پرورش پیدا میکند؟ فردی در قله عرفان عملی، در اوج مردمداری، عدالتخواهی و کارآمدی برای ملت خود و برای امت اسلام. اگر کل خروجی انقلاب ایران ظهور فردی مثل شهیدسلیمانی باشد یعنی این انقلاب به اهداف خود رسیده است، درحالیکه حاجقاسم تنها یک نمونه است، هزاران انسان تراز تربیتشده گمنام و نامدارانی چون شهید فخریزاده و مرحوم کاظمیآشتیانی، شهید شهریاری و بسیاری از دانشمندان مبرز در حوزه علم، حسن رحیمپورازغدی در حوزه نظریهپردازی، مرتضی آوینی و ابراهیم حاتمیکیا در فرهنگ و... ساختهوپرداخته انقلاب اسلامی هستند و در جای دیگر نمونههایش را پیدا نمیکنید.
در دانشگاه چطور؟ آیا انقلاب اسلامی به دانشگاه ما رسیده است؟ انتظارات انقلاب از دانشگاه محقق شد؟
تصورم من این است که واقعیتهای دانشگاه با آنچه تصویر میشود بهشکل جدی فرق دارد. دانشگاه ما امروز جهتگیری کلیاش در راستای انقلاب است.
از جزئیات کمی و عددی دانشگاهها زیاد گفته شده و حتما آن آمار باید مورد مداقه قرار بگیرد. گسترش دانشگاه یقینا به گسترش سطح دانایی بهشکل عمومی و رشد علمی کشور بهشکل خاص منتج شده است.
بسیاری از ریلگذاریهای عمومی در حوزه علم در دانشگاه انقلاب اسلامی صحیح بوده است. ترور علم ایرانی توسط موساد و سیا و ظهور پدیدههایی چون شهدای گرانقدر فخریزاده، شهریاری، علیمحمدی، رضایینژاد، احمدیروشن و بسیاری از دانشمندان گمنام اما پراثر ایرانی نشان میدهد جهتگیری ما در حوزههایی کاملا منطبقبر نیازهای علمی کشور بوده است.
البته ضعف و عیب هم حتما داریم، اینکه بعد از 42 سال از انقلاب هنوز تئوری متقن و جامعی درخصوص عدالت بهعنوان یکی از شعارهای اصلی انقلاب نداریم یعنی در علوم انسانی کمکاری کردهایم.
در حوزه فرهنگی دانشگاه هم برآوردهای ما از فعالیت تشکلهای دانشجویی و علمی و کانونهای فرهنگی، نمازهای جماعت پرشور سالهای قبل کرونایی در دانشگاه و... نشان میدهد اوضاع به بدی آنچه عدهای میخواهند نیست، در این خصوص آمارهای قابلتاملی هم وجود دارد، پایدارترین ازدواجها همچنان ازدواجهای دانشجویی هستند و این از نشانههای خوب در جامعه دانشگاهی ماست.
آینده انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
آینده درصورت درس گرفتن از علل کاستیهای فعلی و حل این مشکلات بسیار روشن است. نسل تازهنفس فعلی با انرژی و توانمندی بالا شاید حتی از نسل اول انقلاب هم متخصصتر باشند. ما امروز تجربه انباشته 43 سال حکومتداری را دراختیار داریم که خیلی مهم است. آنچه ناظر به گام دوم انقلاب بهمثابه ابرپروژه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی جمهوری اسلامی ایران در دهه پنجم دیده شده، ناظر به همین توانمندیهاست، به شرطی که انقلابی رفتار کنیم و تحولخواه باشیم؛ این تحولخواهی هم ناظر به حوزه نظری و تئوری است و هم حیطه کنشگری و عمل.