به گزارش «فرهیختگان»، اگر آمریکا در دهههای اخیر با دوقطبی پیرامون مسائلی مانند مالیاتها یا سقط جنین روبهرو بوده است، امروز مسائل زیادی در آمریکا در گیرودار دوقطبی شدن هستند. توافق هستهای ایران و آمریکا یکی از این موضوعات است که باعث اختلافات میان دو حزب آمریکا شده و حتی به شکافهای داخلی آنها نیز منجر شده است. نگرانی درباره پرونده ایران و لزوم توجه فوری به هر مساله این پرونده بهدلیل تاثیرات بینالمللی و داخلی آن باعث شده تا بهدلیل اهمیت این پرونده، نگاههای رادیکالی در آمریکا نسبتبه ایران شکافهایی را در سیاست داخلی آمریکا بیافرینند.
در تازهترین نمونه، 50 تن از قانونگذاران جمهوریخواه در نامهای سرگشاده به جو بایدن، رئیسجمهور جدید آمریکا که در دومین هفته از ریاستش به سر میبرد، خواستار عدم پیوستن مجدد او به توافق هستهای با ایران موسوم به «برجام» شدهاند. این نامه را دو تن از قانونگذاران مجلس نمایندگان آمریکا با نامهای «مایک گارسیا» و «گرگ مورفی» تنظیم کردهاند.
در این نامه آمده است: «توافق هستهای ایران از نخستین روز، توافقی شکستخورده بوده. این توافق جلوی ایران هستهای را نگرفت و از زرادخانه هستهای ایران حمایت کرد و حمایت این کشور از تروریستها را تسهیل کرد.» نویسندگان این نامه در ادامه با حمایت از ترور سردار شهید سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران از ترامپ تمجید کرده و نوشتهاند: «یکی از عظیمترین میراثهای رئیسجمهور دونالد جی ترامپ این است که هیچ دولتی بیشتر از دولت او برنامههای حامی رژیمصهیونیستی نداشته است.» این 50 قانونگذار همچنین مدعی شدهاند سیاست «فشار حداکثری» دونالد ترامپ باعث شده تا اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی قرار بگیرد. 50 قانونگذار آمریکایی در نامهشان مدعی شدهاند بایدن قصد بازگشت به برجام را دارد و این مساله باعث جسورتر شدن ایران خواهد شد.
بهجز این 50 تن در روزهای اخیر دو فرد برجسته دیگر که در دولت ترامپ مسئولیت داشتهاند نیز درباره بازگشت آمریکا به برجام هشدار دادهاند. مایک پمپئو و نیکی هیلی دو فردی هستند که جزء پرامیدترین کاندیداهای ریاستجمهوری سال 2024 آمریکا بهشمار میروند.
پمپئو در مصاحبه با تری گاودی، نماینده جمهوریخواه سابق و مجری فاکسنیوز گفته است: «فکر نمیکنم مردم آمریکا استطاعت اینکه بار دیگر به هشت سال دیگر از سیاست خارجی باراک اوباما برگردند را داشته باشند. من امیدوارم آنها با یک سیاست خارجی بسیار شبیه به سیاست خارجی «اول آمریکا»ی ما به جلو حرکت کنند.»
او بهعنوان نمونه به ایران اشاره کرده و با هشدار به بایدن گفته است آیا بازگشتی که او دربارهاش صحبت کرده، بهمعنای همراهی با ایران در متلاشی کردن رژیمصهیونیستی است. او مدعی شده که توافق هستهای 150 میلیارد دلار را بهصورت نقد در اختیار ایران قرار داده است.
نیکی هیلی، نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد که از گزینههای اصلی جمهوریخواهان برای انتخابات 2024 است، اعتراف کرده که هدف از تحریکها علیه ایران بهراه انداختن تظاهراتهای خیابانی بوده است و بازگشت بایدن به برجام میتواند این نقشه را با خطر مواجه کند. هیلی همچنین گفته که بایدن به ایران متمایل است و به رژیمصهیونیستی بیتوجهی میکند.
نامه 50 قانونگذار آمریکایی و سخنان پمپئو و هیلی نشان میدهد آنها بهدنبال فضاسازی هستند تا مانع از اندکگشایشی در مساله حصر اقتصادی ایران شوند. بایدن، معاون او و تقریبا اکثر اعضای او ازجمله برجستهترین حامیان رژیمصهیونیستی هستند و بیان این مساله که بایدن به ایران متمایل و به رژیمصهیونیستی بیتوجه است، اقدامی جز جنگ روانی نیست. این مساله واضح است که اساسا تحریمهای گسترده علیه ایران که از سال 2010 به بعد وضع شدند، دستپخت دموکراتها به رهبری باراک اوباما و جو بایدن بود، پس نمیتوان به آنها لقب متمایل به ایران داد. اما آغاز جنگ روانی علیه کوچکترین بازگشایی در حصر اقتصادی ایران نشانگر بروز دوقطبی وحشتناکی در داخل آمریکا است. این دوقطبی تا اندازهای جدی است که بایدن روز پنجشنبه بهعنوان معمار اصلی تحریمهای ضدایرانی، در ساختمان وزارت خارجه آمریکا جرات نکرد کلمهای درباره برجام به زبان بیاورد.
بیشترین امتیازی که براساس گزارشهای رسانهای قرار است بایدن به ایران بدهد، کاهش برخی از محدودیتهای اقتصادی بدون کوچکترین تغییری در نظام تحریمها است. پایگاه تحلیلی «بلومبرگ» بهتازگی در گزارشی نوشته که دولت بایدن بهعنوان گامی بهسوی احیای برجام درحال بررسی راههایی برای کاهش فشار اقتصادی ایران بدون لغو تحریمهای فلجکننده همچون فروش نفت است.
براساس این گزارش چهار منبع آگاه به این رسانه اعلام کردهاند که مقامهای آمریکایی درحال بحث و گفتوگو درباره موضوعاتی چون حمایت از صندوق بینالمللی پول برای اعطای وام به تهران برای مقابله با ویروس کرونا و همچنین تسهیل تحریمهایی هستند که در مسیر کمکهای جامعه جهانی به ایران برای مقابله با کرونا مانع ایجاد کرده است. بلومبرگ تاکید کرده است صدور معافیتهای تحریمی که اجازه فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی را بدهد، درحال حاضر تحت بررسیهای جدی قرار ندارد.
از موضوعاتی که درباره تخفیف مجازاتهای اقتصادی علیه ایران مطرح شده است، میتوان فهمید کوچکترین تحریمی برداشته نخواهد شد. ایران تنها در کره جنوبی 7 تا 9 میلیارد دلار و در عراق حداقل 6 میلیارد دلار پول بلوکهشده دارد و اگر بخشی از آنها آزاد شوند، نیازی به اخذ وام از صندوق بینالمللی پول پیدا نمیکند. مطرح شدن اخذ وام ایران نشان میدهد ایران باید مبلغی را از موسسهای مالی دریافت کند که وامش مشروط به رعایت شروطی خاص و سختگیرانه مانند آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و در پیش گرفتن سیاستهای ریاضت اقتصادی است.
در سوی دیگر ایران باید در شرایط وخیم اقتصادی خود هرساله اقساط این وام را برگرداند و اگر قادر به بازگرداندن آن نباشد، جریمه دیرکرد نیز به آن افزوده خواهد شد. این درحالی است که ایران حتی نتوانسته 16 میلیون دلار سهم خود به سازمان ملل را پرداخت کند. از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که مبلغ پرداختی وام به ایران بلافاصله در حساب ایران بلوکه شود، اما ایران براساس توافق باید اقساط و دیرکردهای آن را پرداخت کند. این بیشترین تخفیفی است که بایدن برای ایران درنظر گرفته تا بار دیگر تهران را دچار مشکلات بیشتری کند و از طرفی با وعده مانع از پیشرفتهای علمی ایران شود.
ماهیت دوقطبی برجامی در آمریکا
صهیونیستها بهعنوان یکی از قدرتمندترین گروههای صاحب قدرت، ثروت و رسانه در آمریکا دارای موجودیتی در قبل خاورمیانه با نام رژیمصهیونیستی هستند که بهزعمشان موجودیتشان توسط ایران مورد تهدید جدی است. به همین دلیل میکوشند ازطریق رسانهها، نفوذشان در مراکز دانشگاهی و پژوهشکدهها و نیز لابی سیاسی همواره ایران را در صدر نگرانیهای دولت و مردم آمریکا نگاه دارند. از طرف دیگر نیز آمریکا نسبتبه فروپاشی دیکتاتوریهای متحد خود در منطقه بیمناک است. کاخسفید در این اندیشه است که پیروزی جنبشهای انقلابی در منطقه و ایجاد نظامهایی سیاسی براساس دموکراسی منافع این کشور در منطقه را کاهش خواهد داد.
در میان تمام گروههای سیاسی و اندیشکدههای آمریکایی که در تهدیدانگاری ایران وحدت دارند، شکافی پیرامون نحوه مواجهه و مهار ایران وجود دارد. برخی قائل به تشدید فشار و بعضی دیگر باتوجه به محدودیتهای ابزارهای مقابله با ایران خواهان فشار هوشمندانه علیه ایران هستند. این نقطه جدایی دیدگاهها درباره ایران است. جمهوریخواهان خواستار نادیده گرفتن میز مذاکره با ایران تا تسلیم نهایی تهران هستند؛ یا ایران باید تسلیم شود یا آنقدر فشار تحمل کند تا به فروپاشی برسد. در مقابل دموکراتها معتقدند باید به پرونده ایران نه براساس ذهنیات بلکه براساس واقعیات نگاه کرده و ظرفیتهای ایران را نیز درنظر گرفت. دعوا بر سر نگاه آرمانگرایانه جمهوریخواهان و دیدگاه واقعگرایانهتر دموکراتها به مسائل است. دموکراتها بارها اعلام کردهاند قصد ندارند ایران را رها کنند، اما میتوانند بهجای پیگیری سیاستهای جمهوریخواهان که برای آمریکا فرسایشی است، سیاستهایی را بهکار بگیرند که ضمن حفظ فشار بر روی ایران مانع از فرسایش قدرت آمریکا شود.
تحریم جزء اصلیترین ابزارهای آمریکاست که دست کشیدن از آن ناممکن است. زمانی ریچارد دیکچنی وزیر دفاع اسبق آمریکا گفته بود 70کشور با دوسوم جمعیت جهان تحت تحریمهای آمریکا قرار دارند.1 این مساله فارغ از تعداد، حوزهها و سطح تحریمها که برای هر کشور متفاوت است، حاکی از اعتیاد شدید آمریکا به تحریم است. حالا دعوا در آمریکا بر سر این است که آیا صحبت از کاهش تحریمها نیز میتواند به ایران کمک کند یا خیر! اگر این صحبتها باعث بروز جو مثبت در ایران میشود، پس باید از بهکاربردن کلمات نیز خودداری کرد.
مخالفان منطقهای
در منطقه خاورمیانه تقریبا دو کشور هستند که بهدلیل وجود چندبعدی بودن احساس خطر موجودیتی برایشان شکل نمیگیرد. ایران و ترکیه هم دارای وسعت مناسبی هستند و هم از جمعیت کافی بهره میبرند و دارای پیوستگی سرزمینی، سابقه طولانی دولت-ملتسازی و سوابق نظامی هستند و از سوی دیگر از دموکراسی نیز بهره میبرند. به جز این دو کشور برخی در منطقه که داعیهدار قدرت هستند مانند رژیمصهیونیستی و یا امارات و قطر از اساس دارای جمعیت، وسعت و منابع کافی نیستند و از دموکراسی نیز بهره نمیبرند. رژیمصهیونیستی نیز از نظام انتخاباتی براساس آپارتاید علیه فلسطینیان بهره میبرد که برای ایجاد امنیت در این رژیم کافی نیست. عربستان سعودی نیز که دارای وسعت، جمعیت، منابع و ایدئولوژی است بهدلیل نظام دیکتاتوری و دوری از دموکراسی، خطرپذیری بالایی از جنبشهای مردمی دارد.
به همین دلیل است که عربستان سعودی، امارات و رژیمصهیونیستی بهشدت خطر رشد جریانات مردمی و دموکراسیخواهی در منطقه را درک کرده و علیه آن اقدام میکنند. درمقابل ایران بهدلیل مردمیبودن نظام سیاسی خود و برگزاری انتخاباتهای متعدد راه رشد خود را تسلط گروههای مردمی بر منطقه میبیند و در سالهای اخیر از آنها حمایت کرده است.
از نظر بلوک دیکتاتوریهای منطقهای که از حمایت نظام سیاسی آپارتایدی رژیمصهیونیستی نیز بهره میبرند، دسترسی ایران به منابع مالی به معنای فراغ بال ایران در داخل و خارج این کشور برای استحکام دموکراسی در منطقه خواهد بود.
اقدامات عربستان سعودی و کشورهای همپیمان وی پس از توافق هستهای؛ نظیر حمله به یمن، اعدام شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان، فراخوانی سفرای عربستان سعودی، کویت، امارات و قطر و اظهارات تند مقامات عربی، بهویژه عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی، بیانگر هراس همسایگان عربی از دستیابی جمهوری اسلامی به منابع مالی بلوکهشده و صرف آن در بخش نظامی و تسلیحاتی، تقویت حزبالله و حماس، حمایت از شیعیان و ایجاد تزلزل در نظام حکومتی رهبران سنی منطقه در برجام است. 2
در مقاله «Rennack» با عنوان «ایران، تحریمهای اقتصادی آمریکا و مجوز لغو تحریمها» آمده است که «از نظر جبهه داخلی آمریکا، رئیسجمهور این کشور تنها زمانی میتواند تحریمها علیه ایران را لغو کند که بتواند شواهد و مستنداتی در رابطه با رفع تهدید ایران برای منافع آمریکا و متحدانش ارائه کند.» منظور از متحدان آمریکا رژیمهای دیکتاتوری و دموکراسیگریز حاشیه جنوبی خلیجفارس و رژیمصهیونیستی بهعنوان نظام آپارتایدی است که نباید مورد تهدید جریانات دموکراسیخواهانه قرار بگیرند. حتی اگر مردمی در کشور خود بخواهند از دموکراسی بهره ببرند در بهترین شرایط اگر آمریکا از خیر منافعش در این کشور نیز گذشته باشد، مردم این کشور را بهدلیل الگودهی به دیگران مجازات خواهد کرد.
مجازات اقتصادی ایران در زمان نخستوزیری مصدق توسط بریتانیا و پس از آن ترتیب دادن کودتا علیه وی توسط آمریکا نمونهای از «حفظ منافع غرب» در منطقه است. اساسا ایران در حداقلیترین شرایط اگر بخواهد برای منافع آمریکا در منطقه تهدیدی نباشد باید نظام دموکراسی را کنار بگذارد، زیرا مردمی بودن یک نظام سیاسی و نقش آنها در اداره کشور بهدلیل الگودهی آن به دیگر ملتهای منطقه تهدیدی برای آمریکا، منافعش و متحدانش است.
باور آمریکا به کارایی تحریم اقتصادی
در آمریکا اجماعی فراحزبی درباره کارایی ابزار تحریم وجود دارد. از نظر سیاستمداران و اندیشکدههای آمریکایی بدون توجه به گرایشهایشان، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران تاکنون در تامین منافع آمریکا و متحدان این کشور موفق بوده است. از نظر این افراد و گروهها، لغو تحریمها میتواند با آزادسازی منابع مالی ایران باعث شود تا تهران پس از دسترسی به منابع مالی با افزایش قدرت خود به پیگیری طرحهایش بپردازد.
بهعبارتی، نظر به ذهنیت نخبگان سیاسی ایالاتمتحده، گفتمانهای مخالف توافق هستهای و موفقیت سیاست تحریم در تامین منافع ایالاتمتحده، استفاده از ابزار تحریم، بهعنوان یک راهحل آزمایششده در مهار قدرت اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی ایران، در سند راهبردی ایالاتمتحده آمریکا نهادینه شده است و تصویب تحریمهای جدید مالی، اقتصادی، دفاعی و نظامی علیه این کشور از سوی نخبگان سیاسی ایالاتمتحده در پسابرجام بسیار محتمل خواهد بود.
اصلیترین مسائلی که این افراد به آن اشاره میکنند، دلایل قبول محدودیتهای هستهای توسط ایران است. از نظر این افراد برنامه هستهای ایران چه بدون تحریمها و چه با تحریمها پیشرفت میکرد اما تحریمهای اقتصادی باعث شد بخشی از مردم ایران با مشکلات معیشتی روبهرو شده و دلیل آن را اصرار دولت ایران بر مواضع هستهای خود بدانند.
نقطه آسیبپذیری ایران دیگر نه ترور دانشمندان هستهای است و نه تهدید به حمله نظامی، زیرا این گزینهها با مخاطرات بالایی روبهرو هستند و امکان آسیبپذیری واشنگتن در آنها نیز وجود دارد، زیرا خطر بروز جنگ و یا درگیریهای منطقهای را تشدید میکنند. درمقابل اما تحریمهای اقتصادی میتواند باعث آسیبپذیری کوتاهمدت و میانمدت ایران شود، بدون آنکه مخاطرات چندانی برای واشنگتن داشته باشد.
تورم حاصله از تحریم با سرریز در حوزههای دیگر مانند مسکن باعث بروز بحران در آن نیز خواهد شد. در سوی دیگر تورم و افزایش قیمت ارز باعث کمبود منابع مالی کارخانهها شده و مشکلاتی در حوزه تامین مالی برای آن به وجود خواهد آورد. بهعنوان مثال کارخانهای که با سرمایه 50 میلیاردتومانی تاسیس شده و در سال گذشته بهطورکلی 30 میلیاردتومان درآمد داشته است، حالا با گران شدن تجهیزات، هزینه تعمیرات و تامین مواد اولیه با مشکل کمبود نقدینگی مواجه خواهد شد، زیرا باید برای سال بعد بهجای صرف 15 میلیاردتومان برای خرید مواد اولیه، 45 میلیاردتومان بپردازد؛ یعنی 15 میلیاردتومان بیشتر از کل درآمد ناخالص سال گذشتهاش.
اگر ایران بتواند با روشهایی خود را از این شرایط نجات دهد عملا با بیتاثیری تحریمها آمریکا نیز از آنها دست خواهد کشید. داخلیسازی بسیاری از تجهیزات صنعتی، افزایش بهرهوری از مجموعههای صنعتی، برنامهریزی برای کاهش مصرف انرژی، بهینه کردن تولیدات و همچنین استفاده از نفوذ دولت ایران برای تامین تهاتری تجهیزات سنگین صنعتی میتواند راهی برای خنثیسازی تحریمها باشد وگرنه آمریکا با میزان بالای دشمنیاش با ایران اساسا در هنگام کارایی ابزار تحریم دلیلی برای دست برداشتن از آن ندارد.
پی نوشت:
1- فشندی نوبان و قادری، حسین. 1396. بررسی مبانی حقوقی وضع تحریمهای هوشمند علیه ایران و تاثیرات برجام بر این تحریمها، فصلنامه قانون یار، دوره 2 ، شماره 2، ص 136
۲-اسلامی، محسن و نقدی، فرزانه. 1395. ابزار تحریم و سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، فصلنامه روابط خارجی، دوره 8 , شماره 4 (پیاپی 32)؛ صص 41-40
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار