بازنمایی بحران جنسی در سینمای ایران در گفت‌وگو با پوران درخشنده
توجه به اهمیت پرداختن به مساله بحران جنسی حتی باتاخیر چندین‌ساله هم‌جای تقدیر دارد، اما همچنان بسیاری از مدیران معتقدند که نباید به این مسائل ورود کرد و باید یا کتمان‌شان کرد یا انکار.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۱۶ - ۰۲:۲۴
  • 00
بازنمایی بحران جنسی در سینمای ایران در گفت‌وگو با پوران درخشنده
جامعه مرزهای پرداختن به مسائل را مشخص می‌کند
جامعه مرزهای پرداختن به مسائل را مشخص می‌کند

به گزارش «فرهیختگان»، پرداختن به مسائل جنسی و مشکلات پیرامون آن در سینمای ایران هرچند در دهه 60 تابو بود، اما در اواسط دهه 70 و پس از آن اشاره‌های کوتاهی به آن شد و در دهه 80 و 90، دیگر می‌شد که به آن اشارات مستقیم‌تری کرد و فیلم‌هایی مشخصا با موضوع تجاوز ساخته و پخش شدند که «هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند» مهم‌ترین و مشهورترین آنها بود. حالا و در جشنواره امسال، فیلم «ابلق» جدیدترین ساخته نرگس آبیار، بار دیگر مساله بحران جنسی را دستمایه ساخت یک اثر سینمایی قرار داده است. اگر فیلم‌های قبلی به مساله تجاوز یا بحران جنسی در گستره شهر می‌پرداخت، این بار اما حاشیه‌شهر، میزبان داستانی است که قرار است راوی مشکلات و مسائل مصائب یک ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی باشد. معیارها و مفاهیم اخلاقی و ارزشی در حاشیه‌شهر متفاوت با مرکز یا بالای شهر است و همین تفاوت‌ها، تصاویر متفاوتی هم برای مخاطب خلق می‌کند. توجه به اهمیت پرداختن به مساله بحران جنسی حتی باتاخیر چندین‌ساله هم‌جای تقدیر دارد، اما همچنان بسیاری از مدیران معتقدند که نباید به این مسائل ورود کرد و باید یا کتمان‌شان کرد یا انکار. پوران درخشنده یکی از کارگردانان مطرحی است که سال‌هاست در حوزه سینمای اجتماعی و مسائل زنان و جوانان فعالیت می‌کند و آثار شاخصی هم در این حوزه‌ها ساخته است. با او درباره مساله بحران جنسی در سینمای ایران و مرزهای پرداختن به این مسائل صحبت کردیم.

سینمای ایران در دهه‌های مختلف درباره پرداختن به مسائل اجتماعی همواره محدودیت‌ها و مرزهایی داشته است. دهه 60 محدودیت‌های بیشتری داشته، دهه 70 بازتر شده، این مرز در دهه 80 محدودتر شد و الان درباره تجاوز هم فیلم می‌سازند و زنان هم از تجاوز صحبت می‌کنند. این مرزبندی چه معیاری دارد سلیقه است یا حد و مرزش را خود جامعه مشخص می‌کند؟

به‌نظرم سلیقه نیست، بلکه جامعه آن را مشخص می‌کند، با حرکت جامعه ما حرکت می‌کنیم. مرزبندی درباره مسائل انسانی معنا ندارد، چون وقتی می‌بینید چه اتفاقاتی می‌افتد که جامعه به زوال، تباهی و دروغگویی و... کشانده می‌شود، طبیعتا جامعه هم به‌نوعی هل می‌دهد که فیلمساز به‌طرف موضوعی برود که واقعا مساله حاد جامعه است. مرزبندی مسائل انسانی را خود جامعه تعیین می‌کند. اگر درباره این مسائل در خارج از ایران و حتی داخل ایران صحبت می‌شود به این دلیل است که فضا بازتر شده و وجه عمومی پیدا کرده است. الان در شرایطی هستیم که اگر اتفاقاتی برای بسیاری از مردم رخ دهد، دیگر آن را مخفی نمی‌کنند و به‌نوعی دوست دارند علنی شود و بیان کنند و بقیه بدانند که چه بر سر آنها آمده است. این دیگر یک مساله اجتماعی نیست بلکه با مساله‌ای انسانی مواجهیم.

 مسائل انسانی را بیان کردید که عام‌تر از مسائل اجتماعی می‌شود.

دقیقا همین‌طور است.

یعنی با این تعریف دیگر نمی‌توان فیلمساز را متهم به سیاه‌نمایی کرد. مسائل مبتلابه انسان است، نه اینکه برای جنسیت یا گروه خاصی باشد.

همین‌طور است. به‌نظر من اندیشه جنسیت نمی‌شناسد و انسان برابر است. انسان برتر زن یا مرد ندارد. به‌طور عام انسان مطرح است. انسانی که آزرده است و مورد بی‌مهری و ستم قرار گرفته است، فراتر از اینهاست که بخواهیم در چارچوب زن و مرد، فمنیستی و... قرار دهیم. اینها موضوعاتی است که موضوع اصلی را زیرسوال می‌برد. به نظر چه زن و چه مرد، کسانی که مورد آسیب قرار گرفتند انسان هستند و ما به انسان فکر می‌کنیم، انسانی که جایگاهش مورد تعرض قرار گرفته است، چه زن باشد و چه مرد باشد. تعیین‌کننده معیار انسان است.

قطعا شما با این مدیران در دهه‌های 70-60 مواجه شدید. مدیرانی که اعتقاد داشتند گفتن از فساد خودش فساد است، یعنی اگر می‌خواستید مساله اعتیاد، طلاق، مسائل جنسی یا تجاوز را بیان کنید، خودش فسادآور است. چه اتفاقی افتاد که این مسئولان وارد حاشیه شدند و دیگر مثل قبل تاثیرگذار نیستند؟

الان فضا به‌گونه‌ای است که مردم این فضا را باز می‌کنند، یعنی به‌طور مثال من را به‌عنوان فیلمساز مردم در مسیر قرار می‌دهند و می‌خواهند در آن مسیر حرکت کنم. جامعه است که خود را بازتولید می‌کند و از نو می‌سازد و خود را نهادینه می‌کند، یک امری را ضدارزش می‌کند، یک امری را ارزش می‌کند. تعیین‌کننده همه چیز از نظر من جامعه است. این ما هستیم که باید فکر کنیم جایگاه انسان کجاست. ما نمی‌توانیم کسی را مجبور کنیم که فلان مساله را عنوان نکند، چون آگاهی حق همگی است. همه انسان‌ها حق دارند آگاه شوند. وقتی آگاه شدند سعی می‌کنند کمترین خطا را داشته باشند ولی وقتی روی همه‌چیز سرپوش می‌گذاریم و می‌گوییم بیان نکنید، چون ممکن است بدآموزی داشته باشد، این کار را نکنید، چون ممکن است فلان باشد، پس این آموزش قرار است چه زمانی انجام شود؟ درست است هنر مخصوصا سینما سرگرم‌کنندگی دارد، ولی بخش عمده آن آموزش است. شما نمی‌توانید آگاهی و آموزش را بگیرید. این حق همگی است و باید این آگاهی و در جریان قرار دادن را برای مردم ایجاد کنید تا ببینند و بیاموزند، سوال کنند یا پرسش کنند یا بتوانند خود را به‌روز کنند. همه این مسائل مطرح است.

مساله‌ای را از اواخر دهه 70 به‌صورت علنی داشتیم و در روزنامه‌های آن زمان تحت عنوان بحران جنسی مطرح بود. این مساله در تلویزیون بایکوت شد و به‌تازگی در سیمای ایران به‌صورت غیرمستقیم و اندک به آن پرداخته می‌شود، اما سینما چه جایگاهی در بحث معرفی این بحران جنسی دارد؟ حتی کمک به اینکه این مساله را حل یا کمک کند که ابعاد آن معرفی شوند.

سینما می‌تواند به ابعاد این بحران کمک کند. آسیب‌های جدی در رابطه با بحران جنسی وجود دارد. روانشناسان و جامعه‌شناسان درباره این امر صحبت می‌کنند و ما خود شاهدیم و این بحران را می‌بینیم. در جامعه و مدارس و خانواده بررسی کنید یک رهاشدگی وجود دارد و به‌نوعی نه جرات می‌کنند درباره آن حرف بزنند و نه می‌توان حرفی نزد. این را می‌خواهند بیان کنند، ولی هر دو در مقابل دو حالت قرار گرفته‌اند و مثل اینکه قرار است یکباره سر آنها به سنگ بخورد و متوجه شوند. این حالت خوبی نیست.

یعنی می‌خواهند قبح این مسائل نشکند؟

می‌خواهند درباره این حرف نزنند، مبادا درباره این مسائل باب باز شود و قبح آن شکسته شود، ولی وقتی می‌بینیم جامعه به این سمت می‌رود نمی‌توان درباره آن حرف نزد.

خیلی هم علنی است و چیزی نیست که قابل‌کتمان باشد.

درست است. کار شما به‌عنوان رسانه باید کندوکاو در مسائل اجتماعی باشد باید بیشتر از اینها بدانید چه خبر است. من به‌عنوان فیلمساز می‌خواهم با جامعه حرکت کنم و جا نمانم چون به‌سرعت می‌روند.

سرعت این تغییرات زیاد است. این‌طور نیست که مانند دهه‌های 70-60 صبر کنید اتفاقی رخ دهد و فرصت تحلیل به اهالی رسانه یا سینما بدهد.

دقیقا همین‌طور است، چون آسیب‌هایی است که زیر پوست شهر بود و پیدا نبود. این آسیب‌ها بسیار پوشانده شده بود. این روزبه‌روز تصویر می‌شد، یعنی به این فکر نکردیم بیماری مزمن و خطرناکی در حال شکل گرفتن است و فقط مسکن‌هایی را تجویز کردیم که جامعه آرام شود.

 البته این مسکن‌ها خودش پس از گذشت زمان دردآور می‌شوند.

دقیقا درد دیگری را ایجاد می‌کنند. وقتی درد همه‌جا را بگیرد نمی‌توان کاری انجام داد و به‌ناچار باید تسلیم این امر شد.

از یک‌جا به بعد یک‌سری فیلم‌هایی درباره حاشیه‌ شهر ساخته شد. اتفاقاتی را که در حاشیه می‌افتد، تصویر کردند و می‌خواستند بیان کنند گروه معدودی مشکل فقر دارند، مشکلات مالی و حتی مشکلات جنسی دارند. به‌تدریج این حاشیه تبدیل به متن شده است. این مشکلات به‌حدی بزرگ شده که صرفا برای حاشیه تهران نیست. چه اتفاقی در این زمینه افتاده است؟ کم‌کاری باعث گسترش این مشکلات شده است؟

بله، چون همواره تلاش کرده‌ایم روی این مشکلات را بپوشانیم. درحالی‌که در شمال، جنوب، مرکز و... شهر یکسان است و این مشکلات همواره رشد می‌کند و قبح این مساله از بین رفته است. کسی نگران نیست اگر اتفاقی بیفتد و ظاهرا طبیعی به نظر می‌رسد.

یعنی به‌جای اینکه این مشکلات حل شود عادی‌سازی شده است؟

بله، چون به‌نوعی سرپوش گذاشتن باعث می‌شود از یک‌جای دیگر بیرون بزند.

اما در حوزه‌ها و جاهای دیگر قطعا خود را نشان می‌دهد.

صددرصد این چنین است. ما باید در مقابل این انسان‌ها جوابگو باشیم. یکی از خصلت‌های هنر این است که باید این کار را انجام دهد.

شما قرار بود فیلمی درباره مشکلات جنسی یا تجاوز به پسرها هم بسازید. آخرین خبر از فیلم «هیس! پسرها فریاد نمی‌زنند» چیست؟ همچنان در بحث مشکلات سر راه خودش مانده یا کارهایش انجام می‌شود؟

تقریبا دچار مشکلاتی شد و بعد که پروانه گرفت مشکلات سرمایه، سرمایه‌گذار، بودجه و... مطرح و بعدش سینمای ایران دچار معضلات دیگری شد. بحرانی که به‌وجود آمد، وضعیت ساخت فیلم و هزینه‌های تولید فیلم درنهایت به اینجا ختم شد که برای ساخت یک فیلم معمولی باید پنج‌میلیارد تومان داشته باشید. برخی موضوعات و مضامین این نیاز به کمک را دارند. حتی از بالا باید حمایت شوند تا ساخته شوند، نه اینکه از پایین فشار بیاید و نتوانند به‌دلیل مشکلات زیادی که سر راه است، بسازند.

به اینکه مشکلات فیلم شما حل شود، امیدوار هستید؟

من امیدوارم و از این موضوع دست برنمی‌دارم. بار سنگینی است که روی دوش من گذاشته شده است و من نمی‌توانم از این معضل بزرگ اجتماعی درخصوص پسران دست بردارم.

از آن‌طرف هرچه بیشتر بماند هزینه‌هایش بیشتر هم می‌شود.

صددرصد درست است و بار سنگین‌تر و هزینه‌های مادی و اجتماعی آن سنگین‌تر می‌شود. باید به فروپاشی اجتماعی هم فکر کنیم.

* نویسنده: سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰