به گزارش «فرهیختگان»، پیشرفت بانوان ایرانی در دو دهه اخیر ستودنی و غیرقابل انکار است. این پیشرفتها مختص به حوزه یا بخش خاصی نیست و زنان ایرانی توانستهاند ثابت کنند که توانمندی آنها در انجام کارهای سخت و دشوار کمتر از مردان نیست. درخشش بانوان ایرانی در زیستبوم فناوری و نقش آنها در پیشبرد این زیستبوم نیز بسیار قابل توجه بوده است. ظرفیتها، استعدادها و توانمندیهای زنان در حوزههای علمی و فناورانه، نقش ارزنده آنان در اقتصاد دانشبنیان و ظرفیتهای موجود در جامعه علمی زنان موجب شده تا توسعه زیستبوم فناوری بیش از آنچه تصور میشد، محقق شود. تاسیس شرکتهای دانشبنیان و راهاندازی استارتاپهای متعدد در حوزههای مختلف توسط بانوان فارغالتحصیل دانشگاهی، نشان میدهد نقش زنان در تحقق اهداف اقتصادی بهویژه اقتصاد دانشبنیان بسیار مهم و ویژه است.
یکی از بانوان موفقی که در بستر زیستبوم فناوری موفق به راهاندازی یک استارتاپ خاص با قابلیتهای ویژه شده، «آرمتی رحمانی» است. وی فارغالتحصیل رشته معماری در مقطع کارشناسیارشد از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب است. رحمانی همچنین موفق به دریافت مدرک پایان دوره پلیتکنیک دانشگاه میلان ایتالیا شده و ایدهپرداز و موسس استارتاپی به نام «پپی دیگِر» است. او همچنین کتابی با عنوان «هنر مدرن، فناوری و تغییر محیط زندگی مدرن» در آلمان چاپ و منتشر کرده است.
استارتاپ پپیدیگر با همکاری جمعی از فارغالتحصیلان دانشگاه شریف و اعضای هیاتعلمی دانشگاه امیرکبیر از طریق انتقال فناوری از دانشگاه به بخش خصوصی پیادهسازی شده و در پارک فناوری پردیس فعال است. به مناسبت روز زن با آرمتی رحمانی گفتوگو کردیم و اهمیت حضور زنان در زیستبوم فناوری را مورد بررسی قرار دادیم که در ادامه میخوانید.
استارتاپ «پپیدیگِر» در چه زمینههایی کاربرد دارد؟
پپیدیگر یک سامانه تحلیل و آنالیز شبکههای اجتماعی است که میتواند با بهرهگیری از ابزارها، تکنولوژیها و الگوریتمهای هوش مصنوعی اطلاعات و تحلیل دادهها را جمعآوری کند. در این سامانه با وارد کردن یک هشتگ یا کلمه کلیدی میتوان دید چند پست، توسط چند کاربر، با چند لایک و کامنت، چه حس متنی(مثبت، منفی و خنثی) انتشار یافته و چه افراد موثری در انتشار آن نقش اساسی داشتهاند و پیامها از چه موقعیت جغرافیایی درج شده است. درواقع پپیدیگر یک موتور جستوجوگر در فضای اینستاگرام و توئیتر است. با توجه به اینکه مردم معمولا نظرات و دیدگاههای خود را در صفحات شخصی خود مینویسند لذا در سامانه پپیدیگر میتوان توان کنشهای مردمی را بهصورت آماری بررسی کرد. فرض کنید یک تولیدکننده در حوزه تولید فرآوردههای گوشتی میخواهد بداند که فرآوردههای او در کدام مناطق، بین چه افرادی و با چه میزانی مصرف میشود. یا برای مثال یک شرکت تبلیغاتی میخواهد برای تاثیرگذاری و تبلیغات بهتر، آماری از محبوبیت برند خود در مناطق مختلف دراختیارش داشته باشد. پپیدیگر با توجه به برخورداری از هوش مصنوعی، دادههایی دراختیار این شرکت قرار میدهد که میتواند براساس آن استراتژی تبلیغاتی خود را تعیین کند. پیش از این، اینگونه آمارها توسط اشخاص جمعآوری میشد اما اکنون در بستر پپیدیگر میتوان به این دادهها دست پیدا کرد. درواقع به وسیله پپیدیگر میتوان فهمید که مردم درباره فلان برند یا فلان محصول چه نقد یا تعریفی کردهاند.
همچنین پپیدیگر به سازمانها و ارگانها کمک میکند که آماری از رویدادها یا پویشهایی که معمولا در فضای مجازی اتفاق میافتد دراختیار داشته باشند. در پپیدیگر، هر روز اتفاقات و رویدادهایی که در فضای مجازی در بخشهای مختلف اجتماعی رخ میدهد جمعآوری میشود و تمامی دادهها به صورت دیجیتال انعکاس پیدا میکند.
جرقه راهاندازی استارتاپ پپیدیگر از کجا در ذهن شما زده شد؟
رشته اصلی من معماری است و معتقدم که معمارها، هادی فرهنگی جامعه در بستر فضا هستند. حدود دو سال پیش یعنی در سال 97 برای تعریف پروژهای با این مشکل روبهرو شدم که پروژه در منطقه اودلاجان قرار داشت و برآوردهای اولیه نشان میداد که این منطقه به دلیل وجود انبارهای متعدد، از حالت مسکونی خارج شده و شبها پس از تعطیلی انبارها، محل تجمع معتادان میشود. من برای انجام این پروژه نیاز داشتم که از نظر روانشناختی، ارتباط افراد با این محیط را درک کنم. همچنین بدانم که در این منطقه مردم بیشتر به چه مراکزی رجوع میکنند، باکدام بخشها ارتباط ذهنی بیشتری میگیرند و موارد مهم دیگر. لذا تصمیم گرفتم برای بهدست آوردن این دادهها از فضای دیجیتال استفاده کنم. به عبارت دیگر احساس کردم تغییر و جهتدهی فرهنگی در زیرساختهای فضاهای دیجیتال قابل اجرا است چراکه معمولا دادههای آماری که توسط مراکز و ارگانهای مختلف جمعآوری میشود، تاریخگذشته است، درحالیکه نیاز داشتم علایق و سلایق مردم آن منطقه را بشناسم. به این نتیجه رسیدم که دو بستر اینستاگرام و توئیتر میتوانند در این راستا به من کمک کنند؛ چراکه مردم معمولا در این دو اپلیکیشن نظرات شخصی خود را از اتفاقات روزمره زندگی خود گاهی حتی با عکس ثبت میکنند. البته این ایده ابتدا یک فرضیه بود اما در ایتالیا دیده بودم که دپارتمانهای معماری و شهری همواره با دپارتمانهای اینترنتی لینک هستند و فعالیت میکنند. در این زمینه مقالات متعددی را مطالعه کردم. حتی در دانشگاه کلمبیای آمریکا نیز یک دپارتمان نتوورک وجود دارد که از همین دادههای مجازی در فضای شهری استفاده میکند. پس از بررسی و تحقیقات متعدد به این موضوع پی بردم که برای تحلیل دادههایی که از بستر اینستاگرام و توئیتر استخراج میشود باید اپلیکیشن یا استارتاپی وجود داشته باشد که بتواند دادههای ارائهشده را آنالیز کند. این موارد جرقه اولیه راهاندازی پپیدیگر را زد. در ادامه مسیر امکانات دیگری نیز به این استارتاپ اضافه شد.
آیا به نظر شما بستر برای فعالیت زنان در فضای زیستبوم فناوری کشور فراهم است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر فرهنگ جامعه نسبت به فعالیت زنان و توانمندیهای آنها ارتقا پیدا کرده است اما با این حال بزرگترین چالش پیشروی زنان در این حوزه موضوع یافتن سرمایهگذار است. سرمایهگذاران معمولا به طرحهایی که از سوی بانوان ارائه میشود اعتماد چندانی نمیکنند، اگر فرد سن و سال کمی هم داشته باشد که قطعا با مشکل جلب اعتماد سرمایهگذار مواجه میشود. درواقع برای بسیاری از سرمایهگذاران باور اینکه یک زن با سن کم بتواند جسورانه وارد بازار شود، سخت است. اما معتقدم که زنان خالق و خلاقند. زنان به واسطه ذات زاینده خود، خلق کردن و بزرگ کردن را بهخوبی میدانند. به باور من یک استارتاپ همانند یک کودک متولد میشود. مانند یک کودک مراحل رشد و بلوغ خود را طی میکند. در همه مراحل رشد خود نیاز به مراقبت و محافظت دارد و از آنجایی که زنان همواره نقش مادری را بهترین شکل ممکن ایفا میکنند و توانمندی بیشتری در تربیت و پرورش کودک دارند، در خلق و پرورش یک استارتاپ هم میتوانند موفقتر باشند.
* نویسنده: زهرا فریدزادگان