به گزارش «فرهیختگان»، میانگین تولید فیلم در دهه ۹۰ شمسی تقریبا ۹۳ اثر در سال بود اما سالی که گذراندیم، بهدلیل شیوع ویروس کرونا، این رقم را کاهش قابلتوجهی داد و به عدد ۴۰ رساند. از یک طرف نسبت به تولید همین تعداد فیلم هم اعتراضاتی وجود داشت و حتی بسیاری از عوامل سینما در صحنههای فیلمبرداری مبتلا به ویروس شدند اما از طرف دیگر دغدغه معیشت عوامل سینما هنوز برطرف نشده است. بعضی مشکلات ساختاری که در سینمای ایران که از قبل وجود داشتند، در سال ۹۹ بهدلیل همین شرایط خاص پیشآمده، بیشتر خود را نشان دادند و از طرف دیگر ما امسال شاهد پدیدههای جدیدی مثل اکران دیجیتال هم بودیم که اگر کرونا نبود تا این حد جدی نمیشدند و احتمالا از این بهبعد با آن سروکار بیشتری پیدا خواهیم کرد. جشنواره فجر امسال هم در شرایط خاص و ویژهای برگزار شد، البته بسیاری از آثار حاضر در آن متعلق به سال قبل هستند. بااینحال حدود ۳۰ فیلم امسال جلوی دوربین رفتند که کار تولید ۲۵ مورد آنها به اتمام رسید و با فجر به چالش خوردند و در این رویداد حضور پیدا نکردند.
فجر در سالی که اکران پردهای کور یا بسیار کمبینا شده بود، تنها روزنهای بود که به نظر میرسید میشد از آن به سینمای سال ۹۹ نگاهی کلی انداخت اما چنانکه مشخص است، با این شیوه گزینش آثار و شیوه تعامل با عوامل سینما نمیشود جشنواره سیونهم را آیینه تمامعیاری از تولیدات سال ۹۹ دانست. در این پرونده به میزان تولیدات سینمای پس از انقلاب به تفکیک هر سال اشاره شده است و پس از آن به سال ۱۳۹۹ و فجر ۳۹ میرسیم. فیلمهای سال ۹۹ هم شمارش میشوند و آنهایی که در فجر هستند، مشخص خواهند شد. سپس به جداسازی فیلمهای تولید امسال و سال گذشته در فجر ۳۹ پرداخته خواهد شد و فیلمهای تولید امسال که از فجر سال جاری بیرون ماندهاند هم مشخص میشوند. غیر از اینها در چند گفتار کوتاه، به تعدادی از مسائل سینمای ایران طی سالی که گذشت و ما را به ایستگاه فجر سیونهم رساند، اشاره شده است.
دهها برابر رشد فروش آنلاین و دهها برابر افت فروش گیشه
میزان کل فروش فیلمهایی که در سال گذشته اکران شدند رقم ۶۷٬۳۸۰٬۴۰۸٬۳۵۳ ریال یا بهعبارتی 6 میلیارد و 700 میلیون تومان بوده و از آنجا که تمام این فیلمها همزمان بهصورت آنلاین هم اکران شدهاند، از این رقم 38.3درصد بهصورت آنلاین به دست آمده است. اما بعضی فیلمها صرفا بر بستر آنلاین ارائه شدند و برخلاف گیشهها، آمار دقیقی از میزان فروش آنلاین فیلمها در سینمای ایران وجود ندارد و حتی آخرین آمار منتشرشده در این زمینه به نیمههای آذرماه مربوط میشود. بااینحال، از میان فیلمهایی که تنها بر بستر آنلاین ارائه شدند یا اکران فیزیکی آنها بسیار محدود بود، خروج با یک میلیارد و ۸۵۷ میلیون و ۸۴۰ هزارتومان اولین اکران امسال سینمای ایران هم بود. در ادامه میتوان به فیلمهایی اشاره کرد که از آن جملهاند؛ طلا با یک میلیارد و ۹۰۱ میلیون و ۱۹۰ هزارتومان فروش، لتیان یک میلیارد و ۹۸ میلیون و ۲۲۰ هزارتومان، هفتونیم با ۷۱۱ میلیون تومان، ایستگاه اتمسفر ۶۰۸ میلیون تومان، تیغ و ترمه ۵۹۷ میلیون تومان، روزهای نارنجی ۵۹۱ میلیون تومان و بهت با ۴۵۳ میلیون تومان فروش. تنها همین فیلمها توانستهاند حدود ۸ میلیاردتومان فروش داشته باشند و این از کل رقم فیلمهای اکرانشده در گیشه بیشتر است.
ادامه معمای اقتصادی سینمای ایران در سال 99
فروش سینمای ایران در سالی که گذشت تا این لحظه زیر ۱۵ میلیاردتومان بوده و این درحالی است که ۱۱ فیلم تابهحال بهطور فیزیکی روی پرده اکران شدهاند و همزمان یا پس از آن اکران آنلاین هم داشتهاند. بهعلاوه ۲۷ فیلم تابهحال اکران دیجیتال شدهاند و این غیر از چند مورد پراکنده است که در گروه هنر و تجربه بهصورت فیزیکی نمایش داده شدند و در بسترهای دیجیتال هم ارائه آنها صورت گرفت. سوالی که ممکن است پیش بیاید درباره انگیزههای اقتصادی مبهم برای ساخت فیلم سینمایی در چنین سال راکد و بیرونقی است. فیلمهای اصطلاحا ارگانی که نه با هدف فروش بلکه با هدف تبلیغات ساخته شدهاند، در این میان تکلیف مشخصتری دارند؛ اما معلوم نیست آن دسته از فیلمها که مدعی استقلال مالی هستند، مطابق کدام منطق اقتصادی در این شرایط ساخته شدهاند.
نکته قابلتامل اینجاست که بسیاری از پروژههای سینمایی سال ۹۹ در همین سال و پس از شیوع ویروس کرونا کلید خوردند؛ آن هم درحالیکه هنوز معلوم نیست این بیماری کی قابلمهار خواهد بود و از چه زمانی امکان دارد که یک ارزیابی معقول از بازار سینما به دست بیاید. اقتصاد سینمای ایران شاید یکی از عجیبترین و غیرشفافترین نمونههای تجارت در دنیا باشد، تجارتی که با تمام حساب و کتابها زیانده بودن خود را نشان میدهد اما معلوم نیست چرا عدهای اصرار دارند همچنان در آن سرمایهگذاری کنند، ضرر بدهند و به این سرمایهگذاری و ضرردادن طی سالهای متمادی ادامه بدهند.
امید به ویاودی یا ترس از انحصار غولهای دوقلو
سیستم ویدئو به شرط درخواست یا همان ویاودی در ایران و جهان قبل از شروع ویروس کرونا و توصیه مردم به خانهنشینی به راه افتاده بود اما برخلاف نمونههای جهانیاش در ایران با موفقیت کامل همراه نبوده است. طی یک سالی که گذشت، تعطیلی سینما باعث جلبتوجهات ویژهای بهسمت ویاودیها شد و حالا سوال اساسی اینجاست که آیا ویاودی در ایران اساسا میتواند بستر کاملی برای بازگرداندن پول پروژهها باشد؟ آیا ویاودیهای ایرانی امکاناتی افزونتر از فضای دانلودهای غیرمجاز دراختیار مشتریهایشان میگذارند که آنها را به انتخاب خودشان ترغیب کند؟ یک نکته دیگر که درمورد ویاودیهای ایرانی برای خیلیها مسالهساز شده، انحصار این تجارت در دست دو غول دوقلو و همسان و همدست است که تمام این بازار را در دست گرفتهاند و چندین شرکت دیگر را که تابهحال قصد داشتند در این تجارت قد بکشند، زیر سایه خودشان محو کردهاند. شکی نیست که ترس از انحصار، یک ترس بهجا و معقول است.
شاید با مهار ویروس کرونا بیشتر مشخص شود که تماشای فیلم در خانه، نمیتواند جایگزین کاملی برای آیین فیلم دیدن در سالن سینما شود و اکران فیزیکی فیلمها اهمیت سابق خود را باز خواهد یافت؛ اما اکران آنلاین هم پدیدهای بود که در این دوران توجهات زیادی را به خود جلب کرد و پس از این هم مقدار زیادی از این اهمیت را حفظ خواهد کرد؛ هرچند درمورد ایران مسائلی هست که به بعضی از آنها اشاره شد.
تقلید ناقص از نتفلیکس و دست نکشیدن از ستارهمحوری
طی سالهای اخیر تسلط نتفلیکس بر بازار تولید فیلم هر روز بیشتر شد و این بر نوع کیفیت فیلمها هم تاثیر گذاشت. البته باید اشاره کرد که چین، یعنی کشوری که در آن ویاودیهای خارجی اجازه فعالیت ندارند و جمعیت بسیار بالایی هم دارد، یک جهان دیگر موازی با نتفلیکس ساخته است اما بههرحال، آنچه نتفلیکس باب کرد، ساخت فیلمهای سرگرمیساز بدون ستارههای بسیار مشهور بود. در اکران پردهای معمولا بدون ستارهها نمیشد یک فیلم را به فروشهای آنچنانی رساند و فیلمهای بدون ستاره عموما به جهان آثار هنری تعلق داشتند. اما نتفلیکس چنین رسمی را باب کرده است و ویاودیهای ایرانی با اینکه در چندین سریال شبکه نمایش خانگی سرمایهگذاری کردهاند، بههیچوجه سمت چنین شیوهای نرفتهاند. اگر احتمالا آنها را پس از این در امر تولید فیلم سینمایی هم فعال ببینیم، نمیشود توقع داشت که به این زودیها چنین شیوهای را پیاده کنند. حذف ستارهها باعث پایین آمدن هزینه تولید فیلمها میشود و این البته تنها یکی از فواید چنین شیوهای است. یک تحقیق که توسط دولت چین برای کمک به ویاودیهای این کشور و سریالسازان آن انجام شده بود، در یکی از بندهایش نتیجه میگرفت که از این بهبعد برای جذب مخاطبان باید بیشتر از هزینه برای ستارهها، روی تهیه فیلمنامه سرمایهگذاری کرد و این بهطور کل یک شیوه جدید است که جهان بهسمت پیادهسازیاش میرود.
سالی که قطر شکاف عدالت اکران در آن بیشتر میشود
سال ۹۹ را از هر لحاظ یک سال خاص برای سینمای ایران میدانیم که صحبت از بعضی موارد در این سال، بدون لحاظ کردن موقعیتهای استثنایی پیشآمده، بیمورد است. بااینحال ویروس کرونا هم یک روز خواهد رفت و بحث عدالت اکران که از چند سال پیش به اینسو نیازمند توجه جدی بود، دوباره خود را مطرح خواهد کرد. متمرکز شدن سالنهای نمایش فیلم در شهرهای بزرگ آن هم عموما در دل پاساژها و مالها پدیدهای است که طی سالهای اخیر سینمای ایران را به سمتوسوی خاصی برده بود و در همین ایام کرونا هم با اینکه سالنهای نمایش عموما تعطیل بودند، سالنهای دیگری ساخته میشدند که در جایگذاری آنها به همین سبک و سیاق ادامه پیدا میکرد. این که تنها یک طیف فکری، یک طبقه اجتماعی و یک گروه از صاحبان سلیقه در آمار مخاطبان فیلمهای سینمای ایران محاسبه شوند، روی سبک تولید آثار هم تاثیر خواهد گذاشت و منطق اقتصادی سینمای ایران را زیر سوال خواهد برد. یکی از اتفاقات رخداده در سال گذشته، ساخت سالنهایی بود که به این شکاف بیشتر از قبل دامن میزدند. احتمالا پس از بازگشایی مجدد سالنهای سینمایی معضل عدم توازن بین نقاط مختلف کشور از لحاظ دسترسی به سالنهای نمایش فیلم، بیشتر از قبل خود را نشان خواهد داد. سال ۹۹ سالی بود که پیش از شروع آن، اعتراضهای زیادی به عدم عدالت اکران در کشور شده بود، اما روند ساختاری دامن زدن به این شکاف، در همین سال بیشتر شد، هرچند سالنهای سینما امسال تعطیل یا نیمهتعطیل بودند.
سال بیکار شدن یا سر کار جان دادن
با شیوع ویروس کرونا یکی از اولین صنایعی که تحتتاثیر شرایط قرنطینه قرار گرفت، سینما بود. هم سالن سینما محلی است که در آن احتمال انتقال بیماریهای مسری بسیار بالاست و هم صحنه فیلمبرداری بهشدت میتواند مستعد چنین وضعی باشد. در یک کلام باید سالنها تعطیل میشد و فیلمبرداریها متوقف. لااقل وقتی درمورد ایران صحبت میکنیم میدانیم فیلمهایی که در دپوی اکران ماندهاند، تا مدتها خواهند توانست بدون تولیدات جدید، اکرانهای جدید را تامین کنند. اما اگر تولید متوقف شود، چه کسی پاسخگوی نیاز معیشتی افرادی خواهد بود که از این راه ارتزاق میکنند؟ حالا کار نیست و اگر هم باشد، به قول هادی هاشمی، یکی از مجریان گریم سینمای ایران، «علیرغم اینکه همه هزینههای زندگی بالا رفته و شرایط ویژهای است، قراردادهای بچههای پشتصحنه را اگر خیلی لطف و همت کنند، روی پایههای قبل نگه داشتهاند. دوستانی که در پشتصحنه فعالیت میکنند چارهای ندارند جز اینکه کار کنند چون شغل آنها همین است و مجبور هستند تن به آن دهند تا بیکار نمانند.» دانش اقباشاوی که سخنگوی سابق کارگروه مدیریت بحران کرونا در سینما بود هم در اینباره میگوید: «در ستاد کرونای خانه سینما از 6 اردیبهشت مصر بودیم و تلاش میکردیم که پروژهها متوقف شوند و از دولت پول بگیرند و به اهالی سینما پول بدهند اما فشارهایی از جاهای مختلف در صنف، بیرون صنف، دولتی و بخش خصوصی وارد شد که تلاش کنید پروژهها باز شوند.» او اعلام میکند که «مسئولیت وضع فعلی را ما نمیپذیریم» بااینحال نه پروژهها متوقف شد تا که عوامل سلامت بمانند و نه آنچیزی که هست کفاف اشتغال تمام عوامل سینما را میدهد.