به گزارش «فرهیختگان»، کرونا، در حوزه سینما، علیرغم تمام مشکلاتی که طی یکسال اخیر بهوجود آورده، ترکشها و تبعاتی را هم دارد که رفع و رجوع آنها چندسال بهطول میانجامد. فارغ از تمامی زیانهای مادی و معنوی که کرونا در یکسال اخیر بر سینماگران، سینماداران و سینمادوستان عارض کرده، این ویروس منحوس سبب شده صف اکران، به چنان درازایی برسد که تاریخ سینمای ایران هیچگاه شاهدش نبوده است.
از سوی دیگر بهدلیل راکد بودن تراز مالی صنعت نیمهجان سینما در کشور، این شائبه را متوجه کسانی کرده که طی امسال فیلمی را جلوی دوربین بردهاند که اساسا با چه امید و هدفی، دست به تهیه و تولید یک فیلم زدهاند، حال آنکه در خوشبینانهترین حالت، اثر آنها با توجه به صف طویل اکران، تا یکسالونیم آینده هیچشانسی برای نمایش عمومی ندارد. بنابراین سرمایهگذار این آثار با چه هدف اقتصادی در تنگناهای مردافکن، چنین ریسکی را بهجان میخرد که برای فیلمی که شاید در 1401 روی پرده برود، میلیاردها تومان خرج کند؟!
جالب آنجاست که درکنار تمامی این خسرانهای جبرانناپذیر که حیثیت و گردش مالی سینمای ایران و جهان را نشانه گرفته، در یکسری مقررات عجیب سازمان سینمایی و وزارت ارشاد، همچنان در روی همان پاشنه میچرخد. در روزگاری که بسیاری از بدنه سینما، انتظار کمکهزینه خرد و کوچک از این نهادهای متولی دارد، شورای پروانه نمایش، همچنان به موی تراشیده و گوش مشخصشده لیلا حاتمی گیر میدهد و یک فیلم خوب را از ورود به گردونه جشنواره فجر بازمیدارد.
اینها، اما و اگرهایی است که سینمای ایران را پس از یک دگردیسی عجیب و بالا و پایین شدنهای بسیار، در سال کرونایی 99 با آن مواجه میسازد. در این گزارش بر آن شدیم تا نگاهی آسیبشناسانه به این رخدادها انداخته و مضرات و راهکارهای احتمالی آن را از زبان کارشناسان جویا شویم.
نزدیک به 300 فیلم در صف اکران
سینمای ایران درطول سالیان متمادی، هیچگاه نتوانسته رابطهای درست و منطقی میان عرضه و تقاضا برقرار کند. تا بوده، عرضه، پیشتر و جلوتر از تقاضا بوده و در این میان، همواره صفی برای نمایش آثار وجود داشته است. این معضل حتی امروز که ناوگان سینمایی کشور با تعدد سالن و صندلی مواجه شده نیز عملا بهچشم خورده و این نهضت سالنسازی که طی سالیان اخیر با جدیتی مثالزدنی مشغول فعالیت بوده نیز نتوانسته اندکی از صف طویل متقاضیان اکران بکاهد.
بگذارید از یک آمار ساده شروع کنیم. از مجموع فیلمهایی که در سال 97 تولید شدهاند، بیش از 60 فیلم وجود دارند که هنوز روی پرده نرفتهاند. از میان فیلمهایی که سال گذشته تولید شدهاند، 70 فیلم هنوز رنگ پرده را ندیدهاند. فیلمهایی که از سال گذشته پروانه ساخت گرفتهاند و امسال برخی مراحل تولید را پشت سر گذاشتهاند نیز به مرز 200 فیلم میرسند که با این احتساب متوجه میشویم که شمار فیلمهایی که در انتظار رونمایی روی پرده نقرهای هستند، به 330 فیلم میرسد.
حال اگر به شکلی منطقی، ظرفیت و توان ناوگان سینمایی کشور را در ایدهآلترین شکل ممکن، سالانه 100 فیلم در نظر بگیریم (که تا امروز، هیچسالی نتوانسته حتی به این عدد نزدیک هم شود) تنها سهسال طول میکشد تا فیلمهایی که تا پایان امسال تولیدشده را نمایش دهیم. حالا به این صف بیفزاییم تعداد فیلمهایی که طی سهسال آتی جلوی دوربین میروند تا متوجه شویم درصورت عدم راهکار اصولی و صحیح، این معضل به شکلی دومینووار، شاکله سینمایی کشور را تهدید کرده و یک فرصتسوزی بزرگ را موجب میشود که طی آن، آفتهای بسیاری ازجمله یک سرمایهسوزی گسترده شکل میگیرد و در این بین، آن خطدهی و ریلگذاری که قرار است بخشی از آن توسط سینما صورت پذیرد نیز کاملا به بیراهه رفته و به سرمنزل مقصود نمیرسد.
در همین رابطه محمد اطبایی، از پخشکنندگان بنام سینمای ایران در عرصه بینالملل به «فرهیختگان» گفت: «برای امسال ما بیش از 200 فیلم را داریم که در مراحل مختلف تولید قرار دارند و تعداد 100 فیلمی که از سال گذشته باقی مانده که بدون درنظر گرفتن، فیلمهایی که از سالیان قبل باقی ماندهاند، تعداد فیلمهای آماده اکران ما به رقمی فراتر از 300 فیلم میرسد. بخشی از این فیلمها، پروانه نمایش ویدئویی دارند که دایره اکران عمومی برای آنها بسیار محدود است و اگر بخواهند روی پرده نمایش داده شوند باید به سینماهای هنر و تجربه بسنده کنند. یکسری فیلمهای دیگر که درصد کمی را شامل میشوند نیز هستند که در جشنوارههای خارجی نمایش داده شده و فرصت حضور در مارکت داخل کشور را نمییابند، مانند فیلم «شیطان وجود ندارد» رسولاف.»
اطبایی ادامه داد: «در اینکه نظام تولید ما با ظرفیتهای فعلی هیچسنخیتی ندارد، جای شکی نیست. با اینحال نمیتوان فکری بهحال نمایش فیلمهایی نکرد که ظرفیت اکران دارند و تعدادشان هم کم نیست. یکی از راهحلها نمایش آنلاین است که بخشی از این فیلمها راهی آنجا و مانند تمام دنیا فیلمها بر بستر اینترنت نمایش داده میشوند. این اتفاق سبب میشود ما هم حرفهایتر در این زمینه قدم برداریم و هم اینکه شیوه فیلم دیدنمان را تغییر دهیم. این شیوه فیلم دیدن باید برای تهیهکنندگان، سرمایهگذاران و البته مردم جا بیفتد و کرونا این زمینه را فراهم کرده که این اتفاق سرعت بیشتری بهخود بگیرد.»
این کارشناس سینما و پخشکننده بینالمللی سینمای ایران در ادامه گفت: «نگرانی که در این زمینه در کشورمان وجود دارد این است که ما با مشکلات زیرساختها مواجه هستیم. نه سامانههای نمایش فیلم ما از امنیت کافی برخوردار هستند و نه سرعت اینترنت بهنحوی است که دوستداران سینما و مخاطبان جدی این مدیوم از آن راضی باشند. این دو مشکل زیرساختی اگر مرتفع شود، میتوانیم مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته و صاحبنام سینما در جهان، به اکران آنلاین نیز توجه بیشتری کرده و تعدادی از تولیدات سالیانه خودمان را روی این بستر نمایش دهیم و یک رفتار جدید سینمایی را برای سینماگران و مردم خود تعریف کنیم که شکل حرفهایتری از نظام عرضه محصول در بازارهای سینمایی جهان است. ضمن اینکه باید در این حوزه، کار فرهنگی زیادی انجام دهیم، چون مردم باید به این شیوه فیلم دیدن عادت کنند و فقط انتظار فیلم دیدن در سالنها را نداشته باشند، کمااینکه در آینده نیز چارهای جز این نیست که به این شکل نمایش روی بیاوریم، چون تعداد تولیدات سالیانه ما مانند کشورهای صاحب سینما در جهان درحال افزایش است و اگر بتوانیم موانع اکران آنلاین خود را درکنار افزایش ناوگان سینمایی کشور به موازات یکدیگر پیش برده و سرعت ببخشیم، مشکل تاریخی صف اکران که سالهاست گریبان سینمای ما را گرفته، حلشدنی است.»
راهکارهایی که اطبایی مطرح کرد، میتواند درصورت مهندسی صحیح و اجرای موشکافانه، نظام هدفمند اکران را بههمراه داشته باشد. آرزوی چندینساله سینماگران ایرانی که در پناه آن، برخی تبعیضها و تصمیمهایی که موافقان چندانی ندارد، برچیده شده و همهچیز طبق یک پارادایم حرفهای و مطلوب، در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
به جهت آگاهی از کموکیف تعداد فیلمهای آماده اکران و البته راهکارهایی که سبب میشود این صف، کوتاهتر شود، سراغ مرتضی شایسته، دبیر شورای صنفی نمایش رفتیم. شایسته که خود یکی از تهیهکنندگان و پخشکنندگان کهنهکار سینمای ایران است در گفتوگویی کوتاه به «فرهیختگان» گفت: «از اینطرف و آنطرف و رسانهها متوجه شدهام که تعداد فیلمهای آماده نمایش را بیش از 200 و 300 عنوان معرفی کردهاند، درحالیکه رقم واقعی فیلمها، این اندازه نیست و اگر بخواهیم دقیق بگوییم باید تعداد آنها را 110 تا 120 عنوان فیلم اعلام کنیم که با یک برنامهریزی مشخص میتوانیم این تعداد فیلم را درکنار فیلمهای جدیدی که نیاز روز هستند، برای مردم بهنمایش بگذاریم. البته در همین رابطه، یکشنبه هفته آینده جلسهای داریم تا تصمیمهای جدید در زمینه اکران بگیریم.»
احتمالا منظور دبیر شورای صنفی نمایش، تعداد فیلمهایی است که پروانه نمایش داشته و برای اکران سینمایی درنظر گرفته شدهاند. ایشان شاید فیلمهای گروه هنروتجربه یا فیلمهایی را که برای اکران اینترنتی مناسب هستند در این آمار لحاظ نکرده است.
البته فحوای صحبتهای مرتضی شایسته در کلام امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما و مدیر پیشین گروه هنروتجربه نیز بهچشم میخورد.
علمالهدی به «فرهیختگان» گفت: «این یک اصل در نظام سینمایی جهان است که تمام فیلمهایی که تولید میشوند، قاعدتا نمایش داده نمیشوند، بلکه آن چیزی که روی پرده میرود، نهایتا 40 درصد تولیدات سالیانه است. اگر قرار بر این باشد که هر فیلمی که تولید شد، راهی پرده سینما شود، تمام کشورهای بزرگ و صاحب صنعت در سینما با مشکل اکران و کمبود سالن مواجه میشوند.
این کارشناس سینما ادامه داد: «در کشور ما هم سالانه تعداد زیادی فیلم تولید میشوند که نهایتا 100 فیلم قابلیت نمایش دارند که از این میان فیلمهای گروه هنروتجربه راهکار خودشان را دارند و اینطور میشود که رقابت در زمینه تولیدات کیفی، بیشتر شده و سرمایهگذاران، تهیهکنندگان و کارگردانان متوجه میشوند اگر میخواهند سهمی بر پرده سینما داشته باشند، باید میزان کیفیت اثر خود را بهبود ببخشند تا بتوانند فیلمشان را روی پرده بفرستند.»
فیلمهایی که همچنان ساخته میشوند
از همان ابتدا که ابعاد کرونا برای مردم جهان ناشناخته بود، فیلمسازان و عوامل تولید سینمای ما، چندان توجهی به آن نکردند. نتیجه آن شد که در اسفند سال گذشته، برخی گروهها به شکل خودجوش اقدام به تعطیلی کردند و برخی دیگر، خودسرانه و با سماجت خاصی، علیرغم هشدارها و ممنوعیتهایی که اعمال شد، کار تولید را ادامه داده و طبق اخباری که بسیاری از آنها رسانهای نشد، مبتلایانی را نیز روانه بیمارستانها کردند.
در بهار امسال که کرونا بهشکلی عادی شد، فرآیند تولید به شکل سرسامآوری دوباره جان گرفت و روی خط رونق افتاد. در شرایطی که سینماهای کشور در بهار امسال کاملا تعطیل بودند، این گروههای تولید فیلم و سریال بودند که با اخذ مجوز، تصویربرداری خود را آغاز کردند. این هجمه به اندازهای عجیب بود که نمود آن در آستانه جشنواره فجر خود را نشان داد. جایی که حتی دبیر جشنواره از شرکت حدود 50 فیلم سخن گفت اما در کمال ناباوری 110 فیلم متقاضی حضور در فجر امسال بودند و این رقمی است که از بسیاری از سالهای این دهه نیز فراتر است. تازه به این رقم بیفزایید تعداد فیلمهایی که یا در مرحله فیلمبرداری هستند یا مراحل فنیشان آنقدر طول کشیده که نتوانستهاند فرم حضور در جشنواره امسال را پر کنند.
کثرت تولیدات سبب میشود این پرسش بحق و منطقی در ذهن تمامی کسانی که دغدغه سینمایی دارند، شکل بگیرد، چرا تولیدات سینمایی در سالی که تمامی شاخصهای کسبوکار، شیب نزولی شدیدی را تجربه کرد، بالاتر از سالیان دیگر روندی صعودی در پیش گرفته و سود این وسط میان چه افرادی تقسیم میشود؟ خطرات جانی و آسیبهایی که از بابت کرونا، تمامی تیمهای تولید را تهدید میکنند بهکنار سرمایهگذاران چگونه حاضر میشوند در چنین شرایطی، چیزی حدود 10 میلیارد خود را به فیلمهایی اختصاص دهند که شاید در سال 1401 به روی پرده بروند؟ سرمایهای که با توجه به بلبشوی بازار کنونی کشور، بهراحتی میتواند طی چندماه، آوردهای چندبرابری داشته باشد، به چه دلیل در سینمایی ریخته میشود که قرار است دوسال دیگر، نیم یا یکسوم آن را به صاحبش برگرداند؟
این پرسش را با اطبایی مطرح کردیم که او در پاسخ به «فرهیختگان» گفت: «این سوالی است که همیشه برای من هم مطرح بوده که چرا یک سرمایهگذار در این تنگناهای شدید اقتصادی- که سالانه شدیدتر هم میشود- باید سرمایه خود را در اختیار پروژههایی قرار دهد که تاریخ نمایش آنها و اصطلاحا به سود رسیدنش مشخص نیست. این سوال را بارها در دیدارها و ملاقاتهایی که با تهیهکنندگان، کارگردان و سرمایهگذاران داشتهام از آنها پرسیدهام، اما جواب مشخصی نگرفتم. بارها گفتهام وقتی ظرفیتهای سینمایی ما تا این میزان محدود است و بازار بینالمللی برای سینمای ما بهدلیل افزایش تولیدات سایر کشورها، روزبهروز درحال کوچکتر شدن است، آنوقت امید سازندگانی که در این فشار اقتصادی سخت و محدودیتهایی که برای کرونا اعمال شده، جان و سرمایه خود را برای تولید یک فیلم خرج میکنند، به چه چیزی است؟»
وی در ادامه گفت: «برای همین امسال که با بدترین شرایط اقتصادی مواجه هستیم، بیش از 200 فیلم، در مراحل مختلف تولید قرار دارند و جالبتر آنکه این پروسه همچنان ادامه دارد و همچنان فیلمهایی درخواست پروانه ساخت میدهند. همین چندوقت پیش بود که از یک دوست تهیهکننده پرسیدم چگونه راضی هستی در این شرایط فیلم بسازی و اینکه استرس نمایش و عدمنمایش آن را نداری و آن دوست در پاسخ گفت فیلمش را برای یک اکران مطلوب، یکسالونیم نگه میدارد. خیلیعجیب است که میلیاردها تومان به نرخ امروز برای فیلمی هزینه میشود و آنوقت تهیهکننده به این راضی است که برای بازگشت بخشی از پولش، یکسالونیم صبر کند. این اتفاق قطعا از منظر اقتصادی، شیوهای منطقی نیست.»
این صحبتها در شرایطی مطرح میشود که تاکنون بارها نسبت به اقتصاد بیمار در حوزه سینما و ورود پولهای مشکوک هشدار داده شده است. اقتصادی که طی آن، سود در همان تولید است و دیگر فرقی نمیکند که فیلم در چه بازه زمانی و با چه میزان فروشی همراه باشد.
امیرحسین علمالهدی در این زمینه به ما گفت: «اینکه در سال کنونی که فشارهای اقتصادی زیادی به مردم روا داشته شده و سینماها در این وضعیت بحرانی، تولیدات خود را همچنان ادامه میدهند، محلی برای شککردن نیست. بعضی نسبت به این اتفاق مشکوک هستند که حتما کاسهای زیر نیمکاسه است اما باید بپذیریم که سینما، جذابیتهای خودش را دارد. این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که این فرمول برای تمام فیلمها صدق نمیکند که یک فیلمی ساخته میشود و سرمایهای در میان است و مشخص نیست چه زمانی صاحبان فیلم به آن سرمایهشان برسند. ما باید بپذیریم فیلمهایی که با پروداکشن قوی تولید میشوند، تمام برنامهریزیهای خود را انجام دادهاند و تاریخ تقریبی اکران خود را هم میدانند. این یعنی آنکه تولیدات ما به همین سمت پیش برود که با گمانه سروکار نداشته باشد و تمام برنامهریزیهای پروژه، با در نظر گرفتن شرایط خاص جامعه، از قبل مشخص باشد.»
وی ادامه داد: «آنچیزی که از اکران سال آینده مشخص است آنکه باید نگاه خوشبینانه خود را از تابستان به بعد داشته باشیم که همین، شرایط را سختتر کرده و البته برخی نارضایتیها را هم به وجود میآورد ولی این اصل حرفهای باید در سینمای ایران پذیرفته شود که هر فیلمی که تولید شود، نباید روی پرده برود.»
البته این صحبتهای علمالهدی از زاویهای دیگر، کاملا درست و منطقی مینماید. اصلی که در بسیاری از کشورهای صاحب سینما به کار گرفته شده و حالا دیگر به روالی روتین برای فیلمسازان و مردم تبدیل شده است.
سعید خانـی بهعنـــوان تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار بخش خصوصی در این زمینه به «فرهیختگان» گفت: «طبق تعریفی که در اقتصاد سینمای ایران شده، سود در تولید است و درست به همین دلیل است که مبانی کیفی سینمای ما دچار اختلالها و آفاتی شده چون تعداد فیلمهایی که درآمد خود را از مسیر اکران به دست آورند، بسیار اندک است و متاسفانه هرساله تعداد فیلمهایی که سود خود را از محل تولید میبینند، درحال افزایش است. طبق این جریان است که در سینمای ما همیشه عرضه از تقاضا بیشتر است وگرنه اگر خیلی خوشبین باشیم که سینماها از ابتدای سال آینده به جریان نمایش فیلم بازمیگردند و شرایط برای سینماها تا حدودی نرمال شود باید تنها 80فیلم را در اکران1400 ببینیم و این همان بلایی است که این جریان بر سر سینمای ایران آورده و سبب شده با توزیع سود در تولید، عرضه بالا برود و دیگر اکران، چندان مهم نباشد. در این میان آن سینماگرانی که بیشترین خسارت و ضرر را متحمل میشوند، بخش خصوصی و مستقل سینمای ایران هستند.»
وقتی هنوز اندرخم موی سر و گوش بازیگرمان هستیم
درست در سالهای پس از جنگ که مسیر آبادانی کشور درحال طی شدن بود، فیلمی مانند «آدمبرفی» قربانی برخی نگاهها و ملاحظات شخصی و سلیقههای فردی شده و از اکران بازمیماند. فیلم، چند سال بعد به شکل مثلهشدای اکران میشود و آن کسانی که زمینهساز توقیف چندساله فیلم شدند، سالهاست به اشتباه بزرگ خود اعتراف کرده و آن را ضروری نمیدانستند.
اما چه سود که فیلم در زمان خودش قربانی شد و حواشی آن بهمراتب بیشتر از تمام سودها و منفعتهای مادی بود که قرار بود در آن زمان نصیب سازندگانش شود. از آن زمان تا بهامروز، بودند فیلمهایی که با همین شکل ملاحظات به بایگانی ارشاد رفتند و برخی تاکنون رنگ پرده را هم ندیدند. طبیعتا برخی اشکالات سیاسی و اعتقادی آنقدر ظرفیت دارند که بتوانند فیلمی را زمینگیر کنند اما خیلی بیانصافی است که در این سال، موی تراشیده یک زن و گوشهای مشخص او، زمینههای توقیف یک فیلم شود؟
آنهم در شرایطی که این اتفاق تاکنون در بیش از 10فیلم رقم خورده که آخرین آن، مربوط به سال گذشته بود که «شنای پروانه» با بازی «پانتهآ بهرام» و موی تراشیده و گوشهای مشخصشدهاش، نهتنها پروانه نمایش گرفت بلکه چندین جایزه جشنواره فجر سال گذشته را نیز بهدست آورد.
البته اعضای پروانه نمایش هنوز راجع به «قاتل و وحشی» سخن نگفتهاند و این، یکی از دلایلی است که همواره ابهامات تصمیمهای این شورا را بیشتر میکند. آنها چندان اهل گفتوگو و مصاحبههای مطبوعاتی نیستند و همین اطلاعاتی که راجع به فیلمهای مسالهدار منتشر میشود، چیزهایی است که صاحبان فیلمها دراختیار اهالی رسانه قرار میدهند. با این حال اما، پاشنه آشیل تصمیمهای فردی و سلیقهای، همواره شورای پروانه نمایش ما را تهدید میکند و از آنها جناحی ساخته که گویی در برابر سینمای ایران قدعلم کرده و مانع نمایش آن چیزی است که باید باشد. درحالی که شرافت این شورا طی سالیان متمادی ثابت شده و خیلیها میدانند که این شورا از تمام سازوکارها برای رفع مشکلات آثار بهره میبرد، اما گاهی مشکلاتی بابت تصمیمهای شورا رسانهای میشود که سروصدای بسیاری میکند مانند اتفاقی که برای فیلم جدید حمید نعمتالله رخ داد و سبب شد جشنواره فجر امسال، یکی از بهترین ساختههای این سالهای خود را از دست بدهد.
این شکل ممیزیها که بوی سلیقهای بودن از آن به مشام میرسد، ما را بر آن داشت تا سراغ کامران قدکچیان برویم؛ کارگردان کهنهکاری که از پیش از انقلاب تاکنون در دولتهای مختلفی فیلم ساخته و به مسائل مربوط به این شکل ممیزیها وارد است. قدکچیان به «فرهیختگان» گفت: «این روزها درکنار نام جشنواره و اخباری که مربوط به این رویداد است، نکتهای که حسابی سروصدا بهراه انداخته، ماجرای ممیزیهایی است که برای چند فیلم جشنواره امسال ازجمله فیلم آقای نعمتالله لحاظ شده. آنچیزی که رسانهها گفتهاند، مشکل راجع موی تراشیده خانم حاتمی و پیدا بودن گوش ایشان است که البته خیلی از دوستداران سینما میدانند که این اتفاق مسبوقبهسابقه بوده و اگر محدودیتهای این فیلم در این مورد است، باید منتظر استدلالها بمانیم.»
این کارگردان سینما با نقش داشتن مدیران در این شکل ممیزیها ادامه داد: «متاسفانه مدیران ما روزبهروز که جا میافتند، ملاحظهکارتر میشوند و آمادگی پذیرش و قبول هیچریسکی را ندارند، درحالی که اگر مشکل فیلم آقای نعمتالله و فیلمهای دیگر، مواردی است که در قبل بوده و حالا دوباره مطرح شده، اینکه اسمش ریسک نیست و بیشتر «سلیقه» است که مدیران جدید دارند و یک «نه» میگویند و تا انتهای کار خودشان را راحت میکنند. درحالی که با این قبیل ممیزیها، تنها توجه عامه را به آن اثر معطوف کرده و هیچامتیازی برای آنها بههمراه ندارد.»
نکتهای که قدکچیان به آن اشاره کرده، حقیقتی است که اکنون بارها از زبان چهرههای مختلف در مقاطع زمانی گوناگون به زبان آورده شده و این میتواند اشاعه همان نگاه سلیقهای و فردی باشد که متاسفانه مدیران سینمایی ما تاکنون نتوانستهاند بهشکلی جدی با آن مقابله کرده و سایه آن را از روی تصمیمات حوزه مدیریتی خود بردارند.
علیرضا داوودنژاد که سابقه چندین دهه فیلمسازی را در کارنامه خود دارد، دیگر فردی بود که بهسراغ او رفتیم. داوودنژاد، آسیبهای ناشی از ممیزی را کمی فراتر به چالش کشید و آن را به ساحت جامعه بسط داد.
داوودنژاد به «فرهیختگان» گفت: «ما باید این اصل را بپذیریم که بین سینما و زندگی، حتما رابطه تنگاتنگی وجود داشته باشد. «ممیزی» چه از نوع پیش از انقلابش، چه از نوع دهه شصتیاش و چه از نوع سال 99، آفتی است که بین این دو فاصله میاندازد. این سبب شده سینما از زندگی ایرانی دور شود و زندگی ایرانی نیز از سینما دور شود. همین جریان سبب شده سینمای ما به سمت تقلید از فیلمهای وارداتی برود که این اقدام در طول زمان به تکرار، ملال و ورشکستگی منجر میشود. این اتفاق درکنار ناامنی بازار موجب شده بازار سیاه همهجا را فرا بگیرد و فیلمهای وارداتی، فضای سینما کشور را پوشش دهد.»
این کارگردان پیشکسوت ادامه میدهد: «مسبب بخش اعظمی از این اتفاقها، ممیزیهای بیدلیل و سلیقهای است که همچنان انجام میشود. ناامنی بازار هم به کمکش میآید تا ورشکستگی جریان تولید داخلی رقم بخورد و آنچیزی که بهجا میماند تسلط فیلمهای وارداتی ترک، هندی، کرهای و آمریکایی است. این دوستانی که در شورای پروانه نمایش هستند را بنده نمیشناسم فقط به آنها میگویم که هرگونه ممیزی سلیقهای منجر به از بین رفتن بازار میشود و این اتفاق سبب میشود سینمای ما، رابطهاش را با زندگی ایرانی ازدسترفته ببیند و به همین دلیل بهسراغ تقلید و تکرار میرود؛ چیزی که در طول این سالها بلای جان بسیاری از فیلمسازان عمدتا جوان ما شده است.»
در همین زمینه عباس رافعی، تهیهکننده و کارگردان سینمای ایران که گویا فیلم آخر او (غیبتموجه) به همین دلیل، اصطکاکهایی را با شورای پروانه نمایش داشت، به «فرهیختگان» گفت: «ممیزی و آن چیزی که در سال اخیر همچنان با آن دست به گریبان هستیم، موضوع تازهای نیست. من از سال75 تاکنون مشغول فیلمسازی هستم و میانگین، هر یک دوره در میان هم در جشنواره فجر حضور دارم. من وقتی دارم به این 25سال گذشته نگاه میکنم، متوجه میشوم هرچه به جلوترآمده ایم، دید دولتمردان و سیاستگذاران فرهنگی ما تا چه اندازه تنگتر شده است و آنها تا چه اندازه نگران نگهداری پست و منصب خود هستند. همین نگرانیهاست که سبب میشود فشارهای بسیاری به نویسندگان و کارگردانان و البته تهیهکنندگان وارد شود.»
این کارگردان شناختهشده ادامه داد: «یک زمانی بود که آقایان بهشتی، انوار و حیدریان پستهای سینمایی را عهدهدار بودند و احساس میکردند جایگاهشان محکمتر از آن است که با چند فیلم سست و متزلزل شوند. اما طی این سالها، چنین احساسی در مدیران سینمایی ما وجود ندارد. الان کسانی عهدهدار هدایت سینمای ایران هستند و بهعنوان متولی شناخته میشوند که جایگاهشان این نیست. بهعنوان مثال همین مدیریت فعلی را در نظر بگیرید. هم مدیریت فعلی و هر سینمادوست دیگری میداند که ایشان در آستانه رفتن بهسر میبرد و اصلا اهل سینما نیست و کارش در این حوزه نیست. هم ایشان و هم مدیران و وزرای فرهنگی که اینچنین بر مسند در این چند سال نشستند هیچدغدغهای نسبت به سینما و ادبیات نمایشی ندارند.»
رافعی با توجه به اتفاقات و ممیزیهایی که در سال آخر حیات دولت در حوزه سینما رخ داده، گفت: «این دوستان با خودشان گفتهاند که سال پایانی دولت است و چرا باید گزک به دست رقیب بدهیم که چرا به فلان فیلم یا فلان کتاب مجوز دادی. البته میدانیم که در اینجا منظورمان از رقیب، آمریکا نیست، بلکه منتقدان، مطبوعات و اهالی رسانه هستند و همان ضربالمثل معروف اینجا کاربرد دارد که سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند. پیرو این ضربالمثل است که این دوستان درباره هرگونه فکر جدید، تصویر جدید، داستان جدید و تمام آن چیزهایی که کمی غیرمتعارف مینماید، ابراز نگرانی کرده و جلوی نمایش و انتشار آن را میگیرند.»
این کارگردان با توجه به اتفاقی که برای فیلم «قاتل و وحشی» افتاد، گفت: «آمدهاند و به فیلم آقای نعمتالله ایراد گرفتهاند. انگارنهانگار که این مساله چندین سال است در سینمای ایران درحال وقوع است. مگر ما ندیدیم که در فیلم «سرب» آقای کیمیایی و جلوی چشم تماشاگر، موهای خانم فریماه فرجامی را کوتاه میکنند. یا همین پارسال مگر «شنای پروانه» چنین صحنهای در خود نداشت؟ چطور این مسائل تا پیش از این مشکلی نبوده و حالا ایجاد مشکل کرده است؟ یا همین فیلم خود من یعنی «غیبتموجه» به اعتقاد خود ما و البته هیات داوران، مشکل چندانی نداشت و هیچ فضای غیرمتعارفی را هم نشان نداده اما فقط بهدلیل چند دیالوگ، تصمیم به حذف آن گرفتند. گفتند یا باید دیالوگها را حذف کنید یا به فیلمتان پروانه نمایش نمیدهیم.»
رافعی در بخش پایانی سخنان خود گفت: «این دوستان چرا تا این اندازه نگران هستند؟ این کار آنها باید مورد کالبدشکافی و آسیبشناسی قرار بگیرد. باید مشخص شود چطور از بین نزدیک به 60فیلم، تنها 16فیلم استحقاق ورود به جشنواره را پیدا کرده است؟ این دوستان باید پاسخ دهند که چطور قطار جشنواره انقلاب اسلامی را تا اندازههای یک مینیبوس کوچک کردهاند. آیا در همین سال سخت کرونایی، فیلمهای برتر ما 16فیلم است یا اینکه خیلی بیشتر از این تعداد است و شورای محترم پروانه نمایش اجازه ورود دیگر فیلمها را نداده است؟»
این اظهارات رافعی در شرایطی عنوان شده که پیشتر مدیران جشنواره از استقبال صاحبان آثار از شکل ممیزیها سخن به میان آورده و گفته بودند آنها از این ممیزی که سبب برطرف شدن مشکل میشود، استقبال میکنند. حالا آنکه صحبتهای رافعی که فیلمش یکی از فیلمهای متقاضی در جشنواره امسال بود، نقیض این گفته برخی مدیران سینمایی است.
* نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامهنگار