به گزارش «فرهیختگان»، مجموعه مقالات علم، مرز بیپایان خلاصـــه دیـــدگاههای کـــــــارشــناسی متخـــصــصان حـــــــــوزه ســـــیــــاستگذاری عــــلموفنــــاوری درخصـــوص آینده تحقیقات و پژوهشهای علمی است که «فرهیختگان» بخشهای مختلف آن را هر روز در همین ستون منتشر میکند.
لشنر معتقد است علم بهطور فزایندهای بر ارزشهای انسانی اثر میگذارد، ارزشهایی که مردم آنها را بخشی از هنجارها، باورها و ارزشهای اصلی میدانند چه در قسمتهای سلولهای بنیادی جنینی و چه در تحقیق بافت جنین، زیستشناسی مصنوعی یا تکامل آموزش. تنش ایجادشده بین علم و جامعه، اعتماد به علم و آنچه را دانشمندان انجام میدهند، تضعیف میکند. این روند به وضوح به نیاز برقراری ارتباط و تعامل بهتر با مردم اشاره میکند. ما به دانشمندان بیشتری نیاز داریم که به این نوع مشارکت علاقهمند بوده و شایستگی لازم را داشته باشند.
غلبه بر محدودیتهای تحقیقاتی
شوبیتا پارتاساراتی، پروفسور سیاست عمومی دانشگاه میشیگان مشاهده کرده است که پروژه علمی پیشبینیشده بوش بسیار موفق بوده است اما محدودیتهایی هم دارد. امید به زندگی در آمریکا نسبت به دیگر کشورهای صنعتی پایینتر و میزان مرگومیر بالاتر است. گروههای جمعیتی به لحاظ نژاد، قومیت و شرایط اجتماعی و اقتصادی اختلافات زیادی دارند. آمریکاییها بهدلیل بالا بودن قیمت اقلام دارویی از درمانهای لازم خودداری میکنند. مردم احساس میکنند بهرغم زندگی در کشوری که ادعای دموکراسی دارد، صدایشان در راستای علم و فناوری شنیده نمیشود و زمانی که شهروندان احساس میکنند نیازها و اولویتهای آنها در نظر گرفته نمیشود و کسی به آنها توجه نمیکند، نارضایتی و بیاعتمادی افزایش مییابد.
شوبیتا پارتاساراتی نسبت به گسترش برنامههای موجود در NSF در سیاست علمی، فناوری و جامعه توصیه کرده است. ادغام دانش خلقشده با این برنامهها در تامین بودجه پژوهش و تصمیمات نظارتی، راهکارهایی هستند که میتوانند به غلبه بر محدودیتهای شرکتهای تحقیقاتی فعلی کمک کند. او همچنین توصیه کرده است تلاش برای نوآوری بهنفع توسعه جوامع حاشیهای است. بسیاری از این جوامع از شرکتهای پژوهشی و علمی عقبماندهاند. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و دیگر موسسات بینالمللی در ارائه ایده نوآوری فراگیر در مشارکت با جوامع پیشگام هستند که به مشارکت با جوامع بهمنظور توسعه فناوریها بهویژه نیازهای آن جوامع میپردازد. ما میتوانیم از این تلاشها درس بگیریم و تمرکز بیشتری را صرف این کنیم که نیازها و اولویتهای فقرا برآورده شوند.
درنهایت، او خواستار بررسی مجدد این موضوع شد که مقررات حمایت از مالکیت معنوی و ارتقای تجاریسازی چگونه میتواند منافع عمومی را به بهترین وجه تامین کند. این سیاستها با این ایده گسترش یافتهاند که منافع مخترع و منافع عمومی یک مساله مشابه هستند و حفاظت از هردو، دسترسی به فناوری را تسهیل میکند اما ما باید به این نکته هم دقت کنیم که همیشه این مورد مدنظر نیست. گامهایی چون مجوز اجباری ثبت اختراع زمانی که هزینه پژوهش از سوی فدرال تامین میشود، باید مورد ارزیابی قرار گیرد. اگر دارنده حق ثبت اختراع، فناوری خود را قیمتگذاری کند، مجوز اجباری به دولت امکان میدهد نسبت به این موضوع اطمینان حاصل کند که دیگران قادر به تولید و تجاریسازی این فناوری هستند.
به گفته او، دانشگاهها و شرکتها برای نوآوری و حفاظت از این نوآوریها از طریق ثبت اختراع، انگیزههای بالایی دارند. اما چنین انگیزههایی میتوانند امکان دسترسی به فناوریها را محدود کرده و بهگونهای نوآوری کنند که شهروندان لزوما آنها را انجام نمیدهند. متفاوت فکر کردن به اهداف درآمدی مرتبط با ثبت اختراع، روش جایگزینی برای دانشگاههاست که در دنیا موردبحث قرار گرفته است. بوش به نوبه خود پیشنهاد داده است در مواردی که منافع عمومی و منافع مخترع مطرح نباشد، دولتها باید در آن مداخله کنند. دانشگاهها نیز باید راهکارهای خود را در نظر بگیرند و ایدههایی را بازنگری کنند که ثبت اختراع همیشه بهنفع منافع عمومی تمام شود.
موفقیت سیاستهای گذشته به این معنا نیست که سیاستهای جدید نمیتوانند باعث تقویت بازدهی شده و برای جامعه مفید باشند. ما به سیاستهای علم و فناوری پیچیدهای نیاز داریم و میتوانیم از بدنه قدرتمند دانش و تخصصی که طی 75 سال گذشته توسعه دادهایم، نهایت استفاده را ببریم.
* مترجم: ندا اظهری