به گزارش «فرهیختگان»، حجتالله بنیادی، کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش در واکنش به اتفاقاتی که در مدرسه کانکسی دزفول افتاد و همچنین اظهارات وزیر آموزشوپرورش به «فرهیختگان» گفت: «این 3900 کانکسی را که حاجیمیرزایی گفت ضرب در حداقل 10 کنید که 39 هزار دانشآموز و معلم میشود و این تعداد عدد کمی نیست. شاید در مقیاس یک وزارتخانه با 14میلیون دانشآموز عدد بزرگی نباشد اما در مقایسه با بحثی که درباره کرونا داریم که اگر از 100 به 70 نفر میرسیم بهعنوان موفقیت بزرگ ملی تلقی میکنیم، زندگی 39هزار دانشآموز و معلم امر کوچکی نیست که فضای غیراستاندارد و موقتی را بهعنوان فضای دائم نگاه کنیم.
مدرسه کانکسی ماحصل جایگزینی راهکارهای اضطراری و موقتی بهجای راهکارهای دائمی است
وی ادامه داد: بحث کانکس و معلم خریدخدمات و سربازمعلم از این نشات گرفتهاند که ما راهکارهای اضطراری و موقت و ارزانقیمت را بهعنوان راهکارهای دائمی اتخاذ کردهایم. کانکس سازهای است که برای حالت اضطرار در نظر میگیریم. در کانکس سرویس بهداشتی تعبیه نشده است. بحث آب آشامیدنی این کانکسها مساله دارد. بحث کپسول اطفایحریق و سیستم گرمایش در زمستان و سیستم سرمایش در زمستان مساله دارد، یعنی برای مدرسه طراحی نشدهاند، از بابت پایداری و سروصدا برای مدرسه طراحی نشدهاند و به اضطرار برای اینکه سقف مدرسه فرو ریخته برای چند ماه مدرسه را دایر کنیم از کانکس استفاده کنیم. اما الان متاسفانه بهدلیل اینکه آموزشوپرورش به آن راهکارهای سند تحول ادعا میکند پایبند است ولی پایبند نیست، چون در یکی از راهکارهای سند تحول داریم که آموزشوپرورش مکلف است نسبت به استقرار نظام مکانیابی مدارس در یک افق 50ساله اقدام کند. اگر افق 50 ساله را ببینیم باید معلوم باشد در کدام روستا، کدام منطقه باید مدرسه حتی یککلاسه یا دوکلاسه داشته باشیم. مدرسه استاندارد که سرویس بهداشتی داشته باشد و اگر باید معلم آنجا ساکن شود این معلم یکسری حداقلها را نیاز دارد و این مختص کشور ما نیست و در کشورهای دیگر نیز وجود دارد، درجایی که معلم سکنی میگزیند حتما حداقلهایی برای او فراهم میکنند، متاسفانه در کشور ما این اتفاق نیفتاده است.»
زندگی معلم در کانکسی که مدرسه است یعنی بیتوجهی به شأن معلم
بنیادی ادامه داد: «اینکه وزیر گفته این کانکس مدرسه نبوده بلکه محل استراحت معلم بوده، مساله را بدتر میکند. هرجایی که به نوعی با معلم مدرسه ارتباط داشته باشد جزئی از فضای مدرسه است، قطعا کانکسهایی که شب محل استراحت معلم است، روز محل تشکیل کلاس است، یعنی ما وقتی تنگنا داریم و نگاه ارزانقیمت حکمفرماست، آموزشوپرورش یک کانکس را برای کلاس و همان کانکس را برای استراحت شب معلم اختصاص دهد. معمولا این کار را میکنند تا همان کانکسی که روزها در آن کلاس برگزار میشود، شبها معلم در آن استراحت میکند. جای تاسف بود در اطراف آن کانکس و عکسهایی که از کانکس منتشر شد نه سرویس بهداشتی دیدیم و نه آب آشامیدنی دیدیم و نه استانداردهای حداقلی پیرامونی را دیدهایم. چند سال این کانکس آنجا بوده است؟ آیا از بابت مکانیابی، اگر سیلی رخ میداد، این کانکس در مسیل رودخانه قرار نداشت و سیل آن را همراه خود نمیبرد؟ آیا اگر اتفاق دیگری همچون رانش زمین یا ریزش بهمن رخ میداد به کانکس آسیب نمیرسید؟ وقتی ما یک کانکس را بهعنوان سازه سبک و قابلحمل در محلی مستقر میکنیم باید توجه کنیم در مسیر سیل نباشد، در مسیر رانش زمین نباشد، در مسیر ریزش کوه نباشد. آیا به بحث ایمنسازی در مقابل آتشسوزی، در مقابل وزش باد و... توجه شده است؟ خیلی از مدارس کانکسی ما بر اثر وزش باد واژگون شده بودند. این ناشی از گاه غلط است، کسی که در مقیاس ملی نگاه میکند مثلا کشور 83 میلیون جمعیت دارد و میگویند این جمعیت 390هزار نفری یا 39هزار نفری اهمیت ندارد و در مقابل 83میلیون جمعیت کمی است، این تفکر کاملا غلطی است. 3900 کانکس به معنای حداقل 39هزار دانشآموز و معلم را دربرمیگیرد. به نظرم ایمنی اینها، آن کاهش کیفیتی که استفاده از کانکس در تدریس و آموزش این دانشآموزان دارد و کسر شأن و منزلتی که شاید یکی از راهکارهای ارتقای منزلت و جایگاه معلمها همین باشد، وقتی یک معلم را بدون اینکه سرویس بهداشتی برای او فراهم کنید، بدون اینکه حداقلهای لازم را برای او فراهم کنید در یک کانکس مستقر میکنید، مشخص است منزلت معلم در میان جامعه محلی خدشهدار میشود یعنی همه اینها دست به دست هم میدهد تا آموزشوپرورش به جای اینکه الگو و پیشقراول پیشرفت کشور شود، مجموعهای میشود که دیگران باید بدان ترحم کنند.»
مدرسه کانکسی نبود آمایش سرزمینی و تخصیص ناعادلانه بودجه استانی را نشان میدهد
این کارشناس آموزشی افزود: «نکته دیگری که به نظرم در اخبار متضاد منتشر شد، این بود که گفتند برای این معلم سه وعده غذای گرم ارسال میشده است. از کجا غذای گرم ارسال میشد؟ اگر آموزشوپرورش آنقدر به معلم خود توجه دارد و آنقدر توانمند است که میتواند در منطقه صعبالعبور سه وعده غذای گرم برای معلم ارسال کند، چرا آن معلم باید در کانکس زندگی کند؟ همه اینها مساله است، آموزشوپرورش خطاهای خود و ناتوانی خود را در پیگیری حق و حقوق دانشآموزان به شکلی میخواهد توجیه کند. اگر آموزشوپرورش این میزان توانمند است مساله را حل میکرد. این سه وعده از کجا تامین میشد؟ آیا فقط برای آن کانکس است یا به همه معلمان که در مدارس چندپایه و صعبالعبور هستند سه وعده غذای گرم داده میشد؟ سازوکار و بودجهاش از کجا تامین میشد؟ همه اینها مساله است. متاسفانه در بودجهای که تخصیص داده میشود، آمایش سرزمینی شفافی نداریم، یعنی بودجه استانها هم برمبنای مولفههای عادلانه توزیع نمیشود. یعنی شهرستانی داریم که سرانه فضای آموزشی درآن حدود 20 مترمربع است و درعینحال شهرستانی را داریم که کمتر از یک مترمربع است. یعنی ما پولی که برای ساختوساز مدارس بوده را عادلانه توزیع نکردیم که میانگین پنج مترمربع را برای همه کشور لحاظ کنیم و در جایی اگر منطقه کوهستانی باید مدارس تراکم کمتری داشته باشند، هشتمترمربع شود و در جایی مثل مناطق شمالی کشور که تراکم جمعیت بالاست سه مترمربع شود ولی یکجایی یک مترمربع و در جای دیگر 20 مترمربع داریم. هرچه بودجه تخصیص دهند تا مدیریت درستی در این امر حکمفرما نباشد، بازهم مدرسه کانکسی حل نمیشود، باز هم بخاریهای غیراستاندارد حل نخواهد شد، بازهم مدارس ناایمن همچنان وجود خواهند داشت، بنابراین در بودجه عدد دیده شده است. به خیرین هم توجه کنید این میزان خیر داریم، یعنی کمکی که خیرین در سیل لرستان و گلستان برای ساختوساز مدارس داشتند از میزان کمکی که دولت داشت بیشتر بود. تقریبا میتوان گفت 60درصد را خیرین کمک کردند و 40درصد را دولت داده است. این ظرفیتهای عظیم را داریم و اینکه همچنان مساله و مشکل داریم، نشانه ضعف و مدیریت ناصحیح آموزشوپرورش در توزیع اعتبارات و ساختوساز مدارس است. در مکانیابی مدارس اشتباه قدم برداشته است.»
بهجای تبدیل مدارس دولتی به غیرانتفاعی آن را هزینه مناطق محروم کنید
بنیادی در پایان خاطرنشان کرد: «مثلا در قانون مدرسه دولتی بیان کردیم اگر مدرسه دولتی مازاد شد، به این شرط که در مکان خوبی باشد و استانداردهایی را داشته باشد میتوانند آن را واگذار کنند یا به موسس مدارس غیردولتی اجاره دهند. سوال این است که اگر مدرسهای مازاد در شهری میشود که این ظرفیت را دارد که مدرسه غیردولتی در آنجا کار کند اولا چرا باید در جایی مدرسهای ساخته شود که مازاد شود؟ این یک نگاه غلط است، ثانیا اگر مدرسهای مازاد شد چرا با فاصله نباید فروخته شود و مدارس ناایمن روستایی و مناطق محروم بازسازی شوند؟ یعنی نگاهی که وجود دارد این است که حتی در جایی که ما پول و اعتبارات بیتالمال را مدرسه کردیم، میگوییم چون این مدرسه در شهر است ما آن را نگه داریم و به موسس مدرسه غیردولتی بدهیم. اصلا توجه نداریم که این بیتالمال است. همانطور که دانشآموز منطقه شهری حق دارد مدرسه خوب داشته باشد، دانشآموز مدرسه روستایی هم حق دارد مدرسه خوب داشته باشد و همه اینها؛ ریزش دیوار در کردستان که خود به خود فروریخت، ریزش دیوار در مدرسهای در سیستانوبلوچستان که بر اثر وزش باد بود و یک معلم فوت شد، آتشسوزی مدرسه زاهدان و... نشان میدهد آموزشوپرورش یک نگاه دائم و یکپارچه برای مدرسه استاندارد ندارد. بهصورت موقتی و روزمره و سهلانگارانه روزگار را سپری میکند و نتیجه این نگاه این میشود که 3900 کانکس چیزی نیست.»