آش مدیریت انرژی در کشور آنقدر شور شده که یک وزارتخانه بالاخره پس از هفت‌سال یادش می‌افتد که طرح «بهینه‌سازی موتورخانه» افتتاح و راه‌اندازی کند و تنها پس از چندماه از این افتتاح، وزارتخانه‌ای دیگر «سامانه پایش انرژی ساختمان» افتتاح می‌کند!
  • ۱۳۹۹-۱۱-۰۹ - ۱۶:۴۳
  • 00
یا خاموشی یا آلودگی!

  به گزارش «فرهیختگان»، مجید فرج فائد، پژوهشگر حوزه انرژی و عضو انجمن مهندسان مکانیک ایران طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: گره کور مدیریت مصرف انرژی کشور درحال تبدیل شدن به یک بحران جدی در ماه‌های منتهی به پایان سال 99 است. بحران انرژی در کشور جدی است، چراکه این‌بار به‌همراه خود معضلاتی چون آلودگی هوای کلانشهرها و قطعی برق مشترکان را نیز به ارمغان آورده است. از یک ماه گذشته و با خاموشی شبانه روشنایی معابر شهری و خیابان‌ها روایات متعددی در بین افکار عمومی شکل گرفته و حالا با خاموشی برق مناطق شهری در کلانشهرها به‌ویژه تهران، بحران انرژی بیشتر و جدی‌تر مطرح شده است. زنگ خطر بحران انرژی در ایران از سال‌ها قبل به‌صدا درآمده، ولی نبود ناظر و مجری مشخص در حوزه سیاست‌های «بهینه‌سازی و اصلاح الگوی مصرف انرژی»، وضعیت تراز انرژی کشور را امروز به ناترازی کشانده است.

شکست رکورد مصرف برق با عبور از مرز 57 هزار مگاوات در مرداد ماه امسال و افزایش مصرف قریب به 10 درصدی مشترکان برق در فصل سرمای سال جاری نسبت به سال گذشته از یک طرف و شیب تند مصرف گاز در ماه‌های زمستان به‌منظور گرمایش از سوی دیگر منجربه کاهش ورودی خوراک گاز طبیعی نیروگاه‌های حرارتی شده که این به‌منزله کاهش توان تولید برق در کشور است. درکنار تمام عوامل ریز و درشتی که امروز در خاموشی‌های برق مشترکان موثر است، نمی‌توان نقش پررنگ مصرف بی‌رویه و تلفات انرژی را در کشور نادیده گرفت. نبود قوانین تشویقی و تنبیهی درکنار مغفول ماندن اسناد خاک خورده «اصلاح الگوی مصرف انرژی»، کشور را با بحران نهانی به‌نام «بحران انرژی» روبه‌رو کرده است.

 وقتی از بحران انرژی حرف می‌زنیم، دقیقا مقصود این است که اخلال درتمامی صورت‌ها و حامل‌های انرژی رخنه کرده است، بیش از 70 درصد گاز تولیدی کشور صرف گرمایش و پخت‌وپز در بخش ساختمانی (مسکونی و عمومی) می‌شود و با این دست فرمان باید از سال آینده منتظر قطعی گاز در بخش‌های مسکونی نیز باشیم و آنگاه دوباره شاهد مدیریت شرطی «یا خاموشی یا آلودگی» خواهیم بود.

اینکه چرا ما با دوگانه «یا خاموشی یا آلودگی» مواجه هستیم، پاسخ‌ها و دلایل مختلفی دارد که یکی از دم‌دستی‌ترین و واضح‌ترین این پاسخ‌ها، موضوع بدمصرفی است، چراکه شاخص رشد مصرف گاز طبیعی در ایران 6 برابر کشورهای صنعتی و با جمعیت بالاتر است که به وضوح موید بدمصرفی جامعه و فاقد الگو بودن کشور در این حوزه است. قریب به 700 میلیون مترمکعب گاز طبیعی (رشد 11 درصدی نسبت به پارسال) در روز به‌منظور گرمایش ساختمان‌ها وارد شبکه گازرسانی شهری می‌شود که با اضافه کردن شاخص‌های «رشد» و «اتلاف» در مصارف صنایع عمده، پتروشیمی‌ها، صنایع فولاد و سیمان، مصارف تجاری، خانگی و حمل‌ونقل باید اذعان کرد که نرخ تولید و مصرف گاز در کشور با شیب تندی به یکدیگر نزدیک می‌شوند و اگر این روند ادامه‌دار باشد در آینده‌ای نزدیک نقش ایران در بازار صادرات گاز و استراتژی منطقه‌ای با تهدیدهای جدی روبه‌رو خواهد شد.

بین تمام مشکلاتی که قطعی‌ها و خاموشی‌ها می‌تواند در کلانشهری مثل تهران پیش بیاورد، سوال اصلی و چالش بزرگ این است که چه کسی متولی اجرای سیاست‌های بهینه‌سازی و اصلاح الگوی مصرف انرژی است؟ دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مامور در این حوزه (وزارت نفت، نیرو، راه و شهرسازی و صمت) پس از گذشت 20 سال از نخستین سند جدی بهینه‌سازی مصرف انرژی چه پاسخی برای گفتن دارند و البته سوال اصلی‌تر اینکه کدام نهاد یا سازمان مسئول نظارت بر اجرای اسناد بالادستی و سیاست‌های کلان بهینه‌سازی انرژی در کشور است؟

آش مدیریت انرژی در کشور آنقدر شور شده که یک وزارتخانه بالاخره پس از هفت‌سال یادش می‌افتد که طرح «بهینه‌سازی موتورخانه» افتتاح و راه‌اندازی کند و تنها پس از چندماه از این افتتاح، وزارتخانه‌ای دیگر «سامانه پایش انرژی ساختمان» افتتاح می‌کند! این‌گونه می‌شود که سیاستگذاری و اقدام واحده مدیریت انرژی در ایران همچنان علیل می‌ماند و همه این طرح‌ها و برنامه‌ها در سال آخر دولت خرج رسانه‌بازی و شوآف تبلیغاتی می‌شود.

واقعیت تلخ این روزهای کشور در حوزه انرژی و بحران‌های مربوط به آن بی‌مبالاتی و بی‌اعتنایی دستگاه‌های اجرایی و زمین‌گیری چندین ساله سیاست‌های کلی نظام درخصوص «بهینه‌سازی و اصلاح الگوی مصرف انرژی» است. نمی‌توان تمام این بی‌مسئولیتی را به‌حساب وزارتخانه خاصی نوشت، چراکه بهینه‌سازی مصرف انرژی ماموریتی فرابخشی و بعضا نیز فرادولتی است که نیازمند حضور و مشارکت جدی مردم و بخش خصوصی در کنار دستگاه‌های اجرایی است.

مدیریت بحران انرژی نه با ساختارسازی و ایجاد کارگروه‌های فصلی که با جدی گرفتن اسناد بالادستی، آیین‌نامه‌های ملی ساختمان به‌ویژه مبحث 19 در ساخت‌وسازها، ممیزی انرژی یکپارچه با هم‌افزایی وزارتخانه‌های مربوطه، ورود بخش خصوصی و تدوین سیاست‌های تشویقی و تنبیهی برای مشترکان و نظارت فعال در اجرای سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف انرژی محقق می‌شود؛ مرحله نخست مقابله با بحران انرژی، متوقف کردن و جلوگیری از تلفات بی‌رویه انرژی در ساختمان‌ها و سپس در بخش صنعت است که البته تا زمانی که اقدامات و تصمیمات حوزه مدیریت انرژی به‌صورت جزیره‌ای و سلیقه‌ای اتخاذ می‌شود، انتظار عبور از بحران بی‌فایده و اساسا بلندپروازی است.

قوه قانونگذاری کشور برای یکبار هم که شده باید به بحران‌های مدیریت و بهینه‌سازی مصرف انرژی ورود جدی داشته باشد. روند فعلی شدت مصرف انرژی در ایران (صرفا در بخش ساختمان و نه بخش تولید) با رشد سالانه‌ای که می‌توان بر آن متصور شد، کشور را در آینده‌ای نزدیک از صادرکننده انرژی به وارد‌کننده آن تبدیل خواهد کرد. دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا کمیسیون انرژی مجلس درباره کارکرد و جایگاه «شورای عالی انرژی» حساس شود و مطالبه‌گری کند؟!

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰