به گزارش «فرهیختگان»، رضا شریفی، عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در گفتوگویی مشروح با «فرهیختگان» به تبیین آخرین وضعیت جبهه اصلاحطلبان و فعالیتهای حزب ندای ایرانیان ذیل سازوکار جدید اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 پرداخت که مشروح آن از نگاهتان میگذرد.
با توجه به اینکه فعالیتهای انتخاباتی احزاب شروع شده است، درباره سازوکار جدید اصلاحطلبان برای انتخابات 1400 که مبتنیبر نهاد اجماعساز است، توضیح دهید که برنامه ندا ذیل این حرکت چه خواهد بود؟
حزب ندای ایرانیان بهعنوان یکی از اعضای شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب، فرآیند تشکیل نهاد اجماعساز جدید را زیرنظر دارد و درصورتی که برنامهها و ترکیب آن همراستا با اولویتهای حزب یعنی تقویت فعالیتهای سیاسی شفاف، قانونی و توام با تقویت نقش احزاب باشد و درعینحال مکانیسم مشخصی برای مسئولیتپذیری درباره تصمیمات وجود داشته باشد، حتما در آن مشارکت خواهد کرد.
رئیس و نایبرئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بدون پاسخگویی درباره مسئولیت استعفا کردند
متاسفانه تجربه نهادهای قبلی مثل شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بهگونهای بود که در ایام انتخابات برای لیستبندی جلساتی را برگزار و کارگروههایی را تشکیل میداد اما بعد از انتخاب افراد و جلب اعتماد مردم برای لیست، مسئولیت آنها را نمیپذیرفت و حتی در آخرین تجربه رئیس و نایبرئیس آن استعفا کردند، بدون آنکه پاسخگوی دوران مسئولیت خود باشند. بنابراین از نظر ما مسئولیتپذیری و خود را ملزم به پاسخگویی دانستن گوهر نایاب فعالیت سیاسی است که اصولگرا و اصلاحطلب هم ندارد.
برخی افراد از شخصمحوری پررنگ و حضور خاص برخی احزاب در تصمیمسازیهای جریان اصلاحطلب انتقاد داشتهاند؛ درخصوص نقش چهرههای حقیقی و غیرحزبی که عمدتا ممکن است از نزدیکان خاتمی باشند، ارزیابی شما چیست؟
متاسفانه باید اقرار کرد برخی فعالان سیاسی بارز اصلاحطلب تمایلی به عضویت در احزاب ندارند که به نظر من بیشتر ناشی از همان روحیه مسئولیتناپذیری است که نسل اول عموما به آن مبتلا هستند. از طرف دیگر تعداد زیادی احزاب تکنفره و چندنفره هم هستند که فعالیت حزبی را به ابتذال کشاندهاند و همیشه هم مدعی کرسی و سهم برابر با احزاب سراسری هستند.
دچار ساختارهای تصمیمگیری شترگاوپلنگی و مسئولیتگریز هستیم
در تمام این سالها دو آفت مزبور یعنی وجود افراد غیرحزبی و احزاب تکنفره مانند دولبه قیچی بنیانهای فعالیت حزبی گسترده و عمیق را در کشور ما مورد تهدید قرار دادهاند و نتیجه آن هم شکلگیری ساختارهای تصمیمگیری شترگاوپلنگی و مسئولیتگریز بوده است.
از نظر ما مسیر فعالیت سیاسی یک مسیر بیشتر نیست و آن هم مسیری است که مرحوم شهید بهشتی و مقام معظم رهبری در ابتدای نظام جمهوری اسلامی بنیان گذاشتند؛ یعنی فعالیت سیاسی در قالب تحزب مسئولیتپذیرانه، اما متاسفانه گریز از پاسخگویی باعث شده بسیاری از بزرگان سیاست، فعالیت حزبی و پاسخگویی به بدنه اعضا و هواداران را کسر شأن خود تصور کنند و درعینحال همیشه هم مدعی سهمخواهی از مناسبات سیاسی باشند.
نمیتوان تا ابد با تکرار مردم را پای صندوقهای رای کشاند و در مکانیسمهای نامشخص لیست بست
بالاخره در جایی باید این نسل تکلیف خود را روشن کند؛ یا صراحتا تشکیلات سیاسی تاسیس کند و ضمن رقابت شفاف با سایرین مسئولیت تمام اقدامات خود را بپذیرد یا عرصه سیاست را به نسل دوم که برای مطالبهگری و پاسخگویی اولویت بیشتری قائل است، واگذارد؛ چراکه تا ابد نمیتوان در مکانیسمهای نامشخص لیست بست و بعد هم با تکرار مردم را پای صندوقهای رای کشاند و درنهایت هم نسبت به هیچکدام از رفتارها و افراد منتخب مسئولیت قبول نکرد و برای تبرئه خود، زمین و زمان و رقیب و رفیق را مقصر دانست.
برخی معتقدند طیفی از اصلاحطلبان و مخصوصا طیف کارگزاران در انتخابات 1400 به سمت لاریجانی میروند، چقدر این افراد مثل روحانی در سال 92 موردتوجه اصلاحطلبان است؟
به نظرم درباره سیاست اصلاحطلبان در حمایت از روحانی باید به یک تفکیک مهم توجه کرد؛ ما اکنون میتوانیم دو حسن روحانی را از هم تفکیک کنیم: یکی حسن روحانی سال ۹۲ که بعد از هشت سال دولت احمدینژاد به عرصه آمد تا کشور را از تنگناهایی که دچارش شده بود و بهدلیل تحریمهای متعدد ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته بود، نجات دهد که در آن مقطع با توجه به تجربه مذاکرات سعدآباد مورد اقبال اصلاحطلبان و مردم قرار گرفت و انصافا هم منهای برخی انتقادهای درست در اعتماد بیشازحد به طرفهای غربی، حرکت ارزشمندی در به ثمر رساندن برجام و خارج کردن کشور از تحریمهای جهانی شکل داد.
تبدیلشدن تاکتیک موفق سال ۹۲ به استراتژی بلندمدت اشتباه اصلاحطلبان بود
تا اینجای کار به نظرم قاطبه اصلاحطلبان از حمایت روحانی پشیمان نبودند اما مشکل از جایی شروع میشود که یک تاکتیک موفق تاریخی در سال ۹۲ تبدیل به استراتژی بلندمدت شده و بیدلیل توسط برخی سیاسیون عجول زنبیل به دست در سال ۹۶ هم تکرار میشود.
اینجاست که ما با یک حسن روحانی دوم مواجه میشویم که اصلاحطلبان برای پیروزی وی به اغراقهای عجیب و غریب متوسل میشوند و چنان از وی فرشته نجات و از رقیب هیولا تصویر میکنند که فقط چند ماه بعد نتیجه ناامیدی مردم را در اعتراضهای دی ۹۶ و بعد از آن آبان ۹۸ را میتوان دید.
اصلاحطلبان باید به دلیل حمایت بیقید و شرط از روحانی عذرخواهی کنند
بنابراین اصلاحطلبان باید مسئولیت کامل خود را در وقوع چنین اوضاعی بپذیرند و نسبت به حمایت بیقید و شرط از حسن روحانی دوم از مردم عذرخواهی کنند، لذا سیاست حمایت از یک نیروی معتدل نه همیشه درست است و نه همیشه اشتباه. مشکل آنجاست که گاهی جای تاکتیک و استراتژی اشتباه فهمیده میشود و برخی اصلاحطلبان در ایام انتخابات صراحتا خود را تضمین روحانی معرفی میکنند، درحالیکه نه برآوردی از شرایط آینده دارند و نه ابزاری برای عملی کردن تضمین و شرمنده نشدن نزد مردم. موضوع لاریجانی هم از همین زاویه قابلبحث است. اگر کسی واقعا به منافع ملی فکر کند ممکن است در شرایطی از رقیب هم برای انسجام ملی حمایت کند اما استراتژی فرض کردن یک موضوع که ممکن است وابسته به شرایط مختلف و مصداقهای گوناگون نتایج متفاوتی داشته باشد، اشتباه است.
نقش اصلاحطلبان در پیروزی روحانی قابلکتمان نیست
ارزیابی شما از سخنان واعظی مبنیبر نقش نداشتن اصلاحطلبان در پیروزی روحانی که البته با پاسخ خرازی نیز مواجه شد، چیست؟
به نظر من صحبتهای واعظی بهعنوان رئیس دفتر ریاستجمهوری طبیعی است؛ چراکه او باید از عملکرد مجموعه دولت دفاع کند به شرطی که مسئولیت آن را هم بپذیرد. اما بههرحال نقش اصلاحطلبان در پیروزی روحانی بهخصوص در سال ۹۲ موضوعی نیست که قابلکتمان باشد، هرچند ایشان میتواند درباره سال ۹۶ مدعی باشد که رئیسجمهور مستقر نیازی به حمایت اصلاحطلبان نداشته و ممکن است واقعا هم حرف ایشان درست باشد.
اولویت حزب ندا در انتخابات از حمایت از خرازی و ظریف است
درباره کاندیداتوری ظریف نظر جریان شما چیست و در صورت کاندیداتوری ایشان آیا اصلاحطلبان از وی حمایت میکنند یا خیر؟
حزب ندای ایرانیان در ارزیابی اوضاع کشور و مشکلات مبتلابه آن همچنان یکی از نیازهای کشور را حضور افراد مجرب و مورد اعتماد مقاممعظمرهبری در سیاست خارجی میداند و از این زاویه هم در بحثهای درونتشکیلاتی، اولویت خود را حمایت از خرازی بهعنوان گزینه حزبی و حمایت از ظریف بهعنوان گزینه غیرحزبی میداند و امیدوار است با حضور یکی از این دو فرد در انتخابات آتی بتواند نقش خود را در افزایش مشارکت سیاسی مردم و ترسیم آینده قابلاتکا برای نسل جوان کشور ایفا کند.