به گزارش «فرهیختگان»، موسم انتخابات که فرامیرسد، جریانهای سیاسی صرفنظر از ایدهها و پیشنهادهایی که برای آینده و برنامه آتی درصورت پیروزی دارند، لاجرم مجبورند درمورد عملکردهای خود نیز با مردم حرف بزنند، مخصوصا اگر دوره قبلی در قدرت بوده باشند، انتخابات بهمثابه سنجش عملکرد آنها نیز بهشمار میآید.
انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری و ششمین دوره شوراهای شهر و روستا در خرداد آینده برای اصلاحطلبان واجد چنین ویژگیهایی است؛ یعنی آنها مجبورند علاوهبر صحبت کردن درمورد آینده توضیح بدهند در هشتسال گذشته در دولت و در چهار سال گذشته در جریان شوراهای اسلامی شهر و روستا چه کردند.
اصلاحطلبان که حالا برای حضور در انتخابات گزینه تحریم را بهکلی کنار گذاشتهاند و با تمام قوا در میدانند و با تشکیل شورایی از احزاب و چهرهها هم امیدوار شدهاند که چالش تشکیلاتی کمتری داشته باشند، حالا به نقطهای رسیدهاند که شاید بزرگترین معضل آنها برای انتخابات آتی بهشمار آید؛ معضلی که ممکن است حتی از انتخاب گزینه نهایی هم پرهزینهتر باشد.
تعیینتکلیف با دولت حسن روحانی و جدا کردن سفره اصلاحطلبان از عملکرد دولت از آن موضوعاتی است که احتمال آن میرود برای چندین و چندسال گریبانگیر جریان اصلاحات باشد و بهقول فردی چون صادق زیباکلام در انتخابات آتی و در اثر عملکرد بسیار مخرب حسن روحانی حتی اگر خاتمی هم تایید صلاحیت شود، بدنه جریان اصلاحات به او رای نخواهد داد. از اینرو کار برای آنها بسیار دشوار است و البته این دشواری وقتی بسیارتر میشود که فردی چون محمود واعظی و حتی خود حسن روحانی در مقابل اصلاحطلبان ایستادهاند و نمیگذارند تمام هزینه به پای حلقه اول رئیسجمهور یعنی اعضای اعتدال و توسعه نوشته شود. واعظی یکتنه در این یکیدو سال جواب اصلاحطلبان را داده و هربار که آنها خواستند مرزگذاری مشخصی با دولت داشته باشند، او مانع شده است.
البته رویارویی واعظی و دیگر اعتدال و توسعهایها علاوهبر این ماجرا، یک علت دیگر هم دارد و آن اختلافی است که بلافاصله پس از انتخابات سال 96 و درجریان تعیین اعضای کابینه میانشان شکل گرفت؛ جایی که روحانی تمرکز قدرت را به دفتر خود منتقل کرد و محمود واعظی شد همهکاره چیدمان کابینه و البته بسیاری از امور بعدی. در آنجا اصلاحطلبان که گمان میکردند بیشترین نقش را در پیروزی حسن روحانی داشتهاند و پس از قربانی کردن گزینه خود یعنی اسحاق جهانگیری، اینبار باید بسیار بیشتر از دوره قبلی در دولت نقشآفرینی کنند، در همان جایگاه قبلی نگه داشته شدند و سهمشان آنچنان که انتظار داشتند بیشتر نشد. همین ماجرا هم سبب شد اختلافات قدیمی دو حزب اصلی تشکیلدهنده دولت بالا بگیرد و کمکم به دعوای اعتدال و توسعه و اصلاحطلبان بدل شود. در آنجا حتی کار تا انتشار خبر استعفای اسحاق جهانگیری هم پیش رفت، اما تلاش شد تا ماجرا مدیریت شود.
ناگفته نماند اصلاحطلبان بر سر جدا کردن سفره خود با دولت یک مانع بزرگ دیگری هم دارند و آن نقشآفرینی در موضوعاتی است که تمام و کمال به پای اعضای اصلاحطلب دولت نوشته شده و نتیجه آنها خسارت بسیار سنگین برای مردم و کشور بوده است. همین ماجرای ارز جهانگیری یا همان ارز 4200 تومانی که چندسالی هست دود آن در چشم مردم میرود، مهمترین مصداق است. در این خصوص حتی کار بهجایی رسید که حسامالدین آشنا از دیگر اعضای حلقه اول نزدیک به رئیسجمهور در گفتوگویی مفصل با نشریه اندیشه پویا به توضیح نقش جهانگیری و دوستانش در تعیین این نرخ برای ارز پرداخت و توضیح داد که این مساله را آنها به حسن روحانی تحمیل کردهاند. به موضوع اصلی برگردیم؛ چالش بین واعظی و اصلاحطلبان دوباره جدی شده و اینبار کار به انتشار جوابیه در رسانههای رسمی هم کشیده است. ماجرا از این قرار است که چندروز پیش صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان در مجمع دوره این حزب با ذکر این نکته که رئیسجمهور اجارهای دوای درد ما نیست، گفت: «ما اشتباه کردیم. باید از رئیسجمهور اجارهای خودمان توبه کنیم.»
این سخنان مانند اظهارنظرهای یکیدو سال اخیر اصلاحطلبان با واکنش جدی محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی مواجه شد و او روز گذشته جوابی تند و تیز به صادق خرازی داد. واعظی با ذکر اینکه اصلاحطلبان برای پیروزی روحانی چه کردهاند؟ بهصورت تلویحی نقش آنها در پیروزی حسن روحانی در انتخابات را ناچیز دانست و گفت: «اصلاحطلبها را در سمتهای استانداری و معاونت وزیر! بهکار بردیم، الان طلبکار شدهاند.» واعظی البته به سال 92 هم فلشبک زد و حمایت اصلاحطلبان از روحانی را از سر ناچاری توصیف کرد. او در اینباره هم تصریح کرد: «در سال 92 نظرسنجیها فاصله معناداری میان رای روحانی و عارف را نشان میداد و روحانی جزء نفرات اول و دوم بود. بر همین اساس خود اصلاحطلبان تصمیم گرفتند عارف که دیگر شانسی برای رقابت نداشت، کنار برود.» واعظی البته کنایه بزرگتری هم به آنها زد و گفت: «آنها با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیتهای آنها در چه حدی بود. این دولت همفکران آنها را در استانداریها و سمت معاونت وزیر بهکار گرفت و امروز بهجای تشکر، طلبکار هم شدهاند و حرفهای بیربط میزنند و الان که زمان انتخابات شده، درپی یکسری حرفهای بیپایه و اساس هستند.»
همین اظهارنظر کافی بود تا اصلاحطلبان بیتاب شوند و دوباره موتور خود را علیه دولت روشن کنند.
جالبترین واکنش به این اظهارات را خود صادق خرازی در گفتوگویی با یکی از خبرگزاریها داد. او با ابراز ناراحتی از اینکه اصلاحطلبان با هیچ ابزار و روشی نمیتوانند خود را از دولت حسن روحانی و عملکرد وی جدا کنند، گفت: «هرقدر واعظی قسم بخورد که اصلاحطلبان، هاشمی و خاتمی هیچ نقشی در پیروزی روحانی نداشتند و خود اصلاحطلبان هم این را بگویند، اما افکار عمومی و جوانان و مردمی که با اعتماد به اصلاحطلبان به روحانی رای دادند، این را نمیپذیرند.» او سپس تاکید کرد: «دولت روحانی بهخصوص در دور دوم، قدر این اعتماد را ندانست و با رفتارها و تصمیمات اشتباه و خودخواهیهای حلقه محدودی که در راس آن رئیسدفتر رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامهوبودجه قرار داشتند، امید جوانان این سرزمین را برای زندگی بهتر بر باد دادند.»
نفر دیگری که اظهارات او در اینباره منتشر شد، علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت بود. او با انتقادی تند از دولت تلاش کرد اصلاحطلبان را بهکلی از دولت جدا کند و گفت: «تجربه دولت روحانی برای اصلاحطلبان موفق نبود. اکثر وزرای روحانی افرادی فاقد سابقه تخصصی و ناکارآمد بودند. در دولتهای برخاسته از انتخاب کاندیداهای جایگزین، مشکلات و هزینهها متوجه جریان شناسنامهداری است که او را حمایت کرده است. با این استراتژی در درازمدت اندک سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان نیز از دست میرود.»
این حرفهای تاجرنیا البته وجه مهم دیگری هم داشت؛ آنجایی که او موضوع انتخابات ریاستجمهوری آینده را مطرح کرد و اینبار با استفاده از موضع واعظی و عملکرد روحانی، مانند دیگر همحزبیهایش تلاش کرد با احزاب اصلاحطلبی چون کارگزاران که بهدنبال ریاستجمهوری یک فرد غیراصلاحطلب هستند، اتمامحجت کند. این عضو اتحاد ملت گفت: «این استراتژی که از ترس نیامدن یک احمدینژاد به یک لاریجانی رضایت دهیم، درست نیست.»
این موضع البته همان دور تسلسلی است که اصلاحطلبان این روزها بهشدت گرفتار آن هستند و نهتنها نمیتوانند حساب خود را از حسن روحانی و دولتش جدا کنند، گزینه درست و درمانی هم برای انتخابات آینده ندارند و لذا برخی احزابشان چون کارگزاران اصرار میکنند که باید رویداد 92 و 96 را در 1400 هم تکرار کنیم و دولتی ائتلافی با گزینهای غیراصلاحطلب تشکیل دهیم؛ مسیری که اولا معلوم نیست بدنه اصلاحطلبان با آن همراهی کند و ثانیا ممکن است همین چالشهای امروز را با شدت و حدت بیشتری دوباره برای این جریان سیاسی بهدنبال داشته باشد.