به گزارش «فرهیختگان»، مساله تفکیک استان سیستانوبلوچستان که با ارائه طرح پیشنهادی تفکیک آن از سوی تعدادی از نمایندگان مجلس چندهفتهای است مورد بحث و گفتوگوی جدیتری واقع شده برای من و بسیاری دیگر دغدغهای چندین و چندساله است. درواقع از گذشته، این مساله -بهدلایل زیادی- بهنظرم لازم بود و ضرورت داشت که چنین تفکیکی در پهناورترین استان کشور انجام شود اما بهنظر هیچگاه ارادهای جدی برای تحقق آن بهوجود نیامد. شاید مهمترین دلیل، گستردگی جغرافیایی و پهناور بودن استان است که بهتنهایی 11درصد از قلمرو سرزمینی ایران را شامل میشود و بهاذعان همه موافقان و منتقدان تفکیک استان، نهتنها امکان خدمترسانی عادلانه به همه نقاط استان را از بین برده، بلکه حق دسترسی مردم به مدیران و حق دسترسی مدیران به تمام نقاط استان را نیز از بین برده است. توجه به اینکه سیستانوبلوچستان بهتنهایی 11درصد از گستره سرزمینی ایران را شامل میشود و تنها استانی است که مرزهای خشکی و آبی بسیار طولانی دارد و بهطور همزمان با دو کشور توسعهنیافته و درگیر مشکلات و نیازهای اولیه، مرز خشکی طولانی مشترک دارد، دلایل کافی، لازم و ضروری برای مطالبه چنین تفکیکی است. این استان از سویی به آبهای اقیانوس آزاد راه دارد که وجه اهمیت آن را بسیار افزونتر میسازد و حتی امروزه نیز بخش دریایی و بندری آن بهسبب اینکه منطقه آزاد تجاری است، خارج از حیطه اختیارات استانی است و در سطحی ملی مدیریت میشود که به همین دلیل بومیان ساکن در این منطقه از این موهبت کمترین بهرهای ندارند و صرفا مشکلات آن را تحمل میکنند. کافی است تنها وضعیت آب شرب منطقه بررسی شود.
بنابراین چنین مسالهای نیازمند آن است که بهطور ویژه مورد بررسی و توجه قرار گیرد و حتما نیازمند آن است که همه نخبگان بدون پرتاب کینه و کنایه درباره تفکیک این استان پهناور گفتوگو کنند و ضرورت یا عدم ضرورت آن را صرفنظر از منافع جریان و گروه خود مورد تاکید قرار دهند و استدلال کنند. از این رو صرفا حضور دو نماینده امضاکننده کافی نیست و همه نمایندگان استان بهعنوان نمایندگان مستقیم مردم باید در این موضوع مشارکت و اظهارنظر کنند، چنانکه نیازمند کار کارشناسی نیز هست که موقعیت و ظرفیت استانهای جدید را بهخوبی مورد توجه قرار دهند.
بهنظر میرسد با توجه به ضرورت مساله تفکیک استان -که البته در گذشته در مناطق دیگری از ایران با وسعت کمتر نیز انجام شده است- به گمانم این موضوع باید مفروض انگاشته شود و بحثها و گفتوگوهای نخبگانی -بدونحاشیهروی- صرف حدواندازه و موقعیت و ظرفیت مناطق جدید ایجاد شود. نقطه اصلی، اجماع نخبگان فکری و اداری در مساله تفکیک استان است که ضرورت دارد انجام شود. سپس مسائل دیگر و ازجمله نامگذاری و موقعیت و ظرفیت مناطق جدید است که باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد که بهنظر با توجه به پیشینه تاریخی استان دغدغه زیادی در این زمینه وجود ندارد.
تفکیک استان سیستانوبلوچستان از سویی اگرچه گامی به پیش تلقی میشود اما از سوی دیگر گامی آغازین برای اقدامی بسیار مهم و اثرگذار است. با تفکیک استان، برخلاف برخی گمانهزنیهای منتقدان، میراث ماندگار مناطق مختلف استان برجستهتر شده و بیش از گذشته مورد توجه قرار میگیرد. همچنین فرهنگ بومی منطقه اعم از آداب و سنن و موسیقی و معماری و آثار باستانی مورد توجه افزونتری قرار میگیرد. متاسفانه پهناور بودن استان بهگونهای است که برجسته شدن بخش زیادی از این میراث اساسا امکان بروز و ظهور در سطح ملی و بینالمللی را نیافته و عدالت در این زمینه محقق نشده است. حتی برخی مناطق مانند منطقه باستانی و تاریخی «شهر سوخته» -با قدمت پنجهزارسال در شمال استان که در سالهای اخیر در فهرست جهانی یونسکو بهثبت رسیده- نیز از امکان رشد و معرفی، بازمانده است.
بهنظر میرسد لایحه تفکیک استان که تقدیم هیاترئیسه مجلس شده گام موثر و مهمی برای پیشرفت همهجانبه منطقه است؛ بهویژه بهکارگیری و بهرهگیری از نیروهای مستعد موجود در منطقه یکی از دلایل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
البته بهلحاظ تاریخی در این منطقه حداقل سه بخش مهم وجود داشته است که عبارتند از سیستان در شمال، سرحد در مرکز و مکران در جنوب. این سه بخش بهلحاظ قدمت تاریخی قابلیت دارد که مجددا بهصورت مستقل مورد توجه قرار گیرد. البته در بخش سرحد، قله تفتان نیز یک نشانه طبیعی مهم در منطقه است و شهرستانهای زاهدان و خاش و میرجاوه را -که در محدوده اطراف تفتان قرارگرفتهاند- پوشش میدهد، بهتنهایی میتواند قطب گردشگری، تفریحی و کوهنوردی منطقه باشد. بهویژه اینکه هماکنون این منطقه برخلاف دیگر مناطق استان از مزیت وجود راهآهن هم برخوردار است. گذشته از اینکه شهر زاهدان بهعنوان مرکز کنونی استان دارای قدمت تاریخی ویژهای نیست که روی آن تاکید شود. اگرچه امروزه این شهر بهدلیل حضور اقوام مختلف میتواند بهعنوان نماد همزیستی اقوام و مذاهب مختلف نیز مطرح شود.
درباره منطقه جنوب استان یعنی مکران هم گفتنی است که در قدیم حتی به دریای عمان نیز مکران گفته میشده و متاسفانه بهمرور این نام برای شناخت و معرفی منطقه از یاد رفته، اگرچه خوشبختانه دوباره درحال احیاست. قدمت سیستان در شمال استان نیز بهلحاظ تاریخی بهویژه آثار موجود در مناطق تاریخی و گردشگری شهر سوخته، کوه خواجه، دهانه غلامان، قلعه رستم، زاهدان کهنه و البته جاذبه طبیعی دریاچه هامون مورد توجه است که بهویژه با توجه به اینکه شهر سوخته از سوی سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسیده است با تفکیک استان میتواند بر رونق گردشگری داخلی و خارجی منطقه بیفزاید.
این موضوع که در بخش بهکارگیری و پرورش نیرو توفیق بیشتری بهوجود خواهد آمد، یکی از دلایل مهم تفکیک استان سیستانوبلوچستان است. درواقع اگر استان به چهار یا سه منطقه تفکیک شود، امکان حضور نیروهای پرورش یافته در این چهار استان بهوجود خواهد آمد و حتی در مناطق دیگر و در سطح کشوری نیز امکان بهرهبرداری از این نیروها بیش از گذشته فراهم میشود و این ظرفیت حداقل سهبرابر میشود که بهنفع نیروهای بومی منطقه است که خود را بیازمایند. علاوهبر اینکه امکان برنامهریزی برای اشتغال جمع زیادی از جوانان مستعد منطقه نیز فراهم میشود. افزون بر اینکه دعواهای ساختگی قومی و مذهبی که برخی همواره بهسبب منافع سیاسی خود مطرح میکنند هم تا حد زیادی خاتمه مییابد و فروکش میکند و دیگر سبب و امکانی برای طرح نمییابد.
بنابراین از این منظر، تفکیک استان سیستانوبلوچستان به نظر یک مساله مهم، حیاتی و ضرورتی اجتنابناپذیر است که درنهایت لاجرم باید اتفاق بیفتد. در گذشته بهدلیل جمعیت اندک شاید این مساله امکان تحقق نداشت اما امروزه با ازدیاد جمعیت ساکن در استان و بهویژه رشد تحصیلات و ارتقای سطح آموزش عالی در منطقه- اگر برخی تعصبات نابجا کنار گذاشته شود- نیروی انسانی لازم نیز برای این کار فراهم است. کسانی که با تفکیک استان مخالفت میکنند ناخودآگاه با رشد و پیشرفت و توسعۀ مناطق مختلف و بهویژه نیروی انسانی ماهر و خلاق در منطقه مخالفت میکنند که خود سدی است در برابر رشد و پیشرفت و توسعه این پهناورترین منطقه.
این تفکیک، آینده منطقه را بهشدت تحتالشعاع قرار میدهد و به همین جهت نیازمند حضور همه نخبگان است. تشریک مساعی موافقان و منتقدان کمک میکند فارغ از حب و بغضهای متعصبانه و جاهلانه برای رسیدن به یک راهحل مطلوب تلاش شود. البته در صدر نخبگان حضور نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی کمک میکند که به اجماع نظری پخته و مطلوب دست یابیم.
به نظرم آنچه تاکنون در انتقاد از این لایحه پیشنهادی گفتهشده نیازمند تدقیق و تامل بیشتری است که از سطح عاطفهگرایی و نگاه به منافع حزبی و سیاسی خارج شود. افزون بر اینکه منتقدان تفکیک این پهناورترین استان کشور تاکنون دلایل دندانگیری برای ابراز مخالفت ارائه نکردهاند و چهبسا تاکیدات آنان بر برخی مسائل مانند تاسیس ادارات کل بهویژه در جنوب استان، خود دلیل مهمی است بر پذیرش مشکلاتی که ناشی از گستردگی استان است و گمان میرود که حل آن با تاسیس ادارات کل در جنوب قابل رفع است. این درحالی است که نه ادارات کل و نه فرمانداریهای ویژه که در گذشته در برخی مناطق ایجاد شده، هیچکدام تاکنون حلال مشکلات واقعی نبوده و عموما تشریفاتی بهشمار آمده و تا آنجا که مورد اطلاع است فاقد تاثیرات قابلقبول بوده است. افزون بر اینکه ادارات کل -چنانکه به تجربه آزموده شده است- قابل تداوم نیست و به نسبت سلایق مدیران قابل تغییر است و دردی از مشکلات منطقه را دوا نمیکند.
البته باید بر این نکته هم تاکید کرد که تا زمان تفکیک استان، نیازهای اولیه شهروندان باید تامین شود. برخی محققان بر این نظرند که امروزه وقتی از توسعه حرف میزنیم همه تصور میکنند برج و بزرگراه بسازند و فراموش میکنند همه اینها باید در خدمت شاخصهای اصلی باشند. چهبسا بزرگراه نمیزنید و کارهای بزرگمقیاس نمیکنید ولی باید شاخصهای زیر بهمنظور توسعه درنظر گرفته شود؛ آب و غذا، شغل، برابری، آموزش، مسکن، بهداشت و درمان، مشارکت اجتماعی، پکیج محیطزیستی و... (امیر خراسانی، «فرهیختگان»، 25 دی 1399). باید گفت متاسفانه سیستانوبلوچستان در همه این موارد نیازمند توجه است و بهنظر میرسد تفکیک استان بهتر میتواند این شاخصها را تامین کند. اما تا آن زمان باید به تقویت این شاخصها هم پای دیگر مناطق اقدام شود.
* نویسنده: شریف لکزایی، عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی