محسن رنانی و تجویز مداراگری برای دیگری
تقوای دموکراتیک آن است که اول خود را به زیر تیزآب نقد بکشیم و بعد دیگران را به مدارا موعظه کنیم. و البته چنین تقوایی به شجاعت نیاز دارد. شجاعتی که در امثال محسن رنانی دیده نشده است. چون تاکنون همواره سرگرم موعظه دیگری بوده‌اند.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۰۲ - ۰۵:۳۰
  • 00
محسن رنانی و تجویز مداراگری برای دیگری
شجاعت تقوای دموکراتیک
شجاعت  تقوای دموکراتیک

  به گزارش «فرهیختگان»، محسن رنانی جمله پایانی یادداشت اخیرش (از مدارا با کلاغ تا دموکراسی، 99.10.28) را با این عبارت تمام کرده است: «دموکراسی یعنی مدارا با کلاغ؛ دموکراسی یعنی صلح با طبیعت؛ دموکراسی یعنی مهارت دیدن دیگری؛ دموکراسی یعنی جدی گرفتن زاغچه‌ای بر سر یک مزرعه؛ دموکراسی یعنی آب را گل نکنیم؛ دموکراسی یعنی از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردن.»
دوستی می‌گفت که روشنفکران ایرانی ژیگول‌نویسند. آنها حرف‌های شیک و ژیگولی عامه‌پسند خوب بلدند ولی نه برای خودشان بلکه برای دیگرانی که حاضر نیستند مرجعیت و منزلت آنان را بپذیرند. امثال محسن رنانی، شجاعت زدن آن سوزنی را که باید اول به خودشان بزنند تا بعد جوال‌دوز را نثار دیگری کنند، ندارند. شاید او نیز مثل حسن روحانی، سوزن را گم کرده است به‌هرروی، رنانی در یادداشت خود، ظاهرا در مقام گفت‌وگو با خود است و از خود می‌خواهد با کلاغ خانه مادری مدارا کند ولی درحقیقت او این استعاره را نه برای موعظه خویشتن که برای موعظه دیگری به‌کار بسته است. چون به‌یکباره خود را فراموش کرده، از دیگری مثال می‌آورد. رنانی گمان کرده که نامدارایی او در همین حد است که تاب قارقار کردن‌های کلاغ‌های لانه‌کرده در خانه مادری را ندارد. حال این نامدارایی در خانه مادری کجا و نامدارایی دیگری در حوزه سیاست کجا. بالاخره، وقتی هم که روشنفکری می‌خواهد نامدارایی خود را با نامدارایی دیگری قیاس کند، این‌گونه قیاس می‌کند. آری، اگر محسن رنانی در همان خانه مادری می‌زیست و هیچ ارتباطی با جهان خارج نداشت و استاد دانشگاه نبود و سالی 65 سخنرانی در اینجا و آنجای مملکت نداشت و مشاور دولت‌ها نبود و پارادایم‌های اقتصاد توسعه وارداتی را به خورد دانشجویان و برنامه‌ریزان حکومتی نمی‌داد و فقط با همان کلاغ خانه مادری مراوده می‌داشت، آن‌وقت می‌شد پذیرفت که این گفته وی موعظه خویشتن است. ولی واقعیت آن است که او نیز مانند آن مجری قانونی که مجرمی را در خیابان دوره می‌گرداند، در خیابان سیاست و اقتصاد حضور پررنگی دارد و فقط هرازگاهی سر به خانه مادری می‌زند. 40 سال است که رد پای رنانی‌ها را در برنامه‌ریزی‌های توسعه در ایران مشاهده می‌کنیم. این ردپاها آن‌قدر پررنگ است که با هیچ پاک‌کننده‌ای نمی‌توان آنها را پاک کرد و از ذهن‌ها زدود.

شاید جدیدترین نمونه آن، دیدار صمیمانه‌ای است که وی در مهر سال 97 به‌همراه اقتصاددانان لیبرال‌مسلک با رئیس دولت دوازدهم داشتند. آن جمع اقتصادی دیدارکننده، بخشی از نظریه‌پردازان و مشاوران توسعه در دولت تدبیر هستند که مردم را گرفتار مصائب بزرگ و ناگوار اقتصادی و اجتماعی کرده‌اند. همان اقتصاددان‌هایی که اهل مدارا و گفت‌وگو با مخالفان خود نبودند. رنانی مصائب ناشی از این نامدارایی خود و هم‌سلکانش را نمی‌بیند ولی دورگردانی مجرم در خیابان را می‌بیند. او که در سال 92 از ترغیب‌کنندگان مردم به رای دادن به روحانی است، در انتخابات 96 از مسئولیت روشنگری علیه کارنامه اقتصادی دولت یازدهم طفره می‌رود و رندانه چنین استدلال می‌آورد که چون این انتخابات را «انتخاب نهایی» مردم دانسته، «تصمیم گرفتم در این انتخابات هیچ کنشی نداشته باشم و فقط و فقط مشاهده‌گر باشم.» و تمام راه‌های ارتباطی مردم با خود را از اسفند سال قبل مسدود می‌کند. و وقتی روحانی را با کارنامه ناموفق اقتصادی‌اش پیروز میدان می‌بیند، ابراز امیدواری بلکه حیرت‌زدگی می‌کند و بر این نکته تاکید می‌ورزد که «اکنون گمانم بر این است که برای اینکه این امیدواری و عقلانیت ملت ما با تجربه شکست‌خورده دیگری آسیب نبیند، همه باید همت کنیم.

درواقع گمانم بر این است که اگر همه همت نکنیم تا دولت روحانی موفق شود و برخی بحران‌های عاجل اقتصاد ایران را حل‌وفصل کند، حداکثر تا دو سال دیگر، فرآیند «ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران» آغاز می‌شود (ر.ک: سایت اقتصاد آنلاین، نامه محسن رنانی به آقای روحانی، 96.3.26). این سکوت رنانی در وقت «انتخاب نهایی» مردم، مدارا نیست بلکه بی‌تقوایی دموکراتیک است. او در همین یادداشت اخیرش گفته است: «دموکرات بودن شیوه تقواورزی در دنیای مدرن است. تقوا چیزی نیست جز رعایت حق‌الناس و حق‌الله؛ و دموکرات بودن یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و مهارت‌هایی است که موجب رعایت حق‌الناس می‌شود». رنانی با آنکه می‌دانست– ر.ک: نامه‌ای که در بیستم تیرماه 92 به روحانی می‌نویسد- ادامه کار دولت روحانی مساوی با ویرانی اقتصادی و پایمال شدن حق‌الناس است ولی سکوت می‌کند. سکوتی نه از روی مدارا بلکه از روی بی‌تقوایی دموکراتیک. او در وقتی که بایستی به زبان می‌آمد و نمی‌گذاشت مردم در این «انتخاب نهایی» بار دیگر اشتباه‌شان را تکرار کنند، سکوت کرد و شاید به همان خانه مادری پناه برد. تقوای دموکراتیک آن است که اول خود را به زیر تیزآب نقد بکشیم و بعد دیگران را به مدارا موعظه کنیم. و البته چنین تقوایی به شجاعت نیاز دارد. شجاعتی که در امثال محسن رنانی دیده نشده است. چون تاکنون همواره سرگرم موعظه دیگری بوده‌اند.

* نویسنده: داود مهدوی‌زادگان، دانشیار و عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات‌فرهنگی

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰