به گزارش «فرهیختگان»، پیمان حدادی، کارشناس مسائل اقتصادی و پژوهشگر بازار سرمایه در گفتوگو با «فرهیختگان» توضیحاتی درباره فراز و فرودهای بورس ارائه کرد که مشروح آن بهصورت یادداشت شفاهی در ادامه از نظر میگذرد.
ریزش چندماهه بورس طی دو مرحله اتفاق افتاده است؛ مرحله اول از اواسط مردادماه تا اواسط آبانماه بود که مهمترین علت ریزش وجود حبابی بود که در کلیت بازار سهام وجود داشت. از مردادماه شاخص دو میلیون واحد بازار شروع به ریزش کرد و این ریزش کاملا درست و منطقی بود، هرچند تند و تیز بود، چراکه رشد قبلی هم با همین سرعت و فرآیند شکل گرفته بود. درواقع رشدی که در 4-3 ماه ابتدای سال رقم خورد، غیرطبیعی بود و خیلی از کارشناسان هشدار دادند، ولی هشدارهای کارشناسان دیده و شنیده نشد. حتی ازسوی رئیسجمهور به تمسخر گرفته شد و دعوت عمومی مردم ادامه یافت. در این میان دو موضوع کمک کرد مردم ناآگاهانه وارد بورس شوند؛ یکی بحث کرونا و تعطیلی کسبوکارها بود که هرکسی پول داشت در خانه مینشست و سهام خرید و فروش میکرد. دومین عامل هم بحث سهام عدالت بود که رهبری بهدرستی برای آزادسازی آن دستور دادند، ولی راه و روش آزادسازی آن که دست شورایعالی بورس و رئیسجمهور بود، به بدترین نوع ممکن انجام شد.
نقطه آغاز چالش، اسفند 98
باید گفت ابتدای تصمیمات غلط به اسفند سال گذشته برمیگردد؛ جایی که شاپور محمدی، رئیس سابق بورس هشدار داد، ولی کسی گوش نکرد. او گفت شاخص بورس از 500 هزار واحد عبور کرده و لذا بازار سرمایه وارد یک دوره حبابی میشود. هیاتمدیره سازمان بورس تصمیم گرفت دامنه نوسانات را محدود کند و از 5 درصد کاهش دهد، ولیکن اولین اشتباه در همان زمان رقم خورد که روز جمعه همتی، رئیس بانک مرکزی از این تصمیم سازمان بورس انتقاد کرد و همان روز جمعه وزیر اقتصاد مصاحبه کرد و مصوبه هیاتمدیره سازمان بورس را ملغی دانست که این اتفاق سرانجام منتهی به این شد که شاپور محمدی استعفا داد و یکیدو ماه بعد قالیباف اصل رئیس سازمان بورس شد.
دعوتهای دولتی بهشکلی بود که انگار میخواهند در بورس سود تضمینشده بدهند
در ادامه، افزایش ارزش سهام عدالت کسانی که عمدتا با بورس آشنایی نداشتند، درکنار دعوتهایی ازسوی مقامات اول دولت اطمینان زیادی برای حضور در بورس ایجاد کرد. درواقع دعوتهای دولتی بهشکلی بود که انگار میخواهند در بورس سود تضمینشده بدهند.
علاوهبر این، یک تصمیم اشتباه هم در همین مقطع ازسوی بانک مرکزی اتخاذ شد و در اردیبهشتماه که اوج تورم را داشتیم و قیمت ارز افزایش داشت، نرخ سود سپرده کاهش یافت. همین امر باعث شد مهمترین رقیب بازار سرمایه یعنی بازار پول و بانک جذابیت خود را از دست بدهد، پولها از بانک خارج شود و خب هیچ جایگزینی بهتر از بازار سهام و بورس هم نبود. این هم عامل دیگری بود که باعث شد ورود نقدینگی به بازار سرمایه زیاد شود. دقت کنیم نقدینگی هرجا برود، آن بازار را ویران میکند. ابتدا قیمتها افزایش مییابد و یکباره حباب میترکد. پس از این وقایع پیشبینی بازار سرمایه این بود که بایدن میخواهد رئیسجمهور آمریکا شود و احتمالا در سیاست خارجی تغییراتی انجام خواهد شد و احتمال دارد قیمت ارز کاهش یابد. بهعبارتی قیمت ارز امروز را بازار سرمایه چندماه پیش دیده بود و این هم علت دیگر ریزش بازار ارزیابی میشود.
دلسوزان بازار چرا نقدهای خود را متوقف کردند؟
وقتی انتخابات آمریکا تمام شد، یک مقطعی بازار سرمایه شروع به رشد کرد؛ یعنی شاخص از یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 500 بالا آمد. پس از این اتفاق کسانی که دلشان برای بورس میسوخت، یکباره تلاشهای خود را متوقف کردند، چون از ریزشها در بازار سرمایه خبری نبود. قبل از آذرماه، قاضیزاده هاشمی که اخیرا نامهای هم به رئیس قوه قضائیه نوشتند، مدام صحبت میکردند که با حقوقیها برخورد میکنیم و آنها متخلف بودند، اما ناگهان سکوت کردند. وقتی دوره آذرماه تمام شد و دوباره بازار سهام شروع به ریزش کرد و زیان مردم بیشتر شد، مجددا صدای این ریزش به مسئولان کشوری رسید و دوباره همه دستبهکار شدند، ولی ایکاش این کارها زودتر انجام میشد.
مقصر واقعی کیست؟
«قالیباف اصل» تنها مقصر این داستان یا اولین مقصر نیست. اگر بخواهیم نهادی که ناظر بر بازار سرمایه است را مقصر قرار دهیم، باید کل شورایعالی بورس را مقصر بدانیم، چراکه نهاد رکن بالادستی سازمان بورس است و هیچگاه رئیس سازمان بورس شخصا تصمیمی برای بازار سرمایه نمیگیرد. جدای از اینکه قالیباف اصل یکی از سرمایههای بورس و بازار سرمایه بود و فرد خوشنامی بهشمار میرفت، ولی در وادی سیاسی برخی از دولتمردان قرار گرفت. درنهایت ایشان استعفا داد، ولی نکته مهم این است که هنوز مقصران اصلی این داستان یعنی افرادی که مردم را دعوت به بورس میکردند، در سطوح قیمتی بالا به مردم سهامهای دولتی فروختند و بعدا به هیچ عنوان حمایتی از بازار و مردم نکردند، همچنان پاسخگو نیستند و کسی از آنها سوال نکرده است. هنوز از رئیس بانک مرکزی کسی سوال نکرده که چرا در اردیبهشتماه نرخ سود بانکی کاهش مییابد و در تیرماه که همه مردم پول را در بورس آوردهاند یکباره نرخ سود بانکی افزایش مییابد؟ هنوز از روحانی سوال نشده آن زمان که کارشناسان میگفتند بورس حبابی است شما چرا میگفتید پنبه در گوش خود بگذارید؟ هنوز از دژپسند سوال نشده شماکه همه مردم را دعوت به سرمایهگذاری در بورس میکردید، چرا بعد از مردادماه یکباره نظرتان نسبتبه بورس تغییر کرد و گفتید ذات بازار بورس نوسان است و ریسک دارد؟
ریزشهای اخیر دلایل بنیادین ندارد
ریزشهایی که الان داریم هیچ دلیل بنیادی ندارد، چون خیلی از شرکتها به قیمت ارزنده رسیدهاند، همچنین قیمتهای جهانی در پیک قیمتی خود هستند، ازطرفی کاهش نرخ ارز را هم بازار سرمایه مدتها پیش دیده و خود را تعدیل کرده بود. از اینرو باید گفت مهمترین عامل ریزشهای اخیر افزایش بیاعتمادی است. وقتی شما بیاعتماد باشید، میدانید کفهای قیمتی قبلی شکسته میشود و قیمت کاهش مییابد، لذا ناخودآگاه مجددا صف فروش تشکیل و ریزش بیشتر میشود. الان مهمترین علت فروش تصمیمات هیجانی است که ریشه در عدم اعتماد دارد. وقتی شما میبینید ارزش صندوق پالایشی 50-40 درصد در این چندماه پایینتر آمده است، بزرگترین سمبل بیاعتمادی در بازار سرمایه را دیدهاید.
تنها راه بازسازی اعتماد عمومی است
از اینرو الان مهمترین راه اصلاح وضعیت، برگشت اعتماد به مردم است. در این مسیر اولین قدم این است که مسئولان دولتی از مردم عذرخواهی کنند. برای بازیابی اعتماد عمومی یک راه دیگر این است که نهادهایی که در قیمتهای بالا سهام خود را فروختند، الان وارد شوند و در قیمتهای پایین بخرند. البته تا وقتی این اعتماد برنگردد، هرچه بخرید، فروش انجام میشود، کما اینکه این اتفاق در مهرماه افتاد و پول در بازار تزریق شد و قیمت پایینتر آمد. سومین اقدام این است که دامنه نوسان بازار منفی را کم کنیم و بهجای اینکه 5 مثبت و 5 منفی باشد، 5 مثبت و 2 منفی کنیم. همین امر در مدت مشابه سال گذشته که سردار سلیمانی به شهادت رسیدند اتفاق افتاد که تصمیم درستی بود و هیاتمدیره سازمان بورس وقت آن را اتخاذ کرد. چهارمین اقدام این است که الان و پس از استعفای قالیبافاصل، از این فرصت استفاده کرده و فردی موردقبول اهالی بازار جایگزین وی شود. اگر این اتفاق بیفتد، اعتماد به حلقه اول بازار سرمایه یعنی فعالان و اهالی اصلی بازار سرمایه برمیگردد.