تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 17)
سیداسماعیل جرجانی (531-ق) در ذخیره خوارزمشاهی، چندین‌بار از تجربیات پزشکی خود در مرو یاد می‌کند که احتمال آن می‌رود که بعضی از آنها در بیمارستان مرو انجام گرفته باشد.
  • ۱۳۹۹-۱۰-۲۱ - ۱۳:۱۳
  • 00
تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته-بخش 17)
بیمارستان مرو: از کهن‌ترین بیمارستان‌های ایران
بیمارستان مرو: از کهن‌ترین بیمارستان‌های ایران

  به گزارش «فرهیختگان»، روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته‌مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

عصر سامانی عصر درخشش پزشکانی چون ابوعلی سینا، علی‌بن‌عباس اهوازی، ابوالحسن طبری، ابومنصور قمری، ابوسهل مسیحی، ابوبکر بُخاری و حکیم‌میسری بود که با آموختن طب سنتی ایرانی و بهره‌بردن از منابع طب یونانیان و عرب‌ها و چینی‌ها و هندیان چنان پیشرفت سترگی در دانش و فن پزشکی به‌دست آوردند که دانش پزشکی امروز نیز همچنان از نتایج آن بهره‌مند است.

شایسته است نگاهی داشته باشیم به خدمات علمی این اطبا و دانشمندان بزرگ تا از این رهگذر هم بر آگاهی‌مان از تاریخ علم در اسلام و ایران افزوده گردد و هم‌ به الگوها و روش‌هایی توجه کنیم که آن تمدن عظیم بر پایه اینها استوار گشته بود.

نخست و پیش از هر چیز، خوب است به بیمارستان مرو در عصر سامانی نگاهی داشته باشیم؛ بیمارستانی که پس از بیمارستان زَرَنگ سیستان، دومین بیمارستان کهن ایران پس از اسلام است که درباره آن اسناد متقن و غیرقابل انکاری در دست داریم.

ابن بیطار (646-ق) در کتاب الجامع لِمفُردات‌الأدویه از زبان عیسی‌بن‌ماسه روایت می‌کند که «در بیمارستان مرو برای خارج‌کردن سودا از بدن بیمار حرمل [=اسفند] را مصرف می‌کردیم.» از این گفته دانسته می‌شود که در آن زمان، بیمارستانی در مرو فعالیت داشته که شاید از زمان ساسانیان در این شهر وجود داشته و در ضمن، چنین امکانی نیز متصور است که این بیمارستان در زمان هارون یا مأمون در این شهر تاسیس شده باشد. با این حال، سمجون به‌رغم نقل‌قول‌های بسیارش از ابن‌ماسه (بیش از 400بار، به‌صورت عیسی‌بن‌ماسه بصری یا بصری) از ذکر عبارت «در بیمارستان مرو» خودداری کرده است که شک ما را در اصیل‌بودن روایت ابن‌بیطار بیشتر می‌کند. اگر بخواهیم حضور ابن‌ماسه را در مرو به دوران خلافت مأمون (حکومت: 218–198ق)، هفتمین خلیفه عباسی، در آنجا (حدود 204–193ق) ارتباط دهیم، با نقل اخبار متوکل و معتز بالله (حکومت: 255–252ق)، سیزدهمین خلیفه عباسیان، از زبان ابن‌ماسه از قول یوحنا بن‌ماسویه سنخیت چندانی ندارد. به‌هر‌حال، نقل‌قول ابن‌بیطار درباره حضور ابن‌ماسه در بیمارستان مرو، به همان اندازه که ذیل تتبعات درباره ابن‌ماسه آمده، به‌عنوان تنها سند وجود بیمارستان در مرو نیز به‌کار رفته است.

سیداسماعیل جرجانی (531-ق) در ذخیره خوارزمشاهی، چندین‌بار از تجربیات پزشکی خود در مرو یاد می‌کند که احتمال آن می‌رود که بعضی از آنها در بیمارستان مرو انجام گرفته باشد: «و من دیدم در مرو که خداوندِ مالیخولیا را بر پای عِرق مدیَنی پدید آمد و مالیخولیا بدان زایل شد [...] و من در شهر مرو، مردی خردمند را دیدم کِی او را دردِ سرونْ رنجه داشتی.»

نویسنده: حمیدرضا مرادی، خبرنگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰