به گزارش «فرهیختگان»، محمودی را پیش از این و در سریالهایی مانند «سایهبان»، «دلدار» و «سرگذشت» دیده بودیم و در سینما هم فیلمهایی مثل «سدمعبر»، «آستیگمات» و «مرگ ماهی» را بازی کرده است. او اینبار نقش بزرگتری را برعهده گرفته و توانسته است کاراکتر «مسعود خاکپور» را بهخوبی نشان دهد. با او از نحوه انتخاب و درگیریاش با نقش و تغییرات فیلمنامه سریال با خانمان حرف زدیم.
15 قسمت سریال ظاهرا از قبل آماده بوده است. شما از ابتدا جزء گزینه نهایی آقای نیکنژاد بودید؟
ماجرا به زمستان سال گذشته برمیگردد. در آن زمان سر کاری بودم که نوید صلاحی، دستیار آقای نیکنژاد، با من برای حضور در این سریال تماس گرفت. زمان طولانی متوقف شد و اگر اشتباه نکنم 18 مرداد امسال کار را شروع کردیم. یکی دو ماه قبل از شروع سریال، بچهها با من تماس گرفتند و یک تغییراتی در فیلمنامه شده بوده و جلسات را برگزار کردیم.
تغییرات جزئی یا در حد کاراکتر بود؟
خیر، کاراکتر اصلی ابتدا روحانی بود ولی متوجه شدیم که نمیتوان با آن پیش رفت و درنهایت آن را به استاد معارف تبدیل کردند.
کارهای زیادی در سالهای اخیر کردید ولی در این سریال با بازیگران خوبی همبازی بودید. این اتفاق خوبی برای شما بود. این تعامل برای شما چطور شکل گرفت؟
بله، بهدلیل اینکه در بازیگری فرد تاثیرپذیری هستم زمانی که شریک درخشانی داشته باشم، جالب میتوانم پابهپای آن کاراکتر خود را پرورش دهم.
یعنی سر ذوق میآیی؟
بیشتر از آن تلاش میکنم برای اینکه کنار آن عظمت شریک خود، دیده شوم. میدانم اگر بخواهم بیانگیزه و کمانرژی و غیرمسلط باشم و آزمون و خطا را پیش از برداشت پلان نکرده باشم، شکست میخورم، چون شریکم 40 سال است این کار را انجام میدهد و درخشان هم است. این برای من فرصت خوبی بود و هم همراهی با این دوستان سخت بود. بازیگران زیاد با طیفهای متنوع بازیگری داشتیم. امیرسلیمانی، پورشیرازی و پسیانی سه مدل بازی متفاوت دارند. خانم شهره لرستانی، افسانه بایگان، بهنام تشکر، شقایق دهقان، امیرکاظمی و... هم حضور دارند. من آموختهام و روحیه دانشجویی را حفظ کردهام. جذابترین کار از نظر من این است که در دانشگاهی خارج از ایران ادامه تحصیل بدهم. این برای من جالب است، بنابراین سعی میکنم از آموختن غافل نشوم؛ با کتاب یا ورکشاپ، فیلم کوتاه و... . اینجا خود یک ورکشاپ عظیم بود.
نکته مهم شخصیت مسعود این است که بهتدریج داستان جلو میرود و تکمیل میشود؛ یعنی یکسری پازل وجود دارد و شخصیت در میان آنها رشد میکند. مثلا در قسمت نهم نسبت به قسمت اول متفاوت است، شاید پختهتر و عاطفیتر شده است. نکته مهم دیگر سریال ریتم تند اتفاقات و تغییرات است. چیزی که قبلا در تلویزیون نمیدیدیم. در اینجا با سیر تند اتفاقات مواجه هستیم. رشد مسعود در این اتفاقات چطور رخ میدهد؟
من خیلی در این بحث از کمکهای برزو تشکر میکنم، چون هم در برنامهریزی و چینش گرفتن پلانها به این دقت کردند و هم اینکه هر روز من میآمدم میدیدم بهشدت اصلاح میشوم. یعنی از جزئیات که مثلا نگاه به یکسو که به چه دلیلی بوده تا اینکه این لحن مسعود نیست یا این جمله مسعود نیست. روزهای اول این مسائل زیاد بود. بهمرور من شروع به دریافت کردم.
تعداد نکات بهمرور کم میشد و هفته اول خیلی سختی سر این کار داشتم، برعکس کارهای دیگری که انجام داده بودم چون این ژانر را تجربه نکرده بودم.
کمدی هم بازی نکرده بودید.
من کمدی بازی نکرده بودم. زعفرانی بود ولی در آن فیلم کاراکتر کمدی نداشتم. کار مهمی هم نبود. هفته اول عجیبی در این سریال داشتم ولی بهمرور همهچیز تکمیل شد و این را میفهمیدم که این مدل حرف زدن برای این شخصیت نیست یا این کلمه را استفاده نمیکند. در روند کار این بهتر شد.
این شخصیت را بیرون دیده بودید یا خودتان ساختید؟
مسعود را در خودم داشتم. من از یک خانواده مذهبی هستم و در دبیرستان در مدرسه فوقمذهبی درس خواندم. لیسانس من حقوق قضایی از قم است. فوقلیسانس من کارگردانی تئاتر است که به این واسطه زمانی در آموزشگاه تدریس میکردم یا کلاس برای بچههایی که میخواستند کنکور کارگردانی تئاتر شرکت کنند، میگذاشتم. این چنین این شخصیت را کنار هم آوردم.
از هر بخشی از زندگی خود یک تکه برداشتید.
بله، یک ویژگی خوبش این است که کاراکترش واقعی است و الهی نشده است. این که درگیر و عصبی میشود و بلا سر آن میآورند.
فرازمینی نیست، این که مثلا از بهشت آمده است.
بله، اعتراض میکند و دادوبیداد. به نظر من این ویژگی جذابی است.