به گزارش «فرهیختگان»، گلستان یازدهم فقط اسم کتاب تازه «بهناز ضرابیزاده» نیست، آدرس خیابانی در محله پانصددستگاه شهر دزفول نیست! حتی موقعیت خانهای که علی چیتسازیان در آن زندگی کرده یا حتی خانهای که زهرا پناهیروا در آن مدتی بوده است، بلکه گلستان خاطرات زهرا با علی است. بهشت پنجماهونیمه زهرا پناهیرواست با علی چیتسازیان.
«اگر در تمام دوران زندگیام لحظات خوش و شیرینی وجود داشته باشد، بیشک، همان پنجماهونیمی است که با علیآقا در دزفول زندگی کردیم... چقدر دلم میخواست زمان به عقب برمیگشت. چه روزهایی داشتیم توی دزفول.» صفحه 18 و 24کتاب کتاب گلستان یازدهم آخرین نوشته سرکار خانم بهناز ضرابیزاده خالق اثر ماندگار «دخترشینا» پرفروشترین و پرمخاطبترین کتاب چهارسال اخیر است که خاطرات همسر شهید والامقام علی چیتسازیان، سرکار خانم زهرا پناهیروا را در قالب کتابی 318صفحهای به رشته تحریر درآورده است. این کتاب را سورهمهر دراختیار کتابفروشیها قرار داده و نسخه صوتی آن را نیز منتشر کرده است. این کتاب هماکنون به نوبت چاپ سیوسوم رسیده است. این کتاب 318صفحهای خاطرات یکسال و هشتماهه همسری عاشق است که روزهای زیادی را دور از همسر خود و در انتظار او گذرانیده و از آذرماه سال66 در انتظاری همیشگی برای ملاقاتی بهشتی با او مانده است.
توفیقی نصیب شد و در جلسهای که در خدمت حضرتآقا بودیم، سرکار خانم ضرابیزاده اسمی از کتابشان بردند و کتاب را تقدیم به حضرتآقا کردند، حضرتآقا نیز در همان جلسه تقریظی بر کتاب نوشتند و شاید اولین تقریظی بود که در جمع نوشته شد و بلافاصله به نویسنده داده شد، ایشان چون موضوع کتاب را متوجه شدند، فرمودند: «من دلم میخواست یک مقدار بیشتر از این مرد (شهید چیتسازیان) بدانم.»
شما در مواجهه با این کتاب، با گلستانی از تقریظها روبهرو هستید.
دیدهایم و شنیدهایم که مقام معظم رهبری تقریظی بر کتابهایی نوشتهاند یا در جلساتی تقریظهای ایشان بر کتابهای مختلفی رونمایی شده است یا در جلسهای دیگر درمورد کتابی صحبت کردهاند ولی اولین کتابی که سهبار بر آن تقریظ نوشتهاند و بارها درمورد آن صحبت کردهاند فقط کتاب «گلستان یازدهم» است. این کتاب یکبار قبل از خواندهشدن توسط ایشان و بار دوم پس از خواندهشدن و بارسوم در بهمنماه در بخشی از متن تقریظ کتاب «آب هرگز نمیمیرد» تقریظ رهبری را دریافت کرده است.
متن تقریظهای رهبر انقلاب بر این کتاب -که خاطرات خانم پناهیروا از همسر شهیدش (سردار علی چیتسازیان) به قلم خانم ضرابیزاده است- به این شرح است:
تقریظ اول 95.1016
رحمت و سلام خدا بر شهید عزیز علی چیتسازیان و درود بر همسر آن شهید و سپاس از نویسنده متعهد این کتاب خانم پناهی. سیدعلی خامنهای
تقریظ دوم 95.10.21
بسماللهالرحمنالرحیم
این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاص مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلی به عزت رسید .. هنیئاً له.
راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه خود بهروشنی نشان داده است.
در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده کتاب.
تقریظ سوم بهمن ۹۵
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. کتاب خانم ضرابی در شرح حال شهید عالیمقام علی چیتسازیان نیز دارای همین برجستگیها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند. هنر نویسنده چنان بوده است که با اینکه کتاب از ابتدای شروع، پایان ماجرا را روایت میکند و خواننده از ابتدا میداند قرار است چه اتفاقی در پایان رخ دهد، با شروعی هنرمندانه و عالی در فصل اول، خواننده را میخکوب کرده و او را متحیر، گریان و هراسان میکند.
همان 67صفحه ابتدای کتاب که فصل اول کتاب را شامل میشود کافی است که کار خواننده را بسازد و او را درحال و هوای همسری منتظر، عاشق، تنها و بیکس که در بیمارستان به انتظار تولد فرزندش است، غرق کند و او را بین همدان سرد و دزفول گرم، همراه دو جوان عاشق، آواره سازد. «چقدر جای علیآقا خالی بود. چقدر دلم برایش تنگ شده بود. چقدر به دستهای گرمش احتیاج داشتم. چقدر دلم برای یک گریه سیر تنگ شده بود» صفحه37
نویسنده نشان داده است که با تمام وجود مادر است، با تمام وجود همسر است، با تمام وجود همه حسوحال زنانه، عاشقانه و مادرانه خود را با داستان کتاب همراه کرده است. این کار از عهده هرکسی برنمیآمد. کتاب را که میخوانید یا وقتی کتاب به انتها میرسد، دوست ندارید داستان تمام شود، دوست دارید هنوز هم بخوانید و بدانید. با اینکه درواقع این کتاب معرفی شهید چیتسازیان از درون چشمهای همسر عاشق اوست، ولی با همه اطلاعاتی که از شهید به خواننده داده میشود، خواننده احساس نمیکند کسی به او معرفی شده است. زبردستی ضرابیزاده در این کتاب چنان است که خواننده را آنچنان در داستان زندگی علی و زهرا درگیر میکند که یادش میرود موضوع کتاب چه بوده است.
غمی که در کتاب کاشته شده است، روح آدم را جلا و صیقل میدهد و اشک را دائما سرازیر میسازد. این غم بهجای اینکه آدم را ناامید سازد، امید را در دل و جان میکارد.
ضرابیزاده خوب آموخته است که باید چگونه بنویسد و چگونه ببیند. تمام صحنههای کتاب واقعی نگارش شده است، چه صحنههای همدان که همه را از نزدیک دیده است و چه صحنههای دزفول را که شاید اصلا آنها را ندیده باشد. ضرابیزاده در دام ژستهای ضدجنگی نیز نیفتاده و دفاعی حقیقتا مقدس را روایت کرده است. نویسنده دفاعمقدس را با همه واقعیتها، دردها و شیرینیهایش روایت کرده و همهچیز را بهدرستی در جای خود گذاشته است.
شما با کتابی روبهرو هستید که بیشک شمارگانی میلیونی خواهد یافت، هرچند اگر من جای نویسنده بودم از برخی واژگان و لهجههای همدانی کمتر استفاده میکردم و فصل آخر کتاب را بهگونهای دیگر مینوشتم. مقدمه کتاب و بهخصوص آن پنجره آپارتمان روبهرو نیز عالی است و اینکه او را برای این کار برگزیدهاند. خداوند، نویسنده و راوی کتاب را با امام و شهیدان، همنشین و همراه سازد.
خواندن کتاب را به همه مردان و زنان بهخصوص دختران، مادران، همسران و همه کسانی که عاشق ایثار و شهادت و ازخودگذشتگی هستند و به همه ایرانیهایی که عاشق ایران هستند و همه مردان و زنانی که در جبهه حق به ما خواهند پیوست، توصیه میکنم.
بهنظرم این کتاب باید کتاب همه دختران و پسران ما باشد که یکبار آن را خوانده باشند.
* نویسنده: عارف علوی، پژوهشگر ادبی