به گزارش «فرهیختگان»، یکی از راههای ممکن جهت ایجاد همکاری میان دولت، دانشگاه و صنعت که توسط دیگر کشورهای توسعهیافته نیز به صورت جدی پیگیری و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد، تاسیس پارکها و مراکز رشد علموفناوری است. در ایران نیز چند سالی است که از سوی وزارتخانهها و سازمانهای مربوطه فعالیتهای گستردهای برای ورود دانشگاه و دانشگاهیان در این همکاری سهجانبه از طریق توسعه پارکهای علموفناوری و مراکز رشد صورتگرفته است. پارکهای علموفناوری و مراکز رشد نقش مهمی در توسعه تجاریسازی، کارآفرینی، توسعه فناوری و... دارند درواقع یکی از سازوکارهایی که میتواند صنایع کوچک را تغذیه و یاری کند، مراکز رشد فناوری است.
مراکز رشد شرکتهای تازهتاسیس یا نوپا را با مجموعهای از تسهیلات و امکانات، فضای موردنیاز، توزیع خدمات، مشاورههای موردنیاز و منابع مالی تا زمانی که بتوانند بهصورت مستقل در محیط رقابتی بازار روی پای خود بایستند مورد حمایت قرار میدهند. مراکز رشد تحت مدیریت متخصصان حرفهای که با ارائه خدمات حمایتی از ایجاد و توسعه حرفههای جدید توسط کارآفرینانی حمایت میکند؛ حرفههایی که در قالب واحدهای نوپای فعال در زمینههای مختلف فناوری تشکیل شدهاند و اهداف اقتصادی مبتنیبر دانش و فناوری دارند. مراکز رشد فناوری با هدف جمع کردن تواناییهای پژوهشی و اطلاعاتی دانشگاهها، صنایع و شرکتهای دولتی و خصوصی بهمنظور تجاری کردن نتایج تحقیقاتی، طراحی و تاسیس میشوند. این مراکز با تلفیق توانایی پژوهشگران، کارآفرینان و صاحبان صنایع به توسعه سریع فناوری کمک میکنند. این توسعه با همکاری اساتید، صاحبنظران علمی، متخصصان و پژوهشگران داخلی و خارجی و بهرهگیری از اطلاعات و تجربیات دیگر کشورها و مراکز تحقیقاتی انجام میشود.
البته اهداف مختلفی برای ایجاد مراکز رشد وجود دارد. تعدادی از آنها با هدف حمایت از فناوری علمی بهمنظور رشد و توسعه منطقه ایجاد و تعدادی دیگر با هدف رشد اقتصادی و انتقال، جذب و بومی کردن فناوری تشکیل میشوند. در کشورهای درحال توسعه ماموریت اصلی مراکز رشد عمدتا در زمینه نوسازی صنایع موجود برای توسعه اقتصادی منطقهای- ملی و نیز کاهش شکاف فناوری با کشورهای صنعتی برای افزایش توان صادرات و رقابت در بازارهای بینالمللی است. درحالیکه در کشورهای صنعتی ماموریت اصلی، بیشتر بر نوآوری محصول در راستای افزایش توان رقابت بینالمللی متمرکز میشود.
حمایت مراکز رشد از کارآفرینان
بنابراین و براساس تعریف فوق، میتوان دریافت که مرکز رشد یک سازمان حمایتی است. این مرکز از کارآفرینانی که بهدنبال راهاندازی کسبوکارهای جدید و فناورانه هستند، حمایت میکند تا بتوانند ضمن راهاندای کسبوکار جدید و مبتنیبر دانش، در جامعه شغل ایجاد کرده و با ارائه کالاها و خدمات تخصصی و فناورانه خود، هم سطح فناوری در جامعه را اتقا داده و هم بتوانند از این رهگذر منافع مادی خود را نیز تامین کنند. بنابراین نوپا بودن کسبوکار، جدید، تخصصی و فناورانه بودن موضوع آن کسبوکار و قابلیت تجاری شدن محصولات(کالا/خدمات) آن واحد نوپا، سه شاخص مهم برای عضویت در مراکز رشد هستند. یکی از شاخههای درسی که شاید کمتر مورد توجه زیستبوم فناوری قرار گرفته باشد، علوم انسانی است. راهاندازی کسبوکار در این شاخه شاید اندکی دور از ذهن به نظر برسد اما به گفته کارشناسان، علوم انسانی میتواند صنعت کشور را اداره کند. طبیعتا علوم انسانی نیز برای تبدیل شدن به کسبوکار و تمامی مولفههایی که برای علوم مختلف ذکر شده، نیازمند حمایت هستند. در این راستا ایجاد مراکز نوآوری علوم انسانی شاخهای از زیستبوم فناوری است که در سالهای اخیر در برخی دانشگاههای کشول شکلگرفته و اهداف مشخصی را دنبال میکند. یکی از مراکز رشد علوم انسانی، مرکز نوآوری علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه شهیدبهشتی است که در راستای حمایت از ایدههای مرتبط با حوزه علوم انسانی بهمنظور ایجاد اشتغال و ترغیب افراد به سوی اقتصاد دانشبنیان و ایجاد کسبوکارهای نوپای خلاق تشکیل شده است. این مرکز یکی از زیرمجموعههای مرکز رشد و پارک علموفناوری دانشگاه است.
توسعه علوم انسانی در مراکز رشد
جذب و پذیرش ایدهها و طرحهای نوآورانه و خلاقانه در حیطه علوم انسانی و اجتماعی بهمنظور کمک به اجرایی کردن آنها در قالب کسبوکارهای مستقل و نوپا، ایجاد فضای کارآفرینی و ارزشآفرینی برای ایدهپردازان، جذب افراد توانمند و ارائه خدمات شتابدهی به آنها بهمنظور راهاندازی استارتاپها، تخصیص فضای کاری اشتراکی و مربیگری، تعامل با بخش خصوصی و شبکهسازی با شرکتهای نوآور و برتر کشور، ارائه تسهیلات و حمایتهای لازم جهت حفظ مالکیت معنوی ایده و طرحهای نوآورانه، کمک به نوآوران جهت تکمیل چرخه نوآوری(از ایده تا تجاریسازی محصول) ایجاد بستر و زیرساختهای لازم در راستای نوآوری مبنیبر رفع نیازهای علمی، فناورانه و پژوهشی کشور و وصل کردن تیمها به شتابدهندهها و ارائه خدمات شتابدهی ازجمله اهداف و اقداماتی است که در مرکز رشد فناوری علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام میشود.
در این مرکز ابتدا ایدههای مطرح شده مورد داوری و بررسی اولیه قرار میگیرد و پس از تایید منتورها وارد مرحله پذیرش در مرکز میشوند. در مرحله پذیرش با صاحبان ایده روی چگونگی، میزان حمایت و سهم مشارکت مرکز نوآوری و شتابدهنده توافق خواهد شد. برای این منظور میزان حداقل و حداکثر میزان سهام شتابدهندهها با توجه به شرایط هر ایده متغیر است. پس از طی مراحل اجرای ایده و ساخت محصول قابل پذیرش(MVP) تیم نوپا یا استارتاپ میتواند مراحل قانونی ثبت شرکت خود را ثبت کند. هنگام ثبت شرکت نیز توافقات مورد بررسی مجدد قرار میگیرد.
بهطور کلی مرکز نوآوری و شکوفایی که بخشی از وظایف آن ارائه خدمات پیششتابدهی و شتابدهی است، در نقش یک انکوباتور، منابع موردنیاز پارک ازجمله شرکتهای بالغتر را فراهم میکند. بهعبارت دیگر یکی از منابع تامین پارک در حوزه تیمها و شرکتهاست. مکان فیزیکی و فضای کار اشتراکی این مرکز در دانشگاه شهیدبهشتی قرار دارد که به صورت تجهیز شده است و درحال حاضر پذیرای صاحبان ایده و تیمهاست. مخاطبان مرکز نیز میتوانند کلیه دانشجویان دانشگاهها، اساتید، صاحبان ایده، افراد نخبه و کارآفرین و دانشآموختگان دانشگاهی باشند. از آنجایی که مرکز خواهان تبادل و انتقال تجربیات و دانش میان داخل و خارج از دانشگاه است، افراد خارج از دانشگاه نیز میتوانند از خدمات مرکز به شرط جدیت در پیشبرد اهداف استارتاپ خود استفاده کنند.
حرکت دانشگاهها به سمت دانشگاههای کارآفرین
علیرضا عالیفر، استاد علوم تربیتی دانشگاه همدان در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «علوم انسانی بستر تمامی علوم در هر کشوری است، لذا قبل از علوم فنی و علوم تجربی باید بستر توسعه توسط علوم انسانی فراهم شود. در این میان حرکت دانشگاههای آموزش محور به سمت دانشگاههای کارآفرین محور، با ایده تبدیل تئوری به عمل و تجاریسازی دانش محقق میشود که این امر به شکلگیری مراکز رشد و شرکتهای زایشی دانشگاهی میانجامد. اما آنچه در این میان مغفولمانده مساله جایگاه علوم انسانی در مراکز رشد و شرکتهای زایشی است.»
به گفته وی امروزه در دنیا چهار حوزه علم شامل نانو، بیو، اینفو و علوم شناختی وجود دارد. خوشبختانه سه حوزه اول در مراکز رشد و شرکتهای زایشی مطرح شده است اما به نظر میرسد موضوع اصلی علوم شناختی و علوم انسانی که با موضوع خرد جامعه در ارتباط است و بستر مناسب برای رشد و توسعه سایر علوم فراهم میکند، در این شرکتها چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
وی معقتد است علوم انسانی و شناختی را نباید صرفا از منظر اقتصادی یا اداری در نظر گرفت، بلکه باید از منظر نوعی فعالیت فکری و همچنین راهی برای توسعه خلاقیتها و قابلیتهای فردی به آن نگریسته شود. درواقع اگر دانشگاهها بتوانند به این دو کارکرد علوم انسانی توجه کنند، در آن صورت دانشآموختگان این رشتهها، افراد قابل و توانایی هستند که جامعه را برای رویارویی با فناوری نرم آماده خواهند کرد.
وی با اشاره به اهمیت مراکز رشد دانشگاهی میگوید: «این نوع مراکز بهمنظور تجاریکردن دانش فنی، فناوری و مالکیت معنوی ایجاد شده و از طریق فعالیتهای پژوهشی دانشگاهها بهوجود میآیند. مراکز رشد دانشگاهی تسهیلاتی همچون آزمایشگاهها، کتابخانهها و همچنین تخصص و مشاوره دانشجویان و اعضای هیاتعلمی را به شرکتهای نوپای عضو خود ارائه میدهند. بعضی از این مراکز بهطور مستقیم بهوسیله دانشگاه حمایت میشوند، اما اغلب دارای شرکایی از دیگر سرمایهگذاران و نقشآفرینان در این زمینه هستند.»
نقش کمرنگ علوم انسانی در مراکز رشد
عالیفر معتقد است که خاستگاه رویکرد تجاریسازی و تبدیل ایده به عمل در تحقیقات علوم فنی، مهندسی و طبیعی قرار دارد. بنابر ماهیت این علوم و ارتباط نزدیک آنها با صنعت و نوع تحقیقاتی که در این رشتهها انجام میشود، فرآیند تبدیل دانش به فناوری در این رشتهها آسانتر و ملموستر است. اما برحسب تفاوت ماهیت در حوزه تحقیق و تولید دانش بین علوم انسانی و علوم طبیعی واضح است که ابداع فناوری، تولید محصول و دانش فنی به صورت کالا یا محصولی ملموس آنطور که در علوم طبیعی وجود دارد، در علوم انسانی وجود ندارد.
وی با تاکید بر اینکه جایگاه علوم انسانی و تربیتی در بحث فناوری و صنعت مبهم است، میگوید: «پرورش افراد کارآفرین آشنا با فرهنگ ملی، ارزشی، با هدف رفاه و تعالی بشر، بدون در نظر گرفتن جایگاه علوم انسانی در مراکز رشد امکان ندارد. ورود مراکز رشد به مباحثی مانند حقوق انسانها در دنیای مدرن، رفاه اجتماعی، توسعه فرهنگ پایدار و... نیازمند در نظر گرفتن جایگاه علوم انسانی است.» به گفته وی در ایران در زمینههای نانو، فیزیک، مکانیک و هواوفضا حمایتهای پژوهشی انجام میشود اما با وجود آنکه نخبگان میدانند، علوم انسانی مهم و جهتدهنده است و افقها را روشن میکند ولی جایگاه کارکردی و سرنوشتسازی علوم انسانی فراموش شده است.
فعالیت 6 مرکز رشد فناوری علوم انسانی
براساس آمار وزارت علوم، درحال حاضر مرکز رشد واحدهای فناوری علوم انسانی دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز رشد واحدهای فناوری علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، مرکز رشد واحدهای فناوری علوم انسانی و اسلامی پارک فناوری قم، مرکز رشد واحدهای فناوری علوم انسانی و هنر دانشگاه تربیت مدرس و مرکز نوآوری علوم انسانی و اجتماعی پارک علموفناوری دانشگاه شهیدبهشتی در زمینه حمایت و توسعه کسبوکارهای حوزه علوم انسانی فعالیت میکنند. متولیان زیستبوم فناوری معتقدند اگر شرکتهای دانشبنیان در حوزه علوم انسانی بهصورت مدیریتشده حمایت شوند، میتوانند به جایگاهی برسند که قابلیت اداره کردن و حمایت از حوزه صنعت در جامعه را هم داشته باشند. این درحالی است که به باور بسیاری از کارشناسان، هنوز نتوانستهایم در سطح جامعه دانشآموختگان رشته علوم انسانی اهمیت رشته و تخصصشان را به باور تبدیل کنیم و اگر میگوییم صنایعدستی، صنعت گردشگری، صنعت سینما و... هنوز آن را به صنعت تبدیل نکردهایم. بهواقع اگر علوم انسانی با همه ظرفیتهایش به صحنه بیاید و قابلیتهای خود را عرضه کند به نتایج مثبت زیادی دست خواهیم یافت.
تاثیر علوم انسانی بر اقتصاد دانشبنیان
سورنا ستاری، معاون علموفناوری ریاستجمهوری بارها بر حمایت معاونت از توسعه پارکهای علموفناوری با محوریت رونق زیستبوم نوآوری حوزه علوم انسانی تاکید کرده و گفته است که برای توسعه کار فناورانه و نوآورانه در حوزه علوم انسانی حمایتهای لازم تخصیص خواهد یافت چراکه حوزه علوم شناختی و علوم انسانی ایدههای نوآور بسیار زیادی وجود دارد که نتایج و خروجیهای آن در حوزه سلامت نمایان شده است و سرمایهگذاری بخش خصوصی در کنار هدایت و حمایت جوانان دانشآموخته و خلاق به سوی استارتاپهای این حوزه میتواند ضمن خلق ارزش افزوده درخور توجه، میزان قابلتوجهی اشتغال به ارمغان بیاورد.
وی معتقد است علوم انسانی اگرچه در ورود به عرصه کارآفرینی با چالشهایی مواجه بوده، اما حوزه بسیار مهمی در اقتصاد دانشبنیان بهشمار میرود. روح کارآفرینی با حضور علوم انسانی تجلی و معنا پیدا میکند و در بسیاری از حوزهها، علوم انسانی هسته اصلی کار نوآورانه بهحساب میآید.
به گفته وی اکنون استارتاپهای مختلفی در حوزههای تامین نیروی انسانی، گردشگری و بازی بهطور جدی فعالیت میکنند. یکی از کارکردهای علوم انسانی در استارتاپهای مبتنیبر فناوریهای پیشرفته است و بهطور جدی به دنبال این هستیم به کمک علوم انسانی در حوزه این استارتاپها اتفاقات خوبی بیفتد. مراکز نوآوری علوم انسانی از چند سال پیش گامهای اولیه خود را آغاز کرده است و اکنون هسته اصلی نوآوری در دل دانشگاهها در حال شکلگیری است. لذا دانشگاههای ما بهویژه در حوزه علوم انسانی باید برای زیستبوم و سرزمین ما دانشآموخته تربیت کنند و طرحی نو مبتنیبر ویژگیهای کشورمان در آموزشوپرورش انداخته شود.
آنچه مسلم است، برای اینکه مراکز رشد فناوری بتوانند در فلسفه وجودیشان که همانا کمک کردن و یاری رساندن به شرکتهای تازهتاسیس است، موفق شوند و به نحو مطلوبی به اهدافی که درصدد تحقق آن هستند دسترسی پیدا کنند، باید عواملی را که موجب بهبود اثربخشی این مراکز میشوند شناسایی کنند. افزایش و جذب سرمایه، جذب سرمایه از طرف سرمایهگذاران و جلب مشارکت آنها در پیشبرد اهداف سازمان، مدیریت مالی بهتر و تامین بودجه ضروری مناسب از منابع دولتی، برقراری ارتباط بهتر با شرکتهای مستقر، دولت و تامینکنندگان و ایجاد حس همدلی و توافق عمومی میان کارکنان و شرکتهای فناور، دولت و شرکتهای فناور محلی و بینالمللی ازجمله مهمترین عواملی است که در موفقیت یک مرکز رشد و بهتبع آن تحقق اهداف مرکز کمک میکند.
* نویسنده: زهرا فریدزادگان، روزنامهنگار