به گزارش «فرهیختگان»، درخصــوص خدمــات آیتالله مصباحیزدی در حوزه فکری و اندیشهای، خصوصا مباحث مربوط به انقلاب و معارفاسلامی، ایشان برجستگیها و فعالیتهای فراوانی داشتهاند، چه قبل و چه بعد از انقلاب. ایشان قبل از انقلاب بههمراه جمعی دیگر از صاحبنظران و اساتید، موسسه «در راه حق» را شکل دادند که عمدتا بعد از انقلاب هم تداوم یافت. ایشان بههمراه اساتید دیگر این موسسه دغدغه معارف ناب اسلامی را داشته و در دفاع از آموزههای اسلامی فعالیت چشمگیری داشت. فعالیت این موسسه بعدا با تاسیس بنیاد باقرالعلوم، شاید دیگر به گستردگی و عمومیت سابق نبود و بهمنظور آموزش طلاب پیش میرفت. بنیاد باقرالعلوم هم تبدیل به موسسه آموزشی و پژوهشی شد که امروز با گستردگیاش به بیش از 15 رشته در حوزه علوم انسانی جهت جذب طلاب در دورههای ارشد و دکتری تخصصی رسیده است.
آیتالله مصباح یزدی با تاسیس موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) گام مهمی برداشتند. در همین راستا مجموعه کارهایی که در آنجا صورت گرفته، در بخش نشریات تخصصی و آثاری که در مباحث مختلف علوم انسانی توسط موسسه منتشر شده، بسیار قابلتوجه و استفاده است. البته میراث خود حضرت آیتالله مصباح یزدی هم بسیار قابلتوجه و اهمیت است، چه آن دورهای که ایشان در دفتر همکاری حوزه و دانشگاه مشغول فعالیت بودند و تلاش میکردند که حوزه و دانشگاه بهعنوان دو مرکز علمی و فکری به هم نزدیک شوند و چه بعدها که فعالیتهای ایشان عمدتا در موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) تداوم پیدا کرد.
به یاد دارم در اوایل دهه 70 بود که درسهای اخلاق برای اولینبار در قم در دفتر مقاممعظم رهبری تشکیل میشد و ایشان در آنجا، پنجشنبهها مباحث اخلاقی را ارائه میکردند که از طرف طلاب هم با استقبال زیادی مواجه میشد.
بعدا این مباحث در حوزههای مختلف همچنان ازسوی ایشان ادامه داشت که اوج این مباحث خصوصا در حوزه مباحث سیاسی در جریان بعد از دوم خرداد رقم خورد که سخنرانیهای قبل از خطبههای نماز جمعه تهران است که بعدا بهصورت کتاب منتشر شد و بهصورت یک جریان فکری توانست موثر باشد. فارغ از اینکه با مواضع ایشان موافق یا مخالف باشیم، به نظرم خود ایشان بهلحاظ علمی و فنی از این توان برخوردار بود که یک جریان فکری ایجاد کند و آن را استمرار بخشد. دورههایی هم ازطرف موسسه امامخمینی(ره) برای دانشجویان در سراسر کشور برگزار میشد که به دوره «طرح ولایت» معروف است و عمده اساتید آن هم اساتید موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) بودند. آقای مصباح یزدی شاید بهعنوان یک فیلسوف در دوران معاصر در شمار فیلسوفانی است که میشود از آنها بهعنوان فیلسوفان موسس یاد کرد. ایشان هم در قبل از انقلاب بهدنبال این بود که کارهای گروهی و جمعی و تشکیلاتی انجام دهد و هم بعد از انقلاب اوج این نگاه تشکیلاتی ایشان در تاسیس موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) مشهود است. چارهای جز اینکه کارها بهصورت جمعی و تشکیلاتی و منظم و هدفمند انجام شود و پیش برود نداریم و بهنظرم آیتالله مصباح یزدی از قبل انقلاب در این فضا حضور دارد. چه آن موقع که در مدرسه حقانی(المنتظریه) حضور داشت و به تدریس میپرداخت و چه بعدا که خود ایشان به تاسیس موسسه در راه حق، بنیاد باقرالعلوم و موسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی(ره) اقدام میکند.
خود موسسه امروزه چه ازنظر شمار دانشآموختگان و چه اعضای هیاتعلمی و اساتیدی که آنجا به کار علمی میپردازند، فارغ از نگاههای سیاسی که دارند یا جریان سیاسی خاصی را که پشتیبانی میکنند، قابل ارج و احترام و اهمیت است. نشریاتی که امروزه بهصورت تخصصی توسط آن موسسه منتشر میشود قابلتوجه و اهمیت است. همینطور انتشار عناوین بسیار متعدد و متنوع در رشتههای علومانسانی، توسط موسسه نشر امامخمینی(ره)، اینها در شمار کارنامه فکری آیتالله مصباح یزدی میتواند قابلاشاره باشد.
تاسیس موسسه امامخمینی(ره) -فارغ از موافقت یا مخالفت- یک نقطه عطفی در حرکت بهسمت دانشهایی است که در حوزه علوم انسانی موردنیاز است و نیز تطبیق آنها با آموزههای اسلامی. محصلان این موسسه باید همه طلبه باشند، لذا تلفیق مباحث علوم انسانی و علوم اسلامی، یک تلفیق مبارکی است. البته کارنامه موسسه امامخمینی(ره) میتواند بررسی شود که آیا در رشتههای مختلف از این جهت چقدر توفیق داشته است.
آیتالله مصباح یزدی بهلحاظ فکری طبیعتا موافقان و مخالفانی داشتند، اما آنچه در مباحث فکری مورد انتظار است، یک مواجهه منطقی و معقول است. آنچه در دوره موسوم به اصلاحات در مواجهه با آیتالله مصباح رخ داد، فارغ از بحث علمی بود. ایشان در آن دوره به شبهات فکری بهصورت مستدل پاسخ میدادند و هدف ایشان دفاع از انقلاب و جمهوری اسلامی است و مخالفان ایشان رویکرد علمی نداشته و مواجههای سیاسی داشتند. البته مطالبی ارائه میکردند که ممکن است نقد جریان خاصی هم بوده باشد، اما مواجهه با ایشان یک مواجهه کاملا سیاسی بود، درحالیکه مواجهه با متفکر باید با منطق و فکر باشد. طبیعتا هرکس میتواند با کار دیگران مخالفت کند، اما مخالفتها با افراد باید بهگونهای باشد که شخصیت و شأن افراد محفوظ بماند و شأن مباحث علمی از بین نرود. من خود شاهد بودم که مخالفان چه مواجههای با آیتالله مصباح داشتند، برخوردهایی با ایشان شد که شایسته یک کار علمی و فکری نبود و بهنوعی از دور خارج کردن یک فکر بود، درحالیکه بحث علمی در جمهوری اسلامی میتواند بانشاطتر از این باشد. خلاصه بنا بر این داشتند که فکر دیگری را از صحنه خارج کنند و امکان ابراز وجود دیگر افراد را ندهند. همه این کارها به این دلیل بود که ایشان را از دور خارج کنند و اجازه و مجال بروز و ظهور فکر دیگری را در جامعه ندهند. این مساله بهرغم ادعاهایی است که در دوره اصلاحات صورت میگرفت. در این دوره بیشترین حجم محتوایی که ارائه میشد، خود اصلاحات و بحث آزادیهاست که یک بخش از آن میتواند همین ارائه بحثهای فکری باشد که باید آزادانه از طرف اندیشمندان و متفکران صورت بگیرد، ولی با شدیدترین و غیرمنطقیترین وجه این مواجهه با آیتالله مصباح صورت میگرفت و این یک نقطه سیاهی در آن دوره تلقی میشود. رحلت عالم بزرگوار و فیلسوف معاصر حضرت آیتالله مصباحیزدی را تسلیت عرض میکنم و انشاءالله با اولیاءالله محشور باشند و خداوند متعال بر علو درجات این عالم بزرگوار بیفزاید.
* نویسنده: شریف لکزایی، عضو هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی