به گزارش «فرهیختگان»، دنیای اقتصاد، با تمام تجسمهای خود، سینمای بزرگی را ایجاد میکند. تراژدی، کمدی، نبوغ، فاجعه و رستگاری؛ همگی در بسیاری از فیلمهای اقتصادی که هالیوود طی سالهای گذشته تولید کرده است، وجود دارند. فیلمهای اقتصادی آمریکا، از این جهت که این کشور در کنارصنعت بزرگ فیلمسازیاش، قطب اقتصاد کازینویی جهان هم هست، اهمیت ویژهای پیدا میکنند. درحالی که بیشتر فیلمها، آدمهای حرفهای عرصه اقتصاد را در سایه شخصیتهای اصلی و با یک تیپ چاپلوسانه به تصویر میکشند، اما داستانهای محیرالعقولی از ریسکپذیری و البته حرص و طمع چنین افرادی در آثاری که مختص خودشان ساخته شده هم وجود دارد که از جذابیتهای سینمایی مخصوص به خودشان برخوردارند و حتی معمولا برای هر کسی که به ورود در این عرصهها فکر میکند یا درحال کار در این حرفه است، دیدن آنها را توصیه کردهاند.
1- وال استریت Wall Street (1987)
فیلم شماره یک اقتصادی که خود بورسیهای آمریکا میگویند هر حرفهای باید ببیند، اثر کلاسیک الیور استون است. فیلمی که هزاران نفر از فارغالتحصیلان کالج را مجاب کرد تا هنگام ورود به امتحانات سری 7 خود (آزمونی برای دریافت گواهی ثبتنام اوراق بهادار)، عبارت جاودانه «نعل اسب آبی عاشق - سهام- فولاد آناکوت است» را بر زبان بیاورند. وال استریت که در اصل برای نشان دادن مازاد و لذت اقتصادی مربوط به امور مالی تهیه شده بود، تقریبا 30 سال پس از تولید، همچنان بهعنوان ابزاری برای استخدام بازرگانان، کارگزاران، تحلیلگران و بانکداران، قدرت خارقالعادهای در آمریکا دارد. دنباله این فیلم با نام «وال استریت: پول هرگز نمیخوابد» در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. یک جمله ماندگار دیگر از زبان شخصیت گوردون گکو در این فیلم به یادها مانده که تا حدودی فضای کار را مشخص میکند. او میگوید: «طمع خوب است.» این فیلم بهطور مشخص ضدسرمایهداری نیست و نهایت کاری که در نقد جریان بورسبازی کرده این است که خطرات ریسکپذیری را بدون اینکه چنین کاری را کاملا زیر سوال ببرد، به مخاطبش نشان میدهد.
2- مارجین کال Margin Call (2011)
مارجین کال که شاید دقیقترین فیلم در این لیست باشد، در سال ۲۰۱۱ به کارگردانی جی. سی. چاندور ساخته شد. این فیلم که موفق شد در رشته بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، نامزد جایزه اسکار شود، به شروع بحران اقتصادی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در ایالات متحده آمریکا میپردازد و یک دوره ۳۶ ساعته از فعالیتهای یک بانک مهم سرمایهگذاری در وال استریت را نشان میدهد. راجر ایبرت، منتقد مشهور آمریکایی، در آخرین سالهای عمرش راجعبه این فیلم نوشت: «من فکر میکنم این فیلم در مورد چگونگی نگرانی شخصیتهایش فقط برای شرکتهای بزرگشان است و احساس بزرگتری برای منافع عمومی در آنها وجود ندارد. این شرکتها غیراخلاقی هستند و برای زنده ماندن و موفقیت، حتی با صرف هر هزینه انسانی کار میکنند.» او در روزنامه شیکاگو سانتایمز به این فیلم سهونیم ستاره از چهار ستاره داد و گفت: «مارجین کال یک بازیگر عالی استخدام میکند که میتواند بحثهای مالی را در گفتوگویی جذاب ارائه دهد.» دیوید دنبی، منتقد فیلم نیویورکر هم گفت که این فیلم «به راحتی میتواند عنوان بهترین فیلمی را بگیرد که درباره وال استریت ساخته شده است.»
4- گرگ وال استریت The Wolf of Wall Street (2013)
شاید مشهورترین فیلم اقتصادی دنیا گرگ وال استریت ساخته مارتین اسکورسیزی باشد. فیلمی که به پرفروشترین اثر کارگردانش در تمام کارنامه پرتعداد او تبدیل شد و بهرغم اینکه نهتنها واقعگرایانه، بلکه بیوگرافیک بود، در بعضی ارزیابیها جزء گونه کمدی سیاه قرار گرفت. جردن بلفورت، شخصیت اصلی این فیلم که با بازی دیکاپریو به تصویر کشیده میشود، دلال سختکوشی است که اواخر دهه ۸۰ وارد بازار بورس والاستریت میشود و با پشت سر گذاشتن فرازونشیبهای فراوان، میتواند از گوشه تاریک بازار اقتصادی کلاهبرداری کند و به اوج ثروت برسد. دیکاپریو و جونا هیل هر دو یکی از بهترین بازیهایشان را در این فیلم به نمایش گذاشتند؛ هرچند هم کارگردانی اسکورسیزی و هم بازیهای دیکاپریو و هیل در اسکار فقط نامزد شدند و هیچکدام جایزه نگرفتند. وقتی فیلم درحال تمام شدن است، جردن بلفورت را در کلاسی میبینیم که مشغول آموزش شیوههای جهش اقتصادی به هنرجویان است و به عبارتی اینطور نتیجه میگیریم که هرچند قانون جلوی او را گرفت، اما مسیری که این شخص پی گرفت، در ابعادی بزرگتر، بهعنوان یک الگو درحال تکثیر است.
3- اتاق بخار Boiler Room (2000)
این فیلم برخلاف آثاری که داستانشان در درخشش و شکوه اتاق هیاتمدیره شرکتها اتفاق میافتد، در پایینترین سطح از نردبان مالی قرار دارد و درحالی که اثری داستانی است، شرکتهای به نمایش درآمده در آن بسیار واقعی هستند، همانطور که درد و رنجی که آنها بر قربانیان خود وارد میکنند، واقعی است. اتاق بخار به منزله هشدار برای کسانی است که شروع به سرمایهگذاری در بورس میکنند و به نوعی میگوید که آنها باید به شرکتهای شفاف و محکم و مبتنیبر اصول صحیح، پایبند بمانند. این فیلم ماجرای جوان کازینوداری است که یک روز پسرعموی او به همراه رفیق ثروتمندش برای یک بازی میهمانش میشوند. این میهمان، جوان کازینودار را ترغیب میکند که برای ثروتمند شدن، وارد کارگزاری بورس شود و از اینجاست که اتفاقات پیچیدهای رقم میخورد. او یک جوان 19 ساله است و آماده فریب خوردن در برابر وعدههایی که میگویند او را به ثروت انبوه و آسان خواهند رساند. حتی شغل این جوان 19 ساله قبل از ورودش به بازار بورس، کاملا خصیصهنما انتخاب شده است؛ او یک کازینو دارد.
5- اماکن تجاری Trading Places (1983)
اماکن تجاری یک فیلم کمدی آمریکایی محصول 1983 به کارگردانی جان لندیس است که داستان عجیبی را در مورد شخصیت افراد فعال در حرفههای اقتصادی روایت میکند. برادران راندولف و مورتیمر که دوک هستند و در فیلادلفیا یک شرکت کارگزاری کالا دارند، با داشتن دیدگاههای مخالف در مورد مساله طبیعت در برابر پرورش، شرطبندی میکنند و موافقت میکنند که آزمایشی انجام دهند. آزمایش آنها این است که زندگی دو نفر را در دو طرف مخالف سلسله مراتب اجتماعی، تغییر داده و نتایج را مشاهده کنند. آنها از یک طرف مدیرعامل خودشان لوییز وینثورپ سوم، مردی خوشاخلاق و تحصیلکرده و از طرف دیگر یک قاچاقچی خیابانی ضعیف به نام بیلی ری والنتاین را انتخاب میکنند. وینثورپ اخراج میشود، حسابهای بانکی وی مسدود و از ورود به خانهاش که در اصل متعلق به دوک است محروم میشود و توسط نامزد و دوستانش مورد تحقیر قرار میگیرد. از طرف دیگر دوکها برای ولنتاین وثیقه میگذارند، او را در شغل سابق وینثورپ منصوب میکنند و خانه وینثورپ را به او میدهند... جان هریس در اوایل دهه 80 میلادی پس از مواجهه با دو برادر ثروتمند که درگیر رقابت مداوم با یکدیگر بودند، طرح کلی اماکن تجاری را در ذهنش پیدا کرد.
6- معاملهگر سرکش Rogue Trader(1999)
این فیلم داستان کارمند جوانی به نام نیک لیسن را روایت میکند که به تنهایی باعث ورشکستگی بانک بارینگ، دومین بانک تجاری قدیمی در جهان شد. او که در دفتر این شرکت در اندونزی موفق ظاهر شده بود، بهعنوان مدیرکل طبقه معاملات در صرافی SIMEX به سنگاپور اعزام میشود. لیسن درحال افزایش ستاره در کف معاملات سنگاپور بود که به محض بالا آمدن منفجر شد و خسارات زیادی به بار آورد. او این قضیه را از مافوق خود در حسابهایی که به دقت پنهان شده بود، مخفی کرد و درنهایت منجر به گرههای اقتصادی بزرگی شد. سرانجام این خسارات تا بیش از 800 میلیون پوند افزایش یافت و نیک به همراه همسرش لیزا تصمیم به ترک سنگاپور و فرار به مالزی گرفتند. نیک بهشدت خسارات خود پی نمیبرد تا اینکه در روزنامه میخواند بانک بارینگ ورشکسته شده است. آنها سپس تصمیم میگیرند که به لندن برگردند اما نیک در مسیر فرانکفورت دستگیر میشود و به سنگاپور استرداد میشود. درحالی که فیلم خودش به طرز شایستهای سرگرمکننده است، اما داستان لیسون درسی بزرگ در زمینه مدیریت ریسک و نظارت مالی دارد.
7- گلنگری گلن راس Glengarry Glen Ross(1992)
این اقتباس تحسینبرانگیز از نمایشنامه دیوید ممت که در سال ۱۹۸۴ برنده جایزه پولیتزر شده بود و این فیلم بیحدوحصر قابلتوجه که ستارگان بسیار مشهوری مثل آل پاچینو، کوین اسپیسی، جک لمن و اد هریس در آن بازی میکنند و جیمز فولی آن را کارگردانی کرده است، متمرکز بر تیمی از فروشندگان مستغلات مناطق مستضعف است که اخلاقشان پس از سالها کار در شرکت بیپروای خود کاملا از بین رفته است. این فیلم حرص و آز و تاکتیکهایی را که ممکن است فروشندگان سهام در معرض آن قرار بگیرند و همچنین فشارهایی که مقامات بالادستی بر فروشندگان وارد میکنند را به نمایش میگذارد. بین چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمیر پراپرتی»، رقابتی در جریان است. به نفر اول یک کادیلاک میرسد و به نفر دوم یک سرویس کاردوچنگال و دو نفر آخر هم اخراج! درحالی که کل بازیگران درجه یک هستند، سخنرانیانگیزشی آلک بالدوین کل فیلم را میدزدد و در خاطرهها قاب میشود. عنوان این فیلم از نام دو مورد از املاک و مستغلاتی گرفته شده که توسعه آن توسط فروشندگان انجام شدهاست: ارتفاعات گلنگاری و مزارع گلن راس.
8- روانی آمریکایی American Psycho (2000)
جای یک فیلم ترسناک در فهرست آثار مهم اقتصادی نباید خالی میماند. روانی آمریکایی یک کمدی سیاه و ترسناک به کارگردانی ماری هرون است که براساس رمانی به همین نام از برت ایستون الیس ساخته شده است. پاتریک بیتمن با بازی کریستین بی، جوانی معقول و خوش سرولباس اهل نیویورک است؛ اما در پشت این چهره او، یک هیولا نهفته است. بیتمن شبها کار واقعیاش را شروع میکند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خیابانی میپردازد. کریستین بیل با هیجانی خشن و قابل تأمل که پسزمینههای اقتصادی دارد، در نقش یک بانکدار سرمایهدار و ثروتمند ظاهر میشود. درحالی که بودجه واقعی بسیار کمی در این فیلم وجود دارد، روانی آمریکایی دنیای سورئال طبقه نخبه مالی را روشن میکند و درباره قطع ارتباط کامل آنها با واقعیت است. به نوعی میشود این فیلم را در راستای جامعهشناسی روانی درخصوص طبقه نخبگان اقتصادی ارزیابی کرد؛ آنهایی که در بازار اقتصاد حباب درست میکنند و با ایجاد شکلهایی نامرئی اما بزرگ، به ثروت میرسند و به همین ترتیب هر روز بیشتر از واقعیت و عینیت جهان فاصله میگیرند.
9- رختشویخانه The Laundromat (2019)
رختشویخانه فیلمی که استیون سودربرگ در سال گذشته ساخت و هنرپیشههای معروفی مثل مریل استریپ، گری اولدمن، آنتونیو باندراس، جفری رایت، دیوید شویمر، ماتیاس شوئنارتز، جیمز کرامول و شارون استون در آن بازی کرده بودند، با نگاه به افشاگری اسناد پاناما و درباره پولشویی ساخته شده است. نام فیلم به رختشویخانه آل کاپون که اساسا برای پولشویی و گم کردن منبع درآمد او تاسیس شده بود کنایه میزند و نهایتا رختشویخانه بزرگ جهان را خود ایالات متحده آمریکا معرفی میکند. روایت فیلم پس از کش و قوسهای فراوان و نمایش داستانهای متعددی که به موازات هم حلقههای مختلف داستان این پولشویی بزرگ را تشکیل میدهند، در نقطهای که شخصیتهای اصلی رو به دوربین شروع به صحبت میکنند و بیپرواترین حرفها را راجعبه ساختار اقتصادی آمریکا میزنند، پایان پیدا میکند. دو نفر از کسانی که در رأس تخلفات مالی بودند، در یک سکانس سورئال از زندان بیرون میآیند و میگویند این پرونده هم به نظر افشا شد و عوامل آن گیر افتادند، اما حکایت همچنان باقی است، چون آمریکا هنوز وجود دارد و مریل استریپ در نقش آل مارتین، در سکانس روایتگری مستقیمش، فیگور مجسمه آزادی آمریکا را بهعنوان ملکه فساد میگیرد.
10- فروش رهنی بزرگ The Big Short (2015)
رکود بزرگ یا فروش رهنی بزرگ، نام فیلمی زندگینامهای به کارگردانی و نویسندگی آدام مککی است که به واقع نمیتوان ترجمه دقیقی برای نام آن در فارسی آورد و آنچه فارسیزبانان این فیلم را با آن خطاب قرار میدهند، یک لفظ قراردادی است. نام واقعی این فیلم یک اصطلاح بورسی بوده و خود فیلم نگاهی کمیک به بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در آمریکا دارد. این فیلم براساس یک کتاب غیرداستانی به همین نام نوشته مایکل لوئیس ساخته شده است و چند معاملهگر باهوش را نشان میدهد که قبل از هر کس دیگری، از حباب مسکن که بحران مالی سالهای 2007- 2008 را بهوجود آورد، آگاه میشوند. این فیلم نگاهی کمیک به بحران مالی ۲۰۰۸ -۲۰۰۷ آمریکا دارد و داستان معاملهگرانی به نام «شورت» را بیان میکند که تنها در دورههای کوتاه، موقع بالا رفتن بهای سهام و اوراق قرضه، سرمایهگذاری میکنند. این گروه توسط معاملهگران درازمدت که بازار را تا بالاترین حد آن سوق میدهند، منفور هستند. عملکرد دو گروه از معاملهگران در ترقی انفجاری بازار مسکن آمریکا در سال ۲۰۰۰ تاثیر زیادی داشتند اما فیلم مککی، تصویر ضعیف و شکننده والاستریت را به ما نشان میدهد.