هرچند عموم گفتمان‌های اصلی در دولت‌های مختلف مصرف شده و گفتمان بکری وجود ندارد اما در انتخابات 1400 فضای اصلی گفتمان حول‌وحوش تعیین‌تکلیف با ایده‌های دولت روحانی شکل خواهد گرفت.
  • ۱۳۹۹-۱۰-۰۷ - ۰۱:۳۳
  • 72
ماکت انتخابات ۱۴۰۰، کدام عدالت؟ کدام آزادی؟

 به گزارش «فرهیختگان»، محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر در سرمقاله امروز روزنامه «فرهیختگان» نوشت: از آغاز انقلاب اسلامی و البته به‌شکل جدی‌تر از خرداد 76 که انتخابات ریاست‌جمهوری رنگ‌وبوی رقابتی‌تری به خود گرفت و مردم به شکل جدی‌تری وارد فرآیند دموکراسی شدند، فستیوال برگزیدن رئیس دولت، شب عید سیاست و سیاست‌ورزی در ایران بوده است، نقطه‌عطفی که در آن مردم توانسته‌اند به تناسب فضای ساخته‌شده به شکل ایجابی ایده یا گفتمانی را برگزینند و البته بیشتر با رویکرد سلبی علیه ایده‌ها و شعارها و عملکردها پای صندوق رای اعتراض کنند و گفتمان‌های مصرف‌شده و ناکارآمد را به محاق ببرند. از این‌رو انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران با همه فرازها و فرودهایش بیشتر و جدی‌تر از هر انتخابات دیگری توانسته به فرآیند دموکراسی قوام و دوام ببخشد.

کمتر از 6ماه به انتخابات 1400 مانده است، نسبت به دوره‌های مشابه یعنی انتخاباتی که در آن خبری از رقابت با دولت مستقر نیست فضا مقداری کم‌شورتر است، هنوز فضای مقدماتی انتخابات شکل نگرفته است، اما جسته‌وگریخته خبرهایی از گوشه و کنار می‌آید، کرونا، شرایط اقتصادی، اوضاع بین‌المللی و... شاید در این وضع نقش داشته باشند، اما بالاخره انتخابات، انتخابات است. بحث‌های گفتمانی، سیاسی، رسانه‌ای، کمپین‌ها و... همه‌وهمه شکل خواهند گرفت، دیر و زود دارد اما سوخت‌وسوز نه، تُنُکی و لاغری سیاست در این روزها به‌زودی جایش را به چگالی سنگینی از خبر و تحلیل و کنش سیاسی خواهد داد.

تا پیش از دو هفته یا یک‌ماه پایانی فرآیند انتخابات که بحث‌ها به سطح جامعه می‌رسد و انتخاب شکل می‌گیرد، به طور معمول موضوع انتخابات در محافل نخبگانی‌تر و در فضای رسانه‌ها به بحث گذاشته می‌شود، این دوران زمانی است که مفصل‌بندی گفتمان انتخابات شکل می‌گیرد، جدال‌های گفتمانی ساخته و پرداخته می‌شوند تا در روزهای پایانی با ابزار تبلیغات به میان مردم بروند و مورد قضاوت و انتخاب قرار بگیرند، درمورد انتخابات پیش‌رو باید گفت هنوز این فضا شکل نگرفته است.

1400 مانند همه انتخابات‌های قبلی حداقل از دو جنبه مهم است، انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران یک اهمیت ذاتی دارد، برای مردم اینکه به یک نفر رای بدهند تا مبتنی‌بر سلیقه آنها ولو نسبی امور اجرایی کشور اداره شود، بسیار ملموس‌تر از انتخاب یک لیست یا مجموعه‌ای از نماینده‌ها در مجلس یا شورای شهر است، مساله دوم بسط ید فرد انتخاب ‌شده است. تبلیغات برخی گروه‌های سیاسی را که در زمان انتخابات‌ها از اهمیت ریاست‌جمهوری می‌گویند و وقتی کار را دست گرفتند از بی‌اختیار بودن رئیس دولت سخن می‌رانند، فراموش کنید. به همان‌ها دقت کنید که این روزها هرکدام به زبان خودشان و به اقتضای شرایط در خلوت و جلوت مشغول کار سیاسی برای انتخابات آتی هستند. این انتخابات از جنبه‌هایی هم ویژگی‌های خاص و منحصربه‌فردی دارد، البته تعبیر دقیق‌تر شاید این باشد که در شرایطی برگزار می‌شود که برخی ویژگی‌های نوپدید اجتماعی یا سیاسی ایران که در سال‌های اخیر شکل‌گرفته در آن به شکل حداکثری نقش‌آفرینی خواهند کرد.

تکثر رسانه‌ای و هویتی، خودمرجعی فکری و پایان مرجعیت گروه‌های نخبگانی سابق، افول اقتصادی طبقه متوسط ضمن حفظ جهت‌گیری‌های فرهنگی، کمرنگ‌شدن مرزبندی‌های سیاسی، مصرف‌شدن گفتمان‌های اصلی و آلترناتیو در دولت‌های مختلف و... برخی از ویژگی‌های فضای سیاسی و اجتماعی ایران است که حتما در انتخابات پیش‌رو بر فضای سیاسی تاثیر خواهد داشت.

هرکدام از موارد بالا موضوعات مهم و مناقشه‌برانگیزی است که به شکل عمومی قابل کمی‌سازی، سنجش و بحث است. مسائلی که یک‌باره و به صورت آنی شکل نگرفته‌اند اما می‌توانند یک‌باره و آنی بر صحنه سیاست ایران اثر بگذارند، موضوعاتی که هرکدام باید در محل خود مورد بحث قرار گیرند. در این یادداشت تلاش می‌کنیم با توجه به پارامترهای بالا و البته واقعیت‌های صحنه سیاست در ایران در سه محور گفتمان‌های احتمالی در انتخابات، جریان‌شناسی گروه‌های موثر در انتخابات و ائتلاف‌های ممکن و احتمالی گفتمانی-سیاسی که صحنه انتخابات را شکل خواهند داد، کمی بحث کنیم.

 

  بخش اول : گفتمان‌ها در انتخابات 1400

صحنه سیاست در ایران به فراخور وضعیت جامعه حول گفتمان‌های مختلف شکل گرفته است، عبور از دوگانه خط‌امامی-لیبرال سال‌های اول انقلاب به دوگانه چپ و راست در دهه 60 و بعد اصلاح‌طلب-اصولگرا در دهه‌های 70 و 80 بخشی از این کشمکش‌های گفتمانی بوده است. دوگانه‌هایی عموما منظم و قابل فهم. انتخابات 88 را اما می‌توان بر‌هم‌زننده این نظم سیاست ایرانی دانست، انتخاباتی که فضای اجتماعی و سیاسی ایران را دچار دگردیسی‌های فراوانی کرد، صحنه سیاست ایران کاملا به‌هم خورد، ناطق‌نوری و خاتمی که 12سال قبل در یکی از قطبی‌ترین انتخابات‌ها روبه‌روی هم قرار گرفته بودند، علیه احمدی‌نژاد مؤتلف شدند، شکاف‌های اجتماعی جامعه ایرانی که قبل‌تر فقط در دوگانه مذهبی-سکولار زمینه بروز می‌یافت به دوگانه فقیر-غنی یا حتی توده-نخبه هم تسری پیدا کرد، از 88 به‌بعد مناسبات جامعه ایرانی در بزنگاه‌های مختلف به‌گونه‌ای شکل گرفت که ردپای این دوگانه‌ها بالاخره دیده می‌شود. سه شکاف بالا همچنان مهم‌ترین گسل‌های جامعه ایرانی هستند که اگر در صحنه سیاست نماینده‌ای داشته باشند و مردم با وجود آنها احساس کنند با حضور خود می‌توانند شرایط را بهبود ببخشند، اقدام به کنشگری سیاسی می‌کنند. اگر فضای انتخابات در سال 92 به‌گونه‌ای پیش رفت که این شکاف‌ها فعال نشد و بخش‌های زیادی از بدنه مستضعف جامعه هم راه‌حل را در بهبود اوضاع سیاست خارجی دید و همگام با طبقه متوسط رای داد اما در انتخابات 96 بخش‌هایی از این گسل فعال شد، رای 16میلیونی آلترناتیو دولت روحانی که بالاترین رای به منتقد دولت مستقر در تاریخ انقلاب محسوب می‌شود، حاصل فعال‌شدن نسبی گسل فقیر-غنی بود.

هرچند عموم گفتمان‌های اصلی در دولت‌های مختلف مصرف شده است و گفتمان بکری تقریبا وجود ندارد اما حالا و در انتخابات 1400 تسامحا می‌توان گفت فضای اصلی گفتمان انتخابات حول‌وحوش تعیین‌تکلیف با ایده‌های دولت روحانی شکل خواهد گرفت. اگر آزادی را دال طردشده دولت هاشمی بدانیم که دولت دوم خرداد در نه به آن شکل گرفت و عدالت را دال طردشده دولت خاتمی و عامل پیروزی احمدی‌نژاد قلمداد کنیم و بپذیریم که پیروزی روحانی حاصل افول گفتمانی دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد بود که راه‌حلش در تبلیغات انتخاباتی سیاست خارجی معرفی شده بود، حالا و با توجه به حضور دولت روحانی و عملکرد آن و ارزیابی افکارعمومی از این دولت به‌طور طبیعی دو گفتمان طردشده این 8سال امکان بازتولید داشته و می‌توانند دو محور اصلی انتخابات 1400 باشند.

به این ترتیب دو گفتمان عدالت و کارآمدی مرکز ثقل رقابت‌ها خواهند بود ازسوی دیگر با شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و شکل‌گیری زمزمه‌هایی مبنی‌بر امکان بازگشت جو بایدن به برجام مساله سیاست خارجی هم به محورهای انتخاباتی سال آینده اضافه شده است و سه ضلع اصلی رقابت گفتمانی را شکل خواهند داد. درکنار اینها دو زیرگفتمان آزادی‌های اجتماعی و جوانگرایی هم استعداد فعال‌شدن به‌عنوان گسل‌های فرعی انتخابات را خواهند داشت.

1- گفتمان عدالت

رسیدن ضریب جینی به بالاترین رقم خود در دولت روحانی و فضای اعتراضی سنگین در نقاطی که به‌زعم دولت حاشیه‌ای و پیرامونی است در دی 96 و آبان 98 نشانه‌هایی است که می‌گوید عدالت به‌عنوان گفتمان طردشده توسط دولت همچنان امکان کارکردن در فضای سیاسی کشور را دارد و اگر مساله سیاست خارجی در انتخابات آتی مساله اصلی نشود به شرطی که گفتمان عدالت نماینده‌ای واقعی در فضای انتخابات داشته باشد، بازهم می‌تواند به مولفه‌ای تعیین‌‌کننده تبدیل شود. علی‌رغم تلاش اصلاح‌طلبان برای بازسازی ادبیات عدالت‌خواهی در جبهه خود بعید است تا انتخابات چنین اتفاقی بیفتد و بلوک منتقد دولت درصورت عدم ارتکاب خطای فاحش احتمالا در این گفتمان دست برتر را دارد.

2- گفتمان کارآمدی

آیا می‌توان با همین امکانات موجود کشور را بهتر اداره کرد؟ عملکرد دولت روحانی سبب شده است بخشی از مردم به این سوال به شکل جدی فکر کنند، مدیریت دولت در ماجرای بنزین، عملکرد روحانی در ماجرای کرونا، رسیدگی به مناطق محروم، مدیریت خودروسازها، وضعیت اقلام خوراکی و... در این مدت به‌گونه‌ای بوده که همچنان گفتمانی را که بتواند به این سوال پاسخ متقن و قابل اعتماد بدهد در فضای انتخابات زنده نگه می‌دارد، فرد یا افرادی که در این گفتمان سابقه ذهنی مثبتی نزد مردم داشته باشند، می‌توانند همچنان به انتخابات امیدوار باشند.

3- گفتمان سیاست خارجی

شکل‌گیری فضای توافق-عدم‌توافق می‌تواند حکم دوپینگ برای دولت و جریان حامی آن داشته باشد، در عوض شکل‌گیری ادبیات توافق خوب-توافق بد و معرفی برجام به‌عنوان مصداقی از توافق بد تا حدودی می‌تواند این شکاف را کم‌اثر یا کم‌خطر کند، این خطر البته برای کلیت نظام وجود دارد که مساله سیاست خارجی که باید یک موضوع اجماعی و ملی باشد در هر انتخاباتی به محل نزاع تبدیل شود، خطر بزرگ اینجاست که گرایش کاندیدای پیروز به استراتژی‌هایی مانند «هر توافقی بهتر از توافق‌نکردن» است، دست کشور را در تعاملات جهانی می‌بندد و عملا هربار توافق‌های بدتری به کشور تحمیل می‌شود. درحال حاضر نسبت به استمرار برجام و نوع مواجهه با دولت جدید ایالات متحده 5ایده وجود دارد.

1- اعمال محدودیت‌های بیشتر برای ایران در مقابل بازگشت مشروط آمریکا به برجام.
2- محدودیت‌های بیشتر برای ایران، بازگشت آمریکا به برجام و دادن امتیازات بیشتر به ایران (همان پیشنهاد بیشتر در برابر بیشتر که ظریف و روحانی سال 98 در نیویورک مطرح کردند و طرف مقابل استقبال نکرد).
3- کاهش تعهدات ایران در چارچوب برجام برای وادارکردن آمریکا به بازگشت به برجام (همان طرحی که دولت به شکل سمبلیک انجام داد).
4- دادن فرصت محدود به دولت جدید آمریکا برای بازگشت به برجام و برداشتن گام‌های واقعی برای تحت‌فشار گذاشتن آن.
5- خروج کامل آمریکا و ایران از برجام.

می‌شود گفت ایده دولت بایدن گزاره اول، طرح واقعی دولت روحانی راهبرد دوم، طرح مجلس راهبرد چهارم و ایده برخی منتقدان اصولگرای دولت راهبرد پنجم است.

به‌نظر می‌رسد با طرح اخیر مجلس و شرط و شروط بایدن عملا امکان رسیدن به توافق مدنظر آمریکایی‌ها حداقل در کوتاه‌مدت ممکن نخواهد بود، از این‌رو بایدن سه راه پیش‌رو دارد.

1- دادن امتیازات حداقلی و موقت برای رای‌آوری دولتی شبیه روحانی
2- صبرکردن تا انتخابات خرداد ایران و ارزیابی عملکرد دولت بعدی ایران برای رسیدن به یک توافق احتمالی محکم و پایدارتر
3- تلاش برای رسیدن به یک اجماع جهانی علیه ایران
به هر روی در فضای سیاست خارجی اوضاع پیچیده است و ناظر به رفتار دولت بایدن برخی مولفه‌های سیاسی در ایران ممکن است، دستخوش تغییر شوند.

4- گفتمان آزادی‌های اجتماعی

پیشینه رفتاری بلوک منتقدان دولت نشان می‌دهد استعداد شکل‌دادن به دوگانه آزادی‌های‌اجتماعی-محدودیت را دارند، ماجرای کنسرت‌ها در مشهد به‌عنوان نمونه قدیمی‌تر و موضوعاتی چون شجریان، فردوسی‌پور و... به‌عنوان مصادیق به‌روزتر در حافظه تاریخی ایرانیان موجود است. هرچند شاید در نظام ترجیحات انتخاباتی مردم در سال 1400 با توجه به انباشت چالش‌های اقتصادی این شکاف جزء اولویت‌های اصلی محسوب نشود اما در شرایط برابر در سه شکاف بالا می‌تواند موضوعیت پیدا کند.

5- گفتمان جوانگرایی

گفتمان جوانگرایی می‌تواند به‌عنوان یکی از زیرگفتمان‌های شکاف کارآمدی در انتخابات آتی موضوعیت پیدا کند، دولت روحانی به‌عنوان یک دولت کم‌تحرک و غیرآرمان‌خواه می‌تواند این شکاف را فعال کند، البته هرچقدر شکاف مذاکره-عدم مذاکره موضوعیت پیدا کند، این گفتمان بیشتر از مدار خارج می‌شود.

 

بخش دوم؛ جریان شناسی گروه های موثر در انتخابات

تکثر در گروه‌های مرجع سیاسی و فکری در انتخابات 1400 به اوج خود خواهد رسید، بخشی از این تکثر به تغییر زیست جهان ایرانیان برمی‌گردد که عنصر فردیت و گریز از جمع‌گرایی نهادینه‌شده در کنشگرهای سیاسی در زندگی آنها پررنگ شده است و بخشی هم به تغییرات در فضای ارتباطی رسانه‌ای برمی‌گردد.

سال‌هاست فضای سیاسی ایران از فرمول‌های کلاسیک تبعیت نمی‌کند، غیر از بدنه ثابت و جان‌فدای ایدئولوژیک اصلاح‌طلب و اصولگرا رفتار اکثریت بی‌تعلق میانه قابل‌ پیش‌بینی نیست و به عوامل متعددی مرتبط است، امروز جهان ارتباطی مخاطبان در دوران ارتباطات دوسویه و روزگار پررونق شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای شکل گرفته است که مانند قبل بیانیه فلان حزب و بهمان جمعیت تعیین‌کننده نیست، ساخت سیاسی کم‌کم این موضوع را باور کرده است که ممکن است اثربخشی یک پیج اینستاگرامی از فعالیت انتخاباتی یک حزب 50ساله بیشتر باشد، البته این به معنای نفی کارکرد احزاب جدی نیست، چراکه اگر یک حزب سیاسی بتواند خودش را با اقتضائات چنین فضایی به‌روز کند حتی می‌تواند از قبل هم موثرتر باشد.

ویژگی مهم دوران ارتباط دوسویه و عصر شبکه‌های اجتماعی تعیین‌کنندگی قوت استدلال یک پیام است، اگر در روزگاری بزرگی رسانه به‌مثابه پیام‌رسان عنصر تعیین‌کننده بود، امروز با غلبه خُرد رسانه‌ها بر رسانه‌های بزرگ، میکرومدیاها تا حدودی امکان سانسور و تحریف را از ماکرومدیا گرفته‌اند و آنچه در معادله پیام اهمیت یافته دوباره خود پیام است، حرف خوب ولو به سختی مسیر خودش را پیدا می‌کند، در دوره میانداری خُرد رسانه‌ها خِرد رسانه‌ای و قوت پیام اهمیت پیدا کرده است پس اگر فرد یا گروهی بتواند ایده نو داشته باشد و حرف جامع و مستدل بزند احتمالا بیشتر دیده خواهد شد. پس در وزن‌کشی دیجیتال احزاب و گروه‌های سیاسی آنچه اهمیت پیدا می‌کند داشتن ایده نو برای حکمرانی است.

این عامل جدید درکنار پایگاه‌های سنتی گروه‌ها به گروه‌های سیاسی از رادیکال‌ترین اپوزیسیون تا محافظه‌کارترین گروه درون‌نظام تکثری کم‌نظیر داده است و معادلات انتخابات را از همیشه پیچیده‌تر کرده است.

در این بخش سعی می‌کنیم برخی گروه‌های موثر و فعال در فضای سیاسی کشور را مرور کنیم.

1  _ جریان اپوزیسیون خارج‌نشین شاخه‌برانداز سخت

اپوزیسیون خشن یا مسلح اصطلاحی است که برای این جریان به شکل عمومی استفاده می‌شود، گروه‌های ارتجاعی چون سلطنت‌طلب‌ها، منافقین و نسخه‌های به‌روز شده آنها مانند ترامپیست‌ها و فرشگرد و برخی گروه‌های تجزیه‌طلب جزء این گروه به حساب می‌آیند.

نکته مهم درمورد این جریان پس از خروج ترامپ از کاخ سفید این است که احتمال تضعیف آنها با تغییر استراتژی در کاخ سفید و حمایت از گروه‌های پیچیده‌تر بیشتر است، در این صورت احتمال رادیکال‌تر شدن اقدامات این گروه‌ها برای در صحنه ماندن و دیده شدن بیشتر می‌شود.

چهره‌ها: مریم رجوی، رضا پهلوی، مسیح علی‌نژاد، امیرعباس فخرآور و....

رسانه‌های اصلی: تلویزیون من‌وتو، ایران‌اینترنشنال
استراتژی: تحریم انتخابات و تلاش برای ایجاد ناامنی قبل یا بعد از انتخابات.

2  _ جریان اپوزیسیون خارج شاخه‌براندازی نرم

عموم جریان‌های روشنفکری خارج‌نشین که در سال 88 و بعد از انتخابات علیه ایران فعال بودند در این رسته قرار می‌گیرند، عمده فعالیت آنها مبارزه نرم‌افزاری با نظام جمهوری اسلامی است و به دو دسته عناصر رسانه‌ای و فکری تقسیم می‌شوند، مواجهه پیچیده رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی فارسی در دوران پیش از ترامپ نمونه تکرارپذیر مواجهه این گروه با نظام جمهوری اسلامی است. استراتژی اولیه این جریان تبلیغ تحریم انتخابات پیشرو خواهد بود.

چهره‌ها: محسن کدیور، حسین باستانی، اکبر گنجی، حسن یوسفی‌اشکوری و...
رسانه‌های اصلی: بی‌بی‌سی فارسی، بخشی از ایران‌اینترنشنال
استراتژی: تحریم انتخابات

 3  _ اپوزیسیون داخل شاخه نهضت آزادی

جریان نهضت آزادی پس از نامه مشهور علی‌اکبر محتشمی‌پور وزیر کشور دولت جنگ به امام‌خمینی(ره) تنها در انتخابات شورای شهر دوم به شکل رسمی و با کاندیدا وارد انتخابات شد و شکست سختی خورد، مجموعه نهضت آزادی که بیشتر در همان حلقه اولیه بعد از انقلاب مانده و کمتر رویش جدید داشته است در سال‌های دوم خرداد و پس از آن موتلف جریان اصلاح‌طلب رادیکال شد. به نظر می‌رسد تنها درصورت بالا رفتن مشارکت در حد رسیدن به نصاب‌های تاریخی  یا تایید‌صلاحیت گزینه‌ای شناخته‌شده از اصلاح‌طلبان رادیکال ممکن است این جریان رسما در انتخابات حضور پیدا کند، البته حوزه نفوذ نهصت آزادی  بسیار محدود و در حد نخبگان اپوزیسیون کلاسیک جمهوری اسلامی است.

گروه‌ها: نهضت آزادی، جبهه ملی
چهره‌ها: محمد توسلی، احمد زیدآبادی، داوود هرمیداس‌باوند، لطف‌الله میثمی
استراتژی: تحریم انتخابات

 4  _ اصلاح‌طلبان رادیکال

اصلاح‌طلبان رادیکال به‌عنوان حلقه سخت دولت دوم خرداد و ستاد میرحسین موسوی در انتخابات 88 و وقایع پس از آن، برای بازگشت مرحله‌ای به قدرت و عبور از پس‌لرزه‌های رادیکالیسم خودساخته 88 در سال 96 و 92 با حمایت از روحانی به ائتلاف با کارگزاران و بخشی از جریان راست سنتی رسیدند اما آنگونه که فکر می‌کردند کار تا آخر خوب پیش نرفت آنها پس از شکست ایده دولت روحانی در سیاست خارجی که با شکست سنگین در اقتصاد همراه بود و سبب وخامت اوضاع اجتماعی دولت و هم‌پیمانان شد تلاش کردند به مرور با روحانی مرزبندی کنند، چالش اصلی آنها در سیاست‌ورزی در سال‌های اخیر همین مساله بود، آنها معتقدند اگر روحانی و حامیان کارگزارانی و راستی‌اش با امکان سیاست‌ورزی در بالا بخشی از ائتلاف بودند، بدنه اجتماعی جان‌فدا و جریان‌ساز به‌وسیله آنها به میدان آمده است و آنکه پس از شکست هزینه سنگین داده آنها هستند و دیگر به همین راحتی نمی‌توان بدنه اجتماعی را پای کار آورد، حضور نیافتن در انتخابات مجلس یازدهم علی‌رغم دعوت سیدمحمد خاتمی به همین دلیل بود.

البته آنها خوب می‌دانند ماجرای انتخابات ریاست‌جمهوری به دلایل متعددی با مجلس فرق دارد و به همین دلیل درحال حاضر همزمان با شرط‌گذاری برای مشارکت درحال فعالیت پشت‌صحنه انتخابات هم هستند.

گروه‌ها: حزب اتحاد ملت (مشارکت سابق)، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
چهره‌ها: سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی، عباس عبدی، علی شکوری‌راد، محسن آرمین، شهیندخت مولاوردی، محسن میردامادی و...
استراتژی اول: تحریم مشروط

این استراتژی به این معناست که اصل بر تحریم است مگر آنکه:

 1- مشارکت در انتخابات به حدی برسد که عدم حضور آنها به معنای بی‌وزنی سیاسی باشد.
2- گزینه اختصاصی یا حتی ائتلافی اصلاح‌طلبان با راست سنتی رای بالایی داشته باشد و عدم‌حمایت از این گزینه به معنای بی‌اثری آنها در سیاست‌ورزی معنا شود.
3- گزینه‌ای تاییدصلاحیت شود که آنها نتوانند بگویند اصلاح‌طلب نیست.

استراتژی دوم: حضور مشروط با گزینه غیرائتلافی با جریان راست

این استراتژی به این معناست که تجربه ائتلاف با بخشی از جریان راست و تکنوکرات‌ها در انتخابات 92 و 96 تجربه‌ای شکست‌خورده است و اصلاح‌طلبان بدون بهره بردن از قدرت فقط هزینه دولت ائتلافی را داده‌اند لذا در صورت امکان معرفی گزینه غیرائتلافی در انتخابات شرکت خواهند کرد.

در میان اصلاح‌طلبان رادیکال بهزاد نبوی و عباس عبدی مروج استراتژی دوم و بقیه مبلغ استراتژی اول هستند.

یک نکته قابل‌تامل دیگر در میان اصلاح‌طلبان رادیکال وجود جریانی نوگراتر است که چندی قبل ایده حکمرانی به سیاق سوسیال‌دموکراسی و بازگشت به عدالت را مطرح کرده بود که چندان مورد توجه قرار نگرفت.

چالش اصلی و تعیین تکلیف‌نشده بین اصلاح‌طلبان رادیکال در حال حاضر این است که اگر شرایط به نحوی پیش برود که تنها راه سیاست‌ورزی چیزی شبیه ائتلاف 92 و رفتن به سمت گزینه راست‌گرا اما دارای مرزبندی با هسته سخت اصولگرایی باشد چه می‌کنند؟ تجربه نشان داده است جریان اصلاح‌طلب رادیکال در سال‌های اخیر پراگماتیست‌تر از آن شده است که حتی از خیر چنین گزینه‌ای  هم بگذرد.

گزینه‌های احتمالی: محمدرضا خاتمی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف و...

 5  _ جریان چپ سنتی

مجمع روحانیون مبارز با کارکرد نمادین شیخوخیت به جای مانده از دوران سیاست‌ورزی دهه 60 و دهه 70 بخشی از پروسه اجماع‌سازی در جریان اصلاح‌طلب است که درکنار احزاب اقماری مانند اعتماد ملی و مردم‌سالاری و... بدنه اصلی جریان چپ سنتی را شکل می‌دهد. سیدمحمد خاتمی اصلی‌ترین فرد در این جریان است که علی‌رغم افول اجتماعی ناشی از حمایت از دولت روحانی همچنان به لحاظ اجتماعی برای اصلاح‌طلبان موضوعیت دارد.
خاتمی در انتخابات پیش‌رو سعی خواهد کرد کاتالیزور حل اختلاف بین جریان رادیکال اصلاح‌طلب و طیف‌هایی چون کارگزاران باشد، حلقه اصلی نزدیک خاتمی به لحاظ سیاسی نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال است اما کنشگری او در انتخابات‌های اخیر بیشتر شبیه کارگزارانی‌ها بوده است.

کلید حل سوال مهم احتمال حمایت از گزینه ائتلافی متمایل به راست در میان اصلاح‌طلبان ممکن است دست خاتمی باشد. البته آنها هم ترجیح می‌دهند گزینه ائتلافی‌شان با سابقه راست‌گرایی نباشد.

گروه‌ها: مجمع روحانیون مبارز، اعتماد ملی و احزاب اقماری اصلاح‌طلب مثل مردم‌سالاری و...
شخصیت‌ها: محمد خاتمی، محمد موسوی‌خوئینی‌ها، مجید انصاری، محمدعلی ابطحی، الیاس حضرتی، مصطفی کواکبیان و...
استراتژی: مشارکت مشروط با گزینه اجماعی و ترجیحا اصلاح‌طلب.
گزینه‌های احتمالی: محمدجواد ظریف، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری، گزینه اجماعی اصلاح‌طلبان

  6  _ جریان کارگزاران

کارگزاران که مولود مدرن شدن طیفی از راست‌گرایان در دهه 70 است و نام خود را تکنوکرات گذاشته است در دوره‌های مختلف حسب موقعیت موتلف اصلاح‌طلبان رادیکال یا اصولگرایان سنتی بوده است، آنها اصلاح‌طلبان رادیکال را منت‌دار خود در انتخابات دوم خرداد می‌دانند و می‌گویند اگر توان تبلیغاتی و لجستیکی طیف آنها و فداکاری افراد میانه برای به صحنه نیامدن نبود هرگز خاتمی در دوم خرداد پیروز نمی‌شد، تکنوکرات‌ها شورش رادیکال‌ها علیه هاشمی در انتخابات مجلس ششم را نمادی از پایبند نبودن اصلاح‌طلبان به ائتلاف می‌دانند، چیزی شبیه شانه خالی کردن آنها از زیربار شکست روحانی و فرار از انتخابات مجلس یازدهم.

کارگزارانی‌ها با علم به قطعی‌بودن شکست در انتخابات اسفند 98 لیست دادند تا راه سیاست‌ورزی بسته نشود، شبیه کاری که خاتمی در زمستان 90 با رای دادن در انتخابات مجلس نهم انجام داد.

محل منازعه اصلی آنها در انتخابات آتی حمایت یا عدم‌حمایت از گزینه ائتلافی با راست‌گرایان خواهد بود.

چالش اصلی این جریان هم چسبندگی به دولت و عملکرد اقتصادی و فرهنگی آن است.

گروه‌ها: حزب کارگزاران
چهره‌ها: غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی، محسن هاشمی، محمد قوچانی و...
استراتژی: حضور قطعی در انتخابات با گزینه اختصاصی یا ائتلافی با جریان راست
گزینه‌های احتمالی: محمدجواد ظریف، علی لاریجانی، محسن هاشمی، گزینه اجماعی اصلاح‌طلبان

7  _ جریان اعتدال و توسعه

اعتدال و توسعه هسته مرکزی دولت و چسبنده‌ترین گروه سیاسی به حسن روحانی است، اعتدال و توسعه به همراه کارگزاران و جریان نزدیک به علی لاریجانی هسته اصلی ائتلاف تکنوکرات‌ها را شکل خواهند داد، تلاش آنها تا انتخابات روی دو موضوع متمرکز خواهد بود؛ اول اینکه سیاست خارجی  را به محور اصلی جدال انتخاباتی تبدیل کنند و دوم بدنه اصلاح‌طلبان سنتی و رادیکال را به نقطه ائتلاف با تکنوکرات‌ها برسانند.

گروه‌ها: حزب اعتدال و توسعه و نزدیکان حسن روحانی در دولت‌های یازدهم و دوازدهم
چهره‌ها: محمود واعظی، محمدباقر  نوبخت، محمد نهاوندیان، اکبر ترکان و رضا صالحی‌امیری
استراتژی: حضور قطعی در انتخابات با گزینه اختصاصی یا ائتلافی با جریان راست سنتی
گزینه‌های احتمالی: علی لاریجانی، محمدجواد ظریف و محمود واعظی

 8 _ جریان راست سنتی- طیف موتلفه

چهره‌ها: مصطفی میرسلیم و اسدالله بادامچیان
استراتژی: به‌عنوان گزینه مستقل شانس چندانی برای انتخابات ندارند و احتمالا به‌عنوان بخشی از ائتلاف اصولگرایان فعالیت خواهند کرد.
گزینه‌های احتمالی: مصطفی میرسلیم، گزینه اجماعی اصولگرایان

 9  _ جریان راست سنتی - طیف علی لاریجانی

در زمان ریاست علی لاریجانی بر مجلس شورای اسلامی بارها اعلام شد او درصدد راه‌اندازی حزب برای ادامه فعالیت سیاسی است، اتفاقی که رسما رخ نداد اما به‌شکل غیررسمی برخی مدیران سابق مجلس و چهره‌های سیاسی نزدیک به او فعالیت‌های انتخاباتی را کلید زده‌اند، علی لاریجانی به‌عنوان چهره‌ای سیاسی که خاستگاه راست سنتی دارد، در دوران دولت روحانی تبدیل به موتلف درجه یک او شد به شکلی که در میان بخشی از افکار عمومی نقش او در تصویب و تایید برجام کمتر از دولت ارزیابی نمی‌شود، لاریجانی ذاتا برخلاف چهره‌هایی چون احمدی‌نژاد یا خاتمی سیاستمدار از پایین به بالایی نیست و کار سختی برای رای آوردن در سطح ملی دارد، از سویی دیگر او در میان بخشی از بدنه جان‌فدای اصلاح‌طلب همان لاریجانی صداوسیما و برنامه چراغ است و اصلاح‌طلبان برای رساندن بدنه اجتماعی به نقطه حمایت از او کار راحتی ندارند.

چهره‌ها: علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، کاظم جلالی و حسین انتظامی
استراتژی‌ها:      1 - حضور در انتخابات و تلاش برای معرفی گزینه خود به عنوان گزینه ائتلافی با طیف معتدل اصلاح‌طلبان     2-تمرکز بر ارائه گزینه خود به عنوان چهره اجماع‌ساز و توانمند در حل مسائل اقتصادی از مسیر مذاکره 3- تلاش برای مرزبندی با هسته فکری جبهه پایداری در سیاست خارجی و مساله آزادی‌های اجتماعی
گزینه احتمالی: علی لاریجانی

 10  _ جریان موسوم به نواصولگرایان 

قالیباف فارغ از ارزیابی نحوه مدیریت در مجلس با توجه به سابقه مدیریتی در شهرداری تهران و نیروی انتظامی همواره به‌عنوان گزینه‌ای انتخاباتی در گفتمان کارآمدی موضوعیت دارد، عملکرد مجلس یازدهم در موضوعات معیشتی و اقتصادی تاکنون به‌گونه‌ای نبوده است که مزیت جدیدی برای او ایجاد کند، قالیباف مشکلات مهمی در سیاست‌ورزی دارد که در انتخابات‌های قبلی بروز پیدا کرده` است و اگر می‌خواهد حضور جدی‌تری در انتخابات ریاست‌جمهوری داشته باشد، باید آنها را رفع کند، او در انتخابات 84 درحالی‌که وضعیت خوبی در میان بدنه ارزشی داشت، به‌گونه‌ای تبلیغ کرد که قاطبه آن بدنه رای به احمدی‌نژاد رای دادند و او را همراه هاشمی راهی مرحله دوم کردند، در انتخابات 92 مزیت اصلی خود یعنی گفتمان پیشرفت را رها کرد و به‌سمت آزادی‌های اجتماعی که زمین بازی‌اش نبود رفت که با گازانبر روحانی ورق انتخابات برگشت و در انتخابات 96 و در بحبوحه مساله املاک نجومی که به درست یا غلط در افکار عمومی مطرح شده بود، به‌سمت گفتمان عدالت رفت که مزیتی برای او ایجاد نکرد. مزیت نسبی قالیباف ادبیات پیشرفت است که باید بتواند برای آن استدلال عمومی و مصادیق عینی ایجاد کند.

چهره‌ها: محمدباقر قالیباف و تیم او در شهرداری و مجلس.
استراتژی: تلاش برای تبدیل شدن به گزینه اجماعی منتقدان وضع موجود: 1- تلاش حداکثری برای تبدیل شدن به قطب مخالف حسن روحانی در افکار عمومی  2- تلاش برای تبدیل فضای سیاسی کشور به دوقطبی عرضه‌مند-‌بی‌عرضه.
گزینه‌های احتمالی: محمدباقر قالیباف، گزینه اجماعی اصولگرایان.

 11 _ جریان جمعیت ایثارگران-رهپویان

این طیف از اصولگرایان می‌توانند لولایی میان نو اصولگریان و تیپ‌هایی شبیه پایداری باشند، کارکرد این طیف به لحاظ سیاست‌ورزی بیشتر به سیاست‌ورزی درون‌جریانی معطوف است.

چهره‌ها: حسین فدایی، علیرضا زاکانی و...
استراتژی‌ها:1- در وهله اول تلاش برای معرفی گزینه اختصاصی،2- تلاش برای محوریت داشتن در فرآیند احتمالی وحدت اصولگرایان.
گزینه‌های احتمالی: علیرضا زاکانی، محمدباقر قالیباف، گزینه اجماعی اصولگرایان.

 12 _ گروه‌ها و چهره‌های منفرد اصولگرایان

برخی افراد و چهره‌‌ها در جریان اصولگرایی حضور دارند که حزب یا جریان اختصاصی ندارند اما ممکن است هریک از آنها کاندیدای انتخابات شوند. افرادی مانند، محسن رضایی، عزت ضرغامی، سعید محمد، حسین دهقان، رستم قاسمی و...

مساله اصلی درمورد این تیپ کاندیداهای احتمالی این است که درصورت کاندیداتوری به شکل منفرد باید بتوانند در یکی از پنج گفتمان معرفی‌شده‌ بالا موضوعیت اجتماعی پیدا کنند، در میان افراد نام‌برده‌شده به‌سختی می‌توان فردی را یافت که در یکی از این گفتمان‌های فوق مزیت اختصاصی داشته باشد.

13 _ جریان موسوم به جماران

جریانی که حول مهرداد بذرپاش شکل گرفته است و در مجلس یازدهم هم در طیف جوان‌تر‌ها نمایندگانی دارد، چندسالی است در برخی مجموعه‌های انتصابی به فعالیت‌های مختلفی از حوزه عمرانی گرفته تا آی‌تی و... مشغول کسب تجربه مدیریتی است. درصورتی‌که گفتمان جوان‌گرایی به‌عنوان ادبیاتی جدی و عمومی در انتخابات مطرح شود، بذرپاش هم موضوعیت انتخاباتی پیدا خواهد کرد. او یک‌بار در دوره قبلی برای ثبت‌نام در انتخابات تلاش کرد که در لحظات آخر موفق به این کار نشد.

چهره‌ها: مهرداد بذرپاش.
استراتژی:1- معرفی مهرداد بذرپاش به‌عنوان گزینه انتخاباتی و تلاش برای اخذ تایید‌صلاحیت او، 2- تلاش برای اثرگذاری بر فرآیند وحدت اصولگرایان.
گزینه‌های احتمالی: مهرداد بذرپاش، گزینه ائتلاف اصولگرایان.

 14 _ جبهه پایداری

جبهه پایداری در دولت دوم احمدی‌نژاد با پرچم صیانت از اصول گفتمان سوم تیر و با هدف عدم مصادره نقاط مثبت دولت نهم و دهم توسط جریان موسوم به انحرافی تشکیل شد، طبیعتا با چنین هدفی این جریان باید می‌توانست مزیت‌های نسبی دولت احمدی‌نژاد در دوره اول یعنی گفتمان عدالت، استقلال و بدنه اجتماعی متدینان را حفظ کند، در این سه‌گانه به نظر می‌رسد پایداری فقط در بخش سوم و آن هم به سبب انتساب به آیت‌الله مصباح‌یزدی به‌طور نسبی موفق بوده، سیاست اصلی پایداری اتخاذ ادبیات سلبی است می‌خواسته با تکیه بر ادبیات نه به فتنه و نه به برجام برای خود مزیت‌سازی کند، البته فارغ از اینکه حامیان این ادبیات چقدر است و آیا برای انتخاباتی مثل ریاست‌جمهوری کافی است یا نه، بخشی از آن هم با اصولگرایان دیگر و تیپ‌هایی مثل سعید جلیلی اشتراکی است.

چهره‌ها: مرتضی آقاتهرانی، صادق محصولی و...

استراتژی‌ها:

1-تلاش برای معرفی گزینه اختصاصی ترجیحا گزینه‌ای که بتواند در گفتمان عدالت زمینه رای داشته باشد،
2-تلاش برای تبدیل شدن به قطب مخالف دولت در افکار عمومی،
3-تلاش برای مرزبندی با ساختار ائتلاف اصولگرایان،
4-تلاش برای حضور موثر در ساختار ائتلاف اصولگرایان درصورت اضطرار.

گزینه‌های احتمالی: پرویز فتاح، سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش، گزینه اجماعی اصولگرایان.

نکته قابل‌تامل درمورد پایداری این است که با وجود برخی سرسختی‌ها در پیوستن به سازوکارهای حزبی اصولگرایان معمولی درصورت رعایت ‌شأن و شئون احتمالا مخالفتی با ائتلاف ندارد، در دولت احتمالی بعدی هم این فرمول احتمالا کار می‌کند.

 15 _ عدالتخواهان با محوریت سعید جلیلی

تلقی شکست صددرصدی برجام در افکار عمومی این ذهنیت را ممکن است به وجود بیاورد که در تقسیم جامعه به برجامیان و نابرجامیان سعید جلیلی به‌عنوان بزرگ نابرجامی در دولت اول روحانی شانس مهمی برای پیروزی در انتخابات خواهد داشت. اینکه چقدر این برآورد از فضای افکار عمومی صحیح است یا نه، فعلا محل قضاوت ما نیست.

سعید جلیلی در این سال‌ها سعی کرده است با تشکیل جلسات موسوم به دولت سایه بگوید برای موضوعات اصلی کشور راه‌حل‌های جدی دارد و برای خود در گفتمان کارآمدی هم مزیت‌سازی کند.

چهره‌ها: برادران جلیلی، فریدون عباسی، برخی ادوار جنبش عدالتخواه دانشجویی

استراتژی‌ها:

1- معرفی سعید جلیلی به‌عنوان گزینه اختصاصی،
2- مرزبندی حداکثری با ساختار ائتلاف اصولگرایان،
3- تلاش برای منتفی دانستن هر نوع مذاکره با دولت بایدن،
4- مرزبندی با چپ رادیکال و منتفی ندانستن عدالتخواهی در چارچوب‌های فعلی،
5- تلاش برای معرفی سعید جلیلی به‌عنوان گزینه‌ای با برنامه‌های جدی برای حل مشکلات کشور.

 16  _ عدالتخواهان منفرد یا چپ نو

چهره‌ها: مجید حسینی، میلاد دخانچی، امیر خراسانی و...
این جریان بیشتر در فضای فکری ظهور و بروز دارد و هنوز سروشکل سیاسی و تشکیلاتی پیدا نکرده است ولی در سال‌های اخیر در فضای مجازی به شکل فکری توانسته نوعی ادبیات عدالتخواهانه تولید کند. خوانش آنها از عدالت با جریان مرسوم اصولگرایی و حتی تیپ‌هایی مثل جلیلی متفاوت است اما هنوز عدالت را در چارچوب‌های نظام دنبال می‌کنند، آنها بعید است ظهور اختصاصی در انتخابات 1400 داشته باشند اما می‌توانند در فضای نخبگانی منتهی به انتخابات موثر باشند.

 17  _ عدالتخواهان رادیکال

چهره‌ها: سعید زیباکلام، شاخه رادیکال ادوار جنبش عدالتخواه.

این جریان منشعب‌شده از عدالتخواهان گروه 16 و 17 است اما نسخه‌های تجویزی آنها برای پیگیری عدالت برخلاف دو گروه قبلی از ساختار‌های رسمی درحال فاصله‌گیری است. ورود مستقیم به انتخابات یا داشتن گزینه اختصاصی احتمالا منتفی است.

 18  _ احمدی‌نژادی‌ها

چهره‌ها: محمود احمدی‌نژاد، اسفندیار رحیم‌مشایی، حمید بقایی و...

استراتژی‌ها:

1- بروز جدی در فضای سیاسی به‌عنوان آلترناتیو وضع موجود هم در سطح دولت و هم در سطح نظام،
2- ثبت‌نام و رد صلاحیت احتمالی برای نشان دادن مرزبندی با جمهوری اسلامی،
3- اعلام خوانش متفاوت از نظام در مساله آزادی‌های اجتماعی،
4- با توجه به سابقه رد‌صلاحیت احمدی‌نژاد در سال 96 احتمال حضور مستقیم او در انتخابات منتفی است و احتمال معرفی گزینه‌های نیابتی مانند غلامحسین الهام، شمس‌الدین حسینی و... برای ورود جدی به انتخابات وجود دارد.

 19 _ اپوزیسیون داخلی-گرایش سوسیال‌دموکرات

چهره‌ها: مقصود فراستخواه، حسام سلامت، مراد فرهادپور.
این جریان بیشتر فکری-معرفتی است و بعید است بتواند حضور مستقیمی در انتخابات داشته باشد. ویژگی این جریان این است که مانند عدالتخواهان رادیکال امکان عدالتخواهی در چارچوب‌های فعلی را تقریبا منتفی می‌داند. تفاوت‌شان هم این است که از خاستگاه اصلاح‌طلبی به سیاست ورود می‌کنند.

 

بخش سوم: بلوک‌بندی‌ها و ائتلاف‌های احتمالی در انتخابات  1400

طبیعی‌ترین ائتلاف در انتخابات پیش‌رو باید حول آری یا نه به وضع موجود شکل بگیرد، یعنی به‌طور طبیعی حامیان و مسببان وضع فعلی در دستگاه اجرایی باید یک‌طرف فضای انتخابات باشند و منتقدان آن‌طرف دیگر. این بلوک‌بندی شکل ساده‌سازانه انتخابات آتی خواهد بود که بعید است به‌راحتی و همان‌گونه که اصولگرایان منتقد روحانی دوست دارند، شکل بگیرد.

اگر چسبندگی به عملکرد دولت فعلی را مشکل اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی بدانیم که انصافا مشکل بزرگی هم هست، ساده‌انگاری برخی منتقدان دولت در قطعی بودن شکست رقیب و تلاش برای دو یا چند پاره کردن رای در بدنه خودی مهلک‌ترین خطای بلوک منتقدان دولت خواهد بود.

اگر حضور 40 تا 50درصد مردم را با توجه به شرایط کرونایی مشارکت ضعیف، بین 50 تا 60درصد را مشارکتی قابل‌قبول و بالای 60درصد را مشارکتی خوب بدانیم، ناظر به عدد مشارکت و البته گفتمانی که تبدیل به مساله غالب در فضای انتخابات می‌شود، ائتلاف‌های زیر زمینه شکل‌گیری دارند.

1- بلوک تحریم انتخابات:

استمرار شرایط کرونایی، تشدید نارضایتی‌های اقتصادی و... امکان برگزاری یک انتخابات با مشارکت بالا در حد انتخابات‌های دهم تا دوازدهم را سخت کرده است، ازاین‌رو جریان معارض برای کاهش مشارکت سرمایه‌گذاری مهمی کرده است. در میان 19 جریان معرفی‌شده در بالا احتمال تحریم انتخابات توسط سه دسته ابتدایی و سه دسته انتهایی محتمل است.

درصورتی‌که قبل از انتخابات برآورد‌ها حکایت از مشارکت زیر 50درصد داشته باشد، احتمال تحریم از سوی دسته چهارم یا حتی پنجم هم وجود دارد.

2- بلوک اصلاح‌طلبان رادیکال با گزینه اختصاصی:

درصورت مشارکت بالا و حضور گزینه اصلاح‌طلب رادیکال مانند محمدرضا خاتمی در صحنه امکان ائتلاف گروه 3و4 و حتی 5 و جدا شدن آنها از احزابی مانند کارگزاران و اعتدال و توسعه وجود دارد. این شرایط جزء کم‌احتمال‌ترین حالات ممکن است.

3- بلوک اصلاح‌طلبان با گزینه ائتلافی غیرراست‌گرا:

درصورتی‌که مساله سیاست خارجی به محور اصلی انتخابات بدل شود، فارغ از هر عددی برای مشارکت گروه‌های 3 تا 7 با کاندیداتوری ظریف می‌توانند ائتلاف کنند.

4- بلوک منتقدان اصولگرایان با گزینه ائتلافی میانه‌رو:

درصورتی‌که سیاست خارجی محور انتخابات باشد و گزینه اصلی اصلاح‌طلبان در گفتمان سیاست خارجی نتواند یا نخواهد در انتخابات حاضر باشد، گروه‌های 4 تا 8 با گزینه‌ای شبیه لاریجانی یا جهانگیری با معاون‌اولی یا وزیرخارجه بودن ظریف می‌توانند بلوک ائتلافی شکل دهند.

5- بلوک منتقدان موضع موجود:

درصورت وجود گزینه اجماعی و شکل‌گیری رقابت حول کارآمدی و عدالتخواهی گروه‌های 9 تا 16 می‌توانند پیرامون گزینه‌ای واحد به اجماع برسند، به نظر می‌رسد محتمل‌ترین گزینه برای اجماع حداکثری آقای رئیسی باشد.

6- بلوک ائتلاف اصولگرایان:

اگر ساختار کلاسیک اصولگرایان که در سال‌های اخیر تحت‌عناوینی مانند 7+8، جمنا، شورای ائتلاف و... کار می‌کرده است، فعال شود، احتمال رسیدن ائتلاف بین گروه‌های 9 تا 13 وجود دارد، اگر گزینه نهایی فردی غیر ‌از قالیباف باشد، احتمال اضافه شدن پایداری به این ائتلاف هم وجود دارد، هرچند ممکن است درصورت نهایی بودن قالیباف مانند انتخابات مجلس یازدهم پایداری هم با گرفتن امتیازاتی به این ائتلاف بپیوندد.

7- بلوک اصولگرایان علیه ائتلاف اصولگرایان:

درصورت تشتت در بلوک منتقدان دولت احتمال ائتلاف پایداری و عدالتخواهان نزدیک به جلیلی وجود دارد.

 

جمع‌بندی

با وجود تکثر شدید فکری و سیاسی در انتخابات سخت‌افزار و تشکیلات اصولگرایی و اصلاح‌طلبی هنوز مهم‌ترین سخت‌افزار سیاسی کشور، این البته به‌معنای مانایی نرم‌افزار این دو گفتمان نیست، نرم‌افزار این دو گفتمان سال‌هاست نمی‌تواند فضای سیاسی ایران و علایق و سلایق موجود را پوشش دهد، اگر شکی در این موضوع تا قبل از 96 وجود داشت، براساس حوادث دی 96 و آبان 98 حالا دیگر می‌توان به قطعیت این حرف را زد و حتما فضای انتخابات ذیل آن پنج محور گفتمانی از کنشگری همه‌ این 19 گروه بالا متاثر خواهد بود.

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱
محمد
1399/10/08 - 11:23

با سلام و خدا قوت
در مورد فعالیت 7 ماه اخیر مجلس با ریاست آقای قالیباف و عملکرد شخص ایشون هم مطلب بنویسید.