• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۱۰-۰۶ - ۱۰:۱۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

فضای مجازی امتداد جامعه ماست

غول فضای مجازی از شیشه خود بیرون آمده و ما نمی‌توانیم آن را به داخل شیشه برگردانیم. آن زمانی که فریاد زدیم و در تمام عرصه اعم از سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... جدی نگرفتند، الان کار امثال شما سخت است چون با یک فحش در شبکه‌های اجتماعی یک میلیون فالوور جمع می‌کنید ولی با نوشتن بهترین مطالب 5 هزار نفر هم شما را فالو نمی‌کنند.

فضای مجازی امتداد جامعه ماست

  به گزارش «فرهیختگان»، قبلا در زمینه هواداری فوتبال در چند سمینار شرکت و روی آن کار کرده‌ام. این موضوع هواداری را قدری در جامعه ایرانی باید به صورت واقعیت بپذیریم. کتابی به نام «دیوانه‌های فوتبال» وجود دارد که دومینیک آتون و دنی دایر نوشته‌اند. این کتاب مشهور است و در7، 8 کشور دنیا از لهستان تا آرژانتین را می‌گردد و حتی کشورهایی در سطح اول همانند ایتالیا را بررسی می‌کند که رگه‌هایی از اولتراها و هولیگان‌ها را دارند. این را در کشور خود نداشتیم و واقعیت این است که در زمان شکل گرفتن شبکه‌های مجازی اینها نمود پیدا کردند. من می‌گویم اینها هواداران مجازی هستند که خیلی‌هایشان هیچ‌وقت پا در ورزشگاه نگذاشته‌اند.

برخی از اینها هوادارهای 12، 13 ساله‌ای هستند که والدین آنها اجازه نمی‌دهند تا سر کوچه بروند ولی همین‌ها تعیین‌تکلیف برای یک باشگاه می‌کنند و بارها موفق شدند بازیکن جذب کنند، مانع جذب مربی شوند یا زمینه‌ساز اخراج مدیرعامل را در فوتبال ایران ایجاد کنند.

حتی اگر شما بخواهید محترم در فضای ورزشی ایران کار کنید بعد از مدتی با نیش‌ها و زخم‌های متوالی شما را آلوده می‌کنند، وارد بازی‌ای می‌کنند که کری‌ها و فحاشی‌هایی را در پی دارد که رواج هم دارد. یک نکته‌ای وجود دارد که این برش از جامعه امتداد بقیه جامعه است، یعنی فکر نکنید ما در سیاست این افراد را نداریم یا در فضای دانشگاهی نداریم، یا در فضای اقتصادی نداریم. این طیف در همه جا وجود دارد و حتی بین عقلا که انتظار داریم وقتی مناظره سیاسی شکل می‌گیرد منطقی‌تر برخورد کنند، آنها هم هروقت فضا ایجاب کند وارد این تنش‌ها، تهمت‌ها، برچسب و انگ‌زنی می‌شوند. پس انتظاری نباید از نوجوان 12-10 ساله داشته باشیم که از این افراد الگو نگیرد. این تصویر کلی از ماجراست. پشت این موضوع منافعی وجود دارد، کسانی این افراد را شارژ می‌کنند. به غیر از عده‌ای که معمولا هوادار هستند و دنبال این موج می‌افتند، به نظرم کسانی که مهره‌های اصلی هستند هم خط می‌گیرند و هم پول‌های خوب می‌گیرند.

انواع دوقطبی را داریم. الان حتی دوقطبی‌های نسلی داریم. یعنی نسلی از هواداران فوتبال این نسل جدید را قبول ندارند، نسل جدید نسل قدیم را مسخره می‌کند. این امر حتی در یک باشگاه هم رخ می‌دهد. نسل جدید ستاره‌های قدیمی باشگاه را دست می‌اندازند. می‌توانم ادعا کنم در 10 سال گذشته هیچ کسی در حد من درباره نفرت اجتماعی برخاسته از شبکه‌های اجتماعی ننوشته است، چه در فضای اجتماعی و چه در فضای ورزشی باشد. این نکته را نباید فراموش کنیم که این نیش‌های مجازی زخم‌های واقعی به آدم‌ها می‌زنند. این نکته بسیار مهمی است. برخی می‌گفتند اجازه دهید این افراد صحبت کنند، برای ما فضای مجازی مهم نیست ولی خیلی زخم می‌زنند. قبلا استادیوم می‌رفتیم اگر عملکرد بازیکنی بد بود در همان ورزشگاه ممکن بود بازخوردها را بشنود و یک هفته از او خبری نبود و بعد تمام می‌شد. الان به واسطه شبکه‌های اجتماعی تا رختخواب بازیکن هم می‌رویم. او که شب می‌خوابد و صبح بیدار می‌شود این شبکه اجتماعی وجود دارد. این ناسزاهای مجازی زخم‌های واقعی به‌جا می‌گذارند.

وقتی افراد در جامعه کامیاب نمی‌شوند و حال آنها خوب نیست دنبال عرصه‌هایی می‌گردند که زهر درون خود را خالی کنند. در این تردیدی نداشته باشید. آدمی که حال خوبی دارد ناسزا نمی‌گوید. ناسزا نشانه‌ای از خشم نهفته و پنهان درون است که بعد از تصادف کوچک، بعد از شانه‌به‌شانه تنه‌زدن در خیابان بروز می‌کند و حالت انفجاری می‌گیرد و درگیری فیزیکی می‌شود. برخی مواقع هم درگیری در فضای مجازی است و برخی مواقع با فحش به هم زخم می‌زنیم. همان خشم را برون‌ریزی می‌کنیم.

جامعه ما به‌خصوص جوانان احساس بی‌آیندگی می‌کنند، احساس ناکامی می‌کنند، اینها را نمی‌توانید قطع کنید چون ورزشگاه‌ها امتداد جامعه واقعی هستند. جزیره جدایی نیستند که یک نوجوان و جوان به ورزشگاه می‌رود از فضا آمده باشد. این از خانه خود آمده و از همان خیابانی رد شده که در آن بد رانندگی می‌کنیم، سوار ماشینی شده که احساس می‌کند بیش از حق خود از او کرایه گرفته‌اند، بعد وارد ورزشگاه شده که با او بد برخورد شده است. صندلی او جای خوبی نیست و هل داده می‌شود، برخی مواقع نیروی انتظامی بد برخورد کرده است. دکتری من فرهنگ و ارتباطات است. من تاکنون در زندگی خود 50 تا فحش نداده‌ام. این به این معنی نیست که فرد پاکی هستم، بلکه فحش در ادبیات من نیست. من در ورزشگاه آزادی رفتم، از قبل بلیت خریدم، سربازی که آنجا بوده به من باتوم زده است. من می‌توانم این برخورد را هضم و مهار کنم ولی یک جوان و نوجوان این را به خشم و فحاشی پاسخ می‌دهد و در خانه در شبکه‌های اجتماعی بازتولید می‌کند. در بسته‌های جدید این خشم سرباز را بسته‌بندی و بازتولید می‌کند. نکته من این است به خاطر ناکامی‌های اجتماعی و فقدان آینده، به خاطر فقدان دلخوشی و شادی، فوتبال همه چیز جوانان و نوجوانان شده است. وقتی فوتبال به دین و دنیای شما تبدیل شود شما برای دفاع از آن به خود حق می‌دهید به هر کسی پرخاش کنید و به هر کسی توهین کنید و هر کسی به مقدسات شما نزدیک شود و چپ نگاه کند دشمن است و این به نظر من توجیه‌کننده هر رفتاری است.

حتی وقتی تماشاگران به استادیوم هم نمی‌روند باز شاهد این ناهنجاری‌ها هستیم در سه هفته اول لیگ برتر 12 بیانیه علیه فدراسیون، داورها و تیم‌های حریف صادر شد یعنی از 16 تیم حاضر 12 بیانیه صادر شد. این نشان می‌دهد حتی وقتی تماشاگرها نیستند آن رد و اثر آنها بین بازیکنان و مربی‌ها و مدیرعامل‌ها نهادینه شده است. آن موضوعی که زمانی می‌گفتند جدی نیستند، حالا آن خشم و تنش تکثیر شده است. الان پیشکسوتان در شبکه‌های اجتماعی مشغول نفرت‌پراکنی هستند. اینها بنزین می‌ریزند و من می‌دانم چرا این کار را می‌کنند، برای جلب توجه است. ستاره قدیمی که از یاد رفته می‌فهمد و می‌داند و یاد گرفته و امثال من به او یاد دادند که شما با چند کری سخیف خود را برگردان و دوباره مورد توجه قرار بده ولو به بدنامی باشد. من احساس می‌کنم بخشی از پیشکسوتان با این تعریف اعمال فشار برای باشگاه حکم مشاوره بگیرند و در رده‌های پایین‌تر مربیگری کنند و مشاوره بگیرند و خود را به باشگاه بقبولانند چون دارای ضریب نفوذی می‌شوند و می‌توانند با یک استوری از یک مربی حمایت کنند یا او را نقد کنند. من احساس نمی‌کنم خیلی از کسانی که پیشکسوت هستند و فوتبال بازی کردند الان که به باشگاه برمی‌گردند از روی خیرخواهی است. منافع فردی بر همه غلبه کرده و این موضوع اقتصاد است که در همه جا نهادینه شده است.

واقعیت این است که غول فضای مجازی از شیشه خود بیرون آمده و ما نمی‌توانیم آن را به داخل شیشه برگردانیم. آن زمانی که فریاد زدیم و در تمام عرصه اعم از سیاسی، اجتماعی، ورزشی و... جدی نگرفتند، الان کار امثال شما سخت است چون با یک فحش در شبکه‌های اجتماعی یک میلیون فالوور جمع می‌کنید ولی با نوشتن بهترین مطالب 5 هزار نفر هم شما را فالو نمی‌کنند. ضریب نفوذ بسیار مهم است. ان‌شاءالله عاقلان این ورزش مدیرعاملان و هیات‌های مدیره بدانند این آتشی که روشن می‌کنند ریشه خود آنها را هم می‌سوزاند. اگر آنها بازنگردند تلاش‌های ما شکر در زیر آب پنهان کردن است.

 * نویسنده: احسان محمدی، روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟