به گزارش «فرهیختگان»، محمدامین باقری، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع) طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: فوتبال بهعنوان یک پدیده اجتماعی، عصر شنبه فرصتی را برایمان ایجاد کرده بود تا حتی برای چند ساعت، از سختی و تلخی این روزها فاصله بگیریم و لختی فارغ از گرانی و کرونا شاد باشیم. با اینهمه، تلخی آن شب بیشتر از تلخی یک شکست و ازدست رفتن جام بود. درحقیقت، باخت ما محدود به عرصه فوتبال و یک تیم باشگاهی خاص نشد، چه اینکه اتفاقات منتهیبه این مسابقه، باختهای دیگری را نیز به ما تحمیل کرد؛ باختهایی که ممکن بود در سایه پیروزی در فینال توجه کمتری به آنها داشته باشیم.
شکست دوم، حاصل تنگنظری و بیتدبیری مسئولان رسانه ملی بود؛ جایی که با عملکرد چندساله اخیر خود، دایره خودی را در مدارهای خاص مضیق خود تعریف کرده و غیرخودشان را از این عرصه بیرون کردهاند. این رویه برای اولینبار مرجعیت همیشگی سیما در پخش فوتبال زنده ملی را از دست داد. بهنظر میرسد علیرغم انتقاداتی که به عملکرد عادل فردوسیپور و برنامه نود، بهویژه در سالهای اخیر وارد بود، برخورد حذفی با کسی که خود را بهدرستی فرزند رسانه ملی میداند، صحیح نبوده باشد. موید این مطلب، منش و روش عادل در دو سال اخیر است که همواره تلاش کرده با پرهیز از ورود به حاشیه، مسیر بازگشتش به سیما مسدود نشود. ناآشنایی با رسانه و قدرت و تاثیر آن سبب شده است تا برخی مدیران رسانه ملی، تصویری از نتیجه و تبعات تصمیمات خود نداشته باشند. چه اینکه مدیر محترم شبکه سوم سیما چندی پیش گفته بود ما رسانه نداریم و عادل رسانه دارد! حکایت آن اربابزادهای است که بر اسب تیزرو سوار بود و حسرت قاطر کارگرش را میخورد.
شکست سوم، از آن عادل فردوسیپور بود. آنچه عادل را محبوب و موردتوجه قرار داد، نه صرف گزارشگری یا مجریگری، که زیرکی، آزادگی و شجاعت او بود. بر کسی پوشیده نیست که این خصیصه عادل و برنامه نود، بسیاری از مشکلات پنهان فوتبال را به چشم آورده و زمینه را برای حل آنها فراهم ساخت. ازسوی دیگر، فردوسیپور همواره چه در گزارشها و چه در برنامه نود با بهتصویر کشیدن حقخوری کشورهای عربی متنفذ در ایافسی و ابراز انزجار از آن، از ضعف و بیاثری فدراسیون فوتبال درقبال ایافسی انتقاد میکرد. با اینهمه، دعوت صفحه فارسی ایافسی از او برای گزارشگری فینال لیگ قهرمانان آسیا، فرصت مناسبی را برای هماوردی با رسانه ملی پیشروی او قرار داد. صحبتهای ابتدایی او در گزارش فینال، موید این مطلب است، درحالیکه پیشنهادهای وسوسهانگیز مالی شبکههای معاند و ضدانقلاب در این دوسال اراده او را سست هم نکرده بود، رویای دیده شدن، رکوردشکنی و هماوردی با شبکه سه، بهگونهای عادل را با خود همراه کرد که نهتنها جفای ایافسی در سلب میزبانی از تیمهای ایرانی در چندسال اخیر را از یاد برد، که ظلم آشکار این نهاد در محرومیت عیسی آلکثیر در همین مسابقه فینال را نیز فراموش کرد و مهرهای شد برای بازارگرمی یک صفحه پیزوری اینستاگرام.
شکست چهارم، غرور ملی ما بود؛ جایی که بیگانه، در یک اختلاف داخلی میداندار شد و با سوءاستفاده از این موقعیت، ساعتها قبل از جشن ملی احتمالی -درصورت قهرمانی- آن را به نزاعی غمانگیز تبدیل ساخت. برخی رسانههای داخلی نیز دانسته یا نادانسته وارد این بازی شدند.
ایجاد صفبندی مخالف-موافق نظام در شیوه تماشای یک مسابقه فوتبال، برای نخستینبار حتی صفبندی آبی و قرمز را نیز محو کرد. این خطای راهبردی، حتی درصورت قهرمانی نیز شیرینی آن را در کام مردم تلخ میکرد.
ما باختیم، بد هم باختیم؛ هم در زمین و هم در بیرون زمین. بهقول نقی، هیچ ننگی بالاتر از این نیست. با اینحال همانطور که یحیی و تیمش باید برای تکرار نشدن چنین شکستهایی، نقاطضعفشان را ترمیم کنند، برای فرار از چنین شکستهایی دیگران نیز باید به تقویت نقاطضعف خود بپردازند.
آقایان مسئول رسانه! آقایان بزرگوار انقلابی و ولایی! صداوسیما یک سازمان نیست، یک رسانه است. آداب و احوال اداره یک رسانه را بیاموزید و البته یادتان نرود که ابزار مدیریت سعهصدر است؛ پس اینقدر دایره را تنگ نکنید.
آقای فردوسیپور!
محبوبیت و هویت و جایگاهت، مرهون عدم وابستگی تو به این و آن است؛ برای آنکه این نشوی، آن هم نشو. عادلخان! تعهد به میهن و منافع ملی قیمت ندارد، خودت را ارزان نفروش!
و تو ای عزیز هموطن! مراقب باش، هیچ بیگانهای دلسوز من و تو نیست، آنها کاسب احساسات و دزد هویت ما هستند.