به گزارش «فرهیختگان»، پایگاه ریسپانسیبل استیتکرفت مستقر در ایالاتمتحده که زیرمجموعه موسسه پژوهشی کوئینسی است، با انتشار مطلبی تلاش کرده با ارائه ادلهای توضیح دهد که چگونه آمریکا در جریان ترور محسن فخریزاده نقش داشته است. ازسوی دیگر نویسنده به مرور ترورهای قبلی در ایران و دیگر کشورهای جریان مقاومت هم پرداخته و از نقش ایالاتمتحده در آنها گفته است. ترور دانشمندان هستهای ایران حدودا یکدهه پیش، ماجرای ترور سردار سلیمانی در عراق و همچنین ترور عماد مغنیه فرمانده فقید حزبالله لبنان ازجمله مصادیقی است که در این یادداشت مرور شده است. تِد اسنایدر، ستوننویس وبگاه تحلیلی «آنتیوار» نویسنده این مطلب است. ترجمه این یادداشت در ادامه ازنظر میگذرد.
کمتر از یکماه پیش، محسن فخریزاده، دانشمند هستهای ایران با ضرب گلوله و انفجار در خارج از تهران کشته شد. (به شهادت رسید.) گمانهزنیهای همیشگی رژیم صهیونیستی را عامل ترور میداند. یک مقام ارشد رژیم صهیونیستی که فخریزاده را ردیابی میکرده، به روزنامه نیویورکتایمز گفت که جهان باید از اسرائیل بهخاطر ترور او تشکر کند و اسرائیل «در صورت لزوم علیه برنامه هستهای ایران اقدام خواهد کرد.» طبق نوشته این روزنامه «یک مقام آمریکایی، به همراه دو مقام دیگر اطلاعاتی این کشور گفتهاند که اسرائیل عامل این حمله بوده است». یوسی ملمان، کارشناس امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، صراحتا این ترور را به موساد و اسرائیل نسبت داده است.
باتوجه به سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران و همکاری نزدیک پمپئو و نتانیاهو، ازجمله دیدار مخفی آنها در عربستان سعودی فقط پنج روز قبل از ترور شهید فخریزاده که در تاریخ 27 نوامبر انجام شد، مساله دخیل بودن آمریکا در این ترور، یا حداقل اطلاع از آن و تایید قبلی آن را مطرح میکند.
فخریزاده اولین دانشمند هستهای ایران نیست که بهدست موساد ترور میشود. موساد لیستی از 15 فرد موردنظر را داشت و بین سالهای 2007 تا 2012، حداقل هفت مورد را هدف قرار داد. 6 نفر از آنها با موفقیت ترور شدند.
نقشه موساد برای ترور دانشمندان هستهای ایران در ماه می سال 2003 برای اولین بار شکل گرفت. در آن زمان بود که «مایر داگان»، مدیر وقت موساد و «تامیر پاردو»، معاون وی، یک طرح کاملا محرمانه برای کارشکنی در برنامه هستهای ایران را آغاز کردند. فشارهای دیپلماتیک، تحریمها، حمایت از گروههای مخالف ایرانی که بهدنبال تغییر حکومت در ایران بودند، اخلال در تامین تجهیزات هستهای، خرابکاری در تاسیسات هستهای و ترور دانشمندان هستهای، ازجمله هدفهای این طرح بود.
برای تحقق این طرح، یک توافقنامه همکاری کامل که شامل اشتراک اطلاعات، منابع و روشها بود، میان ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی و جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا امضا شد.
بهگفته «رونن بِرگمن»، نویسنده کتاب «برخیز و به قتل برسان جلد اول: تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل» در سال۲۰۱۸، مشارکت اطلاعاتی میان این دو کشور درواقع به چندین دهه قبل بازمیگردد. در سال 1951، به گفته بِرگمن، «داوید بن گوریون»، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی، بههمراه «روون شیلوا»، بنیانگذار موساد به آمریکا سفر کردند. بن گوریون برای برقراری روابط امنیتی، با «آلن دالس» پنجمین رئیس سیا ملاقات کرد. شیلوا برای ارائه جزئیات و تکمیل پروژه با یکی دیگر از مقامات سیا بهنام «جیمز آنگِلتون» هم ملاقات کرد. «جفرسون مورلی»، کارشناس سیا در کتاب خود به نام «شبح: زندگی مخفی متخصص جاسوسی جیمز جسوس آنگلتون» نوشت: «توافق میان آنها مبنای تبادل اطلاعات محرمانه بین دو سرویس (سیا و موساد) را بنا نهاد و آنها را متعهد کرد که درمورد منافع متقابل به یکدیگر گزارش دهند.»
طبق نوشته مورلی، آنگلتون سپس با «آموس مانور»، همتای خود در شاباک اسرائیل آشنا شد. مانور رئیس عملیاتی موسوم به «بالسام» شد. ورود یک مقام اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در عملیات بالسام آمریکا آغاز اشتراک اطلاعات بین دو کشور در منافع متقابل آنها بود. برگمن، کارشناس نقشههای ترور رژیم صهیونیستی میگوید عملیات بالسام اطلاعات زیادی دراختیار سیا قرار داده و این «روشی است که تا به امروز ادامه داشته است.»
با اینحال، به گفته برگمن، توافق همکاری سال 2003 به افزایش ترورها منجر نشد؛ زیرا رژیم صهیونیستی میدانست که ترور در قوانین آمریکا ممنوع است و واشنگتن در چنین قتلهای هدفمندی همکاری نخواهد کرد. «مایکل هایدن» رئیس سابق سیا، به برگمن گفت که اسرائیل هرگز آمریکا را از نقشههای ترور خود مطلع نکرد و هرگونه ارتباط آمریکا با چنین عملیاتی را قاطعانه انکار کرد.
ایالاتمتحده آموزش منافقین را برعهده دارد
اما در سال 2012، دو مقام ارشد در دولت اوباما برای شبکه خبری «انبیسی» فاش کردند که ترور دانشمندان هستهای ایران بهدست «مجاهدین خلق» انجام گرفته است. آنها همچنین تایید کردند که مجاهدین خلق توسط موساد تامین مالی، مسلح و آموزش داده میشوند و برخلاف اظهارات مایکل هایدن مبنیبر اینکه آمریکا از این ترورها مطلع نبوده، اما آنها فاش کردند که «دولت اوباما از این کارزار ترور مطلع بوده است.»
«سیمور هِرش»، یک روزنامهنگار تحقیقی اینکه آمریکا از این مساله مطلع بوده را تایید کرده است. هرش در سال 2012 گزارش داد که واشنگتن همچنین در آموزش مجاهدین خلق مشارکت داشت. وی میگوید: «فرماندهی مشترک عملیات ویژه آمریکا، آموزش مجاهدین خلق را از سال 2005 آغاز کرد.» اما این نهاد آمریکایی این اقدام را اتهام دانسته و آن را رد کرده است.
اگرچه هرش نتوانسته بهطور مشخص اعضای مجاهدین خلق که بهدست فرماندهی مشترک عملیات ویژه آمریکا آموزش دیدهاند را با کسانی که ترورهای رژیم صهیونیستی را انجام دادهاند مرتبط کند، اما یک مقام ارشد سابق اطلاعاتی به او گفته که در انجام گرفتن این ترورها «از دستگاه اطلاعاتی آمریکا کمک گرفته شده است.» وی به هرش گفت که ترورها «در وهله اول توسط مجاهدین خلق ازطریق ارتباط با اسرائیلیها انجام گرفت، اما آمریکا نیز ارائهکننده اطلاعات است.» سازمان مجاهدین خلق همواره دست داشتن در این ترورها ازجمله ترور فخریزاده را انکار کرده است.
عملیات ترور شهید مصطفی احمدیروشن
تقریبا سهماه قبل از اینکه گزارش هرش در نشریه «نیویورکر» منتشر شود، مصطفی احمدیروشن، دانشمند هستهای ایران که بر بخشی از تاسیسات غنیسازی اورانیوم نطنز نظارت داشت، بر اثر انفجاری در 11 ژانویه 2012 کشته شد. (به شهادت رسید.) هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا با محکوم کردن این حادثه که یک ترور دیگر مرتبط با رژیم صهیونیستی خوانده شده بود، گفت: «من میخواهم هرگونه دخالت آمریکا در هرگونه اقدام خشونتآمیز در داخل ایران را انکار کنم.»
اما شواهدی در دست است که نشان میدهد آمریکا از این موضوع مطلع بوده و احتمالا در زمینه همکاری با ترور دانشمندان ایرانی با رژیم صهیونیستی همکاری داشته است. همچنین یک سابقه تاریخی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا درمورد ترورهای رژیم صهیونیستی و حداقل چشمپوشی از آنان اطلاع داشته است. دانشمندان هستهای ایران تنها کسانی نبودند که بهدست رژیم صهیونیستی ترور شدند. فلسطینیها و لبنانیها نیز مورد هدف قرار گرفتهاند. یک توافق محرمانه بین «آریل شارون»، نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی و کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا منعقد شد که طبق گفته برگمن، اسرائیل را متعهد کرد «در ازای حمایت آمریکا از جنگ با فلسطینیها و سیاست کشتار هدفمند اسرائیل، ساخت شهرکهای جدید (در فلسطین اشغالی) را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد.»
عملیات ترور شهید عماد مغنیه
اما ارتباط آمریکا با ترورهای رژیم صهیونیستی فراتر از مطلع بودن و چشمپوشی از آنان بوده است. اوایل سال 2008، بوش به درخواست کمک داگان، رئیس موساد از واشنگتن برای ترور عماد مغنیه، فرمانده حزبالله لبنان در سوریه چراغسبز نشان داد. طبق گزارشهای بعدی روزنامههای واشنگتنپست و نیوزویک، در 12 فوریه 2008، مغنیه با کمک آمریکا و همکاری نزدیک با رژیم صهیونیستی ترور شد.
اگرچه واشنگتنپست در گزارش خود نوشت که موساد عملیات را اجرا کرد، اما نیوزویک بهنقل از یک مقام سابق آمریکایی که در این طرح مشارکت داشت اما نامش فاش نشد، نوشت: «این کار ما بود... اسرائیلیها به ما گفتند او (مغنیه) کجاست و به ما کمک لجستیکی کردند. اما ما بمبی را طراحی کردیم که باعث کشته شدن وی شد و بر عملیات نظارت داشتیم.» از هردو گزارش مشخص است که مشارکت آمریکا در ترورها بیش از مطلع بودن است.
این موضوع ممکن است بدتر شود. واشنگتنپست گزارش داد که این بمب بهدست نیروهای موساد فعال شد، اما براساس گزارش نیوزویک این آمریکا بود که ترور را انجام داد. نیوزویک تاکید کرده که «مامور موساد مغنیه را شناسایی کرده و نیروی سازمان سیای آمریکا کنترل از راه دور را (برای ترور وی) فشار میدهد.»
هرگونه اعتراض به این موضوع که آمریکا در ترور ایرانیان دست نداشته، باتوجه به کشته شدن (شهادت) قاسم سلیمانی، ژنرال ایرانی در ژانویه 2020 توسط یک هواپیمای بدون سرنشین در خارج از فرودگاه بغداد بهدست آمریکا، مضحک بهنظر میرسد.
ترور (سردار شهید) سلیمانی نهتنها ثابت کرد که واشنگتن به ترور ایرانیان ادامه میدهد، بلکه این کشور با رژیم صهیونیستی در این زمینه همکاری خواهد کرد. براساس گفته یک مامور نظامی رژیم صهیونیستی که از ارزیابیهای نظامی این کشور مطلع است، ترور (سردار شهید) سلیمانی برای رژیم صهیونیستی «غافلگیرکننده» نبود، زیرا «اسرائیل پیشتر از این طرح آمریکا مطلع بوده است.» درواقع مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به نتانیاهو از این ترور خبر داده بود.
اما رژیم صهیونیستی کاری بیشتر از آنکه فقط مطلع شود، انجام داد. براساس گزارشهای متعدد خبری، رژیم صهیونیستی در این ترور مشارکت داشت. طبق گزارش شبکه خبری «انبیسی» و خبرگزاری رویترز در آن زمان، نقش اطلاعات «اسرائیل بسیار مهم بود» و اطلاعات «تاییدشده» را به اطلاع آمریکا میرساند که هواپیمای (سردار شهید) سلیمانی نیز جزء آن بود. «آویگدور لیبرمن»، وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی با رد چنین گزارشهایی، منابع اسرائیلی رسانهها را زیر سوال برد.
تاریخچه طولانی این ترورها، سوال مهمی را به ذهن متبادر میکند که آمریکا تا چه میزان درمورد ترور (شهید) فخریزاده و دیگر ترورهای دانشمندان ایرانی بهدست رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته مطلع بوده است.
یوسی ملمان، گزارشگر روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در هفتم دسامبر درمورد ترور (شهید) فخریزاده گزارش داد که «به احتمال زیاد بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ (در این زمینه) مشورت کرده است. ترامپ و دستیاران امنیتی و نظامی وی باید از این تصمیم محرمانه باخبر باشند، زیرا آمریکا باید خود را برای هر اتفاقی ازجمله بدترین حالت آماده کند؛ یعنی وقتی که ایران تصمیم بگیرد با هدف قراردادن اهداف آمریکا، مانند پایگاههای این کشور در بحرین و قطر تلافی کند.»
این درحالی است که دولت ترامپ اتهامات ایران در این خصوص که آمریکا در ترور (شهید) فخریزاده مشارکت داشته را رد کرده است.
* نویسنده: حسین آشتیانی، روزنامهنگار