به گزارش «فرهیختگان»، پس از شکست سنگین سریال کمدی «صفر بیستویک» شبکه سه سیما سراغ یک ملودرام خانوادگی رفت. سریال 30 قسمتی «شرم» به کارگردانی احمد کاوری و با حضور بازیگران خاطرهانگیزی مانند ابوالفضل پورعرب، مرحوم سیروس گرجستانی و فاطمه گودرزی روی آنتن رفت و در همان قسمتهای اول و با انتشار پست اینستاگرامی سعید فرهادی، نویسندهاش وارد حاشیه شد. فرهادی در این پست گله کرده بود که اصلا این سریال، آن چیزی نبوده که او ساخته است و حتی اسم آن را که «پایبست» بوده هم به «شرم» تغییر دادهاند. «شرم» از دو بخش زمانی تشکیل شده است. قسمتهای ابتداییاش تلخ و کند پیش میرفت و قرار بود مقدمهچینی داستان اصلی باشد و پس از بازگشت به زمان حال و طرح مسائل اصلی توانست با مخاطبانش ارتباط برقرار کند. شاید این ریسک بزرگی بود که کارگردان و شبکه سه قبول کرد زیرا ممکن بود در همان هشت قسمت اول، بینندگانش را کاملا از دست بدهد. این ریسک جایی اهمیت مییابد که بدانیم در روزگار کرونایی، مردم دنبال تفریح یا برنامههای کمدی هستند و شاید حوصله دردها و نالههای شخصیتهای دیگر را نداشته باشند. «شرم» را میتوان یک داستان تلخ با محوریت یک مادر یا زن دانست. شبیه به همان چیزی که از فرهادی پیش از این در «تا ثریا» و «پریا» دیده بودیم. اما این بار با مادری مواجهیم که در یک موقعیت سخت که ممکن است برای دیگران هم رخ دهد قرار میگیرد و تصمیمی میگیرد که تا سالها بعد خود و اطرافیانش را هم درگیر میکند.
در «شرم» همان اندازه که صحبت از جنایات و مکافات است به همان میزان از نیاز به بخشش هم گفته میشود شاید بخش امیدوارکننده این سریال در همین موضوع بخشش باشد. این بار با سریالی روبهرو هستیم که کمتر نمونه مشابهی از آن را سراغ داریم. این بار داستان مادری را میبینیم که اتفاقا فداکاری میکند اما جنس فداکاریاش متفاوت با مادرانی است که قبلا دیدهایم. مادری که ناخواسته در مرگ دیگری شریک میشود و تا سالها بعد بابت این تصمیمش تاوان میدهد و عذاب میکشد. تفاوت اصلی شرم با سریالهای دیگر در همینجاست. شکستن کلیشههای مرسوم و پرداختن به موقعیتهایی که ممکن است برای هرکدام از ما پیش بیاید و هر شخص هم میتواند تصمیم متفاوتی بگیرد. عبور کردن از امتیاز دادن به مخاطب به قیمت جذب آن از برگهای برنده سریال است و فرم روایی «شرم» هم بهگونهای طراحی شده که آدمهای بد سریال تخیلی نیستند و به مخاطب اینگونه القا نمیشود که گویی کاراکترهای منفی از جای دیگری آمدهاند.
البته که ریتم سریال میتوانست تندتر باشد و استفادههای مکرر از فلشبک در بعضی قسمتها نتیجه مطلوبی را رقم نزده است. درگذشت سیروس گرجستانی و جایگزینی سیاوش طهمورث و همچنین اعتراض جامعه مهندسی به این سریال از دیگر حاشیههای شرم بوده است. تلویزیون همانقدر که به سریالهای امیدوارکننده نیاز دارد به مجموعههایی که حقیقتهای تلخ را میگویند هم محتاج است. فقط نمیشود ناز مخاطب را کشید و گاهی نیاز است که تلنگری هم به او زده شود و شرم این کار را میکند. حتی اگر عدهای مخالف این تلنگر در شرایط کرونایی فعلی باشند. شرایطی که شاید بیشتر به امید نیاز دارد تا تلنگر و تذکر. سوالاتمان درباره «شرم» را با احمد کاوری، کارگردان و الهام طهموری، بازیگر نقش «لعیا» درمیان گذاشتیم و پاسخهای جالبی درباره این سوالات به دست آمد. شرم قسمتهای پایانی خودش را میگذراند و بعید نیست اگر انتهای سریال با شگفتی مخاطب همراه باشد.
احمد کاوری در گفتوگو با «فرهیختگان»:
«شرم» قرار نیست حال مخاطب را عوض کند
احمد کاوری خودش را با «نفوذی» بهعنوان یک کارگردان جدی در سینما معرفی کرد و در تلویزیون هم با ساختن «وارش» فعالیت جدیاش را آغاز کرد و حالا با «شرم» و در ماههای آینده با «بچه مهندس4» خودش را در تلویزیون اثبات خواهد کرد.(لینک)
الهام طهموری، بازیگر نقش «لعیا» در گفتوگو با «فرهیختگان»:
تغییرات زیادی نسبت به فیلمنامه نداشتیم
«نفس گرم»، «پدر»، «وارش» و حالا «شرم»؛ سریالهایی که الهام طهموری در آنها حضور داشته است. نقش لعیا در شرم اما با نقشهای قبلیاش متفاوت و حتی سختتر هم شده است. حضورش در کنار بازیگران مطرحی مانند پورعرب، گودرزی و سیروس گرجستانی همانقدر که استرسزا بوده، برایش فایده هم داشته است. (لینک)
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار