امیر خراسانی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
جامعه‌شناس شهری خاطرنشان کرد: تهران را قالیباف تبدیل به شهر اتومبیل‌ها کرده است. از دوره کرباسچی شروع شد و در دوره قالیباف به اوج رسید.
  • ۱۳۹۹-۰۹-۲۹ - ۰۹:۴۵
  • 00
امیر خراسانی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
قالیباف تهران را به‌شهر‌اتومبیل‌ها تبدیل‌کرده
 قالیباف تهران را به‌شهر‌اتومبیل‌ها تبدیل‌کرده

به گزارش «فرهیختگان»، امیر خراسانی، جامعه‌شناس شهری در رابطه با معضل آلودگی هوای تهران و پیوند این ماجرا با مساله توسعه به «فرهیختگان» گفت: «یک بخش اثرگذار در ماجرای آلودگی هوای تهران مشکل حمل‌ونقل عمومی است که به آن توجه نمی‌شود. یک بخش دیگر مدیریت خودروهاست. در ایران ژیان داشته باشید، پیکان مدل 42داشته باشید، الگانس داشته باشید نه در بحث بنزین تفاوتی می‌کند نه در عوارض. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که درکنار گسترش حمل‌ونقل عمومی حتما باید جلوی خودروهای لوکس را بگیریم یعنی تردد آنها را محدودتر کنیم. خودروهای لوکس عموما خودروهای شخصی هستند و اگر این خودروهای شخصی تردد نداشته باشند مشکلی ایجاد نمی‌شود و فرد با تاکسی اینترنتی رفت‌وآمد می‌کند. مهم این است سهمیه بنزین آنها را قطع کنند یا به‌نحوی تردد کنند که دوردورکردن با خودروهای لوکس در هر جایی نباشد.

وی ادامه داد: بحث دیگر ساماندهی موتورسیکلت‌هاست. طرح نیمه‌کاره فشلی یک زمانی مطرح شد که موتورسیکلت‌ها را جایگزین کنیم. این موتورسیکلت به زندگی بسیاری از اقشار پایین‌دست جامعه گره خورده است؛ چه برای رفت‌وآمد و چه برای کار کردن. درنتیجه این را باید جدی گرفت. بهینه‌سازی موتورسیکلت‌ها را باید جدی گرفت. حجم زیادی از آلودگی را موتورسیکلت‌ها دارند. نمی‌توان موتورسیکلت را از تهران حذف کرد. به‌دلیل همین وابستگی‌ای که به معاش دارد و خصلتی که درواقع برای طبقات پایین‌دست و تنها وسیله حمل‌ونقل آنهاست. علاوه‌بر اینها تهران را قالیباف تبدیل به شهر اتومبیل‌ها کرده است. از دوره کرباسچی شروع شد و در دوره قالیباف به اوج رسید. فضای پیاده را از تهران تا جای ممکن از تهران گرفت.

خراسانی افزود: فضای پیاده ما همچنان قدیمی است، همچنان انقلاب و ولیعصر خیابان‌های قدیمی مرکز شهر است. در غرب تهران فضای پیاده برای استفاده‌های کاربردی ندارید. فرد به دریاچه چیتگر می‌رود ولی با ماشین به آنجا می‌رود. برای استفاده‌های کاربردی طراحی فضای شهری تهران مناسب نیست. خیابان‌های بسیار پهن و بزرگ برای ماشین و اتوبان و دسترسی به آنها وجود دارد. مجتمع کورش را فرض کنید، راهی ندارید جز اینکه با اتومبیل شخصی بروید. درنتیجه فضاهای تجاری تهران در مال‌ها و پاساژها رفت به‌جای اینکه در راستای خیابان‌ها باشد. راسته‌های تجاری داشتیم، راسته‌های بازار داشتیم. اینها تجمیع و تبدیل به مال‌ها شدند و با این کار کاربرد اتومبیل یعنی اتومبیل‌سالاری در تهران به‌مراتب بیشتر شد چون فضای پیاده را گرفته بود. این به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی هم مهم است. یعنی حذف خیابان از شهر اتفاق افتاد که خیابان تنها جایی است که از حیاط شهری کنش متقابل شکل می‌گیرد، می‌روید و می‌آیید. هنوز نمونه‌های برجسته‌ای در تهران داریم. مثلا مجیدیه، 16متری دوم، خیابانی درخشان است با اینکه خیابانی کوچک است.

جامعه‌شناس شهری بیان داشت: عملا حذف خیابان از شهر حذف مردم از شهر است، تبدیل مردم به اتومبیل است. برای این اتومبیل هم زیرساخت ساخته‌اند. بعد دوستان می‌گویند ما شهر را توسعه دادیم. این چه توسعه‌ای است؟ مفهوم توسعه را ساختن پل و اتوبان می‌دانند. با بودجه‌ای عجیب پل‌صدر را ساختند که هیچ توجیهی ندارد. این درجه از اتوبان‌کشی توجیهی ندارد. شهرک غرب مدل شهرهای کوچک آمریکاست که خیابان‌های بزرگ هستند و تراکم آنها باید پایین باشد، وقتی خیابان بزرگ احداث می‌کنید باید تراکم آن پایین باشد. فضای سبز باید بالا باشد و نوع سکونت عموما تک‌واحدی دوبلکس است. با دوچرخه و پیاده هم می‌توانید راه بروید، خلوت است ولی برای کلانشهری مثل اینجا ساخت چنین جایی حتما باید با فضای خدماتی بالا و مهیا کردن فضای پیاده، آن‌هم پیاده‌روی کاربردی باشد، مثلا بتوانیم پیاده به مدرسه برویم، پیاده به درمانگاه برویم، پیاده بتوانیم به پلیس+10 برویم. آنها تنها جایی که می‌توانند الان پیاده بروند سوپرمارکت است. رصدکردن این سخت نیست. برنامه‌هایی در دنیا وجود دارد که رصد می‌کند میزان تراکم و چگالی ترافیکی چقدر است. حتی می‌توانند مشخص کنند چه ماشین‌هایی هستند. این کار را انجام نمی‌دهند چون برای آنها اهمیتی ندارد.

وی بیان داشت: نکته آخر اینکه دولت اساسا مفهوم کوتاه‌مدتی است. یکی از معضلات نظریه توسعه در دنیا این است که دولت کوتاه‌مدت است یعنی 4ساله یا 6ساله یا 8ساله. علت این است که پدیده‌های اجتماعی و حتی پدیده‌های اقلیمی شما کوتاه‌مدت نیستند. یعنی 15-10سال طول می‌کشد تا این اتفاق بیفتد. آب را از اینجا به فلان مکان انتقال می‌دهم؛ اینجا خشک شود یا نه، بعدا فکر می‌کنم. درنهایت به دولت بعدی می‌رسد. درنتیجه دولت همیشه در بازه 4ساله یا نهایتا 8ساله فکر می‌کند. زمان تغییرات اقلیمی زمان بلندی است. این مساله ما نیست بلکه مساله دنیا هم هست. امروز گزارشی درآمد که تا 80سال آینده چه شهرهایی در دنیا زیر آب می‌روند. دولت‌ها اصلا به این توجهی نمی‌کنند. فیلیپین زیر آب می‌رود، کل کشور مالدیو زیر آب می‌رود، شهر ونیز و بخشی از آلمان و انگلستان و میامی زیر آب می‌روند. این ارزیابی برای 80سال آینده است. میلیون‌ها جمعیت آواره می‌شوند ولی هیچ دولتی به آن فکر نمی‌کند چون ساخت دولت، ساخت کوتاه‌مدتی است. این معضلی است که مسائل بلندمدت به آن دچار هستند. شما به این دولت بگویید یک کاری برای مسائل بلندمدت کند، می‌گوید این کار 10سال زمان می‌برد و در دولت من انجام‌شدنی نیست. چرا من انجام دهم؟ چرا در این حوزه سرمایه‌گذاری کنم؟

خراسانی در پایان گفت: یک نگرشی وجود دارد که فکر می‌کنند توسعه به این معنی است که چه بکنند و چه بسازند. اصلا در شهرها و کشورهای توسعه‌یافته این‌طور نیست که به شهر به‌سادگی دست بزنید. سال‌ها کار می‌کنند تا قسمتی از شهر را دست بزنند. این‌طور نیست که ساختمان را بکوبند و دوباره بسازند. این کار سخت و زمانبری است و تصمیم‌گیری درباره آن خیلی پیچیدگی دارد. استدلال این است که هر شکلی از توسعه زندگی را به‌هم می‌ریزد. اتوبان نواب کلی مصیبت داشت، اتوبان امام‌علی 100برابر بدتر از آن مصیبت داشت. این نگاه سازه‌گرا هم کوتاه‌مدت و هم نگاه انتخاباتی است. اینکه سد بسازیم و رفسنجانی، امیرکبیر ایران شود درست نیست. در مسائلی از این‌دست در حیات شهری، در مسائل محیط‌زیست همانند انتقال آب و سد و... بسیار حساس است که در بازه‌های بسیار بلند ممکن است انجام شود و ممکن است انجام نشود. مثال من مثال توسعه است و نمی‌خواهم بحث انرژی کنم. می‌خواهم بیان کنم توسعه چه پیچیدگی‌هایی دارد.

 

اخبار مرتبط:

 
 
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰