به گزارش «فرهیختگان»، رضا طهماسبیبلوکآباد، پژوهشگر حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع) طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: به مناسبت هفته پژوهش، هر روز پرونده ویژه حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) با رویکرد سیاستی- آموزشی منتشر میشود.
علم در ارتباط با دیگران شکل میگیرد. بهطوری که یک پژوهشگر از نظرات چند پژوهشگر دیگر بهره جسته و نظریه خود را ارائه میکند. این ارتباط در سطوح مختلفی بروز پیدا میکند. گاهی ارتباط میان دو شخص است، گاهی این ارتباط مربوط به ارتباطات مراکز علمی با یکدیگر نظیر چند دانشگاه است. گاهی هم این ارتباط در سطوح فراملی رخ میدهند. گویی این ارتباطات شامل شبکههای گوناگونی است که در سطوح مختلفی شکل میگیرند. در «سیاستهای کلی علم و فناوری» نیز این مهم به خوبی موردتوجه سیاستگذار بوده و حداقل در پنجبند از بندهای آن بهطور مستقیم به ارتباط علمی اشاره شده است.1 حوزه حکمرانی شبکههای پژوهش، حوزهای است که به این مهم میپردازد.در این یادداشت، حکمرانی شبکههای پژوهش را با همسوسازی دو حوزه «مدیریت دانش»2 و «حکمرانی دانش پژوهشی»3 معنا میکنیم. هدف این دو حوزه، کمک به بهبود خلق دانش است. ما ضمن تبیین این دو حوزه و لزوم همسویی آنها، به معرفی حوزه حکمرانی شبکههای پژوهش میپردازیم.مسالهای که ما بهدنبال آن هستیم، ارتقای دانشی است که توسط کنشگران تولید میشود. در ابتدا لازم است دو حوزهای که این هدف را دنبال میکنند مورد بررسی قرار گیرند. این دو حوزه عبارتند از: «مدیریت دانش» و «حکمرانی دانش»4. هرکدام از این دو حوزه بهدنبال استفاده هرچه بهتر از دانش یا ایجاد ارزش از دانش هستند، اما هریک در حیطههای مختلفی فعالیت میکنند. بهعبارت دیگر این دو حوزه گرچه یک هدف مشترک را دنبال میکنند؛ اما با یکدیگر همسو و یکپارچه5 نیستند. بنابراین لازم است این مشکل عدمیکپارچگی حل شود.مدیریت دانش شامل پنج سیستم اصلی سیستم مدیریت داده، سیستم مدیریت اطلاعات، سیستم مدیریت دانش، سیستم ارزشگذاری و سیستم پایش و مانیتورینگ است که به اختصار DIKEM 6 نامگذاری شدهاند. تمامی این پنج سیستم مربوط به درون سازمان هستند. بنابراین مدیریت دانش، دانش را صرفا در سطح خرد مورد بررسی قرار میدهد. برعکس، حکمرانی دانش، آن را در سطوح مختلف مورد بررسی قرار میدهد. یعنی دانش را هم در سطح خرد7 نظیر یک فرد یا یک تیم و هم در سطح کلان8 نظیر یک سیستم دانشی در یک کشور و هم در سطح میانی9 نظیر سازمانها و نهادها مورد بررسی قرار میدهد.مدیریت دانش در دل حکمرانی دانش قرار دارد و لازم است فعالیتهای این دو حوزه یکپارچه و همراستا شوند. در غیر این صورت مدیریت دانش با حکمرانی دانش همسو نشده و همافزایی لازم را نخواهند داشت. از نگاهی دیگر مدیریت دانش با دانش موجود سروکار دارد ولی حکمرانی دانش به تولید دانش که همان پژوهش است، میپردازد. حکمرانی دانش با مرزها10 سروکار دارد؛ اما مدیریت دانش برخلاف آن به داخل مرزها میپردازد.از دیدگاه دانشمندان گوناگون، دوگونه دانش همواره از همدیگر تفکیک داده شدهاند. این دوگونه دانش عبارتند از:
دانش مورد استفاده/11: یعنی دانشی که وجود دارد و توسط دیگران نوشته شده است. این نوع دانش توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار میگیرد و با بهرهگیری از آن دانش، دانش جدیدی را تولید میکنند. «مدیریت دانش» معمولا به این نوع از دانش میپردازد.
دانش پژوهشی/12: دانشی است که موجود نیست و توسط پژوهشگر درحال تولید است. «حکمرانی دانش» عمدتا با این دانش سروکار دارد.با همسوسازی دو حوزه «مدیریت دانش» و «حکمرانی دانش» و ادغام آنها در همدیگر، میتوان سازوکار جدیدی برای اعمال حکمرانی فراهم کرد. این نوع از حکمرانی در واقع حکمرانی برای تولید دانش جدید است. بنابراین نوع جدید حکمرانی را «حکمرانی دانش پژوهشی»13 نامگذاری شده است.عنصر اصلی در حکمرانی دانش پژوهشی، شبکه14 است. بهطوری که حکمرانی دانش پژوهش به معنی حکمرانی شبکه پژوهش15 نیز است. منظور از شبکه، کنشگرانی16 هستند که باهم متصل بوده و در تعامل با یکدیگر پژوهش میکنند. بنابراین میتوان این شبکه را شبکه دانش پژوهشی17 نامگذاری کرد. نحوه شکلگیری این شبکهها به صورت خودسازمانده 18 بوده و ساختی پایین به بالا دارد. بهطوری که هر کنشگر در این شبکه مانند یک نهاد پژوهشی، برمبنای نیاز پژوهشی خود تعاملی را با سایر کنشگران شکل میدهد که این تعاملات باعث شکلگیری شبکه میشوند. تعامل کنشگران این شبکه، از نوع تشریکمساعی 19 است.شبکههای پژوهش را میتوان براساس حکمرانی دانش که در سه سطح خرد، میانی و کلان طبقهبندی شده بود، تحلیل کرد. سطح خرد عمدتا مربوط به افراد است. یعنی هر پژوهشگری که با دیگران تشریکمساعی کرده و اقدام به تولید دانش میکند، شبکه مربوط به خودش را شکل داده است. این شبکه الگوی تعاملی پژوهشگر را با اطرافیانش نشان میدهد.این نوع از شبکه را خود-شبکه 20 مینامند. سطح دیگر، سطح میانی است که مربوط به سازمانها و نهادهایی 21 است که شبکههای فردی را در درون خود جای داده و سیستم کلانتری را شکل دادهاند. در سطح میانی نیز مانند سطح خرد، اجزای مختلف شبکه با هم تشریکمساعی دارند. سطح کلان نیز شامل شبکههایی در سطح جهانی است و شامل سیستمهای حکمرانی دانش است. حکمرانی دانش در واقع حکمرانی شبکههای مختلف در این سه سطح است. باید توجه داشت که این سه سطح به هیچوجه از یکدیگر جدا نیستند. هیچ سطحی مهمتر از دیگر سطوح نبوده و اولویتی ندارد. این سطوح در داخل یکدیگر و کاملا یکپارچه و همسو بوده و با هم ارتباط دارند.حکمرانی شبکه پژوهش، با مجموعهای از ابزارها و سازوکارها کار دارد که عناصر موجود در شبکه را برای حصول نتایج موردانتظار تنظیم میکند. پژوهشگر، عنصر محوری در شبکه پژوهش به حساب میآید. حکمرانی شبکههای پژوهش به آزادی فکری 22 پژوهشگر کمک میکند. آزادی فکری پژوهشگر باعث بروز هرچه بهتر تشریکمساعی خواهد شد که دانش در نتیجه آن تولید میشود. تشریکمساعی پژوهشی فرآیندی است که دانش موجود را به دانش جدید تبدیل میکند. این فرآیند میتواند با حکمرانی دانش پژوهش به بهبود تولید دانش منجر شود.حکمرانی شبکههای پژوهشی، نهتنها به سیستم داده یکپارچه، اطلاعات، دانش، ارزیابی و نظارت (که همان سیستمهای موجود در مدیریت دانش است) توجه دارد، بلکه به عملکرد فردی، تیمها، پروژهها و موسسات پژوهشی (حکمرانی دانش) نیز میپردازد. مفهوم حکمرانی شبکههای پژوهش، از فضاهای سلسلهمراتبی تولید دانش به شبکههای خودسازمانده تشریکمساعیگونه متمایل شده است.میتوان به منظور فهم بیشتر جایگاه این سطوح نسبت به همدیگر و اینکه چگونه باید این سطوح را حکمرانی کرد، از استعاره نقشه استفاده کرد. براساس استعاره نقشه، حکمرانی شبکههای پژوهش بسیار مشابه با کار نقشهبرداری است. این استعاره میتواند به درک و تحلیل شبکههای مختلف پژوهشی در یک حوزه-رشته خاص کمک کند. سطوح مختلفی که ذکر شد، همانند سرزمینهای یک نقشه، از یکدیگر جدا نیستند، بلکه بسته به نوع لنز انتخابی، سطحی از سطوح مختلف حکمرانی شبکه مورد بررسی قرار میگیرد. این لنز ممکن است در مقیاس یک فرد، یک دانشگاه یا یک سیستم دانشی، جهانی باشد. این امر پیچیدگی زیادی را به اتخاذ نوع حکمرانی برای این شبکه اضافه میکند.اتخاذ رویکرد مناسب برای حکمرانی شبکههای پژوهشی در سطوح مختلف، نیازمند فهم مکانیسمهای اساسی در آن است. برای این کار لازم است به جای تفکیک شبکههای پژوهشی، آنها را بهصورت یکپارچه در نظر گرفته و الگوهای ارتباطی شکلگرفته در درون شبکه را فهم کنیم. این فهم اعمال حکمرانی را تسهیل میکند. در نوع جدید حکمرانی، مکانیسمهای «حکمرانی دانش» و فرآیندهای «مدیریت دانش» با هم در تعامل هستند که باعث بهبود عملکرد پژوهش خواهند شد. این یک نتیجه بزرگی است که راهی جدید و امیدوارکننده را نسبت به عرصه پژوهش باز میکند.دانشگاهها و شبکههای پژوهشی دانشگاهی بارزترین نمونه از مجموعههایی هستند که حکمرانی دانش در آنها مهم به حساب میآید زیرا آنها در قلب ایجاد دانش قرار دارند و همزمان در شبکههای دانش کار میکنند. دانشگاهها سطح قابلتوجهی از فعالیتهای مدیریت دانش را با ایجاد و نگهداری دانش، بهبود دسترسی به دانش و بهبود شرایط محیط دانش، به نمایش میگذارند که در واقع بخش مهمی از مدیریت دانش مجموعه را انجام میدهند. اما حکمرانی مناسب دانش در آنها کمرنگ است، چراکه پدیده هم-تولیدی دانش 23 و شبکههای پژوهشی تقریبا نادیده گرفته شده است.
نتیجهگیری
براساس مطالب گفته شده، ضرورت اتخاذ یک رویکرد پژوهشگرمحور در اعمال حکمرانی دانش برای تنظیم سازوکارهای شبکه دانش و خلق فرآیندهای دانش معلوم میشود. این رویکرد در واقع همان طراحی شبکههای پژوهش است که میتوان آن را مکانیسم حکمرانی دانش پژوهشی دانست. به این معنا که با تغییر در شبکههای پژوهش، محتوای پژوهش نیز تغییر پیدا خواهد کرد.البته باید توجه داشت که هیچ شبکهای که در همه شرایط قابل تجویز باشد، وجود ندارد؛ چرا که تولید دانش با توجه به مشخصههای حوزه-رشتههای گوناگون، مسیرهای متفاوتی را طی میکند.بنابراین ما در اتخاذ این رویکرد با سوالات مختلفی مواجه خواهیم بود که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
الگوهای ارتباطی در درون شبکههای پژوهشی چگونه کار میکنند؟
چه مولفههایی باعث بهبودی این شبکههای ارتباطی خواهد شد؟
تغییرات در شبکهها چگونه محتوای دانش تولیدی را تغییر میدهد؟
الزامات اعمال حکمرانی دانش پژوهشی چیست؟
پاسخ به این سوالات توجه زیادی را به حوزه مطالعاتی «حکمرانی دانش» میطلبد. این حوزه میتواند با پاسخ به پرسشهای مطرح شده، بهبودهای قابل توجهی را در تولید دانش به ثمر بنشاند.
پی نوشت:
1. به عنوان مثال در بند 5-8 از سیاستهای کلی علم و فناوری آمده است: «توسعه و تقویت شبکههای ارتباطات ملی و فراملی میان دانشگاهها، مراکز علمی، دانشمندان و پژوهشگران و بنگاههای توسعه فناوری و نوآوری داخلی و خارجی و گسترش همکاریها در سطوح دولتی و نهادهای مردمی با اولویت کشورهای اسلامی.»
2. Knowledge Management
3. Aligning Knowledge Management with Research Knowledge Governance
4. Knowledge Governance
5. Align
6. Data management Systems, Information Management Systems, Knowledge Management Systems, Evaluation Systems, Monitoring Systems
7. Micro
8. Macro
9. Meso
10. Boundaries
11. Knowledge in Use
12. Research knowledge
13. Research Knowledge Governance
14. Network
15. Research Network Governance
16. Actors
17. Research Knowledge Network
18. Self-organized
19. Collaboration
20. Ego-Network
21. Organizations and institutions
22. intellectual freedom
23. phenomenon of knowledge co-production