به گزارش «فرهیختگان»، «در نظام اسلامی، علم و دین پابهپا حرکت کنند. هدف حوزه دانشگاه یعنی این... . دو شعبه از یک موسسه علم و دین. موسسه علم و دین یک موسسه است و علم و دین باهمند. این موسسه دو شعبه دارد، یک شعبه حوزههای علمیه و شعبه دیگر دانشگاهها. باید این دو باهم مرتبط و خوشبین باشند، باهم کار کنند، از همدیگر جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند.» این جملات بخشی از صحبتهای مقام معظم رهبری در سال 68 نسبت به لزوم وحدت حوزه و دانشگاه است؛ وحدتی که به حدی مهم است که حتی 27 آذرماه را در تقویم کشور به نام آن نوشتهاند. روزی که بهخاطر شهادت محمد مفتح از روحانیون مبارز و رئیس وقت دانشکده الهیات دانشگاه تهران نامگذاری شد تا بتواند سرآغاز مهمی برای تغییر در روند فعالیتهای حوزه و دانشگاه بهعنوان دونهاد مهم در علم شود، اما کار به این راحتیها نبوده و نیست و هنوز بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی و حتی سریشدن دوران انقلاب فرهنگی آنطور که باید اصلیترین مساله در حوزه دینی و علمی کشور نتواسته به سرمنزل مقصود خود برسد. راه رسیدن به وحدت میان این دو نهاد مهم در کشور به اندازهای سخت بوده که علیرغم انجام فعالیتهای بیشماری در فضای آکادمیک کشور و در سوی دیگر ماجرا در حوزههای علمیه اما هنوز مسیرهای نرفته باقی مانده است. شاید اینطور به نظر بیاید که تنها کار برای تحقق این وحدت، اسلامیسازی علوم انسانی است، نگاهی درست اما ناقص. قطعا علوم انسانی سرآمد علوم در حوزه اندیشهای محسوب میشود و با اسلامیسازی آن میتوان نهتنها راه طولانی وحدت حوزه و دانشگاه را محقق کرد بلکه به تولید دانش در بسیاری از حوزهها هم رسید، اما پیشمقدمه آن را میتوان حوزه فرهنگسازی و نهادینهسازی این نگاه در میان فعالان این دو حوزه داشت؛ چراکه تا وقتی نگاهها برای رسیدن به این وحدت مشترک نشود، نمیتوان انتظار نتیجهبخشی از فعالیتهای صورتگرفته را داشت. طولانیشدن رسیدن به وحدت در میان این دو نهاد، اقدامات انجام گرفته، مولفههای اثرگذار و... باعث شد تا در این گزارش به سراغ روحالله حریزاوی، مدیر سابق حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها برویم. کسی که مدتی در وسط میدان برای برقراری این وحدت حضور داشت و به «فرهیختگان» از چگونگی رسیدن به این وحدت، الزامات، کاستیها و... گفته که در ادامه میخوانید.
ارزیابی وحدت حوزه و دانشگاه 4 بخش مختلف را شامل میشود
روحالله حریزاوی گفت: «برای بررسی تحقق وحدت حوزه و دانشگاه بهعنوان یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی باید ابعاد متفاوتی را مدنظر قرار داد. بهعبارت دیگر باید سوال درباره وحدت میان این دو نهاد را اینطور پرسید که وحدت حوزه و دانشگاه در ناحیه گفتمانسازی، ساختاری، تربیتی و نخبگانی و درنهایت برای بحث دانشی که عملیاتی شدن آن هم مربوط به حوزه علوم و دانشهای حوزوی و دانشگاهی میشود، تا امروز چقدر محقق شده است؟»
او با اشاره به حوزه گفتمانسازی وحدت حوزه و دانشگاه ادامه داد: «در این حوزه به معنی نزدیک شدن حوزه و دانشگاه به سمت هدف متعالیای که انقلاب اسلامی داشته و آن همان مبارزه با تمدن غرب و تاسیس تمدن اسلامی است، اتفاق ممتازی رقم خورده و میتوان عنوان کرد حوزه و دانشگاه درمجموع بهعنوان پدیدآورندگان انقلاب اسلامی توانستهاند در طول چهار دهه گذشته زمینه را برای فهم گفتمان متعالی که همان پنجمرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه و تمدن اسلامی در نظام اندیشهورزی افرادی که جامعهها را میسازند، به شمار میرود تثبیت کنند، به همین دلیل میتوان به تحقق وحدت حوزه و دانشگاه در این بخش نمره مناسبی داد.»
وحدت حوزه و دانشگاه در حوزه ساختاری نمره قابلقبولی ندارد
مدیر سابق حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها تصریح کرد: «در حوزه ساختاری نیز علیرغم اینکه فعالیتهایی صورت گرفته، اما به دلیل تعصباتی که هم در دانشگاه نسبت به ورود حوزویان و هم در حوزه نسبت به ورود دانشگاهیان وجود داشته، آنطور که لازم بود اتفاقات مطلوبی تا امروز در این حوزه انجام نشده است. در اصل اگر پدیدههایی که برای وحدت حوزه و دانشگاه بعد از دوران انقلاب فرهنگی در کشور دنبال شده را در نظر بگیریم، میتوان به چند پدیده مشخص اشاره کرد که یکی از آنها تاسیس قانون دروس معارف و اجباری شدن این دروس در فضای دانشگاهی کشور است.»
سیر دروس معارف درکنار توفیقات، ناکامی هم داشت
حریزاوی در همین زمینه با تاکید براینکه این اتفاق در ابتدای انقلاب اسلامی به اصرار برخی روشنفکران و تسریع برخی قوانین محقق شد، اظهار داشت: «با این حال وقتی سیر دروس معارف را مدنظر قرار میدهیم، متوجه میشویم این دروس درکنار توفیقات زیاد، ناکامیهایی را هم داشته و این مهم هم به دلیل اتفاقات ساختاری است. از سوی دیگر تاسیس نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها نیز یک اتفاق ساختاری در حوزه وحدت حوزه و دانشگاه محسوب میشود که برای آن میتوان هم توفیقات و هم ضعفهایی را برشمرد. تاسیس مجموعههایی مانند بسیج دانشجویی یا حلقههای حوزه دانشجویی که البته به همت مقام معظم رهبری محقق شده هم از دیگر فعالیتهای ساختاری برای تحقق این مساله است.»
او گفت: «تشکیل دانشگاههایی با سابقه حوزوی نیز از دیگر اقدامات ساختاری برای وحدت میان دو نهاد حوزه و دانشگاه به شمار میرود. بهعبارت دیگر امروزه ما با تعداد زیادی دانشگاه در کشور روبهرو هستیم که توسط مجتهدین کشور راهاندازی شده و هدف این مراکز آموزشی هم این بود که بتوان مدارج تحصیلی را برای روحانیون حوزوی صادر کند. درکنار تحصیلات متعارف حوزویان در حوزههای علمیه، شاهد روحانیونی هستیم که در دانشگاههای ویژه طلاب و روحانیون تحصیلات آکادمیک را گذراندهاند، با این حال اگر بخواهیم صرفا به پدیدههای ساختاری بپردازیم، باید بگویم نمیتوان نمره مطلوب به این بخش داد.»
مدیر سابق حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در توضیح بیشتر این مساله افزود: «امروزه بسیاری از دانشگاههای حوزوی که عمده آنها نیز در تهران، قم و مشهد دایر هستند، نتوانستهاند نمره خوبی بگیرند، علاوهبر آن دغدغهمندان حوزوی هم نسبت به این دانشگاهها گلهمند بوده و پیدایش آنها را باعث کاهش عمق تحصیلات اعتقادی میدانند و در سوی دیگر ماجرا دانشگاهیان هم نسبت به راهاندازی این دانشگاهها توجیه نبوده و بعضا احساس خوشایندی نسبت به این ساختارها نداشتهاند.»
حریزاوی بیان داشت: «یکیدیگر از ابعاد وحدت حوزه و دانشگاه، حوزه تربیتی و نخبگانی است که خوشبختانه میتوان به این حوزه نمره قابلقبولی داد، هرچند ما در طول 40 سال گذشته شاهد افتها و ریزشهایی بودهایم که ازجمله آن میتوان به مهاجرت نخبگان بهعنوان یک پدیده آزاردهنده اشاره کرد، اما قطعا ما پدیدههای بسیار امیدوارکنندهای هم درکنار این پدیده داشتهایم که به تعبیر مقام معظم رهبری بقای مرزها و بالندگی نخبگان در کشور خواهد بود که در سطح دانشگاههای کشور محقق شده و آن هم تربیت دانشمندان جوان در چهار دهه گذشته و در حوزههای مختلف است.»
تربیت دانشمندان ازجمله برکات وحدت حوزه و دانشگاه است
او گفت: «تربیت دانشمندان از اتفاقات جهش علمی بهخصوص در دوران رهبری، مقام معظم رهبری است؛ چراکه پیگیریهای ایشان مبنیبر جهش و ارتقای رتبه علمی کشور از یکسو و متعهد شدن دانشگاهیان به آینده کشور از سوی دیگر باعث ایجاد زمینه یک تحول بزرگ در گام دوم انقلاب شده و این مولفهای است که میتوان آن را در زمره نتایج وحدت حوزه و دانشگاه برشمرد. درحقیقت نزدیک شدن دانشگاهیان و حوزویان به آرمانهای انقلاب اسلامی محقق شده اما مساله اصلی این است که در این حوزه کار فرهنگی و تبلیغاتی کافی صورت نگرفته است.»
مدیر سابق حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها بیان داشت: «روبهرو بودن با دانشمندانی در حوزههای مختلف ازجمله انرژی هستهای، نانو، فناوریهای دانشبنیان، تکنولوژی و... در کشور ناشی از اتحاد گفتمانی است که میتوان به نحوی آن را از برکات انقلاب اسلامی و نتایح وحدت حوزه و دانشگاه برشمرد، هرچند باز تاکید میکنم متاسفانه آنطور که باید در این زمینه کار تبلیغاتی صورت نگرفته است.»
در حوزه دانشی، تحقق وحدت میان دانشگاه و حوزه نمره پایینی دارد
حریزاوی تصریح کرد: «وحدت حوزه و دانشگاه را از حیث علمی و دانشی هم باید مدنظر قرار داد که متاسفانه در این زمینه نمره بسیار پایینی داریم؛ چراکه مهمترین فعالیتی که علوم حوزوی در ارتباط با علوم دانشگاهی انجام داده، موضوع علوم و فلسفه و اخلاقهای مضاف است. تولید علم مضاف که در جای خود حرکت گستردگی بهخصوص در طول 30 سال گذشته را شامل میشود؛ چراکه نزدیک به هفتهزار کتاب تخصصی در این زمینه منتشر شده و علوم مختلفی پدیده آمدهاند که به تعبیر آکادمیک جزء علوم میانرشتهای هستند، اما همچنان نسبت به نقطه انتظار رهبران انقلاب اسلامی یعنی امام(ره) و مقام معظم رهبری به میزان قابلتوجهی عقب هستیم.»
او اظهار داشت: «اگر بخواهیم بگوییم که مقام معظم رهبری دقیقا از وحدت حوزه و دانشگاه بهخصوص در 15 سال اخیر که نیمهدوم رهبری ایشان را شامل میشود، چه انتظاری داشتهاند، میتوان به پدیده امتداد حکمت متعالیه یا توحید امتدادی اشاره کنیم که متاسفانه هم اصل نظریه به خوبی تبیین نشده و هم دانشگاههای حوزوی کمتر به آن وارد شدهاند، البته خود حوزههای علمیه هم بیشتر به علوم مطلق پرداخته و در بحث امتداد حکمت متعالی بهشدت کمکار هستند. به همین دلیل نظریه امتداد حکمت متعالیه امام، مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی از مظلومترین نظریهها محسوب میشوند.»
بهجای فعالیتهای صوری باید به پدیده امتداد حکمت متعالیه متمرکز شد
مدیر سابق حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها افزود: «قطعا اگر حوزه و دانشگاه به جای این حجم از فعالیتهای صوری و تعارفات تشکیلاتی و ساختاری در حوزه دانشی بر همین پدیده امتداد حکمت متعالیه متمرکز میشدند، حتما شاهد رهیافت بهتری در حوزه تولید علم بودیم. البته اندیشه تاسیس دانشگاه حکمتبنیان در سال 92 در دیدار اساتید دانشگاه با مقام معظم رهبری توسط یکی از اساتید برجسته دانشگاهی مطرح و رهبری نیز از آن حمایت کرده و دستور پیگیری آن را صادر کردند، اما همچنان عزم جدی در متولیان امر برای ایجاد این دانشگاه را ندیدهایم که میتوان دلیل این کاستی را دریافت نکردن عمق راهبردی حکمت اسلامی در میان حوزویان و دانشگاهیان دانست.»
حریزاوی تصریح کرد: «قطعا نه حوزه میتواند به تنهایی بحث امتداد حکمت را رقم بزند؛ چراکه دسترسی به نقاط اثرگذاری دانشی و دانش در میدان زندگی بین دانشگاهیان مانند اتحاد دانشگاه با صنعت، فرهنگ و تربیت و... را در اختیار ندارد و این حوزهها تنها در اختیار دانشگاههاست و از طرف دیگر دانشگاه هم به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد، به دلیل اینکه دستیابی به مبانی حکمت متعالیه صرفا به دست حوزویان رقم خواهد خورد. در اصل این اتفاق یک پدیده مشترکی است که هر دو نهاد باید برای تحقق آن فعالیت کنند.»
او با اشاره به کلید رفع گره در حوزه ساختاری برای ایجاد وحدت میان حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: «دست برداشتن هردو ساختار از تعصبات ساختاری اصلیترین مولفه برای رسیدن به هدف است؛ یعنی هم حوزه و دانشگاه باید از برخی تعصبهای ساختاری و عادتهایی که برحسب دستهبندیهای شکلی در طول تاریخ شکلگیری دانشگاه و حتی تاریخ بیش از هزار ساله حوزه حاکم بوده، دست بردارند تا درنهایت بتوان به وحدت حوزه و دانشگاه در حوزه ساختاری رسید.»
* نویسنده: زهرا رمضانی، روزنامهنگار