بعد از آلمان، انگلیسی‌ها هم مواضع رادیکال علیه ایران اتخاذ کردند
اگر دقیق حساب کنیم، می‌‌بینیم اروپایی‌ها در این دو، سه سال در دشمنی از ترامپ برای ایران کمتر نگذاشته‌اند.
  • ۱۳۹۹-۰۹-۲۲ - ۱۰:۳۸
  • 00
بعد از آلمان، انگلیسی‌ها هم مواضع رادیکال علیه ایران اتخاذ کردند
اروپا؛ ضربه‌گیر بایدن برابر ایران
اروپا؛ ضربه‌گیر بایدن برابر ایران

به گزارش «فرهیختگان»، اروپایی‌هایی که دقیقا 2.5 سال است به هیچ‌یک از تعهدات‌شان نسبت به ایران ذیل توافق هسته‌ای عمل نکرده‌اند، حالا نطق‌شان باز شده و به‌جای تلاش برای جبران کم‌کاری‌های بزرگ‌شان در برجام، یکی‌یکی مطالبات زیاده‌خواهانه‌ خود را مطرح می‌کنند.

اگر دقیق حساب کنیم، می‌‌بینیم اروپایی‌ها در این دو، سه سال در دشمنی از ترامپ برای ایران کمتر نگذاشته‌اند؛ اولا امروز یعنی 22 آذرماه 99 دقیقا، دوسال و هفت‌ماه و چهارروز است که آنها راه‌اندازی سازوکار مالی برای تجارت شرکت‌های اروپایی و غیراروپایی با ایران را به‌منظور جبران هزینه‌های خروج آمریکا از توافق هسته‌ای وعده داده‌اند، ولی هنوز در اولین گام‌ها مانده‌اند و درواقع تنها چیزی که نصیب ایران‌ شده چند بیانیه، مشتی موضع سیاسی و ده‌ها وعده بوده که اندازه یک ارزن برای اقتصاد ما که حل مشکلات آن از اهداف توافق هسته‌ای بوده، ارزش نداشته است. یک روز گفتند SPV، روز بعد گفتند INSTEX و یک روز هم سوئیس به‌میان آمد برای کانال اختصاصی خود، اما هیچ‌کدام کار نکردند و تمام فعالیت‌شان به یکی، دو معامله 500 هزار یورویی که بیشتر به طنز می‌ماند، محدود شد.

 4 خواسته اروپا از ایران در اردیبهشت 97

ثانیا اگر خاطرتان باشد آن روزهایی که ترامپ تازه به کاخ سفید وارد شده و ساز اصلاح و تکمیل برجام را کوک کرده بود، این اروپایی‌ها بودند که پابه‌پای او و حتی قدری جلوتر مدعای اضافه شدن موضوعات دیگری چون مسائل موشکی و منطقه‌ای به برجام را داشتند و در اظهارنظرهای مختلفی در بالاترین سطح این چنین سخنانی را به‌زبان می‌آوردند. به یاد بیاورید سفر مکرون به آمریکا و نشست خبری وی با ترامپ در کاخ سفید را؛ نشستی که تنها 10 روز قبل از خروج ترامپ از برجام برگزار شد و در آن مکرون توضیح داد که آنها از ایران و توافق تکمیلی چه می‌خواهند. مکرون در این نشست خبری با تایید اظهارنظرهای ترامپ درباره ایران گفت: «من گفته‌ام که برجام توافقی نیست که ما را قادر کند، دست‌کم تا سال ۲۰۲۵ مقداری نظارت بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران داشته باشیم، بنابراین تمایل داریم از این به بعد بر سر توافقی جدید درباره ایران [با آمریکا] همکاری کنیم. لازم است ما چهار حوزه را [درخصوص ایران] پوشش دهیم. اولین آن، جلوگیری از هرگونه فعالیت‌های هسته‌ای ایران تا سال ۲۰۲۵ است. این مساله به لطف برجام ممکن شد. دومین آن اطمینان یافتن از این است که در درازمدت، ایران هیچ‌فعالیت هسته‌ای نخواهد داشت. سومی که مساله‌ای بنیادی است، اینکه بتوانیم به فعالیت‌های ایران در زمینه موشک‌های بالستیک خاتمه دهیم. چهارمین آن فراهم کردن شرایط برای رسیدن به راه‌حلی سیاسی جهت مهار ایران در منطقه، یعنی در یمن، در سوریه، در عراق و در لبنان است. در این موضوعات دیدگاه ما عوض نشده است. من همیشه گفته‌ام لازم است چارچوبی پیدا کنیم تا بتوانیم با کمک همدیگر و طرف‌های منطقه و سران ایران به‌دنبال یافتن توافق باشیم.» و این تنها یکی از چندین و چند اظهارنظر سران تروئیکای اروپایی درباره برجام و ایران در آن برهه بود.

ثالثا در برهه‌ای نه‌چندان دور عزم این را داشتند تا تحریم‌های ترامپ علیه ایران را در میدان و به‌صورت دیگری تکمیل کنند و عملا امکان ارتباط ایران با خارج را ببندند. روزی که نفتکش ایرانی گریس1در جبل‌الطارق با حمله نیروی دریایی بریتانیا آن هم با بهانه‌های بی‌ربطی چون تحریم‌های سوریه و ممنوعیت ارسال سوخت برای این کشور توقیف شد، بیم آن می‌رفت که دیگر هیچ‌کشتی ایرانی نتواند در آب‌های بین‌المللی حرکت کند؛ اتفاقی که اگر با توقیف استنا ایمپرو پاسخ داده نمی‌شد، معلوم نبود وضعیت تجارت خارجی ایران امروز چگونه بود، چنانکه ارسال چندین و چند نفتکش به ونزوئلا و صادرات مداوم نفت به این کشور و دیگر کشورهایی که فعلا از مسیر دور زدن تحریم‌ها با ایران همکاری می‌کنند، نتیجه همان مقابله‌به‌مثل و ایستادگی درمقابل انگلیسی‌هاست.

زیاده‌خواهی یا نقشه پلیس خوب، پلیس بد

اینها البته همگی صرف‌نظر از مسیری است که آنها در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیمودند و دست‌به‌دست رژیم‌صهیونیستی دادند تا براساس یک سندسازی کذب، ایران را متهم کنند، آن هم مطالعه‌ای که خودشان ذیل ادعایشان می‌گویند 17 سال پیش تمام شده است!

حالا اروپایی‌ها با این کارنامه مخدوش در 2.5 سال گذشته دوباره به نقش قبلی خود در دوران دولت دموکرات‌ها برگشته‌اند و با تصور اینکه قرار است مجددا مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا شکل بگیرد در نقش پلیس بد رفته‌اند و اظهارات زیاده‌خواهانه خود را مجددا در رسانه‌ها مطرح می‌کنند. برای مثال به این دو اظهارنظر ظرف یک‌هفته گذشته دقت کنید.

اولی مربوط به آلمانی‌هاست. هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان هفته گذشته در گفت‌وگو با اشپیگل ضمن اشاره به امکان مذاکره مجدد بر سر برجام با دولت جدید آمریکا مدعی شد بازگشت به شکل کنونی برجام کافی نیست و باید مسائل دیگر ازجمله برنامه موشک‌های بالستیک ایران را هم در یک توافق جدید گنجاند. او تصریح کرد: «ما به چیزی فراتر از توافق هسته‌ای کنونی نیاز داریم، چیزی که به‌نفع ما هم باشد.»
وزیر امور خارجه آلمان در این گفت‌وگو با تاکید بر هماهنگی این کشور با بریتانیا و فرانسه به اشپیگل گفت: «انتظار ما از تهران روشن است: ایران نباید سلاح هسته‌ای داشته باشد و نه برنامه موشکی که کل منطقه را تهدید می‌کند. ایران باید نقش دیگری در منطقه ایفا کند. ما دقیقا به چنین توافقی نیاز داریم.»

دومین اظهارنظر هم مربوط به معاون وزیر امور خارجه انگلیس است. جیمز کلورلی با اعلام موضع درباره کاهش تعهدات هسته‌ای ایران در برجام گفت: «موضع ما روشن است که ایران باید از سرپیچی سیستماتیک از تعهداتش ذیل برجام به‌عقب برگردد. ما عمیقا از اقدامات ایران، به‌خصوص فعالیت‌هایش در زمینه تحقیقات و توسعه و ذخیره اورانیوم کم‌غنا که نقض مفاد توافق هسته‌ای هستند، نگرانیم. اگر ایران نسبت به برجام جدی است نباید قانونی را که اخیرا توسط مجلس ایران درباره گام‌های بیشتر در مسیر نقض برجام به تصویب رسید اجرا کند، چون این اقدامات مسیر بازگشت به دیپلماسی را که دولت جدید آمریکا پیشنهاد داده تضعیف می‌کند. اولویت‌های دولت درقبال ایران، جلوگیری از ایران مسلح به سلاح هسته‌ای، تقویت ثبات و امنیت در منطقه و اطمینان از آزادی دائمی همه اتباع دوتابعیتی انگلیس است.»

او البته یک تهدید هم چاشنی سخنانش می‌کند و می‌گوید مکانیسم ماشه همچنان برقرار بوده و دولت انگلیس از حق بازگرداندن تمامی تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران برخوردار است. این اظهارنظر البته درحالی است که ایران طبق بند 36 برجام و کاملا مطابق مقررات برجام در واکنش به خروج آمریکا از برجام نسبت به کاهش تعهدات جزئی و کلی خود اقدام کرده و این حقی است که برجام به ایران داده و اروپایی‌ها نیز پیش‌تر خودشان آن را پذیرفته بودند.

اروپا و شرایط ‌گذار در ایران

مساله دیگر درمورد این اظهارنظر اروپایی‌ها به فاصله قول تا عمل آنها و به‌معنای دیگر بازنمایی این اظهارات در روی زمین برمی‌گردد که نکاتی قابل ذکر درمورد آن وجود دارد.

1. اروپا تلاش می‌کند مشابه آمریکا باشد: اساسا اروپایی‌ها همچنان که در این سال‌ها نشان داده‌اند خارج از مدار حرکت آمریکا رفتار نخواهند کرد و تا زمانی که تکلیف آمریکا مشخص نشود آنها باید منتظر بمانند، چه اینکه بایدن بخواهد به برجام بازگردد یا خیر، تصمیمی که مولفه‌های زیادی برای نهایی شدن آن هست و حتما یکی از آنها موقعیت نهایی آمریکا نسبت به چین است. در این میان اما نکته قابل‌ذکر این است که سران تروئیکا چشم‌شان به کاخ سفید است و غالبا برای عقب نماندن از رئیس‌جمهور آمریکا می‌خواهند مشابه او باشند؛ مانند همان مثالی که درمورد مکرون و ترامپ گفتیم و حالا در برهه جدید که شنیده‌اند بایدن می‌خواهد با تغییر و تکمیل برجام به این توافق برگردد آنها هم می‌خواهند مشابه او سخن گفته باشند.

 2 . فشارها قابلیت توسعه را ندارد: نکته دوم درمورد نتیجه احتمالی الگوی مواجهه اخیر اروپا با ایران است: آنها درشرایطی از یک‌سو از توسعه برجام سخن می‌گویند و از سوی دیگر ایران را تهدید می‌کنند که ایران می‌داند شرایطی سخت‌تر از آنچه اکنون در آن واقع است تقریبا قابل تصور نیست، به این معنا که به‌لحاظ اقتصادی با صفر شدن خرید نفت اروپا از ایران و کاهش بسیار شدید تجارت غیرنفتی میان ایران و اروپا و بسیاری دیگر از کشورها، فشارها به حد نهایی خود رسیده و از اینجا به بعد به‌جای گرفتن نتیجه بهتر، اثرات معکوسی نصیب اروپا خواهد شد. هم در ایران و هم در فضای بین‌المللی به‌وضوح قابل مشاهده است که فشارها درحال تخلیه شدن است و ملاحظات این روزهای ایران هم همگی برای بهانه ندادن به دست رژیم‌صهیونیستی است و لاغیر.

۳ . مصوبه مجلس معیاری برای سنجش: مصوبه مجلس که از قضا بسیار هم معقول بود و با درنظر گرفتن یک نقطه پایان مشخص و آن هم چندماهه، تصمیم گرفت تکلیف ایران با نقض عهدهای مکرر و پیوسته اروپا و آمریکا را روشن کند یک معیار مناسب برای سنجش راست و دروغ اروپا و آمریکاست. آنها باید ظرف یک‌ماه بعد از حضور رئیس‌جمهور جدید در آمریکا نشان دهند که آیا قرار است راه ترامپ را طی کنند یا مسیری جدید برای وفای‌به‌عهد. از این‌رو اگر آنها باز هم بخواهند به بدعهدی تکیه کنند، درمقابل افکار عمومی جهان بیشتر رسوا می‌شوند و قاعدتا نباید انتظاری جز عدول بیشتر ایران از تعهدات برجامی داشته باشند، چراکه هیچ عقل سلیمی تعهد یک‌طرفه را نمی‌پذیرد.

4 . فرصت محدود اروپا و ایران درحال گذار: آنچه امروز در ایران سپری می‌شود یک رفتار توام با محافظه‌کاری است، دولت همچنان مصر به تداوم ایده‌ای نه‌چندان پر طرفدار به نام صبر استراتژیک است و دیگر نهادها و دیگر قوا نیز فعلا بنا ندارند که مسیری متفاوت طی شود، اما با اتفاقاتی چون تداوم بدعهدی‌ها از یک سو و ترورهایی چون شهادت دکتر فخری‌زاده و حالا این زیاده‌خواهی‌ها و تهدیدهایی که صورت می‌پذیرد، نباید انتظار تداوم این صبر 2.5ساله را داشت، مخصوصا اینکه مجلس رویکرد متفاوتی در این موضوعات دارد و سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری هم نزدیک است و امکان تغییر رویکرد دولت بسیار زیاد. از این‌رو با توجه به تجربه‌های گذشته‌ای که اروپایی‌ها در قبال ایران دارند، اگر بخواهند مسیر کنونی را ادامه دهند وضعیت تقریبا مشخص است، سرعت توسعه صنعت هسته‌ای بسیار پرشتاب خواهد شد و درصورت هرگونه مواجهه خاص میدانی ماجرای گریس1- استنا ایمپرو تکرار می‌شود، لذا حداقل‌هایی از عقل سیاسی اگر در اروپا وجود داشته باشد باید برای حفظ همین برجام نصفه‌ونیمه و راضی کردن ایران به‌کار گرفته شود، البته از جنس آب‌نبات‌هایی که می‌خواستند درجریان طرح مکرون به ایران بفروشند یا خبر مضحکی که رویترز درمورد رایزنی اروپایی‌ها با آمریکا برای باز شدن برخی ارتباطات بانکی اخیرا و همزمان با مصوبه مجلس درخصوص اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها منتشر کرد.

۵.  ایران در دولت سیزدهم: هرچند هیچ‌چیز در سیاست قطعیت ندارد، اما احتمال تغییر 180 درجه‌ای رویکرد دولت ایران از خرداد 1400 بسیار محتمل است و ماجرای همراهی شورای عالی امنیت ملی با مجلس درخصوص مصوبه اخیر هم نشان داد که قوه عاقله‌ای در ایران درحال پایه‌ریزی یک مسیر جدید است؛ مسیری که در سال آینده پرشتاب می‌شود. در این مسیر یکی از گزینه‌های ایران قطعی کردن قراردادهای بلندمدتی است که امروز به‌دلایلی کمتر به آنها پرداخته می‌شود. یکی از این قراردادها همکاری 25‌ساله ایران و چین است که نمونه‌های دیگری هم از آنها وجود دارد. شکل‌گیری این روابط اقتصادی و سیاسی بخش عمده‌ای از فشار تحریمی علیه ایران را می‌کاهد و آن روز حتما الگوی سیاست خارجی ایران هم متفاوت خواهد شد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰