اردوغان برای فراموشی مشکلات داخلی خود دست به یک انتحار بزرگ در سیاست خارجی زد، اما اظهارات خارج از عرف رئیس‌جمهور ترکیه سبب وحدت بیشتر ایرانی‌ها شد
اردوغان در داخل و خارج در مخمصه گرفتار شده و اظهاراتش درباره منطقه، برای ایجاد یک فضای تنفس در داخل کشور است. او اگر نیاز باشد، برای ادامه حیات سیاسی، از اظهارات جسورانه به‌سمت اقدامات جسورانه نیز گام برخواهد داشت. باید او را پیش از ایجاد دردسر بیشتر برای خودش و دیگران، متوقف کرد.
  • ۱۳۹۹-۰۹-۲۲ - ۰۶:۵۴
  • 01
اردوغان برای فراموشی مشکلات داخلی خود دست به یک انتحار بزرگ در سیاست خارجی زد، اما اظهارات خارج از عرف رئیس‌جمهور ترکیه سبب وحدت بیشتر ایرانی‌ها شد
یاشاسین ایران
یاشاسین ایران

به گزارش «فرهیختگان»، روز پنجشنبه و در جریان برگزاری رژه «پیروزی جنگ قره‌باغ» در شهر باکو پایتخت کشور جمهوری آذربایجان، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه سخنانی را بیان کرد که حاکی‌ از ادامه داشتن اهداف و مقاصد حکومت نوعثمانی ترکیه است. مطرح شدن ادعاهای ارضی اردوغان در باکو علیه تمامیت ارضی ایران مساله‌ای است که نیاز به بررسی تاریخی و همچنین مطرح شدن پیشنهادهایی در حوزه عملی دارد.

  دریای خون بین تبریز و عثمانی

ایران فعلی از «تبریز» آغاز شده است. در سال 1501 میلادی پس از قرن‌ها ‌جدایی مناطق ایران از یکدیگر صفوی‌ها به رهبری شاه‌اسماعیل به‌طور رسمی دولت صفویه را در تبریز پایه‌گذاری کرده و مناطق مختلف ایران را یکی پس از دیگری به دولت مرکزی پیوند دادند. پیدایش مجدد ایران و قدرتمند شدن مذهب شیعه و ملیت ایرانی چیزی نبود که به مذاق سلاطین عثمانی خوش بیاید. آنها به‌دنبال انضمام ایران به حکومت خود بودند و می‌خواستند همانند خلافت بنی‌عباس، به آسیای میانه و بخش‌هایی از هند نیز دست پیدا کنند.

سلطان سلیم در سال 1514 به منظور براندازی دولت صفویه راهی ایران شد. شاه اسماعیل تنها با سربازان موجود در آذربایجان به جنگ با عثمانی پرداخت و شکست خورد و در پی آن، تبریز به اشغال عثمانی درآمد. سلطان سلیم اما به‌دلیل ترس از سپاه ایران و مردم تبریز پس از غارت این شهر آن را ترک کرد. سلطان گرچه توانست شرق ترکیه کنونی و کردستان غربی را از ایران جدا کند و بعدها با شکست ممالیک بر شامات، مصر و حجاز نیز دست یابد، اما به‌دلیل نارضایتی ساکنان آذربایجان و کردستان شرقی موفق به تثبیت خود در این مناطق نشد.

عثمانی‌ها پس از فوت شاه‌طهماسب و آغاز جنگ‌های داخلی در ایران در سال 1585 با ایران دچار تفرقه، وارد جنگ شدند که این جنگ نیز البته برای آنها آسان نبود و 12 سال طول کشید. طی این جنگ قفقاز، آذربایجان و حتی بخش‌هایی از لرستان نیز به اشغال عثمانی‌ها درآمد، اما پس از قدرت‌گیری شاه‌عباس او با تجهیز سپاه به آسانی تبریز، لرستان و قفقاز را با کمک ساکنان آن از اشغال عثمانی‌ها درآورده و دربرابر حملات بعدی دشمن از آنها حفاظت کرد.

عثمانی‌ها در طول اشغال تبریز بارها دست‌به قتل‌عام مردم این شهر و دیگر شهرها و روستاهای آذربایجان، کردستان و قفقاز زده‌اند و به‌طور متقابل نیز مورد انتقام مردم این شهر قرار گرفته‌اند. در سال 1603 مردم تبریز که بارها توسط عثمانی‌ها قتل‌عام شده بودند، پس از مشاهده سپاه شاه‌عباس در بیرون حصار تبریز علیه اشغالگران شورش کرده و بسیاری از آنان را کشتند. تبریز آن‌گونه که تاریخ نشان می‌دهد، نقطه آغازین وحدت ایران و اولین خط مقابله با اشغالگری دربرابر دشمنان به‌خصوص عثمانی بوده است.

  تشکیل 3 جمهوری نخجوان، قره‌باغ و لنکران

مقامات دولتی، نمایندگان پارلمان و همچنین رسانه‌های کشور آذربایجان پس از استقلال از شوروی با شدت و ضعف درباره تجزیه ایران صحبت کرده‌اند. این مساله در میان مقامات دولتی آذربایجان تا حدی کمتر از دیگر بخش‌ها بوده، اما توسط نمایندگان پارلمان بارها تکرار شده و خط تجزیه ایران توسط رسانه‌های آذربایجانی به‌شدت مورد پیگیری بوده است.

کشور آذربایجان که مصنوع شرایط است، برای مستحکم کردن بنیان‌های خود دست‌به دروغ‌پردازی و تحریف تاریخ زده است. این منطقه همانند بسیاری از مناطق دیگر جزء ایران فرهنگی بوده و در بخش بزرگی از تاریخ به ایران سیاسی تعلق داشته و تحت کنترل حکام ایرانی بوده است. این درحالی است که بسیاری از مناطق مانند تاجیکستان که جزئی از کشورهای فارسی‌زبان و ایران فرهنگی است، پس از امپراتوری ساسانیان مدت کمی به ایران سیاسی ملحق بوده است.

تحریف تاریخ و جعل عنوان «آذربایجان» برای مناطق شمالی رود ارس که در اصل «اران» نامیده می‌شوند، زاییده ابتکار ترکان عثمانی برای دست‌اندازی به آذربایجان است. سران عثمانی در آخرین سال‌های حکومت خود به‌دلیل شورش اعراب علیه حکومت‌شان به این فکر افتادند که بهترین سرزمین‌ها برای اشغالگری مناطق ترک‌نشین هستند. آنها در جریان جنگ جهانی اول سعی کردند با اشغال قفقاز جنوبی و دستیابی به شهر ساحلی باکو ازطریق دریای خزر با مناطق ترک‌نشین آسیای میانه مرتبط شوند. آنها برای استفاده بیشتر از این موقعیت با یکپارچه کردن برخی مناطق جنوبی قفقاز و جعل عنوان کشوری به‌نام آذربایجان تاسیس کردند تا زمینه‌ای برای ادعاهای آتی خود بر مناطق جنوبی رود ارس ایجاد کرده باشند. این ادعاها به‌خصوص پس از سقوط شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان بارها تکرار شده است. برای مقابله با این زیاده‌خواهی‌ها انسجام داخلی تنها راه نیست و اقدام بیرونی لازم است.

مناطق تحت کنترل جمهوری آذربایجان مناطقی یکپارچه نیستند و حتی از لحاظ ریشه‌ای، قومی و مذهبی نیز با یکدیگر متفاوتند. این گروه‌های مختلف تحت سیاست آسیمیلاسیون یا همان همگون‌سازی فرهنگی قرار دارند تا در درون این کشور حل شوند. با این حال تعداد بسیار زیادی از مناطق در این کشور دارای ظرفیت‌هایی برای جدایی یا خودمختاری هستند. این مناطق با مطرح شدن جدایی‌شان باتوجه به ساختارهای ضعیف قدرت در این کشور می‌توانند فشار بسیار زیادی به دولت مستقر در باکو وارد کنند و وزنه‌ای برای تنظیم مواضع این شهر ساحلی باشند.

ایران باید دست به ایجاد سه منطقه حائل بین خود و آذربایجان بزند. این مناطق حائل الزاما در اوایل ایجادشدن‌شان نباید به‌وسیله تسلط زمینی پررنگ باشند، بلکه می‌توانند از راه وارد آوردن فشار روانی در محدوده‌هایی معین قدرتی کمرنگ از خود به نمایش بگذارند. به‌عنوان مثال، نیاز نیست آنها حتما در ابتدا با فتح سرزمین و تشکیل حکومت برقرار شوند، بلکه می‌توانند برای شروع کار با اقدامات ابتدایی به‌سمت هدف خود بروند. این فرآیند با زمزمه جدایی و تشکیل گروه‌های جدایی‌طلب آغاز می‌شود.

سه جمهوری نخجوان، قره‌باغ و لنکران می‌توانند با پدیدار شدن در صحنه‌های ذهنی به‌سمت مادی شدن پیش بروند. نقطه آغاز زمینه‌سازی برای تشکیل این سه جمهوری درخواست اهالی این مناطق برای جدایی یا خودمختاری است. تعداد زیادی از افراد قره‌باغی‌تبار، نخجوانی‌تبار، لنکرانی‌ها و تالشی‌ها در ایران زندگی می‌کنند که تبارشان به مناطقی در کشور آذربایجان بازمی‌گردد. این افراد بر اثر جنگ یا جست‌وجوی کار به‌سمت مناطق داخلی سرزمین مادری خود ایران آمده‌اند. مجتمع‌سازی این افراد و هدایت آنها برای ادعا بر روی سرزمین‌های مادری‌شان نخستین گام در تشکیل جمهوری‌های جنوب قفقاز است. این جمهوری‌ها در آینده می‌توانند یا در قالب فدراسیون آذربایجان در یک کشور بمانند یا اینکه به‌طور کامل استقلال بگیرند. این مساله در زمانی که مسئولان آذربایجان به‌صراحت و بارها از تجزیه مناطقی از ایران صحبت کرده‌اند، قابل پیگیری است و باید به آن سرعت داد.

یافتن افراد نخجوانی‌تبار، قره‌باغی‌تبار و لنکرانی‌تبار ساکن ایران و کشورهای دیگر و پشتیبانی از گروه‌های ساکن در این مناطق با اقداماتی مانند کمک رسانه‌ای، سیاسی، امنیتی و مشاوره‌ای، اقدامی است که هم‌اکنون نیز برای انجام دیر است.

برای مقابله با اظهارات بی‌اساس درباره سرزمین ایران باید پیشتر نیز اقدامات زمینه‌ای انجام می‌شد. ایجاد ساختارهای لازم برای تشکیل سه جمهوری در درون مرزهای کشور آذربایجان، مهار سنگینی بر مواضع و فعالیت‌های دولت باکو، آغاز نفوذ ایران در قفقاز و عملا مسدودسازی کریدور مستقیم ترکیه به آذربایجان و از آن طریق به آسیای میانه است. پاسخ عملی به آذربایجان دیگران را نیز به تجدیدنظر و محاسبه مجدد وا می‌دارد، وگرنه باید منتظر گام‌های منفی بعدی دولت باکو و دیگران ماند. ایران برای تادیب اردوغان باید زمینه‌سازی‌ها برای بازگشتن آرارات کوچک به سرزمین مادری را نیز فراهم کند.

  آذربایجان سپر بلاگردان اردوغان نشود

مقامات آذربایجان احتمالا تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای را به‌خوبی دنبال نمی‌کنند. شکست طرح‌های آمریکا، اتحادیه اروپا، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، ترکیه و رژیم‌صهیونیستی به‌همراهی چند‌ده کشور دیگر در سوریه، عراق، یمن و حتی ونزوئلا را نمی‌بینند و کاری نیز به مسائل نیجریه ندارند. اینکه آنها هم‌اکنون برجای هستند و کمی راحت حکومت می‌کنند، دلیلی بر قدرت آنها نیست. حرکت مهره‌های جمهوری اسلامی ایران از قواعدی پیروی می‌کنند که اگر آنها به‌وجود بیایند، دیگر فاصله ده‌ها هزار کیلومتری نیز به‌حساب نمی‌آیند. خط و نشان طولانی نفتکش‌های «بندرعباس-کاراکاس» برای آمریکا بزرگ‌تر و طولانی‌تر از آن چیزی بود که از چشم حتی یک نفر پنهان بماند.

درخواست دولت‌های رسمی و بخشی از مردم یک کشور، مساله‌ای اساسی در حضور و کمک جمهوری اسلامی به دیگران است. در برخی موارد «مدارا» با برخی از دولت‌ها باعث رفع مشکلات می‌شود، اما قطعا این مساله نیز دارای حد و حدودی است. سخنرانی اردوغان در رژه پیروزی در باکو که حاکی از قیمومیت ترکیه بر کشور آذربایجان بود و دست‌نشانده بودن دولت باکو را به اذهان متبادر می‌کرد، مساله‌ای نیست که در قواعد پیشین بگنجد. سخنان رئیس‌جمهور ترکیه آن‌هم در جریان یک رژه نظامی حاکی از زیرپا گذاشتن محدودیت‌ها است.

صدام، منصور هادی، شخص اردوغان و دیگر دیکتاتورها نیز با زیرپاگذاشتن قوانین، ضرباتی را دریافت کرده‌اند. حکومت ساحل باکو باید بداند زمانی که حریم‌ها را زیرپا بگذارد، طرف مقابل نیز التزامی به حفظ حریم او نخواهد داشت. آذربایجان به‌جای آنکه خود را در جریان درگیری‌ها به کناری بکشاند، توسط اردوغان به جلو کشیده شده تا دربرابر ایران قرار بگیرد و بلاگردان اردوغان در رقابت‌های منطقه‌ای شود. دولت ساحل باکو عجالتا الزامات اجرایی شدن جمهوری‌های نخجوان، قره‌باغ و لنکران را در سطوحی آغازشده بداند. زمانی که اندیشه مطرح می‌شود، دیگر پایانی ندارد. شاید ظهورش بنابر تحولات شدت و ضعف داشته باشد، اما وجودش غیرقابل انکار خواهد بود. تشکیل آنها با اقدامات غیردولتی نیز بسیار آسان است.

  اردوغان و اوضاع نامطمئن در داخل

سیاست‌های داخلی اردوغان به این‌صورت است که در سال‌های گذشته اردوغان تلاش کرده با ماجراجویی‌های منطقه‌ای و موفقیت در سیاست خارجی، کاستی‌های سیاست داخلی را جبران کند. رفتارهای او در چهار سال گذشته، هزینه‌های زیادی را برای ترکیه و شخص او به‌همراه داشته است. کودتای نافرجام سال 2016، نشان داد که مخالفان اردوغان به این جمع‌بندی رسیده بودند که او محبوبیت سابق را ندارد و به همین دلیل به‌دنبال اجرای کودتا برای کنار زدن وی بودند. پس از کودتا نیز اردوغان به‌گونه‌ای رفتار کرد که اکثریت جامعه مخالف او شدند و این مخالفت را در انتخابات محلی به نمایش گذاشتند و بخش عمده‌ای از کلانشهرهای ترکیه که در حاکمیت حزب عدالت و توسعه بود را به جریان رقیب واگذار کردند. در کلانشهر استانبول که حدود یک‌چهارم از جمعیت ترکیه را در خود جای داده، باوجود برگزاری مجدد انتخابات، حزب اردوغان شکست خورد. در عرف سیاسی ترکیه گفته می‌شود هر حزبی که در انتخابات محلی پیروز شود، در انتخابات عمومی کشور نیز برنده خواهد شد. اردوغان به‌جز شکست در انتخابات محلی، یاران قدیمی خود در حزب عدالت و توسعه که چهره‌های بسیار محبوبی نیز بودند را هم از دست داده است. اوضاع در اقتصاد هم چندان روبه‌راه نیست و از ابتدای ژانویه لیر ترکیه تقریبا ۲۰ درصد از ارزش خود را دربرابر دلار از دست داده است.

پژوهشگران می‌گویند در سال‌های اخیر، جدا از کاهش ارزش پول ملی ترکیه، بدهی دولت نیز افزایش یافته و تورم بیشتر شده است. آنها می‌گویند اقتصاد ترکیه احتمالا ماجراجویی‌های اردوغان در عرصه بین‌المللی را متوقف و تبدیل به عقب‌نشینی می‌کند، زیرا این اوضاع اقتصادی اجازه قدرت‌نمایی ترکیه را نخواهد داد و آنکارا بودجه کافی برای اختصاص به جنگ‌ها و جبهه‌هایی که درگیرشان شده را نخواهد داشت. ترکیه برای احیای اقتصادش نیم‌نگاهی به وام صندوق بین‌المللی پول دارد، اما یک ترکیه تهاجمی، در مجامع بین‌المللی بسیار نامحبوب است به دلیل اینکه با استخراج گاز در مدیترانه شرقی هم بسیاری از کشورهای اروپایی را از دست داده است. در غرب آسیا نیز اوضاع بهتر از سایر نقاط برای ترکیه نیست. سونر چاپتای، نویسنده سه کتاب درباره ظهور اردوغان و مدیر برنامه تحقیقات ترکیه در انستیتوی واشنگتن که در زمینه سیاست خاور نزدیک مطالعه می‌کند، می‌گوید: «اردوغان می‌گفت ترکیه می‌خواهد با رهبری کشورهای مسلمان خاورمیانه ترقی کند، اما در حال حاضر به استثنای قطر، سومالی و دولت تحت حمایتش در لیبی، با هیچ کشور مسلمان دیگری روابط خوبی ندارد.»

اردوغان در داخل و خارج در مخمصه گرفتار شده و اظهاراتش درباره منطقه، برای ایجاد یک فضای تنفس در داخل کشور است. او اگر نیاز باشد، برای ادامه حیات سیاسی، از اظهارات جسورانه به‌سمت اقدامات جسورانه نیز گام برخواهد داشت. باید او را پیش از ایجاد دردسر بیشتر برای خودش و دیگران، متوقف کرد.

*‌نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار

 

خبر مرتبط:

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰