به گزارش «فرهیختگان»، با روشن شدن تکلیف انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا و قطعی شدن خروج ترامپ از کاخ سفید، در میان نهادهای سیاسی و امنیتی این کشور تکاپوی کمسابقهای بهراه افتاده است. در این راستا برخلاف فرآیندی که بهطور معمول در دورههای پیشین انتقال قدرت رخ میداد، این بار تغییرات و دگرگونیها به جایگزینی افراد و تقسیم مناصب سیاسی و امنیتی منحصر نشده و انتظار تحولات عمیقتر و گستردهتری بهلحاظ شکلی و ساختاری در این نهادها وجود دارد. بخش عمده این موضوع نیز به زدودن میراث فاجعهباری بازمیگردد که از دوران ریاستجمهوری ترامپ باقی مانده و منجر به آسیبها و مشکلات جدی در اغلب نهادهای ایالات متحده شده است. با درنظر گرفتن عملکرد و نحوه برخورد ترامپ در برابر سازمانها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، بدون تردید آنها را میتوان در صدر فهرست این آسیب دیدگان قرار داد. این همان نکتهای است که ازسوی تحلیلگر نشریه اکونومیست مورد توجه قرار گرفته و او را به واکاوی وضعیت نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده ترغیب کرده است: «در چهارسال گذشته وی آژانسهای اطلاعاتی را با نازیها مقایسه کرده و اطلاعاتی را که او را رنجانده به زباله انداخته و چاپلوسهای بیکیفیت را جایگزین افراد حرفهای ساخته است.» اما نکته مهم دیگر این است که تحلیلگر اکونومیست تنها به پیامدها و آثار دوران ریاستجمهوری ترامپ بر سازمانهای امنیتی اکتفا نکرده و به برخی مشکلات و چالشهای بنیادی این سازمانها هم توجه نشان داده است: «حکومت بایدن نیاز به واکاوی این صدمه (ترامپ) دارد، در شرایطی که باید نسبت به تهدیدهای ایجادشده ازطریق مجموعه نهادهای امنیتی که اغلب به شیوههای منسوخ وابسته شدهاند نیز پاسخگو باشد.»
ترامپ؛ غده سرطانی جامعه اطلاعاتی آمریکا
تحلیلگر نشریه اکونومیست مطلب خود را با این جمله از سناتور «آنگوس کینگ» از افراد مورد نظر بایدن برای تصدی ریاست اطلاعات ملی آغاز میکند: «کل کار جامعه اطلاعاتی این است که در جستوجوی واقعیت باشد و واقعیت را بگوید... و اینکه اطلاعات مطلقا ساده و بیپیرایهای را بدون نگرانی از آنچه رهبران تمایل به شنیدن آن دارند، فراهم کند.» نویسنده اکونومیست تاکید دارد که بیشتر روسایجمهور آمریکا برای چنین استقلالی ارزش قائل بودهاند، اما دونالد ترامپ کمترین اهمیت را برای این مساله قائل است. دو نفر آخر از چهار نفری که مدیریت نهاد اطلاعات ملی DNI (نهادی که پس از حادثه یازدهم سپتامبر به پا شد تا روند به اشتراکگذاری اطلاعات در میان 17 نهاد اطلاعاتی را ارتقا ببخشد) را در دوران ترامپ برعهده داشتند، یکی سفیر سابق و دیگری نماینده سه دوره کنگره بود که هر دو از تجربه اطلاعاتی بسیار کمی برخوردار بودند. براساس نظر «رابرت کاردیلو» یکی از مدیران ارشد پیشین آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا DIA، این افراد بله قربانگوهایی بودند که تضمین میکردند جامعه اطلاعاتی مشکلی برای ترامپ به وجود نمیآورد. دقیقا همین رویکرد موجب شده تا «داگ وایس» معاون پیشین آژانس اطلاعات دفاعی ترامپ را معادل یک سرطان در دستگاه اطلاعاتی ارزیابی کند؛ سرطانی که به روحیه آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده صدمه زد و دشمنان این کشور را جسورتر کرد.
مقالهنویس اکونومیست معتقد است که بایدن گامهای امیدوارکنندهای را برای از بین بردن این وضعیت برداشته است. در همین راستا بایدن تاکید کرده که از «مقامات امنیت ملی میخواهند آنچه را که نیاز به دانستن آن دارد به او بگویند، نه آنچه را که دوست دارد بداند.» علاوهبر این او در 24 نوامبر نامزدی فردی همچون آوریل هاینس را برای تصدی سازمان اطلاعات ملی DNI اعلام کرد؛ شخصی که سوابق اطلاعاتی و امنیتی مشخصی در دوران اوباما دارد و در عینحال متعهد شده که درصورت قرار گرفتن در این سمت، صرفا واقعیت را دراختیار ساختار قدرت قرار دهد. آنگونه که «مارک وارنر» رهبر دموکرات در کمیته اطلاعات سنا میگوید اولویت هاینس بازسازی روحیه و بازتایید مفهومی است که تحلیلگران آن را گفتن واقعیت حتی اگر مواضع دولت نباشد، نامیدهاند.
صدمه ترامپ به روابط اطلاعاتی آمریکا و متحدانش
درحالیکه نویسنده اکونومیست برخی ابعاد داخلی صدمات ترامپ به نهادهای اطلاعاتی را برشمرده است، بر این موضوع هم پافشاری دارد که میزان خسارت اقدامات ترامپ در روابط اطلاعاتی ایالات متحده با جهان خارج و بهویژه متحدان اطلاعاتیاش، بسیار پیچیدهتر از صدمات داخلی بوده است. در شرایطی که همرسانیها و همکاریهای اطلاعاتی میان کشورهای پنج چشم (آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند) در دوران ترامپ همچنان تداوم داشته است، آژانسهای اطلاعاتی غیرآمریکایی گاهی اوقات بیشتر از حد معمول درمورد اطلاعاتی که باید در اختیار کاخ سفید قرار دهند، مراقبت به خرج دادهاند. درواقع آنها نگران بودند که با اطلاعاتشان درمعرض خشم و کجخلقی رئیسجمهور آمریکا قرار گیرند. برخی هم از این موضوع هراس داشتند که اطلاعات ارسالی مخالف دیدگاههای کاخ سفید، درنتیجه ملاحظات سیاسی ترامپ دچار تغییر و دگرگونی شود. بیاحتیاطی ترامپ درقبال اطلاعات طبقهبندی شده، مانند همان اتفاقی که در اوایل دوران ریاستجمهوریاش و در جریان ملاقات با وزیر خارجه روسیه رخ داد، مشکل دیگری بود که امکان جذب منابع اطلاعاتی را برای آمریکا دشوارتر از قبل میساخت. «رابرت کاردیلو» میگوید که وی در واکنش به نگرانی متحدان ایالات متحده، با چنین جملاتی به آنها آرامش میداده است: «من این شرایط را درک میکنم، من میدانم در سرخط خبرها چه چیزی وجود دارد و شما در روی صفحه توئیتر چه میبینید؛ اما ما هنوز اینجا هستیم، هنوز کنترل این روابط را در اختیار داریم.» در ادامه تحلیلگر اکونومیست این موضوع را یادآوری میکند که افراد حرفهای و باتجربهای که بایدن در تیم امنیت ملی خود جمع کرده، ممکن است این شرایط عصبی را تا حدی آرامتر سازند، اما بازسازی اعتبار آمریکا در ثبات و مراقبت از منابع اطلاعاتیاش بیش از این کلمات و عبارات و طولانیتر از چندماه زمان نیاز خواهد داشت.
سازمانهای اطلاعاتی نیازمند تحول در اهداف و برنامهها
اما همه مشکلات و دشواریهای پیشروی سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی به ترامپ و عملکرد وی محدود نمیشود. بر این اساس مقالهنویس اکونومیست از تغییرات و دگرگونیها در اهداف و برنامههای این نهادها سخن بهمیان میآورد. بعد از دو دهه تمرکز بیامان روی مبارزه با تروریسم، آژانسهای اطلاعاتی منابع و توجهشان را بهسمت قدرتهای بزرگ رقیب و در راس آنها در چین تغییر میدهند. این موضوع نیازمند تغییر در مهارتها و ظرفیتهایی است که پیش از این در رویارویی نظامی با جهادگرایان بهکار گرفته شده بود. مارک وارنر در کمیته اطلاعات سنا وضعیت را اینگونه تشریح میکند: «مساله فقط این نیست که چه کسی بهترین موشک یا زیردریایی را در اختیار دارد؛ مساله این است که چه کسی کنترل شبکه 5جی را به دست خواهد گرفت؟ ضوابط و مقررات اخلاقی و حقوقی درباره هوش مصنوعی چگونه خواهد بود؟درحالیکه ما تقریبا درقبال این مسائل غافل و بیتوجه بودهایم، چین همه تلاش و توجهش را به تربیت مهندسانی در این حوزهها معطوف کرده بود. »
سازمانهای اطلاعاتی و معضل رسانههای جمعی و اجتماعی
درنهایت و بهرغم تمامی مشکلات مطرح شده تاکنون سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده با معضل دیگری هم مواجه هستند که تا حد زیادی با مشکلات فعلی بنگاههای رسانهای همپوشانی دارد. اخبار و اطلاعات از صفحات کاغذی بهسوی اینترنت حرکت کردهاند و خوانندگان نیازی ندارند تا منتظر باشند تا یک تکه کاغذ دانستههایی از قبیل نتایج مسابقات ورزشی یا پیشبینی آب و هوای روز بعد را در اختیار آنها قرار دهد. «کارمن کاردینا» مدیر ارشد اطلاعاتی سازمان سیا در همین زمینه میگوید: «70 سال قبل و زمانی که سازمانهای اطلاعاتی شکل گرفتند، جمعآوری و تحلیل دادههای محرمانه بهترین راهحل فهم جهان تلقی میشد. اما امروز بیشتر اطلاعاتی را که مهر محرمانه روی آن خورده است میتوانم در هر جای دیگری پیدا کنم.» یک مامور مخفی در کرملین نیز در این مورد معتقد است که منابع باز اطلاعاتی، از تصاویر ماهوارهای تجاری تا شبکههای اجتماعی، نمیتوانند جایگزینی برای اغلب منابع سنتی و مقدس اطلاعاتی تلقی شوند، اما آنها بصیرت و شناختی بهدور از قید و بندهای طبقهبندی محرمانه را دراختیار همگان قرار میدهند. نسل جدید مقامات و قانونگذاران در جهان مورد انتظارشان یعنی جهانی که در آن پاسخهایی برای تقاضایشان وجود داشته باشد، رشد کردهاند و این همان نکته ایی است که «زاچری تایسون» مقام سابق اطلاعاتی درپنتاگون به آن اشاره دارد: «برای استفاده از دادههای جامعه اطلاعاتی نیاز نیست، آنها به جایی بروند که چهار طبقه پایینتر و داخل زیر زمین باشد و به سیستم محرمانه ایی با چهار پسورد مختلف ورود پیدا کنند تا درنهایت پاسخ سادهای را دریافت کنند که شما میتوانید معادل نزدیک آن را با یک جستوجوی ساده در گوگل به دست آورید.»