به گزارش «فرهیختگان»، نگاهی به تاریخچه صنعت چرم در ایران نشان میدهد که هنرمندان و طراحان ایرانی، از گذشتههای دور تاکنون با تولید محصولات ارزشمندی از چرم طبیعی مانند کیف، کفش، کمربند، دستکش، پوشاک و بسیاری از محصولات دیگر توانستهاند ذوق و قریحه هنری خود را به خدمت گرفته و جان تازهای به چرم ببخشند. صنعت چرم به گفته فعالان این صنعت یکی از پرسودترین و جذابترین صنایعی است که توسعه آن ارزش افزوده زیادی به دنبال دارد. فارغ از نقاط ضعف و چالشهایی که بر این صنعت حاکم است، حقیقتا ایران جزء کشورهای مطرح در حوزه تولید چرم و محصولات چرمی محسوب میشود و تولیدکنندگان مطرحی توانستهاند برندهای ایرانی شناختهشدهای را تولید و با وجود مشکلات و محدودیتهای موجود به سایر کشورها صادر کنند. اما ظرفیتهای موجود در این صنعت بهقدری زیاد است که درصورت بهرهبرداری درست از آن میتوان صنعت چرم را جایگزین اقتصاد نفتی کشور کرد و سالانه از محل صادرات محصولات چرمی برای کشور ارزآوری ایجاد کرد. اما به گفته کارشناسان این حوزه، ایران فاقد تکنولوژی تولید چرم مرغوب است و همین امر موجب شده سهم ایران در صنعت جهانی چرم چندان چشمگیر نباشد. البته ناگفته نماند که در یک دهه اخیر و به لطف گسترش زیستبوم فناوری و رشد شرکتهای فناور و دانشبنیان، ارتقای صنعت چرم مورد هدف قرار گرفته است اما همچنان نمیتوان ادعا کرد تکنولوژی بهطور کامل در این صنعت رسوخ کرده و چالشهای صنعت چرم را برطرف کرده است. در این میان تحریمها و شیوع ویروس کرونا نیز مزید بر علت شده و در بخش صادرات، با کاهش تقاضا همراه بوده است. هرچند این اتفاق ناشی از کاهش تجارت جهانی است اما بههرحال و با وجود توانمندیهایی که در صنعت چرم ایران وجود دارد نمیتوان ادعا کرد جایگاه ایران در میان کشورهای صاحبنام این حوزه، جایگاه قابل قبولی است.
خامفروشی نتیجه نبود فناوری
یکی از چالشهای اصلی صنعت چرم خامفروشی است. پوست پس از آنکه از مو یا پشم زدوده شد با اسید و نمک آغشته میشود که به این پوست سالامبور گفته میشود. سالامبور طی فرآیندهایی با افزودن برخی مواد شیمیایی و اعمال برخی تغییرات، تبدیل به چرم میشود. چرم بهدستآمده دارای ارزش افزوده بسیار زیادی است. محدودیت امکانات فنی و نبود فناوری روز سبب شده تا بخشی از پوست و چرم کشور به صورت خام صادرات شود و پس از دباغی و انجام فرآیندهای مختلف روی آن دوباره با شکلی فانتزی و با قیمت چند برابر به کشور بازگردد. طبیعی است که با خامفروشی چرم ضمن از دست دادن سرمایههای ملی برای کشورهای دیگر فرصتهای شغلی فراوانی ایجاد میشود و درعوض هنرمندان و صنعتگران داخلی که سالهای زیادی در تولید محصولات چرمی تجربه کسب کردهاند از ارزش افزوده حاصل از چرم دباغی شده محروم میمانند.
صنعتگران حوزه چرم معتقدند پوست گوسفند ایرانی بیشترین محمولههای چرم خام صادراتی را تشکیل میدهد و پس از آنکه به کشورهای ترکیه، ایتالیا، بنگلادش، هند و سایر کشورها صادر شد، به شکل چرم آماده به کشور فروخته میشود. در این میان حضور رقبای قدرتمند در بازارهای جهانی روزبهروز حضور ایران در این بازار را کمرنگتر میکند. رئیس انجمن تخصصی صنایع همگن نساجی، پوشاک و چرم بارها تاکید کرده است دلیل صادرات بخش قابل توجهی از چرم خام مرغوب کشور با قیمت نازل نبود برنامه مناسب برای استفاده از ماشینآلات پیشرفته در صنعت چرم است. درصورتیکه به گفته وی اگر ذوق و هنر ایرانی سوار بر فناوری روز شود با محصولاتی بسیار ارزشمند میتوان به بازارهای جهانی وارد شد. اما متاسفانه نبود ماشینآلات و تجهیزات نوین استفاده بهینه از ظرفیت تولید محصولات چرمی را بهشدت کاهش داده است.
کاهش تولید چرم
آمار منتشرشده از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت نشان میدهد که 6 ماه نخست سال جاری، از بین ۲۸ کالای منتخب صنعتی، تولید ۱۷ کالا بین یک تا حدود 3/229 درصد افزایش داشته و تولید 11 کالا کاهش یافته است که بیشترین کاهش مربوط به تولید چرم بوده است که در 6 ماهه اول امسال با کاهش 3/19 درصدی مواجه شده و تولید آن از ۲۱ میلیون و ۳۰۰ هزار فوت مربع در 6 ماه اول سال ۱۳۹۸ به ۱۷ میلیون و ۲۰۰ هزار فوت مربع در مدت مشابه امسال رسیده است. همچنین طبق اعلام گمرک ایران بیش از ۷ میلیون دلار محصولات چرمی در مدت مذکور از کشور صادر شده است که از این میزان، ۳ میلیون و ٩٢٨ هزار و ٧٩۵ دلار پوست خام حیوان و یک میلیون و ٧٢۴ هزار و ٢٣٢ دلار پوست مرطوب و نمکزده(سالامبور) بوده است. همانطور که گفته شد یکی از دلایل کاهش تولید چرم در کشور بهویژه در 6 ماه نخست سال جاری شیوع ویروس کرونا و کاهش تقاضا بوده است. اما آمارها نشان میدهد که در سالهای گذشته نیز فعالان این صنعت شرایط مناسبی برای تولید چرم نداشتهاند و همواره نبود فناوری و تکنولوژی را بزرگترین خلأ موجود در این صنعت دانستهاند.
تولید چرم صرفه اقتصادی ندارد
افشین شادیمهر، استاد دانشگاه و فعال صنعت چرم در گفتوگو با «فرهیختگان» با اشاره به چالشهای موجود در صنعت چرم، دلایل عدم ورود فناوری به این صنعت را تشریح کرده و میگوید: «تبدیل پوست به چرم نیاز به تکنولوژی، فناوری و مواد خاصی دارد که درحال حاضر امکان تامین آن در کشور وجود ندارد. چراکه تکنولوژی تولید برخی از مواد تنها در اختیار چند کشور است که تامین آن به دلیل تحریمها امکانپذیر نیست و واردات این مواد باید از طریق کشور ثالثی انجام شود که هزینهبر است. همچنین ابزارآلات فرآوری چرم، ابزاری تخصصی است و تامین آن برای صنعتگر، صرفه اقتصادی ندارد. لذا بسیاری از صنعتگران ترجیح میدهند پوست را برای فرآوری و تبدیل به چرم به کشورهای دیگر صادر کنند. با این وجود، اینگونه نیست که فعالان و صنعتگران چرم در ایران، نسبت به تکنولوژی و دانش فرآوری چرم ناآگاه باشند، اما از آنجایی که چالشها و مشکلات این صنعت بسیار زیاد است، خامفروشی بهترین راهکار برای صنعتگران محسوب میشود.»
به گفته وی بهرغم تمامی مشکلات موجود اما درحال حاضر، صنعتگران موفقی در این صنعت فعالیت و بخشی از چرم مورد نیاز صنعت هواپیماسازی، خودروسازی و برخی از بخشهای صنایع دفاعی را تامین میکنند.
جای خالی فناوری در صنعت چرم
پیوند صنعت و دانشگاه یکی از موضوعات مهمی است که سالها مورد تاکید مسئولان بوده و کارشناسان نیز رشد صنعت را منوط به پیوند آن با دانشگاه میدانند. با توسعه زیستبوم فناوری و افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان و فناور، این ذهنیت ایجاد میشود که صنعت چرم با تمام چالشهایی که از آن رنج میبرد، میتواند به کمک دانش و علم نخبگان و متخصصان کشور، مشکلات این صنعت را حلوفصل کند. درواقع این سوال مطرح است که چرا از فناوری و تکنولوژی زیستبوم فناوری در جهت بهبود وضعیت صنعت چرم استفاده نمیشود و چرا تاکنون صنعت چرم همانند سایر صنایع، نتوانسته با دانشگاه پیوند خورده و از دستاوردهای علمی دانشگاه استفاده کند.
شادیمهر در پاسخ به این سوال میگوید: «خوشبختانه دانشفنی و علم لازم برای بهبود وضعیت صنعت چرم در کشور وجود دارد، اما چند نکته مهم موجب شده تا از دانش موجود بهخوبی استفاده نشود. صنعت چرم یک صنعت سخت، حرفهای و سرمایهبر است. از طرف دیگر چرم یک صنعت سنتی و با قدمت بسیار زیاد است که صاحبان امروزه آن، سالهای سال از عمر، توان، سرمایه و تخصص خود را صرف این صنعت کردهاند. جالب است بدانید که بسیاری از این افراد تحصیلات دانشگاهی تا مقاطع دکتری دارند، اما همین افراد روزانه، همپا و دوشادوش کارگران کارگاه یا کارخانه چرمسازی، چکمه و لباس کار پوشیده و در میان پسابها و بوی نامطبوعی که در فضا پیچیده کار میکنند. شاید برای یک فرد عادی یا حتی یک فارغالتحصیل دانشگاهی که سالها مشغول به تحصیل در کلاسهای دانشگاه بوده، تحمل فضای کارگاه یا کارخانه چرمسازی بسیار مشکل باشد. بوی نامطبوع پوست، مواد شیمیایی و بوی مشمئزکننده لعاب چرم، ماندن و کارکردن در فضای کارخانه را سخت میکند، لذا هر فردی نمیتواند چنین وضعیتی را تحمل کند. این درحالی است که برای ورود به صنعت چرم و ارائه نوآوری و دانش فنی، پشتمیزنشینی و تحقیقات آزمایشگاهی کافی نیست. بلکه محقق، دانشجو، نخبه و هر فرد تحصیلکرده برای آنکه بتواند آموختههای خود را به صنعت چرم تزریق کند، باید همانند یک کارگر ساده در محیط کارخانه کار کند.»
به گفته وی هیچ صنعتگری حاضر نیست سرمایه خود را که طی سالها آزمون و خطا به دست آورده بهراحتی دراختیار دانشجو یا نخبهای قرار دهد که قرار است برای نخستین بار دانش خود را در این صنعت محک بزند. صنعت چرم یک صنعت پردرآمد است؛ صنعتی که گردش مالی آن تا دهها میلیارد تومان نیز برآورد میشود. دستگاهها و تجهیزاتی که در این صنعت مورد استفاده قرار میگیرد نیز بسیار تخصصی و گرانقیمت است که درصورت کوچکترین بیاحتیاطی یا اشتباه ممکن است، به چرم آسیب رسانده یا از کار بیفتد. بنابراین افرادی که درحال حاضر در این صنعت مشغول به کار هستند عموما مجموعهای از افراد متخصص هستند که آزمون و خطاهای متعددی را پشتسر گذاشتهاند.
نبود سرمایه، مانع ورود دانشبنیانها به صنعت چرم
شادیمهر معتقد است آنچه اکنون بهعنوان شرکتهای فناور یا دانشبنیان صنعت چرم شناخته میشود، شرکتهایی هستند که در حوزه تولید مواد پاککننده چرم یا انواع واکسها فعالیت میکنند که نمونه آن بهکارگیری فناوری نانو در ساخت برخی پاککنندههاست.
وی میافزاید: «یکی از دلایل مهم عدم ورود شرکتهای دانشبنیان و فناور به حوزه چرم سرمایهبر بودن این صنعت است. سرمایهای که با بودجه و تسهیلات دولتی تامین نمیشود. حتی درصورتیکه چند شرکت دانشبنیان تصمیم به راهاندازی یک کارگاه تولید چرم با تکیه بر دانش فنی خود داشته باشند، باز هم ریسک سرمایهگذاری در این صنعت زیاد است. به همین دلیل است که معتقدم، تحصیلکردگان و دانشآموختگان پیش از هر اقدامی باید در محیط کارگاه و کارخانه چرمسازی حضور داشته باشند و پابهپای کارگران ساده کار کنند. من به همه فارغالتحصیلان دانشگاهی که علاقهمند به ورود به صنعت چرم و ارائه ایدههای نو و جدید هستند توصیه میکنم که علم آنها در این صنعت، در جریان عمل نمایان میشود. باید بدانند که هیچ صنعتگری حاضر نیست از علم یک نخبه یا یک متخصص دانشگاهی در جهت بهبود تولیدات خود استفاده کند مگر آنکه علم او را در جریان فعالیت در کنار سایر کارگران و فعالان این صنعت سنجیده باشد.»
وی تاکید میکند: «برای ورود به این صنعت پیش از هر چیز باید فرهنگسازی شود. یعنی این فرهنگ در میان دانشجویان نهادینه شود که با برخورداری از مدرک دکتری و حتی بیشتر، برای شروع کار، هیچ تفاوتی با یک کارگر ساده ندارند. باید بدانند که همانطور که یک دانشجو برای گرفتن مدرک تحصیلی و کسب علم و دانش، سالها تلاش کرده است، یک کارخانهدار هم سالها برای رسیدن به نقطه درآمدزایی، تلاش کرده و سرمایه خود را صرف کرده است. فعالان صنعت چرم، چرم را مقدس میدانند و فرآوری آن را فعالیتی پرزحمت و حساس قلمداد میکنند. بدیهی است که صنعتگران هرگز منکر نوآوری و پیشرفت نیستند و از ایدهها و طرحهای نو نیز در جهت بهبود فعالیت خود استقبال میکنند، اما از تحصیلکردگان انتظار دارند که بهجای پشت میزنشینی و کار اداری، لباس کار پوشیده و در محیط کارگاه کار کنند. شک نکنید که اگر بهدرستی وارد صنعت چرم شوید، درآمد خوبی از این صنعت خواهید داشت.»
فرهنگسازی باید از دانشگاه شروع شود
به گفته وی «در تمام شهرهای دنیا ازجمله استانبول، ایتالیا، برزیل، هند و بسیاری از کشورهای دیگر نیز تمام کارگرانی که در کارگاهها یا کارخانهها مشغول به کارند، دارای مدارک تحصیلی بالا هستند. این افراد عموما پس از چندین سال فعالیت کارگری و اعتمادسازی، رفتهرفته ایدهها و خلاقیتهای خود را ارائه میدهند. اعتماد ایجاد شده باعث میشود که صنعتگر و صاحب کارخانه، از نوآوری ارائهشده استقبال کند و از آن در بهبود کیفیت محصولات خود بهره ببرد. معتقدم این فرهنگ باید در دانشگاه به دانشجو آموخته شود. درحالیکه اکنون دانشجویان میخواهند ره صد ساله را یکشبه طی کنند، بنابراین هیچگاه اعتمادی میان صنعتگر و دانشجو شکل نمیگیرد که از آن در جهت پیوند صنعت و دانشگاه استفاده شود.»
* نویسنده: زهرا فریدزادگان، روزنامهنگار