به گزارش «فرهیختگان»، رسالت اصلی فیلمهای مستند را میتوان آگاهیبخشی جامعه درباره یک موضوع مشخص دانست، اگرچه ممکن است مستندهای خوشساخت و دارای سناریوی جذاب علاوهبر تحقق هدف اصلی این قالب -یعنی آگاهیبخشی مخاطب و ارائه اطلاعات به جامعه هدف- سرگرمیبخش نیز بوده و بسیاری از مخاطبان با این هدف به تماشای آن بپردازند اما رسالت اصلی این قالب همان آگاهیبخشی، آموزش و مواردی از این قبیل است و موضوع سرگرمکنندگی را میتوان اولویتهای بعدی این قالب دانست. در نقطه مقابل فیلم مستند، فیلم داستانی قرار دارد که شاید بتوان اولین رسالت یا هدف این قالب را جذب مخاطب و سرگرمی آن دانست. در این میان نیز ممکن است برخی ژانرهای سینمایی بهخصوص ژانر تاریخی یا علمی و... بتوانند علاوهبر ایجاد جذابیت و سرگرمی برای مخاطب نقش آموزش یا آگاهیبخشی مخاطب در قالب روایت داستانی از یک رخداد تاریخی یا موضوع علمی و... داشته باشند، بهعنوان نمونه میتوان به سریالها و فیلمهای سینمایی تاریخی درباره شخصیتهای تاریخی، مذهبی، علمی و... بهعنوان فیلمهای سرگرمکنندهای که موجب آگاهی مخاطب درباره یک موضوع مشخص میشوند، اشاره کرد. آموزشهایی که حتی میتواند بر اثر تکرار در میانمدت و بلندمدت تبدیل به یک باور برای مخاطبان شود. بااینحال شکی نیست که افزایش آگاهی شهروندان از یک موضوع مشخص را میتوان رسالت اصلی تمام مستندهای ساختهشده دانست. برای همین است که سینما و مجموعههای تصویری را میتوان ابزاری قدرتمند برای دولتهای مختلف در راستای آموزش غیرمستقیم یک موضوع به مخاطبان خود دانست. در اقتصادی که مرتب از وجود ظرفیتهای بالای مغفولمانده در آن سخن گفته میشود و به لحاظ جغرافیایی با 15 کشور همجوار خود دارای مرز مشترک زمینی یا دریایی است و از طرفی بزرگترین مشکل آن طی دو دهه اخیر عدم تحقق اشتغال کامل و نرخ بالای بیکاری در آن است، شاید توسعه مشاغل خرد، خوداشتغالی و راهاندازی بنگاههای اقتصادی کوچک و... را میتوان یکی از مهمترین موضوعات کشور دانست.
طبیعتا بسیاری از افراد هستند که بهرغم وجود توانمندی برای راهاندازی یک شغل از اطلاعات کافی برخوردار نبوده و از نحوه آغاز بهکار فعالیتهای اقتصادی -که بهصورت بالقوه امکان ورود به آن را دارند-اطلاع ندارند، چه بسیارند کارآفرینانی که گاها ورودشان به آن حوزه برحسب یک اتفاق یا آشنایی با فرد یا گروهی بوده است. موضوعی که نهتنها مسیر زندگی این افراد را تغییر داده بلکه توانسته در نحوه و کیفیت زندگی یک تا هزاران فرد دیگر نیز تاثیرگذار باشد. ساخت مجموعههای مستند همانطور که از نام آن پیداست، مملو از تصاویر مستند و فکتهایی است که طبیعتا توان اقناع مخاطبان خود را دارد. در شرایط فعلی اقتصاد ایران در کنار فعالیتها و اقدامات کلانی چون رفع موانع کسبوکار، حذف قوانین دستوپاگیر و زائد یا اصلاح قوانین در راستای تسهیل فعالیتهای اقتصادی از قوای سهگانه، ساخت مستندهایی با موضوع معرفی کارآفرینهای موفق، نحوه آغاز و انجام فعالیتهای تولیدی از سوی افراد، آگاهیبخشی جامعه از روند شکلگیری یک فعالیت اقتصادی و... میتواند تا حد قابلتوجهی در فرآیند معرفی، نحوه ایجاد، شناخت موانع و الزامات، آشنایی با نیاز بازار کشورهای همسایه و... برای کارآفرینان و تولیدکنندگان بالقوه یک ضرورت به شمار آید. هدف از تولید این قبیل مجموعهها در گام اول باید آگاهیبخشی جامعه هدف باشد. ضمن اینکه در شرایطی که بخش قابلتوجهی از جوانان بدون شغل کشور بهواسطه تحصیلات دانشگاهی در حوزههای مشخص، دارای تخصص بوده اما نحوه ورود و انجام فعالیت اقتصادی را نمیدانند، این گروه از افراد میتوانند مخاطبان واقعی این قبیل مستندها باشند، گروهی که طبیعتا بهواسطه هرم سنی جوان جامعه ایرانی شامل بخش قابلتوجهی از جامعه ایران میشود.
با توجه به تحریمهای ظالمانه غرب علیه اقتصاد ایران موضوع کسبوکارهای کوچک حتی صادرات کوچک تحتعنوان صادرات چمدانی و... از طریق مرزهای مشترک ایران با کشورهای همسایه میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد، تحقق این موضوع نیازمند این است که تمرکز دولتمردان از فعالیتهای کلان و سرمایهبر اقتصادی مانند تولید فولاد یا سیمان و... -که صادرات آن بهصورت کلان و قابل ردیابی است- بهسمت فعالیتهای خرد و تولید کالاهای موردنیاز کشورهای همجوار سوق پیدا کند، چراکه عملا صادرات این کالاها قابل ردیابی نبوده و بهواسطه خرد بودن حجم صادرات امکان انتقال ارز آن به داخل کشور -بدون نیاز به وجود سیستم پولی و بانکی- مقدور است. ضمن اینکه این موضوع میتواند بسیاری از ظرفیتها و قابلیتهای موجود در کشور را شکوفا کند. برای نمونه در دهه ۳۰ و دوران دولت دکتر مصدق، بیشتر عامه مردم بهدلیل تحریم فروش نفت ایران در دولت مصدق تبدیل به صادرکننده شدند، یعنی این ظرفیت برای مردمی که نسبت به ظرفیتهای خود ناآگاه بودند، ایجاد شد که میتوان آن را از موهبات تحریم نفت ایران در آن مقطع دانست، بهنحویکه دوره 28 ماهه نخستوزیری دکتر مصدق را میتوان به لحاظ اقتصادی دورهای درخشان در تاریخ معاصر ایران دانست، چراکه این دوران را میتوان تنها دوره در 60 سال گذشته دانست که تراز بازرگانی ایران بهمعنای واقعی مثبت شده و بخش کشاورزی بهعنوان بخش پیشران اقتصاد ایران مطرح بوده است. البته در آن زمان بهدلیل عدم گسترش شهرنشینی و محدودیت کسبوکارها در کنار محدود بودن تجارت با کشورهای همسایه و بافت روستایی کشور، حرکت در این مسیر به آموزش چندانی نیاز نداشت اما بیشک در شرایط فعلی و با توجه به گسترش فعالیتهای اقتصادی ساخت مجموعههای مستند در حوزه آگاهیبخشی و معرفی کسبوکارهای اقتصادی میتواند بهعنوان یک ضرورت مطرح باشد.
وقتی اسناد تاریخی دهه 30 را بررسی میکنیم، متوجه میشویم ناامیدی دولت وقت از صادرات نفت و درآمدهای آن باعث میشود تعادلی میان صادرات غیرنفتی و واردات ایجاد شود، بهنوعیکه براساس مستندات تاریخی در آن مقطع از سُم گاو تا مدفوع سگ و پوست پیاز از کشور صادر شده است. کالاهایی که عملا در حد زباله و دورریز بوده اما ارزش صادراتی داشتهاند و زمانی که کشور با محدودیت مواجه شده، این ارزش هویدا شده است. چنانچه در مدفوع سگ آنزیم بسیار قدرتمند و گرانقیمتی تحتعنوان آنزیم لیپازی وجود دارد یا در درون سم گاو پروتئینهایی است که مصرف دارویی دارند. در این مدل اقتصادی موازنه بین صادرات و واردات یا تعادل در تراز بازرگانی بسیار مطرح بوده است، یعنی میزان واردات کشور باید متناسب با صادرات آن باشد. در آن مقطع زمانی که از حیث تحریم مقداری خرید نفت با شرایط فعلی دارای شباهت است، به نظر میرسد افزایش صادرات خرد یکی از راههای اساسی برای تامین نیازهای کشور بود. در این راستا و با توجه به افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی و گسترش فضاهای رسانهای امروز بهترین کار برای آموزش یا آگاهیبخشی افراد برای حرکت بهسمت کارآفرینی، حرکت بهسمت تولید کالاهایی است که میتواند منجر به افزایش صادرات و ارزآوری شود.
ضمن اینکه در اغلب کشورهای توسعهیافته در عرصه تصویر، مستند واسطهای میان حاکمیت و مردم است. اگر توجه درستی به این مدیوم شده و به آن بها دهند، میتواند واگرایی میان حاکمیت و مردم را به همگرایی تبدیل کند اما متاسفانه در شرایط کشور ما قالب مستند آنگونه که باید جدی گرفته نشده است.
* نویسنده: میثم مهرپور، روزنامهنگار