سرعت بخشیدن به توسعه برنامه هسته‌ای، اهرم فشار مناسب برای تحقق مطالبات بر زمین مانده ایران است
«طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» توسط مجلس شورای اسلامی می‌تواند یک پاسخ قاطع، فوری و بازدارنده معطوف به ناکام گذاشتن اهداف دشمن باشد. سرعت بخشیدن به توسعه برنامه هسته‌ای، اهرم فشار مناسبی مقابل دولت‌های غربی برای تحقق مطالبات بر زمین مانده ایران خواهد بود.
  • ۱۳۹۹-۰۹-۱۵ - ۰۸:۳۳
  • 00
سرعت بخشیدن به توسعه برنامه هسته‌ای، اهرم فشار مناسب برای تحقق مطالبات بر زمین مانده ایران است
برجام، ترور، انتقام
برجام، ترور، انتقام

به گزارش «فرهیختگان»، درباره اهداف و پیامدهای ترور شهید فخری‌زاده و واکنش‌های جمهوری اسلامی ایران به این ترور هدفمند طی یک‌هفته پس از این حادثه تلخ، تحلیل‌های مختلفی نوشته شده است. نگارنده تلاش می‌کند در ادامه به‌طور مجمل، به واکاوی دلایل و پیامدها به‌‌ویژه ارتباط آن با برجام و واکنش‌های احتمالی به آن بپردازد.

  اهداف ترور

عملیات‌هایی در سطح ترور شهید فخری‌زاده با هماهنگی و طرح‌ریزی چندماهه و گاه چندساله انجام می‌شوند. شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که این ترور نیز همچون ترور چهار دانشمند هسته‌ای در فاصله سال‌های 1388 تا 1390 توسط رژیم‌صهیونیستی که از پنهان‌کاری در این رابطه نیز ابایی ندارد، انجام شده است. این عملیات با نقطه‌زنی دقیق و حساب‌شده درصدد ایجاد آبشار تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم و غلبه آشفتگی بر آماج تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر و عموم جامعه ایرانی در ابعاد اطلاعاتی-امنیتی و سپس سیاسی-اجتماعی است.

ترور اخیر در اتمسفری رخ داد که بارزترین مشخصه آن تهدید، تحریم و توطئه مستمر علیه جمهوری اسلامی ایران از جانب آمریکا و ائتلاف معیوب غربی-عبری-عربی آن است. آرایشی خطرناک در چند هفته منتهی به این ترور شکل گرفت که برخی از عناصر آن عبارت است از: حملات مکرر رژیم‌صهیونیستی به سوریه که گاهی با آسیب به نیروها و تجهیزات ایران همراه بود، خارج ساختن بخشی از نظامیان آمریکایی از مناطق درگیر در منطقه به‌جهت کاهش آسیب‌پذیری آنها، اعزام تفنگداران انگلیسی به عربستان به‌اسم حفاظت از تاسیسات نفتی، سفرهای نامتعارف وزیر امور خارجه و سرپرست تازه منصوب‌شده پنتاگون به منطقه، ارسال هواپیماهای B52 و ناوگروه نیمیتز به غرب آسیا. یکشنبه، دوم آذرماه نیز جلسه سه‌جانبه نتانیاهو، پمپئو و بن‌سلمان در شهر جدید نئوم در شمال‌غرب عربستان برگزار شد. نتانیاهو را در این سفر یوسی کوهن، رئیس سازمان تروریستی موساد همراهی می‌کرد. اقدامات متهورانه و حمایت‌های بی‌حساب ترامپ از رژیم‌صهیونیستی و نتانیاهو همچون انتقال سفارت آمریکا به قدس شریف، بخشش خیالی جولان اشغالی به این رژیم، طرح بحث معامله قرن و اجرای صلح بین برخی پادشاهان عربی با رژیم‌صهیونیستی و از همه مهم‌تر خروج از برجام و پیشبرد کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران و ترور سردار سلیمانی، همگی باعث شد باور باخت او به بایدن دموکرات به کابوسی برای صهیونیست‌ها و سعودی‌ها تبدیل شده و جلسه برای هماهنگی اقدامات پیش‌دستانه و عجولانه برگزار شود.

صهیونیست‌ها این باور را به هم‌پیمانان خود القا کرده‌اند که ایران در مسیر ساخت بمب هسته‌ای است و باید این نیروی توفنده‌ ناهمسو با صهیونیسم بین‌الملل را با هر ابزاری متوقف کرد؛ از فشار اقتصادی معطوف به شورش‌گری و مذاکره و برجام گرفته تا ترور و آدم‌کشی. غافل از اینکه هیچ ابزاری به‌طور مستقل (به‌ویژه با عدم همراهی تحریف‌گران) نتوانسته است ضربه کاری به اقتصاد و معیشت کشور و در این مورد به توسعه و پیشرفت دانش هسته‌ای و دفاعی جمهوری اسلامی ایران وارد کند. این دانش امروزه قائم به فرد نبوده و صدها شاگرد در راه این شهید راهرو هستند.  

از روزی که معلوم شد بایدن برنده انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 آمریکاست ائتلاف صهیونیستی عِده و عُده‌ها را با تحلیل وارد کردن ایران به نزاعی ناخواسته با هدف انسداد مسیر مذاکرات محتمل تهران-واشنگتن، با اقدامی پیش‌دستانه و سنگ‌اندازی برای جلوگیری از شکل‌گیری روند بهبود روابط دوجانبه در فرصت کمتر از دوماه باقی‌مانده تا ژانویه 2021 به‌کار گرفت.

رژیم‌صهیونیستی خودسرانه به این ترور اقدام نکرده است. تصمیم این ترور نه تصمیمی مستقل توسط این رژیم، بلکه خروجی کمیته‌های مشترک اطلاعاتی آمریکا و هم‌پیمانانش ازجمله رژیم‌صهیونیستی و مرتجعان منطقه همچون رژیم سعودی و احتمالا آگاهی متاخر امارات، با هدایت عملیاتی موساد و با عاملیت گروهک منافقین بود. تعلیق صدور ویزا و ورود اتباع 13 کشور ازجمله ایران به امارات در روز چهارشنبه 5 آذر، دقیقا دو روز قبل از حادثه ترور می‌تواند شاهدی بر اطلاع امارات و برای پیشگیری از اقدامات احتمالی ایران پس از ترور شهید فخری‌زاده و از بیم هدف قرار دادن اسرائیلی‌هایی باشد که اخیرا در امارات جولان می‌دهند. امارات بعد از عادی‌سازی روابطش با رژیم‌صهیونیستی در مظان همکاری‌های امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران است. در این ترور یک نوع تقسیم کار صورت گرفته است که هرکدام از اعضای این ائتلاف به ایفای نقش خود، پیش و پس از حادثه پرداختند.

 محتمل‌ترین سناریویی که براساس آن، تصمیم بر ترور دانشمند ایرانی اتخاذ شد آن است که این اقدام باعث واکنش سخت جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم‌صهیونیستی یا آمریکایی‌های حاضر در منطقه خواهد شد و در ادامه، تداوم این منازعه بایدن را مجبور خواهد کرد که فکر بازگشت به برجام را فراموش کرده و مسیر کارزار فشار حداکثری ترامپ در همنوایی با نتانیاهو را ادامه دهد. فهم مشترک ما و کمترین دلیل‌یابی برای این ترور همین توضیح است اما پیشنهادهای برخی جناح‌های درون نظام برای واکنش جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن سرچشمه ترجیحات و علقه‌های سیاسی با نگاه به رویدادهای آینده متفاوت است.

صهیونیست‌ها با توجه به ادراکی که از سوابق پاسخ‌های (نه‌چندان بازدارنده) پیشین ایران به اقدامات مشابه این ترور  دارند، به‌ویژه پاسخ‌هایی که علنی شده‌اند و همچنین با اطمینانی که از حمایت مطلق دو جناح محافظه‌کار و دموکرات از رژیم‌صهیونیستی دارند، به عدم آسیب جدی از اقدام ایران علیه خود امیدوارند. تحلیل آنها این است که ایران کنونی از نظر اقتصادی در فشار زیادی بوده و توانایی بسیج‌گری را از دست داده و در این موقعیت توانایی پاسخی قوی از ترس ورود به جنگی مستمر را نخواهد داشت. 21نوامبر 2020 تایمزاسرائیل نوشت: «آمریکا و اسرائیل برای یک رشته عملیات علیه ایران در هفته‌های باقی‌مانده از دولت ترامپ برنامه‌ریزی کرده‌اند و بخش هسته‌ای ایران هدف اصلی است و ایران هم پاسخی نخواهد داد.» همچنین مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) روز شنبه هشتم آذر در توئیتی نوشت: «هنوز دوماه تا ریاست‌جمهوری بایدن باقی ‌مانده است. زمان زیادی است تا آمریکا و اسرائیل خسارت شدیدی بر رژیم ایران تحمیل و برای دولت بایدن اهرم ایجاد کرد.»

دولت عمیق (Deep State) در آمریکا، در برخورد با مسائل سیاست جهانی، در اینکه چه فردی و از کدام حزب رئیس‌جمهور آمریکا باشد تفاوتی قائل نمی‌شود. آنها دهه‌هاست که همگرایی کامل با صهیونیست‌ها دارند، بلکه باید گفت این صهیونیسم است که مسائل را در آمریکا مدیریت می‌کند. دولت آمریکا بدون توجه به نظر افکارعمومی داخلی و بین‌الملل و معیارهای حقوق بشر ادعایی و صرفا با نگاه به منافع خود حمایت مطلقی از رژیم‌صهیونیستی به عمل آورده و آن ‌را عملا ایالت پنجاه‌ویکم خود می‌داند. کلیت نظام آمریکا پشت این ترور قرار دارد و اگر در انتهای سال پایانی دولت ترامپ دست به کارهای خطرناک از قبیل اتفاق اخیر می‌زنند برای آن است که آن را به‌نام ترامپ و به‌کام صهیونیسم و دولت عمیق در آمریکا و بایدن تمام کرده تا بتوانند پیامدهای ناخواسته آن‌ را کنترل کنند.

تعمیق شکاف‌های سیاسی در ایران، نمایاندن ایران به‌مثابه کشوری ضعیف و ضربه‌پذیر، عدم تامین امنیت در ایران حتی برای نخبگانش، تحریک برای ورود به یک رویارویی نظامی و تضعیف چندجانبه سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران، همگی از اهداف این ترور سوای حذف فیزیکی دانشمندی برجسته هستند.  

  واکنش‌ها و لزوم تغییر محاسبه دشمن

در لزوم پاسخ‌دهی به این جنایت هیچ ایرانی وطن‌دوست و باشرفی تردید روا نمی‌دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام خود از دست‌اندرکاران خواستند عاملان و آمران شهادت شهید فخری‌زاده را مجازات کنند و راه ایشان را ادامه دهند. رئیس‌جمهور نیز گفت این ترور بی‌پاسخ نخواهد ماند و انتقام خون شهید فخری‌زاده از عوامل آن در زمان مناسب حق دولت ایران است. فرمانده‌کل سپاه، سردار سلامی نیز ضمن تاکید بر پاسخ‌دهی به این جنایت گفت ایران خود درباره زمان و نحوه اجرای اقدامات انتقامی تصمیم خواهد گرفت.

مواضع کشورها درباره این ترور و جنایت آشکار می‌تواند به‌نوعی کاشف از حقیقت نگاه آنها و معیار صدق ادعای همسویی آنها با ما یا معیارهای پذیرفته‌شده حقوق بشری باشد. پس از اعلام این حادثه در ساعت 14 روز جمعه هفتم آذر 99 همگان انگشت اتهام را به سمت رژیم‌صهیونیستی گرفتند؛ اتهامی که نیاز به دلایل قوی نداشت و خود صهیونیست‌ها نیز از شواهد و قرائن عامل‌بودن‌شان تبری نجسته و اظهار شادمانی و رضایت کردند. آمریکا حمایت ضمنی کرده و آن‌ را محکوم نکرد. سخنگوی اتحادیه اروپا ترور را مجرمانه خواند. آلمان نیز همگان را به حفظ چشم‌انداز برجام دعوت کرد ولی انگلیس همچنان و تاکنون منتظر شواهد مانده است، اما هیچ‌کدام به‌همراه فرانسه آن ‌را محکوم نکردند و همگی ایران را به خویشتن‌داری فراخواندند. اکثر گروه‌های همسو و نیز کشورهای منطقه و حتی امارات و بحرین هم طی بیانیه‌هایی یا تماس با ظریف آن ‌را محکوم کردند. چین و روسیه هم دیرهنگام، شبیه اروپا و نه‌چندان مناسب با سطح روابط با ایران، موضع محکومیت گرفتند. نه شورای امنیت سازمان‌ملل و نه حتی آژانس انرژی اتمی درجهت محکومیت این جنایت اقدامی نکردند. در عوض دبیرکل سازمان‌ملل ضمن محکومیت هر نوع ترور خواهان خویشتن‌داری طرفین و ممانعت از هرگونه اقدام منجر به تنش در منطقه شد. جو بایدن رئیس‌جمهور منتخب آمریکا و تیم او نیز تا امروز سکوت کرده‌اند.

باید بدانیم عدم واکنش متناسب و هم‌تراز یا دیرهنگام می‌تواند مسبب پیامدهای جبران‌ناپذیر امنیتی و دفاعی در آینده نه‌چندان دور شود. عدم پاسخ به این ترور تحت هر تحلیل و عنوانی باشد حتما به‌نفع صهیونیست‌ها و شریکان آمریکایی و سعودی آنهاست و ترجمه‌ای جز پذیرش شکست از دشمن ندارد. بزرگ‌ترین خسارت عدم واکنش، همانا کاهش اعتبار و اعتماد به نظام و انگاره امنیت عمومی ایجادشده در اذهان ملت ایران و تضعیف دستگاه‌های امنیتی کشور است. در اینجا پرستیژ، اعتبار و آبرو و غرور ملی ایران و نیز منافع ملی و حیات ایرانیان نخبه مورد هجمه قرار گرفته است. ابزار واکنش، زمان، هدف و سطح واکنش ایران نیز مهم و مستلزم بررسی است.

در تحلیل پاسخ به این ترور دو تحلیل عمده در کشور شکل گرفته است: اول تحلیل متعلق به طیف طرفدار دولت و اصلاحات است که معتقدند این ترور یک دام است و برای تقابل آمریکا با ایران طراحی شده تا ما را وارد یک نزاع منطقه‌ای کنند، پس ما نباید در دام رژیم‌صهیونیستی افتاده و هیچ واکنش جدی و علنی (دست‌کم در این برهه زمانی دوماهه) داشته باشیم چراکه پاسخ ما عین خواسته نتانیاهو و ترامپ در نابودی برجام با توجه به قول بازگشت بایدن به آن است. اینها می‌گویند پاسخ ما به قوی‌ترین متحد آمریکا در منطقه موضع بایدن را تضعیف و بازگشت او به برجام را با مانع جدی روبه‌رو کرده و شاید هم ناممکن کند.  

دسته دوم، طیف منتقد دولت و مدافعان انقلاب بوده و بر این باورند که ممکن است رژیم‌صهیونیستی با انگیزه‌های برجامی یا هر انگیزه دیگری اقدام به این ترور کرده باشد؛ اما این جنایت‌ها تنها با پاسخ واقعی و بازدارنده تمام خواهند شد وگرنه ما بازهم شاهد ترور شخصیت‌های علمی و دفاعی کشور خواهیم بود. این طیف، احزاب دموکرات و جمهوری‌خواه و جهان غرب را در پشتیبانی از صهیونیست‌ها یکدست می‌بیند، کمااینکه بایدن دموکرات نیز در حمایت از ترور سردار سلیمانی بیانیه صادر کرد و هم‌اکنون نیز با گذشت یک‌هفته‌ پس از ترور دانشمند هسته‌ای ایران، سکوت اختیار کرده است.

تغییر عناصر و قواعد محاسبه تصمیم‌گیران در اردوگاه حریف به‌ویژه در آمریکا و رژیم‌صهیونیستی باید هدف مهم همه اجزای نظام جمهوری اسلامی و نه فقط سازمان‌های امنیتی باشد. مدل دشمن ما انسان اقتصادی محاسبه‌گری است که تنها هزینه-فایده مادی را می‌فهمد. کافی است قواعد محاسبه او را هدف بگیرید و بر آن ایستادگی کنید. عدم تحمیل هزینه متناسب به دشمن برای عقب‌نشینی از چنین اقدامی، مسبب عدم بازدارندگی و تکرار این‌گونه اقدامات جنایت‌بار خواهد بود کمااینکه تاکنون چنین بوده و پس از ترورهای دانشمندان هسته‌ای در فاصله سال‌های 1388 تا 1390 اقدام ایران بازدارندگی لازم را برای عدم تکرار آن اقدامات ایجاد نکرد. حتی بعد از ترور سردار سلیمانی در دی‌ماه 1398 نیز به سیلی نخستین اکتفا شده و در سال 1399 حادثه نطنز و اینک ترور شهید فخری‌زاده رخ داد و ما تاکنون شاهد بازدارندگی مقابل دشمن جری نبوده‌ایم. این درحالی است که هم دوستان و هم دشمنان ما به‌خوبی می‌دانند که توان و ظرفیت مقابله‌ای جمهوری اسلامی ایران با این اقدامات بسیار بیشتر از وضع کنونی بوده و در این میان تنها عزم و اراده پاسخگویی لازم است.

اکنون ادراک دشمن این است که فشارهای حداکثری و اقدامی نظیر این ترورها، روحیه مردم و مسئولان ایران را تضعیف کرده و آنها را در موضع ضعف قرار می‌دهد تا تحت فشار روانی رسانه‌ای بر اجتماع ایرانی و چشم‌بندی فریبکارانه‌ بایدن در ترسیم ادامه فشار، ایران را پای میز مذاکره‌ جامع هسته‌ای-موشکی-منطقه‌ای ببینند. با این نگاه «طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» توسط مجلس شورای اسلامی می‌تواند یک پاسخ قاطع، فوری و بازدارنده معطوف به ناکام گذاشتن اهداف دشمن باشد. سرعت بخشیدن به توسعه برنامه هسته‌ای، اهرم فشار مناسبی مقابل دولت‌های غربی برای تحقق مطالبات بر زمین مانده ایران خواهد بود.

این ترور می‌تواند مسئولان مربوطه را به شناخت آسیب‌ها و خلأهای سیستم اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی و طبعا رفع آنها رهنمون شود. در مطالبه واکنش انتقامی نباید خدمات فراموش‌نشدنی نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی زیرسوال برود چراکه این کار خواسته دشمن و سبب تضعیف این نیروهای خدوم و تکمله عملیات تروریستی اخیر خواهد بود.

 * نویسنده: مسعود نادری، دانشجوی دکتری مطالعات منطقه‌ای
مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰