درباره مستندی کـه جشنواره حقیقت آن را ندید
برای من سوژه مطالعاتی دیانی و مشتاقی حالا یک روی واضح‌تر دارد آیا بیجه از صداوسیما پخش می‌شود یا به‌مثابه نگاه ساده‌انگارانه گفته می‌شود بیجه که اعدام شد و تمام!
  • ۱۳۹۹-۰۹-۱۲ - ۰۸:۳۰
  • 00
درباره مستندی کـه جشنواره حقیقت آن را ندید
علیه ساختار «بیجه‌پـرور»
علیه ساختار «بیجه‌پـرور»

به گزارش «فرهیختگان»،  آخرین ساخته میکائیل دیانی بیشتر از مستندهای قبلی‌اش سینمایی است. در عین اینکه تحلیل دارد، روایت دارد و در عین تلاش برای رسیدن به عمق محتوا، حفظ ریتم دارد و به فرم نگاه می‌کند. آنچه نیاز این مستند بود تا در عین گفتن خیلی از حرف‌ها و نشان دادن عمق فاجعه گاهی با تصاویر ساده و فرار از نشان دادن جزئیات، بازسازی وقایع را مخاطب در ذهن خودش تکمیل کند.   مستند بیجه یک بازخوانی صرف از یک جنایت نیست؛ یک جمله ناقصی است که می‌توان جای خالی‌اش را به جای بیجه و پاکدشت هر شهری قرار داد.  یک هشدار کلی درباره یک ساختار هولناک؛ ساختار نشنیدن‌ها و نگفتن‌ها. جنایت اصلی که در آن هم عنصر عدم‌آموزش را می‌بینی، هم عنصر تبعیض را می‌بینی، هم ناکارآمدی را می‌بینی، هم فقر فکری را می‌بینی و هم فقر مالی را. بیجه مستند هولناکی است نه به‌خاطر آنچه کارگردان با نشان دادن بازسازی‌ها و مکان‌های خوف‌انگیز و روایت تکان‌دهنده نشان می‌دهد؛ آنجایی ماجرا ترسناک‌تر و البته قلاب کارگردان برای همراهی ذهن مخاطب بیشتر گیر می‌کند که می‌توانی بیجه را امروز تصور کنی، در ذهنت این ماجرا را با ابتلای نزدیکان خودت به چنین مصیبتی بسط بدهی. بیجه در ذهن تو تمام نمی‌شود چون می‌دانی هنوز حاشیه‌ها مملو از بسترهایی برای جنایت هستند و بالاتر از آن هنوز آموزش برای بسیاری از پیشگیری‌ها از جنایت در ایران ما تابو است. هنوز برای دستگیری پسرک متجاوز به دختران دانشجو، توئیتر میدان‌دار است و صداوسیما به‌مثابه بزرگ‌ترین رسانه کشور به جای پرداخت، سرپوش می‌گذارد. کنش منفی صداوسیما در نگفتن اتفاقات اینچنینی، شده الگوی سکوت خانواده‌ها. چقدر تلخ. بیجه روایت یک جز‌ برای هشدار به کل هست. نه‌فقط کودک‏آزاری و قتل، هرآنچه باید گفته شود و گفته نمی‌شود، هرآنچه باید ضعف را پذیرفتنی‌تر می‌کرد و متاسفانه فرافکنی شد‌.

همه آنچه در نگفتن‌ها سال‌هاست مسکوت مانده است و بیجه‌ها و کیوان امام‌هایی که در پی حیای اشتباه و سکوت نجابت‌گونه خانواده راه را برای پرورش‌شان و مصونیت‌شان باز گذاشته است.  بیجه بازگشایی یک جنایت از ابعاد مختلف است اگرچه در تولید بیجه‌ها شاید هم‏وزن محیط، خود شخص مقصر باشد اما در پیشگیری از جرم بیجه‌ها محیط پیرامونی بیشترین نقش را دارد. این جمله ترسناک را مرور کنید. «مرد قاتل کودک هشت‌ساله‌ای را به بهانه دیدن تخم کبوتر به خرابه می‌برد. کودک با مرد قاتل همراه می‌شود، به کودک تجاوز می‌شود، کودک به قتل می‌رسد، خانواده مقتول به کلانتری مراجعه می‌کنند. کلانتری امکانات ندارد.  اکثرا ماشین گشت‌زنی ندارند، گزارش می‌شود: حتما کودک‌تان فرار کرده.» خیلی از خانواده‌ها به دلیل مهاجر بودن جرات شکایت ندارند. فرماندهی در جلسه شورای تامین به این موضوع اشاره نمی‌کند، در این سیکل مریض؛ تعداد قربانیان روزبه‌روز افزایش پیدا می‌کند.  حالا این ساختار فربه کم‌تحرک تابوپسند ساکت‏گر را دوباره تحلیل کنیم. کودک با آموزش صحیح می‌توانست نرود، خرابه‌ها می‌توانستند با تدبیر شهرداری تخریب شوند و بستر جرم شکل نگیرد، پلیس می‌توانست دقیق‌تر به مساله ورود کند، خانواده‌های مهاجر می‌توانستند نسبت به حقوق خود آگاه‌تر باشند و فرماندهی می‌توانست نسبت به موضوع حساس‌تر باشد، هر‌کدام از این مسائل می‌توانست یک یا دو قتل را کمتر کند.

می‌خواهم به تبعیت از مستند آقای دیانی صریح بگویم آقایان می‌دانید میزان تجاوز به زن‌های متاهل و دختران چقدر است؟ یا به تبعیت از فرماندهی کلانتری زمان پاکدشت علاقه‌ای به تجسس ندارید؟ آقایان می‌دانید چقدر از تجاوزها به خاطر حیای اشتباه به تبعیت از بعضی خانواده‌های مقتول ماجرای بیجه گفته نمی‌شود و این بهترین بستر برای متجاوزهاست؟ آقایان آیا می‌دانید هنوز برای بسیاری از خانواده توضیح اعضای خصوصی به بچه‌ها سخت است و ترجیح می‌دهند به تبعیت خانواده‌های مقتول پاکدشتی هیچ اخطاری به بچه‌ها برای در امان ماندن از بیجه‌ها ندهند؟

برای من سوژه مطالعاتی دیانی و مشتاقی حالا یک روی واضح‌تر دارد آیا بیجه از صداوسیما پخش می‌شود یا به‌مثابه نگاه ساده‌انگارانه گفته می‌شود بیجه که اعدام شد و تمام!

 

مهری بهار، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

نه‌تنها واقعیتش را نمی‌پذیریم؛ بعضا آسیب‌های اجتماعی پیرامون کودکان را انکار می‌کنیم!

کودکان حاشیه و آسیب‌هایی که برای آنها به‌وقوع می‌پیوندد، با بحث مستند «بیجه» بیش از پیش جدی شده است. این مستند را برای مهری بهار، جامعه‌شناس و عضو هیات‌علمی دانشگاه تهران به‌نمایش گذاشتیم و پس از آن به گپ و گفت در مورد «مشکلات و مسائل کودکان» پرداختیم. او که بیشتر پژوهش‌هایش درحوزه خانواده، زنان و کودکان است، به مطالعات میدانی اجتماعی وزن بالاتری می‌دهد و معتقد است باید مسائل اجتماعی را از واقعیت‌های موجود در جامعه کسب کرد. از نگاه او اولین مساله در ورود به آسیب‌های کودکان، به‌رسمیت شناختن واقعیت موجود آن است.  (لینک)

 

جمال رشیدی،دانشجوی دکتری برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی معاون برنامه و بودجه معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران

کودکان در سکونتگاه‌های غیررسمی ایران

وضعیت آسیب‌زای این‌گونه محلات موجب می‌شود کودکان بیش از دیگران در معرض آسیب قرار گیرند و انواع تعرضات جنسی و روانی در ارتباط با آنها صورت گیرد. احتمال سوءمصرف مواد مخدر در بین آنان به‌دلیل دسترسی راحت‌تر، بیش از همتایان‌شان درسایر محلات است. فقر شدید در این‌گونه مناطق بعضا موجب می‌شود که کودکان درهمان اوان کودکی، موضوعی برای قاچاق انسان باشند و در سنین بالاتر به کودکان کار تبدیل شوند. (لینک)

 

رضا مشتاقی، نویسنده فیلمنامه مستند «بیجه» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

انگیزه‌ام کمک به شنیدن صدای کودکان حاشیه‌نشین بود

معمولا وقتی از یک اثر جنایی صحبت می‌کنیم، فیلم‌های پلیسی یا صفحه‌ حوادث روزنامه‌ها به ذهن متبادر می‌شود که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارند. درحالی‌که یک پدیده‌ جنایی، به خودی خود یک پدیده‌ اجتماعی است که با هزینه‌ بسیار گزافی شکل گرفته است. ورود ما به ماجرای بیجه از این منظر بود. ما جنایت‌ها را بررسی می‌کنیم اما در خلال این کار سعی کرده‌ایم پا را فراتر بگذاریم و ابعاد اجتماعی این جنایات و ساختارهایی را که وقوع آنها را ممکن می‌کنند نیز مورد بررسی قرار دهیم.  (لینک)

 

یادداشت از رضا شفاخواه، وکیل داوطلب پرونده‏ های کودک‌آزاری

قربانیان خاموش در سکونتگاه‌های فقیرنشین

معمولا آنچه از کودک‌آزاری به ذهن شهروندان عادی متبادر می‌شود، اتفاقی دور و غریب است که به‌طور نادر می‌افتد و کودکانی که در اطراف آنها به سر می‌برند مصون از چنین رخداد ناگواری هستند و این قبیل فجایع عموما در سکونتگاه‌های فقیرنشین رخ می‌دهد. درحالی که باید درنظر گرفت کودک‌آزاری دارای صور گوناگونی است و از همین‌رو اقشار مختلف ممکن است درگیر چنین پدیده شومی شوند.  با این همه آنچه محل بحث این نوشتار است کودک‌آزاری در سکونتگاه‌های فقیرنشین با توجه به شیوع این پدیده در این مناطق است. (لینک)

 

یادداشت از محمدجواد بیژنی، دانشجوی دکتری ارتباطات

از آجر لعابی به سوی آجر فشاری!

 مستند بیجه بسیار دهشتناک است؛ روایتی است دردناک که تنها چند روز یا چند ماه کاملا ذهن شما را درگیر خواهد کرد. اما نکته‌ای که در اهمیت آن وجود دارد و فریادی که به نظر بنده در این مستند زده می‌شود، این است که «نوشدارو بعد از مرگ سهراب نباشیم»!  (لینک)

 

* نویسنده: سجاد بلوکات، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰