یک سوال جدی آن است که آقای کلانتری چه قرابتی بین امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی با آمریکا دیده است که با ادبیاتی مبتذل از لفظ سخیف و زشت «فرزند ناخلف» استفاده کرده است؟ به آقای کلانتری باید گفت که «کار پاکان را قیاس از خود مگیر».
  • ۱۳۹۹-۰۹-۱۱ - ۰۶:۱۷
  • 00
کار پاکان را قیاس از خود مگیر

به گزارش «فرهیختگان»، مهدی بادپا، مدیر بنیاد تبیین اندیشه‌های امام خمینی(ره) در دانشگاه‌ها طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: اخیرا ویدئویی از عیسی کلانتری، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط‌زیست منتشر شد که حاوی اظهارات سخیف، نسنجیده و توهین بی‌سابقه‌ای به حضرت امام خمینی(ره) بود. در این فیلم کوتاه او ابتدا می‌گوید که «خالی‌کردن پشت شاه در خارج از کشور موجب سقوط حکومت پهلوی شد» و سپس در پاسخ به این سوال که «یعنی فکر می‌کنید بین آمریکایی‌ها و امام مذاکره‌ای صورت گرفت؟» ابتدا می‌گوید: «نمی‌دانم، من خبر ندارم»، بعد از کمی مکث، با لبخندی توام با جسارت می‌گوید: «شاید به این صورت بشود راحت گفت که حضرت امام فرزند ناخلفی برای آنها (آمریکایی‌ها) بود! آنها پشت شاه را خالی کردند و از این فرصت هم انقلابی‌ها به رهبری امام حداکثر استفاده را کردند.»

سخنان مطرح‌شده از جانب معاون رئیس‌جمهور، سخنانی سست و بی‌اساس و ادعاهایی واهی است. چرا که هرکسی که کمترین شناختی از امام بزرگوار(ره) داشته باشد، می‌داند که مبارزه بی‌امان با دسیسه‌های آمریکا و عمال داخلی آن، از پیش از سال 1342 تا رحلت امام عظیم الشأن، اساس مبارزات سیاسی ایشان بوده است و امام، آمریکا را به حق «شیطان بزرگ» و تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول که پیروزی بر استبداد داخلی بود، نامیدند و راه و منش و خط امام بر هیچ فرد آزاده و سلیم‌النفسی پوشیده نیست. در اینجا برای آگاهی نسل جوان که روزها و سال‌های مبارزه مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) را با رژیم ستمشاهی ندیده‌اند، در نقد این سخنان موهوم و ادعاهای خلاف به مواردی چند اشاره می‌کنیم:

1  _ اینکه آقای کلانتری خالی کردن پشت شاه توسط آمریکا را موجب سقوط پهلوی می‌داند مطمئنا ناشی از درک نادرست او از تحولات ایران در دوره مبارزاتی مردم و امام راحل از خرداد 42 تا بهمن 57 است. از علل سقوط پهلوی خیانت، وابستگی و سرسپردگی تمام به آمریکا بود نه عدم‌حمایت آمریکا از آن و آمریکایی‌ها در طول سال‌های پس از کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد 32 تا 21 بهمن 57 همواره پشتیبان شاه و حکومت وابسته پهلوی بودند.

2 _  رجوع به سخنرانی‌ها و پیام‌های متعدد امام خمینی(ره) از خرداد 42 تا بهمن 57 نشان از مبارزه ایشان با وابستگی پهلوی به آمریکا دارد. برای نمونه ایشان بارها در دوره‌ای که در نوفل‌لوشاتو حضور داشتند به حمایت‌های کارتر از شاه اشاره کرده و آمریکایی‌ها را مذمت کرده‌ و ادعای حمایت از حقوق بشر آنها را زیرسوال برده‌اند، چراکه با وجود کشتارهای متعدد مردم در چله‌های خونین انقلاب و ازجمله 17 شهریور توسط پهلوی، آمریکا و کارتر از شاه و حکومت او حمایت کامل داشتند.

3 _  آنچه در نشست گوادلوپ اتفاق افتاده که دستمایه سلطنت‌طلب‌ها و ضدانقلابیون برای اتهام‌زنی به نهضت اسلامی ملت مسلمان ایران به رهبری الهی حضرت امام‌خمینی(ره) در طول این سال‌ها شده است، نه یک هم‌فکری برای پایان دادن به حمایت از شاه و حکومت پهلوی و پذیرفتن پایان وابستگی ایران بلکه یک هم‌فکری برای پیدا کردن راه‌حلی جهت انحراف مبارزات انقلابی مردم مسلمان و سرکوب آنان و جلوگیری از وقوع انقلاب بوده است.

4 _  رجوع به خاطرات سفیر وقت آمریکا در ایران و بازخوانی خاطرات هایزر، ژنرال آمریکایی که مسئولیت سرکوب انقلاب و ایجاد هماهنگی بین ارتش و دولت دست‌نشانده بختیار را داشت خود گویای تلاش آمریکایی‌ها تا لحظه آخر است. کشتار خونین هشتم بهمن 57 به دستور هایزر صورت گرفت و درنهایت تصمیم‌گیری و ایجاد هماهنگی و آماده‌سازی مقدمات برای کودتا علیه انقلاب اسلامی با عنوان عملیات کورتاژ توسط شخص هایزر انجام شد که با رهبری الهی و معجزه‌آسای حضرت امام‌خمینی(ره) مبنی‌بر شکستن حکومت نظامی در 21 بهمن با پیام به مردم و حضور مردم انقلابی در خیابان‌ها به شکست انجامید.

5 _  برای باطل دانستن ادعای مبتذل و گزاف آقای کلانتری کافی است تنها به این سخنان حضرت امام خمینی(ره) توجه کنیم. امام راحل در 11 اسفند 1357 فرموده‌اند: «این قدرت خدای تبارک و تعالی است که با عنایات خاص خودش این‌طور کرد که تمام اقشار ملت ما یک زبان شدند؛ تمام اقشار یک مقصد شدند؛ مقصد واحد، شعار واحد. من امیدوار شدم. آن وقت هم که در سختی بودم و هجوم از اطراف بود، تهدیدات از اطراف، از آمریکا بود، از ایران بود و می‌خواستند مانع بشوند از اینکه من بیایم به ایران و آن نقشه‌ها را کشیدند- و بحمدالله آن نقشه‌ها نقش برآب شد- من از آن وقت... اگر مطمئن نشدم خیلی احتمال می‌دادم که مساله، مساله غیرعادی باشد و همین‌طور بود. و لهذا همه این تهدیداتی که شد و توصیه‌هایی که شد- از قِبَل دولت ایران به وسیله دولت فرانسه و آمریکا به وسایل مختلف- اینها همه قوت داد ذهن مرا که اینها توطئه می‌خواهند ببینند. از رفتن من به ایران اینها یک خوفی در دل‌شان هست و رفتن من را می‌خواهند تعویق بیندازند. «زودرس است حالا نروید»! به صورت اینکه می‌خواهند یک- مثلا- نوازشی از ما بکنند، یک مصلحت‌بینی! و من می‌دیدم که دشمن‌ها نمی‌خواهند مصلحت ما را ببینند؛ مصلحت خودشان این است! من این را که فهمیدم عازم شدم به اینکه نه، باید بروم.از رفقای ما هم، از دوستان ما هم توصیه می‌شد که حالا زود است؛ لکن من از اصرار آنها فهمیدم که نه زود نیست، حالا باید رفت! و اینها درصددند که همه قوا را جمع کنند و یک توطئه‌ای است در کار. اینجا هم که من آمدم، باز آقایان- بعضی از آقایان- می‌گفتند کاش مثلا زودتر نمی‌آمدند؛ باز یک مقداری زود بود! ولی من اعتقادم این بود که زود نبود و زود هم نبود. اگر ما اینها را مهلت داده بودیم‌ و یک قدری تعویق انداخته بودیم، شاید تا حال اگر تعویق انداخته بودیم اینها کارهای خودشان را کرده بودند و نقشه‌هایی که باید بکشند پیاده کرده بودند و ما را تا آخر دیگر نمی‌گذاشتند کاری بکنیم.شاید ما را دیگر نمی‌گذاشتند به این حدود بیاییم. لکن من روی همان معنا- از کارهای اینها و از سفارشات اینها- اطمینان پیدا کردم به اینکه مساله‌ای در کار است. رفقا هم که به من می‌گفتند خوب است قدری تعویق بیندازید، می‌گفتم نمی‌شود، برای اینکه اینها دشمن‌های ما هستند که می‌گویند نرو. اگر چنانچه اینها همچو چیزی نمی‌گفتند خوب یک چیزی بود؛ اما اینها دشمن‌های ما هستند که می‌گویند حالا نرو، زودرس است حالا! برای آنها زودرس بود لکن به ما می‌گفتند که حالا رفتن شما زودرس است! از این جهت من آمدم.»

6  _ این اندک از دریای استدلال‌ها و شواهد نقض حرف آقای کلانتری خود گویاست که اظهارات شاذ و گستاخانه ایشان تا چه حد با واقعیت تاریخی مطابقت دارد. در این میان یک سوال جدی آن است که آقای کلانتری چه قرابتی بین امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی با آمریکا دیده است که با ادبیاتی مبتذل از لفظ سخیف و زشت «فرزند ناخلف» استفاده کرده است؟ به آقای کلانتری باید گفت که «کار پاکان را قیاس از خود مگیر». متاسفانه این اظهارات نسنجیده و خلاف واقعیت برای اولین‌بار نیست که از ایشان صادر می‌شود.

7  _ در دولت آقای روحانی چه می‌گذرد که معاون رئیس‌جمهور جرات می‌کند به راحتی چنین عبارات بی‌پایه و توهین‌آمیز و مبتذلی را علیه امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی به کار ببرد و کسی هم برخوردی با او نمی‌کند! باید به آقای کلانتری متذکر شد که واژه «ناخلف» به انقلاب اسلامی ایران نمی‌چسبد. چه رسد به امام و مقتدای شهدا و مردم مسلمان ایران؛ اما عنوان فرزند ناخلف کاملا برازنده خود آقایان است! کسانی که از اول انقلاب بر سر سفره نظام و انقلاب اسلامی نشسته و نان و نمک انقلاب را خورده و سمت‌های کلان اجرایی را اشغال کرده بودند. اگر این تنها خطا و موضع‌گیری آقای کلانتری بود شاید واژه اشتباه و خطای سهوی باورپذیر می‌بود ولی چنین موضع‌گیری عمومی (که مانند سر کوه یخی از افکار و اندیشه‌های اعتقادی و فردی است) از ایشان کم دیده نشده است، چندی پیش وی با ادعای دروغین، نظر خلاف‌واقع دیگری را به امام راحل عظیم‌الشان نسبت داد و گفت: «آقای خاتمی وزیر ارشاد بودند، بنده وزیر کشاورزی کابینه بودم. ایشان از حضرت امام(ره) مستقیما برای خود من در دولت نقل کردند (آقای خاتمی الان زنده است. من این موضوع را چند جای دیگر هم نقل کرده‌ام) آقای خاتمی به بنده گفتند حضرت امام به من دستور دادند که شما چرا از آواز خواندن خانم‌ها استفاده نمی‌کنید؟ به صورت تک‌خوانی نه به صورت گروهی. آقای خاتمی گفتند حضرت امام این جمله را دو بار به بنده فرمودند اما من جرات بیان و اجرای آن را نداشتم.» که البته رئیس دولت اصلاحات در مطلبی اظهارات کلانتری را رد کرد و نوشت: «موضوع از این قرار است که مدیرکل محترم ارشاد یکی از استان‌ها، استفتایی از حضرت امام کرده بود که همخوانی زنان (و شنیدن مردان) حکمش چیست؟ امام نوشتند اگر فسادی بر آن مترتب نباشد اشکالی ندارد. در سوال دوم پرسیده شده بود که تک‌خوانی زنان حکمش چیست؟ فرموده بودند حکم مساله بالا را دارد. نه یک‌بار نه دوبار، ابدا درباره پخش یا عدم‌پخش مطلبی نفرمودند.»

8  _ آقای کلانتری حتی در متنی که اخیرا در توضیح سخنان موهومش منتشر کرده و در آن عذرخواهی نصفه‌نیمه‌ای هم انجام داده، گفته است: «در توضیح عرض می‌کنم اینکه آمریکا و شوروی سابق و حتی اسرائیل، همواره سعی در دخالت و هدایت تحولات مهم دنیا ازجمله انقلاب اسلامی داشته و دارند بر کسی پوشیده نیست؛ منظور من این بود که رهبری حضرت امام(ره) اجازه نداد، آمریکا میوه انقلاب اسلامی را به نفع خود بچیند و همچنان هم تلاش برای ضربه زدن به جسم و روح انقلاب اسلامی و ایران توسط قدرت‌های امروز دنیا و دشمنان ما ادامه دارد.»

می‌بینیم که وی همچنان تصور می‌کند آمریکا قصد داشته میوه انقلاب را به نفع خود بچیند، حال آنکه خاطرات سولیوان سفیر آمریکا در ایران و خاطرات ژنرال هایزر خود گویاست که آمریکا نفعش ماندن پهلوی و حکومت دست‌نشانده‌اش یعنی دولت بختیار بود و اساسا آنها به دنبال سرکوب انقلاب و انقلابیون بودند و کودتای نظامی با عنوان عملیات کورتاژ خود گویای نیت آمریکایی‌هاست و آنها به دنبال خشکاندن درخت انقلاب اسلامی بودند نه چیدن میوه آن.

9  _ خوب است بخشی از خطرات هایزر را مرور کنیم. او در کتاب خاطراتش آورده است: «من برای بررسی این مساله مخفیانه به تهران آمدم که کودتا چگونه میسر است و آیا اصلا به مصلحت است یا نه؟ پس از بررسی‌های بسیار، از واشنگتن دستور رسید که دولتی قوی به رهبری شاهپور بختیار تشکیل شود. در صورتی که این کار شکست بخورد کودتای نظامی انجام خواهد شد.» و در جای دیگر می‌گوید: «به‌نظر من، روش درست این بود که روی سر راهپیمایان تیراندازی هوایی کنند و از گاز اشک‏‌آور استفاده کنند. اگر این روش موثر نبود، لوله تفنگ‌‏ها باید پایین می‌آمد تا شکی باقی نماند که نیروها شوخی ندارند.»
هایزر در ادامه خاطرات خود با اشاره به فرمانبری سران ارتش از این دستور ادامه می‌دهد: «ژنرال قره‏‌باغی فورا با آقای بختیار تماس گرفت و بعد آجودانش را صدا کرد. خیلی سریع به زبان فارسی دستور آتش داد و به‌طرف من برگشت و گفت: همان‌طور که صحبت کرده بودیم، اوضاع دقیقا کنترل خواهد شد… در تماس بعدی به ما خبر دادند… که نیروها طبق دستور ما وارد عمل شدند.» این عبارات به روشنی بیانگر نیت آمریکایی‌هاست که آنها به دنبال خشکاندن درخت انقلاب اسلامی بودند.

10 _ شاید بتوان اذعان کرد اینکه مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم تاکید بر جوانگرایی دارند به دلیل روحیه فرتوت و خسته و خودباختگی برخی از این قبیل مسئولان باشد آنجا که معظم‌له می‌فرمایند: «در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مایوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است... . شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره‌ تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شماست.»

11 _ در پایان لازم به ذکر است که یادآور شویم برخلاف اظهارات آقای کلانتری، امام خمینی(ره) فرزند خلف موسی‌بن‌جعفر(ع) و پیامبر اسلام(ص) بودند، بزرگمردی که توانست با آگاه کردن عموم مردم ایران، حکومت اسلامی را تشکیل دهد و احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) باشد و به راستی او فرزند خلف اسلام ناب محمدی(ص) است. او صدای رسای مستضعفان و رهبر استقلال‌خواهان و آزادی‌خواهان امت اسلامی و جهان امروز است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰