به گزارش «فرهیختگان»، فوت دیهگو مارادونا جهان فوتبال را تحتتاثیر قرار داد و به مهمترین خبر روز دنیای توپ گرد تبدیل شد. حالا همه از ستاره پیشین فوتبال دنیا میگویند و از جای خالیاش که پر نخواهد شد. نویسنده مشهور مارکا که در حوزه فوتبال آرژانتین به یک کارشناس زبده تبدیل شده، پس از مرگ اسطوره به سوالات «فرهیختگان» پاسخ داد و بر بیطرفانه نوشتن و واقعبین بودن در تحلیل زندگی اسطوره تاکید کرد. او در بخش مهمی از سخنانش گفت: «درباره مارادونا باید با چشم خشک مطلب نوشت.» گفتوگوی «فرهیختگان» با خوان کاسترو را در ادامه میخوانید.
درگذشت مارادونا را به یکی از دوستان نزدیک او و خبرنگارانی که میدانم خیلی دوستش دارد تسلیت میگوییم، شما با اینکه خیلی با دیهگو صمیمی بودید بارها از وی انتقاد کردید. واکنش او چگونه بود؟
واکنش یک اسطوره چگونه باید باشد؟ او اتفاقا بارها به من میگفت چون بیپرده نقدش میکنم، فقط در اسپانیا با من مصاحبه میکند، تعجب میکردم، یکبار که مصرف مشروبات الکلی و جریمههای سنگین مصرف مواد مخدر او را در قالب یک گزارش نوشته بودم، برایم یک پیغام فرستاد و من خیلی ناراحت شدم، او همیشه رابطه خوبی با خبرنگاران مردمی داشت و از خبرنگارانی که در خدمت حکومتها بودند، نفرت عجیبی داشت.
در پیغامش به شما چه گفت بود؟
نوشته بود متن تو را خواندم و نیمی از آن دروغ و اشتباه است اما تقصیر شما نیست، دشمنان من اینطور خواستند و موفق شدند. من این همه هم آدم بدی نیستم اما خب حق دارید، اشتباهاتی کردهام که باید تاوانش را بپردازم. امیدوارم مردم مرا ببخشند.
چه ویژگیهایی از مارادونا یک اسطوره ساخت؟
مردمیبودن ساده نیست، خیلی سخت است. او بارها مقابل قدرتهای جهانی ایستاد و مدافع حقوق مردم محروم بود، نه فقط آرژانتین بلکه همه مردم جهان دوستش داشتند. ثروتمند بود اما این را نشان نمیداد، مثل مردم عادی زندگی میکرد و کمکهای نجومی و همیشگی او به خیریهها هرگز رسانهای نشد چون اجازه نمیداد. عاشق فوتبال بود، نه صبر کنید، عاشق بود.
بارها از اشتباهات دیهگو نوشتید، او هم در جریان بود. از آن نکات منفی بگویید.
اکنون سخت است درباره او از بدیهایش بگویم. باید با چشم خشک از دیهگو نوشت، خودش هم همین را دوست داشت. واقعیت این است که مارادونا بارها در زندگی شخصی خود اشتباه کرد، در زندگی ورزشی خود نیز همیشه بهترین نبود، او بهخاطر چاقی مفرط سهبار جراحی کرد و البته چاقی برای او بیماری نبود، اگر رعایت میکرد کار به آنجا نمیکشید. بهخاطر مصرف الکل بارها بستری شد، ریه او مشکل زیادی داشت و متاسفانه در چند کشور دنیا مشکلات اخلاقی هم داشت که البته هیچوقت ثابت نشد اما در شأن اسطوره نبود.
این نکات منفی چقدر از زندگی مارادونا را اشغال میکند؟ منظورم این است که چند درصد از زندگی اسطوره پاک بود؟
سخت میشود عدد گفت، شاید بتوانم بگویم بیش از 70درصد زندگی اسطوره پاک بود و البته از این 30درصد نمادین، بخش مهمی را دشمنان دیهگو رقم زدند. او را به یک میهمانی دعوت میکردند و در آن میهمانی از او فیلم و عکس میگرفتند. او نباید در هر جایی حضور پیدا میکرد. میگفت مردم خواستهاند و باید بروم. بیشتر عکسها و فیلمهای دردسرساز دیهگو هم از همین جمعها بیرون میآمد.
او عاشق آرژانتین بود!
بله، اما چگونه میشود این را توصیف کرد؟ مثلا آیا همانقدر که من عاشق اسپانیا هستم یا همانقدر که شما عاشق ایران هستید؟ نه. دیهگو مشکلی با واژه میهنپرستی نداشت، یکبار به او از وطندوستی گفتم اما بر سرم داد زد و گفت: نه من آرژانتین را میپرستم. فقط دوستش ندارم.
او حرفهای رازآلود زیاد داشت، به شما چیزهایی گفته که هنوز منتشر نکرده باشید؟
درباره مسائل سیاسی بله، بارها با من درددل میکرد و نکاتی را میگفت که برای من عجیب بود اما در آخر مصاحبه تاکید میکرد که هیچکدام از آنها را منتشر نکنم. او همیشه حرفهایی برای گفتن داشت که خبرنگاران را شگفتزده میکرد. شک ندارم با خیلیها مصاحبه کرده و گفته بعد از مرگش منتشر کنند. از او حداقل 6مستند بزرگ و اصلی ساخته شده ولی تاکنون فقط دو مستند از زندگی مارادونا منتشر شده است. درباره مارادونا خیلی چیزها را نمیدانیم.
بالاخره مسی بهتر بود یا مارادونا؟
قابل مقایسه نبودند، مسی راه درستی را در پیش گرفته و بالاخره یک روزی به یک اسطوره تبدیل میشود اما مسی هرگز یکنفره آرژانتین را به قهرمانی نرساند، هرگز برای تیمملی کشورش تلاش تاریخی نکرد، او خودش هم میداند که در مقایسه با عشق دیهگو به آرژانتین، حتی یک شهروند معمولی هم نیست. مسی را دوست دارم چون یک انسان خوب است اما هرگز یک اسطوره نیست.
* نویسنده: بابک سرانیآذر، روزنامهنگار