بین تمام کشورهایی که در پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی شرکت کردند، سودان جایگاه ویژه‌ای دارد
نخستین دلیل اهمیت عادی‌سازی روابط سودان با رژیم‌صهیونیستی را می‌توان در گذشته تاریخی روابط خارطوم با تل‌آویو جست‌وجو کرد. سودان برخلاف کشورهای حاشیه خلیج‌فارس همچون امارات و بحرین، روابط خصمانه‌ای با رژیم‌صهیونیستی داشته است.
  • ۱۳۹۹-۰۹-۰۳ - ۱۰:۳۶
  • 00
بین تمام کشورهایی که در پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی شرکت کردند، سودان جایگاه ویژه‌ای دارد
مزیت‌های خارطوم برای تل‌آویو
مزیت‌های خارطوم برای تل‌آویو

به گزارش «فرهیختگان»، سرانجام پس از امارات و بحرین، سودان نیز برای عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی به مصر و اردن پیوست تا اردوگاه کشورهای عربی دارای صلح با رژیم‌صهیونیستی را به عدد پنج برساند. سودان که برای مدت مدیدی در جبهه مبارزه با رژیم‌صهیونیستی قرار داشت با پاداش خارج‌شدن از فهرست حامیانِ تروریسم و با وجه‌المصالحه کردن آرمان فلسطین، تل‌آویو را مورد پذیرش قرار داد تا دومینوی عادی‌سازی اعراب با رژیم‌صهیونیستی را سرعت بخشد. پروژه عادی‌سازی اعراب با رژیم‌صهیونیستی، بی‌شک یکی از اهداف بنیادی دولت یهود برای کسب مشروعیت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به شمار می‌آید. با این حال علاوه‌بر مساله مشروعیت، هرکدام از کشور‌های عربی به دلیل شرایط و موقعیت خاص تاریخی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی، برای رژیم‌صهیونیستی جایگاه ویژه‌ای دارند. در این بین سودان، سومین کشور بزرگ جهان عرب، به دلایل متعددی همواره برای رژیم‌صهیونیستی حائزاهمیت بوده است و از این‌رو تل‌آویو سعی داشته در طول هفت دهه اخیر با اقدامات خود، چه از طریق به‌کارگیری ابزار نظامی، همچون حمله سال ۲۰۱۲ به کارخانه اسلحه‌سازی یرموک در جنوب خارطوم و چه از طریق ابزارهای غیرنظامی، همچون فشار دیپلماتیکی و حمایت از جنبش‌های استقلال‌طلبانه در جنوب سودان و منطقه دارفور، به اهداف خود در این کشور نائل ‌آید. با این حال آغاز دومینو عادی‌سازی این امکان را برای رژیم‌صهیونیستی فراهم کرده که از طریق آن، منافع توسعه‌طلبانه خود را به‌طور مستقیم و بی‌واسطه در سودان پیگیری کند و نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.

از این‌رو عادی‌سازی روابط سودان با رژیم‌صهیونیستی از چند جهت برای تل‌آویو حائزاهمیت است که در ادامه به‌طور خلاصه به آن اشاره می‌کنیم.

۱  _ نخستین دلیل اهمیت عادی‌سازی روابط سودان با رژیم‌صهیونیستی را می‌توان در گذشته تاریخی روابط خارطوم با تل‌آویو جست‌وجو کرد. سودان برخلاف کشورهای حاشیه خلیج‌فارس همچون امارات و بحرین، روابط خصمانه‌ای با رژیم‌صهیونیستی داشته است؛ به‌طوری که این کشور در طول جنگ ۱۹۴۸ اعراب با رژیم‌صهیونیستی، ارتش خود را برای مبارزه با دولت یهود به جبهه‌های جنگ گسیل کرد و در جریان جنگ شش‌روزه (۱۹۶۷) نیز در کنار اعراب به مقابله با رژیم‌صهیونیستی پرداخت. از سوی دیگر پس از روی کار آمدن عمرالبشیر (۱۹۸۹)، حاکم اسلام‌گرا و اخوانی سودان، مقابله با رژیم‌صهیونیستی و حمایت از آرمان فلسطین، در سیاست خارجی سودان بسیار برجسته شد؛ به‌گونه‌ای که خارطوم به یک کشور محوری و تاثیرگذار در حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطین بخصوص حماس بدل شد. از این‌رو با عنایت به تاریخ پرتنش روابط رژیم‌صهیونیستی با سودان، توافق این دو (برخلاف توافق امارات و بحرین با تل‌آویو) معنای واقعی صلح را نشان می‌دهد که در آن، تل‌آویو می‌تواند همچون مصر، سودان را نیز از لیست کشورهای متخاصم علیه خود حذف کند و وضعیت امنیتی خود را در منطقه بهبود بخشد.

 ۲ _ سودان پس از جنگ ۱۹۶۷ میزبان اجلاس اتحادیه عرب بود. در این اجلاسیه، اعراب تصمیم گرفتند «نه اسرائیل را به رسمیت بشناسند»، «نه با این موجودیت سر میز مذاکره بنشینند» و «نه با تل‌آویو روابط صلح‌آمیز برقرار کنند»، این سه «نه» اعراب به رژیم‌صهیونیستی که در پایتخت سودان اتخاذ شد، از بعد هویتی و نمادی، ارزش خاصی به خارطوم داد؛ اما این توافق صلح، عملا این هویت ضدصهیونیستی اعراب به‌طور عام و سودان به‌طور خاص را به فراموشی سپرد و از بعد معنایی و نمادی ضربه کاری به آرمان فلسطین وارد کرد. در همین خصوص رون‌درمر، (RON DERMER) سفیر رژیم‌صهیونیستی در واشنگتن، در توئیتر خود از توافق سودان با رژیم‌صهیونیستی «از ۳ نه به ۳ بله» یاد کرد۱ و در همین خصوص رافائل ارن، خبرنگار (THE TIMES OF ISRAEL) نیز نوشت: «یک بله گرم از پایتخت معروف به «سه نه» احتمالا تاثیر روانی فوق‌العاده‌ای بر اسرائیلی‌ها خواهد گذاشت. کسانی که قبلا ما را با تلخی رد می‌کردند، سرانجام ما را در آغوش گرفتند.»۲ بنابراین به نظر می‌رسد این صلح، قبح عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی را بیش از پیش بین اعراب فرو خواهد ریخت و بهانه‌های لازم برای پادشاهی‌های عربی به‌منظور مشروعیت‌بخشی به رژیم‌صهیونیستی را فراهم خواهد ساخت. بنابراین از جهت معنایی و هویتی این توافق می‌تواند برای رژیم‌صهیونیستی بسیار ارزشمند و با اهمیت تلقی شود.

۳ _ وجود فرهنگ عمیق ضدصهیونیستی در میان مردم سودان، اشتراکات ایدئولوژیک و فکری رهبران سودان بـا بـرخی گـروه‌های مقاومت در فلسطین، نگاه ضدغربی مردم و بسیاری از مقامات سودانی، وجود فرهنگ تـصوف و نـزدیکی آن بـا تشیع و ضدیت با وهابیت از‌جمله پیشران‌های موثر در حمایت سودان از گروه‌ها و محور مقاومت طـی دو دهـه گـذشته بوده است.۳ از این‌رو سودان برای دهه‌های متمادی روابط دوستانه‌ای با دشمنان رژیم‌صهیونیستی که در راس آنها ایران و گروه‌های مقاومت فلسطین قرار دارند، برقرار کرد. بنابراین سودان بخصوص در دوران ابتدایی حکمرانی عمرالبشیر حمایت‌های همه‌جانبه سیاسی، اقتصادی و نظامی از گروه‌های مقاومت فلسطینی به عمل می‌آورد و به نوعی مهم‌ترین کشور حامی مقاومت فلسطین در قاره سیاه محسوب می‌شد. از سوی دیگر خارطوم به دلیل مواضع ضدغربی و عبری خود، در تمامی ابعاد، روابط بسیار دوستانه‌ای با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرد.

نزدیکی سودان به محور مقاومت موجب شد این کشور، برای رژیم‌صهیونیستی اهمیت بسیاری داشته باشد و در راستای تضعیف سودان و کشاندن خارطوم به صف کشورهای سازشگر از هیچ تلاشی فروگذار نکند. از این‌رو رژیم‌صهیونیستی به کمک آمریکا و متحدان عرب خود، توانست از بعد اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و اجتماعی سودان را تحت‌فشار قرار دهد و این کشور را از محور مقاومت به محور موافقت بکشاند که این هدف نهایتا در سال ۲۰۱۵ میلادی به نتیجه رسید و عملا سودان به ورطه سازش با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی حرکت کرد. در همین خصوص شبکه خبری المنار لبنان در گزارشی از قول مواف فاردی تحلیلگر مسائل نظامی رژیم‌صهیونیستی نوشت: «پیش از این، سودان به مرکزی برای انتقال سلاح از ایران به جنبش حماس تبدیل شده بود و اکنون این کشور مسیر خود را تغییر داده است و از ائتلاف با ایران خارج شده و به دلیل فشارهایی که آمریکا و عربستان به سودان وارد کرده‌اند این کشور به محور دیگری منتقل شده و این خبر خوبی برای تل‌آویو است.»۴ بنابراین با شکل‌گیری دومینوی عادی‌سازی با رژیم‌صهیونیستی، این فرصت برای تل‌آویو فراهم شده است که خارطوم را برای همیشه از صف محور مقاومت خارج کند و با قطع همکاری سودان با دشمنان منطقه‌ای تل‌آویو، امنیت خود را بیش از گذشته تضمین کند و فشارهای وارده بر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت را افزایش دهد.

۴ _ چهارمین دلیل اهمیت سودان برای رژیم‌صهیونیستی، مربوط به ویژگی‌های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی این کشور است. سودان به دلیل قرار گرفتن در شاخ آفریقا، وسعت جغرافیایی پهناور، جمعیت کثیر مسلمان، ذخایر معدنی و فسیلی و درنهایت قرار گرفتن در غرب دریای سرخ، برای قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از اهمیت بسیاری برخوردار است. به همین سبب رژیم‌صهیونیستی با برقراری رابطه دوستانه با خارطوم قادر است از مزیت‌های سودان به نفع خود بهره‌برداری کرده و وزن ژئوپلیتیکی خود را در منطقه افزایش دهد تا از این طریق بتواند در معادلات خاورمیانه دست برتر را داشته باشد.

از بعد جغرافیایی، سودان با قرار گرفتن در شاخ آفریقا و نزدیکی به آفریقای مرکزی برای دولت یهود می‌تواند حائزاهمیت باشد. ایریت باک، رئیس مطالعات آفریقا در دانشگاه تل‌آویو معتقد است وضعیت ژئوپلیتیکی سودان می‌تواند برای اسرائیل بسیار جالب باشد؛۵ چراکه رژیم‌صهیونیستی هم‌اکنون با اکثر کشورهای آفریقایی روابط دیپلماتیک دارد و یک کشور مهم آفریقایی مانند سودان، قادر است نوعی پل ارتباطی بین اعراب و آفریقایی‌ها به شمار‌ آید و نفوذ رژیم‌صهیونیستی در قاره سیاه را افزایش دهد. از سوی دیگر به گفته باراک راوید تحلیلگر سیاسی کانال ۱۰ تلویزیون رژیم‌صهیونیستی، یکی از اهداف عادی‌سازی تل‌آویو با سودان در بخش پروازهای هوایی میان رژیم‌صهیونیستی و کشورهای آمریکای لاتین به‌ویژه برزیل است که با عبور از حریم هوایی سودان به چهار ساعت کاهش می‌یابد و ارتباط تل‌آویو با جنوب آفریقا و آمریکای لاتین را تسهیل می‌کند.

علاوه‌براین از بعد وسعت سرزمینی، سودان سومین کشور بزرگ آفریقا و سومین کشور بزرگ جهان عرب محسوب می‌شود که همین عامل تل‌آویو را قادر می‌سازد از پتانسیل سرزمینی سودان به‌ویژه در بعد اقتصادی استفاده کند. افزون بر این سودان با دارا بودن ۴۳ میلیون نفر جمعیت، یکی از کشورهای پرجمعیت آفریقا به حساب می‌آید که از جهات اقتصادی و بازار مصرف کالاهای صهیونیستی می‌تواند برای تل‌آویو حائزاهمیت باشد. از سوی دیگر حدود نود درصد جمعیت سودان، مسلمان هستند و از این‌رو برقراری روابط با کشورهای دارای اکثریت مسلمان، از یک سو منجر به افزایش مشروعیت رژیم‌صهیونیستی در منطقه و جهان اسلام می‌شود و از سوی دیگر دولت یهود را قادر می‌سازد با برقراری صلح و استفاده از قدرت نرم خود، از بعد فرهنگی و ایدئولوژیکی بر این کشور تاثیر بگذارد و عقاید ضدصهیونیستی را کاهش دهد و مانع از رشد اسلام‌گرایی در آفریقا شود. در همین خصوص تسفی مازال، قائم‌مقام مدیرکل امور آفریقا رژیم‌صهیونیستی ابراز کرد: «چنانچه اسلام در آفریقا بسط و گسترش یابد، رژیم‌صهیونیستی بسیار ضرر خواهد کرد.» علاوه‌بر این افرایم سنیه در کتاب خود تحت‌عنوان «اسرائیل پس از ۲۰۰۰» ابراز می‌کند: «چنانچه منطقه شاخ آفریقا و به‌ویژه ساحل دریای سرخ، تحت نفوذ ایران و سودان درآید، در این صورت منافع استراتژیک اسرائیل به‌شدت تهدید خواهد شد. گسترش نفوذ اسلامگرایان از سودان به کشورهای همجوار، مصر و کشورهای دیگری را با وضعیت خطرناکی روبه‌رو می‌سازد.»۶

 علاوه‌بر ابعاد جمعیتی، سودان دارای منابع معدنی و فسیلی است که اهمیت این کشور را در قاره سیاه دوچندان می‌کند. سودان قبل از تقسیم به دو کشور سودان و سودان جنوبی منابع نفتی بسیاری داشت اما بعد از تقسیم سودان به دو کشور، نفت خارطوم ۷۵ درصد کاهش یافت.۷ با این حال سودان در شرایط فعلی هم دارای منابع نفتی قابل‌ملاحظه‌ای است که تل‌آویو می‌تواند از آن بهره‌مند شود و امنیت انرژی خود را افزایش دهد. به‌علاوه ایجاد ارتباط رژیم‌صهیونیستی با سودان می‌تواند ارتباط سودان جنوبی و رژیم‌صهیونیستی را آسان سازد تا رژیم‌صهیونیستی راحت‌تر از گذشته به منابع ارزشمند نفت در سودان جنوبی دسترسی پیدا کند. از سوی دیگر سودان در منطقه دارفور، دارای غنی‌ترین منابع مس و اورانیوم در جهان است که از این‌رو رژیم‌صهیونیستی با انعقاد صلح بین طرفین می‌تواند از منابع معدنی و فسیلی این کشور حداکثر استفاده را ببرد و قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی خود را افزایش دهد.

نهایتا و شاید مهم‌ترین ویژگی سودان برای رژیم‌صهیونیستی، قرار گرفتن سودان در ساحل غربی دریای سرخ است. دریای سرخ محل تلاقی سه قاره آفریقا، آسیا و اروپاست. علاوه‌بر این، دریای سرخ مهم‌ترین شریان انتقال نفت از خلیج‌فارس به اروپا و آمریکا به حساب می‌آید که همه این موارد ارزش دریای سرخ را در نظام بین‌الملل افزایش می‌دهد. عبدالعزیز شرف‌الدین، نویسنده مشهور سودانی درخصوص اهمیت دریای سرخ برای رژیم‌صهیونیستی می‌نویسد: «دریای سرخ در تفکر امنیتی اسرائیل، جایگاه فوق‌العاده‌ای دارد. اسرائیل می‌تواند از رهگذر سیطره بر دریای سرخ، قدری از غلبه اعراب بکاهد و ضمن حضور در اتیوپی و سودان، کشورهای مصر و عربستان سعودی را تحت‌فشار شدیدی قرار دهد.»۸ از سوی دیگر رژیم‌صهیونیستی با ایجاد رابطه با سودان که 9.8 درصد خط ساحلی دریای سرخ را در اختیار دارد، می‌تواند قدرت بازدارندگی خود را افزایش و شکنندگی فوق‌العاده خود به لحاظ کمبود عمق استراتژیکی را کاهش دهد. به‌علاوه این رژیم با نفوذ در سودان می‌تواند نسبت به شبه‌جزیره عربستان کنترل کاملی داشته باشد و امنیت جنوب اسرائیل را حفظ کند. بنابراین رژیم‌صهیونیستی قادر است با برقراری صلح با خارطوم، با دادن مشوق‌های اقتصادی به این کشور، کنترل بلامنازعی بر دریای سرخ داشته باشد و از این طریق دشمنان و رقیبان منطقه‌ای خود را تحت‌کنترل قرار دهد.

۵-  پنجمین اهمیت سودان برای دولت یهود را می‌توان در مساله آب رود نیل دانست.۹ سودان یکی از کشورهایی است که رود نیل پس از گذاشتن از آن، به مصر و درنهایت دریای مدیترانه می‌ریزد. این مساله از دو جهت برای رژیم‌صهیونیستی حائزاهمیت است. در وهله اول، اسرائیل از زمان تاسیس خود، همواره با معضل کم‌آبی مواجه بوده به‌طوری که رژیم‌صهیونیستی بارها بر سر آب وارد جنگ و کشمکش با کشورهای عربی شده است. از سوی دیگر وجود آب در سرزمین‌های اشغالی نامتوازن است. به‌طوری‌که شمال فلسطین اشغالی دارای آب مناسب و کافی است، درحالی‌که جنوب آن از بی‌آبی شدیدی رنج می‌برد. از این‌رو صهیونیست‌ها برای تامین نیازهای آبی خود به فکر انتقال آب رودخانه نیل از مصر یا سودان به سرزمین‌های اشغالی هستند. بنابراین تل‌آویو می‌تواند با عادی‌سازی روابط خود با سودان به این مهم دست یابد. در این صورت تل‌آویو قادر خواهد بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر امنیتی مشکلات خود را تا حدودی بهبود بخشد و آب کافی برای اشتغالزایی و اسکان مهاجران را فراهم کند. علاوه‌بر مساله آب نیل، رژیم‌صهیونیستی با حضور در سودان و با استفاده از رودخانه نیل، می‌تواند همسایه جنوبی خود، یعنی مصر را با مشکلات عدیده‌ای مواجه سازد و امتیازات بسیاری از قاهره دریافت کند که این موضوع در روابط دوجانبه مصر و رژیم‌صهیونیستی می‌تواند تاثیرگذار باشد.

منابع:
-1 Magid, Jacob and Agencies, 2020, Trump announces Israel-Sudan peace deal, has call with Netanyahu, Sudan leaders, the time of Israel
-2 Ahren, Raphael, 2020, ‘Yes, yes, yes’: Why peace with Khartoum would be true paradigm shift for Israel, the times of Israel
3- قاسمی، مصطفی، 1396، حمایت از مقاومت در سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا و مولفه‌های موثر بر آن، مجله راهبردی جهان اسلام، شماره 72، ص39
4- گودرزی، طاهره، 1398، عادی‌سازی روابط رژیم‌صهیونیستی و سودان؛ اهداف و پیامدها، اندیشکده راهبردی تبیین
-5 Ahren, Raphael, 2020, ‘Yes, yes, yes’: Why peace with Khartoum would be true paradigm shift for Israel, the times of Israel
6- سنیه، افرایم، 1381، اسرائیل پس از 2000، ترجمه عبدالکریک جادری، دوره عالی جنگ؛ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صفحه 132
7- قاسمی، مصطفی، 1396، حمایت از مقاومت در سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا و مولفه‌های موثر بر آن، مجله راهبردی جهان اسلام، شماره 72، ص 40
8- نصری، قدیر، 1393، مدارهای نفوذ و اقدام اسرائیل علیه ایران (مطالعه موردی جمهوری آذربایجان و سودان)، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، شماره 4، پیاپی 60، صفحه 73
9- بیابان پیما، مارال، نقد و بررسی کتاب اسرائیل در سودان، 1393، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای؛ آمریکاشناسی، اسرائیل‌شناسی، سال پانزدهم، شماره دوم، صص 166-165

سرانجام پس از امارات و بحرین، سودان نیز برای عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی به مصر و اردن پیوست تا اردوگاه کشورهای عربی دارای صلح با رژیم‌صهیونیستی را به عدد پنج برساند. سودان که برای مدت مدیدی در جبهه مبارزه با رژیم‌صهیونیستی قرار داشت با پاداش خارج‌شدن از فهرست حامیانِ تروریسم و با وجه‌المصالحه کردن آرمان فلسطین، تل‌آویو را مورد پذیرش قرار داد تا دومینوی عادی‌سازی اعراب با رژیم‌صهیونیستی را سرعت بخشد. پروژه عادی‌سازی اعراب با رژیم‌صهیونیستی، بی‌شک یکی از اهداف بنیادی دولت یهود برای کسب مشروعیت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به شمار می‌آید. با این حال علاوه‌بر مساله مشروعیت، هرکدام از کشور‌های عربی به دلیل شرایط و موقعیت خاص تاریخی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی، برای رژیم‌صهیونیستی جایگاه ویژه‌ای دارند. در این بین سودان، سومین کشور بزرگ جهان عرب، به دلایل متعددی همواره برای رژیم‌صهیونیستی حائزاهمیت بوده است و از این‌رو تل‌آویو سعی داشته در طول هفت دهه اخیر با اقدامات خود، چه از طریق به‌کارگیری ابزار نظامی، همچون حمله سال ۲۰۱۲ به کارخانه اسلحه‌سازی یرموک در جنوب خارطوم و چه از طریق ابزارهای غیرنظامی، همچون فشار دیپلماتیکی و حمایت از جنبش‌های استقلال‌طلبانه در جنوب سودان و منطقه دارفور، به اهداف خود در این کشور نائل ‌آید. با این حال آغاز دومینو عادی‌سازی این امکان را برای رژیم‌صهیونیستی فراهم کرده که از طریق آن، منافع توسعه‌طلبانه خود را به‌طور مستقیم و بی‌واسطه در سودان پیگیری کند و نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
از این‌رو عادی‌سازی روابط سودان با رژیم‌صهیونیستی از چند جهت برای تل‌آویو حائزاهمیت است که در ادامه به‌طور خلاصه به آن اشاره می‌کنیم.
۱  _ نخستین دلیل اهمیت عادی‌سازی روابط سودان با رژیم‌صهیونیستی را می‌توان در گذشته تاریخی روابط خارطوم با تل‌آویو جست‌وجو کرد. سودان برخلاف کشورهای حاشیه خلیج‌فارس همچون امارات و بحرین، روابط خصمانه‌ای با رژیم‌صهیونیستی داشته است؛ به‌طوری که این کشور در طول جنگ ۱۹۴۸ اعراب با رژیم‌صهیونیستی، ارتش خود را برای مبارزه با دولت یهود به جبهه‌های جنگ گسیل کرد و در جریان جنگ شش‌روزه (۱۹۶۷) نیز در کنار اعراب به مقابله با رژیم‌صهیونیستی پرداخت. از سوی دیگر پس از روی کار آمدن عمرالبشیر (۱۹۸۹)، حاکم اسلام‌گرا و اخوانی سودان، مقابله با رژیم‌صهیونیستی و حمایت از آرمان فلسطین، در سیاست خارجی سودان بسیار برجسته شد؛ به‌گونه‌ای که خارطوم به یک کشور محوری و تاثیرگذار در حمایت از گروه‌های مقاومت فلسطین بخصوص حماس بدل شد. از این‌رو با عنایت به تاریخ پرتنش روابط رژیم‌صهیونیستی با سودان، توافق این دو (برخلاف توافق امارات و بحرین با تل‌آویو) معنای واقعی صلح را نشان می‌دهد که در آن، تل‌آویو می‌تواند همچون مصر، سودان را نیز از لیست کشورهای متخاصم علیه خود حذف کند و وضعیت امنیتی خود را در منطقه بهبود بخشد.
 ۲ _ سودان پس از جنگ ۱۹۶۷ میزبان اجلاس اتحادیه عرب بود. در این اجلاسیه، اعراب تصمیم گرفتند «نه اسرائیل را به رسمیت بشناسند»، «نه با این موجودیت سر میز مذاکره بنشینند» و «نه با تل‌آویو روابط صلح‌آمیز برقرار کنند»، این سه «نه» اعراب به رژیم‌صهیونیستی که در پایتخت سودان اتخاذ شد، از بعد هویتی و نمادی، ارزش خاصی به خارطوم داد؛ اما این توافق صلح، عملا این هویت ضدصهیونیستی اعراب به‌طور عام و سودان به‌طور خاص را به فراموشی سپرد و از بعد معنایی و نمادی ضربه کاری به آرمان فلسطین وارد کرد. در همین خصوص رون‌درمر، (RON DERMER) سفیر رژیم‌صهیونیستی در واشنگتن، در توئیتر خود از توافق سودان با رژیم‌صهیونیستی «از ۳ نه به ۳ بله» یاد کرد۱ و در همین خصوص رافائل ارن، خبرنگار (THE TIMES OF ISRAEL) نیز نوشت: «یک بله گرم از پایتخت معروف به «سه نه» احتمالا تاثیر روانی فوق‌العاده‌ای بر اسرائیلی‌ها خواهد گذاشت. کسانی که قبلا ما را با تلخی رد می‌کردند، سرانجام ما را در آغوش گرفتند.»۲ بنابراین به نظر می‌رسد این صلح، قبح عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی را بیش از پیش بین اعراب فرو خواهد ریخت و بهانه‌های لازم برای پادشاهی‌های عربی به‌منظور مشروعیت‌بخشی به رژیم‌صهیونیستی را فراهم خواهد ساخت. بنابراین از جهت معنایی و هویتی این توافق می‌تواند برای رژیم‌صهیونیستی بسیار ارزشمند و با اهمیت تلقی شود.
۳ _ وجود فرهنگ عمیق ضدصهیونیستی در میان مردم سودان، اشتراکات ایدئولوژیک و فکری رهبران سودان بـا بـرخی گـروه‌های مقاومت در فلسطین، نگاه ضدغربی مردم و بسیاری از مقامات سودانی، وجود فرهنگ تـصوف و نـزدیکی آن بـا تشیع و ضدیت با وهابیت از‌جمله پیشران‌های موثر در حمایت سودان از گروه‌ها و محور مقاومت طـی دو دهـه گـذشته بوده است.۳ از این‌رو سودان برای دهه‌های متمادی روابط دوستانه‌ای با دشمنان رژیم‌صهیونیستی که در راس آنها ایران و گروه‌های مقاومت فلسطین قرار دارند، برقرار کرد. بنابراین سودان بخصوص در دوران ابتدایی حکمرانی عمرالبشیر حمایت‌های همه‌جانبه سیاسی، اقتصادی و نظامی از گروه‌های مقاومت فلسطینی به عمل می‌آورد و به نوعی مهم‌ترین کشور حامی مقاومت فلسطین در قاره سیاه محسوب می‌شد. از سوی دیگر خارطوم به دلیل مواضع ضدغربی و عبری خود، در تمامی ابعاد، روابط بسیار دوستانه‌ای با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرد.
نزدیکی سودان به محور مقاومت موجب شد این کشور، برای رژیم‌صهیونیستی اهمیت بسیاری داشته باشد و در راستای تضعیف سودان و کشاندن خارطوم به صف کشورهای سازشگر از هیچ تلاشی فروگذار نکند. از این‌رو رژیم‌صهیونیستی به کمک آمریکا و متحدان عرب خود، توانست از بعد اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و اجتماعی سودان را تحت‌فشار قرار دهد و این کشور را از محور مقاومت به محور موافقت بکشاند که این هدف نهایتا در سال ۲۰۱۵ میلادی به نتیجه رسید و عملا سودان به ورطه سازش با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی حرکت کرد. در همین خصوص شبکه خبری المنار لبنان در گزارشی از قول مواف فاردی تحلیلگر مسائل نظامی رژیم‌صهیونیستی نوشت: «پیش از این، سودان به مرکزی برای انتقال سلاح از ایران به جنبش حماس تبدیل شده بود و اکنون این کشور مسیر خود را تغییر داده است و از ائتلاف با ایران خارج شده و به دلیل فشارهایی که آمریکا و عربستان به سودان وارد کرده‌اند این کشور به محور دیگری منتقل شده و این خبر خوبی برای تل‌آویو است.»۴ بنابراین با شکل‌گیری دومینوی عادی‌سازی با رژیم‌صهیونیستی، این فرصت برای تل‌آویو فراهم شده است که خارطوم را برای همیشه از صف محور مقاومت خارج کند و با قطع همکاری سودان با دشمنان منطقه‌ای تل‌آویو، امنیت خود را بیش از گذشته تضمین کند و فشارهای وارده بر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت را افزایش دهد.
۴ _ چهارمین دلیل اهمیت سودان برای رژیم‌صهیونیستی، مربوط به ویژگی‌های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی این کشور است. سودان به دلیل قرار گرفتن در شاخ آفریقا، وسعت جغرافیایی پهناور، جمعیت کثیر مسلمان، ذخایر معدنی و فسیلی و درنهایت قرار گرفتن در غرب دریای سرخ، برای قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از اهمیت بسیاری برخوردار است. به همین سبب رژیم‌صهیونیستی با برقراری رابطه دوستانه با خارطوم قادر است از مزیت‌های سودان به نفع خود بهره‌برداری کرده و وزن ژئوپلیتیکی خود را در منطقه افزایش دهد تا از این طریق بتواند در معادلات خاورمیانه دست برتر را داشته باشد.
از بعد جغرافیایی، سودان با قرار گرفتن در شاخ آفریقا و نزدیکی به آفریقای مرکزی برای دولت یهود می‌تواند حائزاهمیت باشد. ایریت باک، رئیس مطالعات آفریقا در دانشگاه تل‌آویو معتقد است وضعیت ژئوپلیتیکی سودان می‌تواند برای اسرائیل بسیار جالب باشد؛۵ چراکه رژیم‌صهیونیستی هم‌اکنون با اکثر کشورهای آفریقایی روابط دیپلماتیک دارد و یک کشور مهم آفریقایی مانند سودان، قادر است نوعی پل ارتباطی بین اعراب و آفریقایی‌ها به شمار‌ آید و نفوذ رژیم‌صهیونیستی در قاره سیاه را افزایش دهد. از سوی دیگر به گفته باراک راوید تحلیلگر سیاسی کانال ۱۰ تلویزیون رژیم‌صهیونیستی، یکی از اهداف عادی‌سازی تل‌آویو با سودان در بخش پروازهای هوایی میان رژیم‌صهیونیستی و کشورهای آمریکای لاتین به‌ویژه برزیل است که با عبور از حریم هوایی سودان به چهار ساعت کاهش می‌یابد و ارتباط تل‌آویو با جنوب آفریقا و آمریکای لاتین را تسهیل می‌کند.
علاوه‌براین از بعد وسعت سرزمینی، سودان سومین کشور بزرگ آفریقا و سومین کشور بزرگ جهان عرب محسوب می‌شود که همین عامل تل‌آویو را قادر می‌سازد از پتانسیل سرزمینی سودان به‌ویژه در بعد اقتصادی استفاده کند. افزون بر این سودان با دارا بودن ۴۳ میلیون نفر جمعیت، یکی از کشورهای پرجمعیت آفریقا به حساب می‌آید که از جهات اقتصادی و بازار مصرف کالاهای صهیونیستی می‌تواند برای تل‌آویو حائزاهمیت باشد. از سوی دیگر حدود نود درصد جمعیت سودان، مسلمان هستند و از این‌رو برقراری روابط با کشورهای دارای اکثریت مسلمان، از یک سو منجر به افزایش مشروعیت رژیم‌صهیونیستی در منطقه و جهان اسلام می‌شود و از سوی دیگر دولت یهود را قادر می‌سازد با برقراری صلح و استفاده از قدرت نرم خود، از بعد فرهنگی و ایدئولوژیکی بر این کشور تاثیر بگذارد و عقاید ضدصهیونیستی را کاهش دهد و مانع از رشد اسلام‌گرایی در آفریقا شود. در همین خصوص تسفی مازال، قائم‌مقام مدیرکل امور آفریقا رژیم‌صهیونیستی ابراز کرد: «چنانچه اسلام در آفریقا بسط و گسترش یابد، رژیم‌صهیونیستی بسیار ضرر خواهد کرد.» علاوه‌بر این افرایم سنیه در کتاب خود تحت‌عنوان «اسرائیل پس از ۲۰۰۰» ابراز می‌کند: «چنانچه منطقه شاخ آفریقا و به‌ویژه ساحل دریای سرخ، تحت نفوذ ایران و سودان درآید، در این صورت منافع استراتژیک اسرائیل به‌شدت تهدید خواهد شد. گسترش نفوذ اسلامگرایان از سودان به کشورهای همجوار، مصر و کشورهای دیگری را با وضعیت خطرناکی روبه‌رو می‌سازد.»۶
 علاوه‌بر ابعاد جمعیتی، سودان دارای منابع معدنی و فسیلی است که اهمیت این کشور را در قاره سیاه دوچندان می‌کند. سودان قبل از تقسیم به دو کشور سودان و سودان جنوبی منابع نفتی بسیاری داشت اما بعد از تقسیم سودان به دو کشور، نفت خارطوم ۷۵ درصد کاهش یافت.۷ با این حال سودان در شرایط فعلی هم دارای منابع نفتی قابل‌ملاحظه‌ای است که تل‌آویو می‌تواند از آن بهره‌مند شود و امنیت انرژی خود را افزایش دهد. به‌علاوه ایجاد ارتباط رژیم‌صهیونیستی با سودان می‌تواند ارتباط سودان جنوبی و رژیم‌صهیونیستی را آسان سازد تا رژیم‌صهیونیستی راحت‌تر از گذشته به منابع ارزشمند نفت در سودان جنوبی دسترسی پیدا کند. از سوی دیگر سودان در منطقه دارفور، دارای غنی‌ترین منابع مس و اورانیوم در جهان است که از این‌رو رژیم‌صهیونیستی با انعقاد صلح بین طرفین می‌تواند از منابع معدنی و فسیلی این کشور حداکثر استفاده را ببرد و قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی خود را افزایش دهد.
نهایتا و شاید مهم‌ترین ویژگی سودان برای رژیم‌صهیونیستی، قرار گرفتن سودان در ساحل غربی دریای سرخ است. دریای سرخ محل تلاقی سه قاره آفریقا، آسیا و اروپاست. علاوه‌بر این، دریای سرخ مهم‌ترین شریان انتقال نفت از خلیج‌فارس به اروپا و آمریکا به حساب می‌آید که همه این موارد ارزش دریای سرخ را در نظام بین‌الملل افزایش می‌دهد. عبدالعزیز شرف‌الدین، نویسنده مشهور سودانی درخصوص اهمیت دریای سرخ برای رژیم‌صهیونیستی می‌نویسد: «دریای سرخ در تفکر امنیتی اسرائیل، جایگاه فوق‌العاده‌ای دارد. اسرائیل می‌تواند از رهگذر سیطره بر دریای سرخ، قدری از غلبه اعراب بکاهد و ضمن حضور در اتیوپی و سودان، کشورهای مصر و عربستان سعودی را تحت‌فشار شدیدی قرار دهد.»۸ از سوی دیگر رژیم‌صهیونیستی با ایجاد رابطه با سودان که 8/9 درصد خط ساحلی دریای سرخ را در اختیار دارد، می‌تواند قدرت بازدارندگی خود را افزایش و شکنندگی فوق‌العاده خود به لحاظ کمبود عمق استراتژیکی را کاهش دهد. به‌علاوه این رژیم با نفوذ در سودان می‌تواند نسبت به شبه‌جزیره عربستان کنترل کاملی داشته باشد و امنیت جنوب اسرائیل را حفظ کند. بنابراین رژیم‌صهیونیستی قادر است با برقراری صلح با خارطوم، با دادن مشوق‌های اقتصادی به این کشور، کنترل بلامنازعی بر دریای سرخ داشته باشد و از این طریق دشمنان و رقیبان منطقه‌ای خود را تحت‌کنترل قرار دهد.
۵ پنجمین اهمیت سودان برای دولت یهود را می‌توان در مساله آب رود نیل دانست.۹ سودان یکی از کشورهایی است که رود نیل پس از گذاشتن از آن، به مصر و درنهایت دریای مدیترانه می‌ریزد. این مساله از دو جهت برای رژیم‌صهیونیستی حائزاهمیت است. در وهله اول، اسرائیل از زمان تاسیس خود، همواره با معضل کم‌آبی مواجه بوده به‌طوری که رژیم‌صهیونیستی بارها بر سر آب وارد جنگ و کشمکش با کشورهای عربی شده است. از سوی دیگر وجود آب در سرزمین‌های اشغالی نامتوازن است. به‌طوری‌که شمال فلسطین اشغالی دارای آب مناسب و کافی است، درحالی‌که جنوب آن از بی‌آبی شدیدی رنج می‌برد. از این‌رو صهیونیست‌ها برای تامین نیازهای آبی خود به فکر انتقال آب رودخانه نیل از مصر یا سودان به سرزمین‌های اشغالی هستند. بنابراین تل‌آویو می‌تواند با عادی‌سازی روابط خود با سودان به این مهم دست یابد. در این صورت تل‌آویو قادر خواهد بود هم از نظر اقتصادی و هم از نظر امنیتی مشکلات خود را تا حدودی بهبود بخشد و آب کافی برای اشتغالزایی و اسکان مهاجران را فراهم کند. علاوه‌بر مساله آب نیل، رژیم‌صهیونیستی با حضور در سودان و با استفاده از رودخانه نیل، می‌تواند همسایه جنوبی خود، یعنی مصر را با مشکلات عدیده‌ای مواجه سازد و امتیازات بسیاری از قاهره دریافت کند که این موضوع در روابط دوجانبه مصر و رژیم‌صهیونیستی می‌تواند تاثیرگذار باشد.

منابع:
-1 Magid, Jacob and Agencies, 2020, Trump announces Israel-Sudan peace deal, has call with Netanyahu, Sudan leaders, the time of Israel
-2 Ahren, Raphael, 2020, ‘Yes, yes, yes’: Why peace with Khartoum would be true paradigm shift for Israel, the times of Israel
3- قاسمی، مصطفی، 1396، حمایت از مقاومت در سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا و مولفه‌های موثر بر آن، مجله راهبردی جهان اسلام، شماره 72، ص39
4- گودرزی، طاهره، 1398، عادی‌سازی روابط رژیم‌صهیونیستی و سودان؛ اهداف و پیامدها، اندیشکده راهبردی تبیین
-5 Ahren, Raphael, 2020, ‘Yes, yes, yes’: Why peace with Khartoum would be true paradigm shift for Israel, the times of Israel
6- سنیه، افرایم، 1381، اسرائیل پس از 2000، ترجمه عبدالکریک جادری، دوره عالی جنگ؛ دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صفحه 132
7- قاسمی، مصطفی، 1396، حمایت از مقاومت در سیاست خارجی کشورهای شمال آفریقا و مولفه‌های موثر بر آن، مجله راهبردی جهان اسلام، شماره 72، ص 40
8- نصری، قدیر، 1393، مدارهای نفوذ و اقدام اسرائیل علیه ایران (مطالعه موردی جمهوری آذربایجان و سودان)، فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، شماره 4، پیاپی 60، صفحه 73
9 _ بیابان پیما، مارال، نقد و بررسی کتاب اسرائیل در سودان، 1393، فصلنامه مطالعات منطقه‌ای؛ آمریکاشناسی، اسرائیل‌شناسی، سال پانزدهم، شماره دوم، صص 166-165

 * نویسنده : امیررضا مقومی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات خاورمیانه

 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰