به گزارش «فرهیختگان»، «تحصیل در یکی از دانشگاههای خارج از کشور»؛ آرزویی که بسیاری از دانشجویان چه در داخل و چه خارج از کشور بهدنبال آن هستند و همین مقوله نیز باعث شده تا امروزه بحث دانشجویان بینالمللی یکی از منابع درآمدی برای کشورهای مختلف به شمار رود؛ در اصل تحصیل هریک از دانشجویان در دانشگاه خارجی، نهتنها باعث اعتبار مراکز دانشگاهی کشورها میشود، بلکه در حوزه اقتصادی نیز ثمرات قابلقبولی را برای کشور میزبان به همراه دارد، همین مولفه باعث شده کشورها برنامهریزی مختلفی را برای جذب این دانشجویان انجام دهند. گردش مالی 300میلیارد دلاری در سال آن هم تنها توسط همین دانشجویان موضوعی نیست که بتوان بهراحتی از کنار آن گذشت و طبیعی است که کشورهایی مانند ترکیه، مالزی، امارات، عربستان و... نیز بخواهند در کنار 10 کشور مقصد دانشجویان خارجی ازجمله آمریکا و انگلستان قرار بگیرند، تا جایی که میتوان عنوان کرد چندسالی میشود بین برخی کشورها مسابقه جذب دانشجوی خارجی راه افتاده است؛ البته این بدان معنی نیست که کشورها صرفا به دنبال جذب دانشجو باشند، بلکه طبیعتا باید راهکارهای لازم برای حفظ دانشجوی بومی خود را نیز به کار بگیرند تا بتوانند از مزیت دانشجوی بینالمللی درکنار آن بهرهمند شوند.
ایران بهعنوان کشوری که در بسیاری از حوزهها در قلههای بالای علم و فناوری قرار دارد و بالطبع از ظرفیت آکادمیک خوبی برای جذب دانشجویان بینالمللی برخوردار است، میتواند بهعنوان یکی از مقاصد جدی برای دانشجویان بینالمللی تلقی شود. درحالیکه عملا متولیان امر در طول چهار دهه گذشته نهتنها اقدام ویژهای برای این مساله نکردهاند، بلکه به اسناد بالادستی که در برنامه ششم توسعه و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده هم توجه چندانی ندارند، البته مسئولان آموزش عالی در حرف چندان این مهم را قبول نمیکنند؛ چراکه به گفته عبدالحمید علیزاده، مدیرکل دانشجویان غیرایرانی وزارت علوم تا سال تحصیلی گذشته 40هزار دانشجوی خارجی در دانشگاههای کشور مشغول تحصیل بودند که در این میان طبق گفته سالاریآملی، قائممقام وزیر در امور بینالملل دانشگاههای امامخمینی(ره)، فردوسی مشهد، تهران و قم بیشترین دانشجوی خارجی را دارند. همین مساله نشان میدهد بخش عمدهای از ظرفیت پذیرش دانشجویان خارجی در دانشگاههای مطرح کشور مغفول مانده است.
یکی از موضوعات مهم در بحث دانشجویان بینالمللی این است که تا اواسط دهه 90، عملا دستگاههای متولی نقشه راه مشخصی برای این کار نداشتند؛ چراکه روزهای پایانی سال 96 بود که سند «جامع رابط علمی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران» در جلسه 805 شورای عالی انقلاب اسلامی به تصویب رسید، سندی که پنج هدف کلی ازجمله مقابله با نفوذ و انحصارطلبی علمی نظام سلطه و حفاظت و صیانت هوشمند از سرمایههای انسانی و علمی کشور، ترویج، انتشار و انتقال دستاوردهای علمی و فناوری کشور در چارچوب منافع ملی و سیاستهای کلان نظام، استفاده هماهنگ و منسجم از ظرفیتهای علمی کشور برای ارتقای سطح علمی و فناوری سایر جوامع و کشورهای همسو، ارائه، بسط و تعمیق مطلوب معارف و علوم انسانی و اسلامی در مجمع علمی بینالمللی بهویژه جهان اسلام و... برای آن تعیین شده و طبیعتا وزارت علوم بهعنوان مهمترین متولی آموزش عالی باید زیرساختهای لازم برای تحقق این سند را فراهم کند؛ اما آنچه در میدان عمل به چشم میآید، اینکه هنوز راه زیادی برای تبدیل شدن ایران به یکی از مقاصد دانشجویان بینالمللی وجود دارد.
چرا جذب دانشجوی بینالمللی برای کشورها مهم است؟
قطعا یکی از راههای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، افزایش درآمدهای مستقیم ارزی و صادرات خدمات آموزش عالی است که جذب دانشجوی بینالمللی یکی از زمینههای درآمد غیرنفتی خواهد بود، البته افزایش پایدار ورود دانشجویان بینالمللی به همین راحتیها هم نیست و مستلزم مشارکت ویژه بخش خصوصی خواهد بود.
طبق گزارش IOM در سال 2019 تعداد دانشجویان بینالمللی در دنیا به پنج میلیون نفر میرسد که این تعداد، دو درصد از جمعیت مهاجران را تشکیل میدهد. کشورهای ایالاتمتحده، انگلیس، چین، کانادا و استرالیا بهترتیب در ردههای اول تا پنجم جذابترین مقاصد برای دانشجویان خارجی قرار دارند. جالب اینجاست که ایالاتمتحده و بریتانیا بهترتیب با کسب درآمد سالانه 41میلیارد دلار و 26.38 میلیون دلار در رده اول و دوم بیشترین درآمد از طریق جذب دانشجوی بینالمللی را به خود اختصاص دادهاند و نباید این مهم را نیز نادیده گرفت که قطعا دانشجویان خارجی در کنار پرداخت شهریه دانشگاه، برای گذراندن زندگی خود در حوزههایی مانند مسکن، خوراک، پوشاک، حملونقل و... هزینه میکنند و همین مهم علاوهبر ایجاد اشتغال برای کشورهای میزبان، باعث رونق اقتصاد محلی نیز خواهد شد. پایدار بودن منبع ارزآوری برای کشورهای مختلف از طریق جذب این قشر از دانشجویان به حدی است که در استرالیا، درآمد حاصل از دانشجویان بینالمللی چهارمین منبع مهم درآمدهای این کشور به حساب رود. همین مساله باعث شده تا طی سالهای اخیر کشورهایی مانند ترکیه، عربستان، مالزی و... نیز برای جذب این دانشجویان برنامهریزی کرده و تا حدودی نیز موفق باشند و حالا در منطقه خاورمیانه بهعنوان یکی از مقاصد تحصیلی به شمار روند.
بیتوجهی به هدفگذاری جذب 75هزار دانشجوی خارجی در برنامه ششم توسعه
از جذابیت جذب این دانشجویان که بگذریم، شاید بد نباشد به این مساله اشاره کنیم که تعداد صندلیهای خالی در دانشگاههای کشور طی چند سال اخیر بهویژه در برخی رشتهها به شکل فزایندهای افزایش یافته و طبق آمار موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، یکمیلیون صندلی خالی در مراکز آموزشی کشور وجود دارد که قطعا جذب دانشجوی بینالمللی راهکاری مناسب جهت استفاده از این ظرفیت خالی به شمار میرود؛ البته این مولفه در اسناد بالادستی نیز مدنظر قرار گرفته است. در اصل سال 95 همزمان با تصویب برنامه توسعه پنجساله ششم کشور، مقرر شد تا سال 1400 تعداد 75000 دانشجوی بینالمللی در زیرمجموعههای مختلف آموزش عالی جذب شود اما در طول این مدت هیچ اقدام موثری برای تحقق این هدف انجام نشده و در سال تحصیلی جاری نیز با توجه به شرایط خاص دانشگاهها نمیتوان انتظار زیادی برای جبران این کمکاری داشت.
طبیعتا ورود دانشجویان بینالمللی به کشور نهتنها باعث ارزآوری خواهد شد بلکه به توسعه دامنه نفوذ فرهنگی و علمی در بلندمدت، ترویج زبان بومی از طریق دانشجویان سایر کشورها، پرورش نسل آینده سیاستگذاران و تصمیمگیران کشورهای دیگر، معرفی توانمندیهای کشور میزبان در حوزههای مختلف، صادرات علم و فناوری و جذب اقشار نخبه سایر ملل نیز کمک شایانی خواهد کرد که میتواند ایران را درحوزههای مختلف برای سالهای آینده بیمه کند.
دانشگاههای ترکیه، مالزی، عربستان؛ چند قدم جلوتر از ایران
درست است که عبدالحمید علیزاده، مدیرکل دانشجویان غیرایرانی وزارت علوم بهعنوان مقام رسمی کشور در این حوزه از جذب 40هزار دانشجوی خارجی توسط دانشگاههای مختلف سخن گفته که در دانشگاههای وزارت علوم، بهداشت و واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی تحصیل میکنند، درمقابل موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی آمار متفاوتی را در این زمینه ارائه میکند. براساس اعلام این موسسه در سال 1398، تنها 21هزار و 592 دانشجوی خارجی در کشور تحصیل میکردند که دوسوم این تعداد را هم نسل دوم و سوم مهاجران افغانستانی تشکیل میدهند. این مهم نشان میدهد مسئولان وزارت علوم آمار چندان دقیقی از میزان دانشجویان خارجی در کشور ندارند و جالبتر اینکه اگر دانشجویان را به تفکیک کشورهای مبدأ ردهبندی کنیم، باید بگوییم دانشجویان افغانستانی در صدر آن قرار دارند و بعد از آن دانشجویان عراقی، لبنانی، سوری، چینی و پاکستانی ایران را برای تحصیل انتخاب میکنند که از جمعیت کل دانشجویان حاضر در کشور، دوسوم آنها مربوط به افغانستانیها هستند. طبیعتا وجود آمار متفاوت 40هزار و 21 هزارتایی از جمعیت دانشجویان خارجی حاکی از دقیق نبودن اطلاعات در این حوزه دارد، با این حال جمعیت بالای دانشجویان افغانستانی در این حوزه قابلکتمان نیست، اما بخش اعظمی از همین دانشجویان نیز، جزء افغانستانیهایی هستند که در ایران متولد شده و حتی در مدارس کشور تحصیل کردهاند و بعد از آن با گذشت از سد کنکور وارد دانشگاهها شدهاند، اما به نظر میرسد برخی مسئولان جمعیت این دانشجویان را هم در زمره دانشجویان خارجی قلمداد میکنند! و با احتساب این مساله جمعیت دانشجویی را 40هزار دانشجو عنوان کردهاند.
مقطع تحصیلات تکمیلی؛ بستری فراموششده برای جذب دانشجویان خارجی
شاید اینطور تصور شود که دانشجویان اروپایی و آمریکایی چندان تمایلی به تحصیل در دانشگاههای مطرح کشور ندارند که قطعا این مساله نیز دلایل مختلفی دارد؛ شاید مهمترین دلیل آن به عدمهمکاری وزارت خارجه با رایزنهای علمی برای جذب دانشجوی خارجی، عدم تسلط کامل اساتید به زبان انگلیسی برای ارائه دروس به این زبان برای دانشجویان خارجی، عدم تطابق دورههای آموزشی با نیاز دانشجویان بینالمللی، نامطمئن بودن بازار ارز داخل، عدمتسلط کارمندان بخش بینالملل دانشگاهها به زبان انگلیسی، ناشناخته بودن دانشگاههای ایران برای دانشجوی بینالملل و محدود شدن جامعه آکادمیک کشور به دو یا سه دانشگاه داخلی، عدماستفاده درست از ظرفیت پردیسهای بینالمللی و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در خارج از کشور و... برگردد، اما آنچه واضح است اینکه نظام آموزش عالی کشور نتوانسته از ظرفیت دانشجویان منطقه خاورمیانه نیز بهدرستی بهره بگیرد، چراکه دانشجویانی از عراق، سوریه و لبنان تمایل شدیدی برای تحصیل در داخل کشور دارند، اما در عمل میدان این حوزه را به کشورهایی مانند عربستان، ترکیه، مالزی و امارات واگذار کردهایم و حالا ایران مقصد پنجم دانشجویان عراقی بهشمار میرود. این مهم درباره جذب دانشجو از کشورهایی مانند چین و پاکستان هم وجود دارد و جالب اینکه برای جذب دانشجو از کشور روسیه که جمعیت بالایی دارد، نیز هیچگونه هدفگذاری صورت نگرفته است. البته براساس آمار منتشرشده توسط ارگانهای متولی از سال تحصیلی 98-88 تا ساعت 97-96 روند نسبتا رو به رشدی در جذب دانشجویان خارجی وجود داشته که بیشترین دانشجویان نیز برای تحصیل در مقطع کارشناسی به ایران میآیند و دانشجویان بینالملل تمایل کمی برای تحصیل در مقاطع کاردانی، کارشناسیارشد، دکتری عمومی و حرفهای در دانشگاههای ایرانی دارند، درحالیکه امروزه ایران جایگاه بالایی از لحاظ علمی در مقاطع تحصیلات آکادمیک دارد، اما عملا از این ظرفیت آنطور که باید استفاده نمیشود و مشخص نیست برنامه وزارت علوم برای فعالسازی ظرفیت این مقطع در جذب دانشجویان بینالمللی چیست.
ریزش تعداد دانشجویان بینالمللی مقیم در ایران در شرایط کرونا
همهمان آگهی تبلیغات موسسات اعزام دانشجویان به خارج از کشور را در فضای مجازی و خیابانها دیدهایم؛ موسساتی که با هماهنگی دانشگاههای خارجی زمینه لازم برای گرفتن ویزای تحصیلی و دیگر مولفههای رفتن دانشجو به خارج از کشور را فراهم میکنند تا نهتنها برای خود درآمدزایی داشته باشند، بلکه نام دانشگاههای کشورهای مقصد را نیز برای دانشجوی ایرانی جا بیندازند، موضوعی که متاسفانه در کشور ما برای جذب دانشجوی خارجی به چشم نمیخورد. طبق بررسیهای صورتگرفته، دلایل زیادی موجب عقبماندن از اهداف برنامه ششم توسعه در جذب دانشجوی خارجی شده که شاید اصلیترین آن عدمتسهیل فعالیت موسسات خصوصی جذب دانشجو باشد، البته در این میان وزارت علوم با توجه به ماموریتهای قانونی تعیینشده در جایگاه پاسخگویی در قبال وضعیت نامساعد جذب دانشجوی بینالمللی قرار دارد، اما نهتنها تا امروز پاسخ روشنی درباره این مساله داده نشده، بلکه بعد از شیوع کرونا در کشور جمعیت قابلتوجهی از دانشجویان غیرایرانی نیز از کشور رفتهاند. خرداد ماه امسال بود که مجتبی صدیقی، رئیس سازمان امور دانشجویان وزارت علوم در نشست خبریاش گفته بود: «هماکنون بیش از ۱۶هزار دانشجوی غیرایرانی به علت شیوع کرونا از کشور خارج شدند که درصورت امکان از آنان خواسته میشود برای امتحانات بهصورت حضوری به ایران بازگردند.»
به گفته این مقام مسئول، وزارت علوم بهعنوان اصلیترین نهاد متولی در آموزش عالی کشور بعد از شیوع کرونا سه رویکرد برای جذب دانشجویان غیرایرانی خواهد داشت که اولین آن جذب بهصورت حضوری است و تا جایی که امکان داشته باشد شیوه حضوری را ادامه میدهیم؛ دوم شیوه نیمهحضوری و حضوری به صورت تلفیقی است و رویکرد سوم جذب دانشجویان بهصورت غیرحضوری است که نیازمند قوانین جدید هستیم که در این زمینه زیرساختها باید تقویت شود.» اما آنچه در عمل اتفاق افتاده گواه بر این است که وزارت علوم حتی در زمینه آموزش حضوری و غیرحضوری دانشجویان داخل نیز آنطور که باید نتوانسته رضایتها را جذب کند و طبیعی است که در چنین شرایطی و با توجه به نبود بسترهای لازم در حوزه آموزش غیرحضوری نمیتوان توقع موفقیت در بحث جذب دانشجویان غیرحضوری را از طریق این شیوه داشت، از سوی دیگر شرایط برای جذب حضوری این دسته از دانشجویان نیز فراهم نیست. به همین دلیل مشخص نیست درصورت تداوم شرایط دنیا و به تبع آن ایران درخصوص بیماری کرونا، وضعیت جذب دانشجویان خارجی و حتی حفظ همین میزان دانشجو نیز به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
همچنین حسین سالارآملی، نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی 15 آبان امسال در جلسه کارگروه آییننامه اجرایی بند الف ماده 64 قانون برنامه ششم توسعه کشور با اشاره به تاثیر شیوع کرونا بر آموزش عالی پزشکی و پژوهش گفت: «چالشهای مربوط به عصر کرونا در این حوزه محدودیتهای فیزیکی و اجتماعی، کاهش اعتبارات پژوهشی و کاهش دانشجویان خارجی خواهد بود.» صحبتهای این دو مقام مسئول نشان میدهد وزارت علوم درعمل شاهد خروج دانشجویان بینالمللی از کشور است و در میدان عمل هیچ برنامهای نهتنها برای افزایش این دانشجویان در شرایط فعلی ندارد، بلکه حتی توان لازم برای حفظ همین میزان دانشجوی بینالمللی در دانشگاههای مختلف داخل را هم نداشته است.
غفلت از ظرفیت بخش خصوصی برای جذب دانشجوی خارجی
باوجود اینکه اهتمام خاصی برای جذب دانشجویان خارجی از سوی مسئولان مربوطه وجود ندارد، اما باید گفت در حوزه قوانین همه جوانب در نظر گرفته شده و حتی آییننامه لازم برای فعالسازی ظرفیت بخش خصوصی در این حوزه نیز وجود دارد. به عبارت دیگر مهرماه سال 94 آییننامهای در وزارت علوم تصویب شده که طی آن امکان راهاندازی مراکز دانشجوی بینالمللی که درحقیقت استفاده از ظرفیت بخش خصوصی برای جذب دانشجویان خارجی در دانشگاههای مختلف کشور اعم از وزارت علوم، بهداشت، آزاد اسلامی، فنی و حرفهای و... خواهد بود، لحاظ شده، اما در میدان عمل بهایی به این آییننامه داده نشده است. گویی بخش خصوصی، یکی از بخشهای فراموش شده در اقتصاد کشور به شمار میرود و قرار نیست از ظرفیت این بخش که امروزه در اکثر کشورهای پیش رو در جذب دانشجوی خارجی، نقش تعیینکننده دارند، آنطور که باید استفاده شود. نکته دیگر درباره بخش خصوصی فعال در بحث جذب این دانشجویان آن است که قطعا آنها میتوانند با عقد قرارداد با دانشگاههای مطرح کشور علاوهبر شناساندن آنها به دنیا، پروسه جذب دانشجو را نیز کوتاهتر کنند؛ چراکه بار اعظم کارهای اداری مربوط به جذب و ورود دانشجوی بینالمللی برعهده شرکتهای خصوصی فعال در این حوزه خواهد بود که همین مهم یکی از مولفههای اساسی برای سوق دادن دانشجویان به سمت دانشگاههای کشور تلقی میشود.
از طرف دیگر تعلل وزارت علوم برای فراهمسازی بسترهای جذب دانشجوی خارجی تا امروز باعث شده دانشجویان دیگر کشورها از ظرفیتها و توانمندیهای دانشگاههای ایران اطلاع چندانی نداشته باشند. موضوعی که البته بخشی از آن به عدمفعالیت ویژه بخش معاونت بینالملل دانشگاهها نیز برمیگردد، بخشی که حتی در طول ماه نیز اخبار چندانی از آن حتی در رسانهها هم منتشر نمیشود. اما با توجه به اینکه در همه دنیا از ظرفیت بخش خصوصی برای جذب این دانشجویان استفاده میشود، قطعا حمایت از اجرای این آییننامه میتواند باعث ترویج موضوع جذب دانشجوی خارجی بین ذینفعان این حوزه که شامل دانشگاهها، مجامع محلی، رسانههای سایر کشورها و... میشود، شده و در عمل موجب رونقبخشی نسبی به این حوزه خواهد شد.
کشورهای خاورمیانه؛ بستری بینظیر برای جذب دانشجوی خارجی
با نگاهی به آمار مقاصد تحصیلی دانشجویان بینالمللی باید گفت در سال 2001، آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، استرالیا، ژاپن، اسپانیا، بلژیک و دیگر کشورها جزء جذابترین مقاصد برای مهاجرت تحصیلی بودند که بعد از گذشت 17 سال کشورهایی مانند چین، روسیه وکانادا هم در زمره این کشورها قرار گرفتند. بهطوری که در آن سال به ترتیب آمریکا، انگلیس، چین، استرالیا، کانادا، فرانسه، روسیه، آلمان و دیگر کشورها بودند، این درحالی است که 10 کشور مبدا برتر دانشجویان بینالمللی در سال تحصیلی 97-96 افغانستان، عراق، سوریه، لبنان، چین، پاکستان، هندوستان، آذربایجان، تاجیکستان و دیگر کشورها بودهاند، یعنی بیشترین حجم از دانشجویان بینالمللی از منطقه خاورمیانه هستند و همین مهم کار را برای مسئولان آموزش عالی کشور آسانتر خواهد کرد؛ چراکه جذب دانشجویان از این کشورها با توجه به شباهتهای فرهنگی، زبانی و... میتواند با هزینههای کمتری صورت بگیرد، اما در این خصوص نیز کشورهایی مانند ترکیه و... دست برتری را دارند، اما به گفته جعفر مهراد، موسس iscدانشگاههای ایران در جذب دانشجوی بینالمللی تاکنون به جز پنج کشوری که همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است حرکت مهم و قابلتوجهی از خود نشان ندادهاند. عمده این دانشجویان از بورس تحصیلی استفاده میکنند و به مخارج دانشگاهها که با کمبود بودجه مواجهند کمک نمیکنند، در عمل جذب دانشجو از این طریق نهتنها برای کشور درآمدزایی ندارد، بلکه در شرایط فعلی آموزشی کشور نیز نمیتواند موثر واقع شود؛ چراکه بسیاری از دانشجویان از زیرساختهای دانشگاهی کشور در حوزه آموزش آنلاین ناراضی هستند و طبیعتا در صورت تداوم این مهم، نگاه دانشجویان بینالمللی به تحصیل در کشور بیشتر از این تغییر خواهد کرد.
* نویسنده: زهرا رمضانی، روزنامهنگار