به گزارش «فرهیختگان»، این روزها اخباری درخصوص اقدامات احتمالی آمریکاییها در 70 روز آینده یعنی ایام منتهی به پایان دوره ریاستجمهوری ترامپ به گوش میرسد که بیشتر از گذشته حکایت از متزلزل شدن وضعیت منطقه غرب و جنوبغرب آسیا دارد. برخی رسانهها از احتمال وقوع یک درگیری نظامی خبر میدهند و درعین حال برخی آن را منتفی میدانند. برای ارزیابی این اتفاقات که البته بخش عمدهای از آنها میتواند مستقیما به نتیجه انتخابات ایالات متحده هم مربوط باشد، با امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا به گفتوگو نشستیم و نظرات او را جویا شدیم. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.
ورود به هر درگیری نظامی امکان موفقیت ترامپ و جمهوریخواهان در انتخاباتهای آینده را تضعیف میکند
با توجه به تغییر وزیر دفاع آمریکا و تحرکات نظامی در منطقه برخی از وقوع یک درگیری نظامی میان ایران و آمریکا خبر میدهند. ارزیابی شما از وقوع چنین اتفاقی طی 2 ماه آتی چیست؟
اگر ترامپ در انتخابات شکست بخورد یعنی فرض را بر این بگذاریم که نتیجه انتخابات پیروزی بایدن است و اوست که 20 ژانویه ریاستجمهوری را در دست میگیرد، آنگاه دولت ترامپ در 10 هفته باقیمانده فشار حداکثری بر ایران را به حداکثر خود افزایش میدهد یعنی هر آنچه در توان آمریکا باشد، در عرصه غیرنظامی انجام میدهد. آمریکاییها احتمالا هرآنچه در توان داشته باشند در حوزه تحریمها، ذیل موضوعات مختلف، اعم از تروریسم، حقوق بشر و... همچنین تحریم افراد حقیقی و حقوقی احتمالا اعمال خواهند کرد. علاوهبر این ممکن است اقدامات تحریکآمیزی هم انجام دهند، مثلا به اقداماتی چون ایجاد مزاحمتهایی برای تردد نفتکشهای ایرانی متوسل شوند اما گمان میکنم بحث نظامی نباید قابل تصور باشد، گرچه احتمال این امر افزایش مییابد اما معتقدم هم دولت و هم ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا علاقهای برای ورود به جنگ نظامی ندارند و بهجای آن تمرکز خود را روی جنگهای قرن بیستویکمی که جنگ اقتصادی و سایبری و نیابتی است میگذارند.
نکته دیگر این است که اگر دونالد ترامپ همچنان امید داشته باشد که در صحنه سیاست آمریکا باقی بماند هرچند با وجود شکست در انتخابات امسال و مثلا بخواهد برای انتخابات سال 2024 سرمایهگذاری کند یا اساسا حزب جمهوریخواه بخواهد تمرکز روی انتخابات 2022 و 2024 داشته باشد، به احتمال زیاد دونالد ترامپ جنگی را شروع نمیکند چون یکی از نقاط قوت ترامپ در آمریکا که پایگاه رای او را نیز افزایش داد این بود که او خود را فردی ضدجنگ معرفی کرد و جزء افتخارات او این بود که از معدود روسایجمهوری بهشمار میآید که وارد هیچ جنگی نشده است. ترامپ وعده داده بود به جنگهای بیپایان، پایان میدهد. اگر ترامپ بخواهد علیه ایران یا هر کشور دیگری اقدام نظامی انجام دهد، نام او در تاریخ آمریکا بهعنوان کسی که جنگ جدیدی آن هم در دو ماه پایانی ریاستجمهوری به راه انداخت، باقی میماند! از این جهت من این امر را محتمل نمیدانم ولی دونالد ترامپ و شگفتیهای همیشگی او مشخص است و این اقدامات نظامی را نمیتوان کاملا منتفی دانست.
چرا میگویید اگر قرار باشد از سیستم خارج شود این فشار حداکثری را افزایش میدهد؟
به دو دلیل. اول، ترامپ از اینکه ایران از درخواست او تمکین نکرد برآشفته و خشمگین است و ممکن است بخواهد انتقامجویی شخصی داشته باشد یعنی به تلافی اینکه ایران تن به این خواسته نداده تا روز آخر زهر خود را میریزد. نکته دیگر این است که برای دولت بعدی راه برگشت به برجام را تا حد امکان دشوار کند، البته غیرممکن نیست ولی میخواهد هزینه را بالا ببرد که دولت بایدن بهراحتی به برجام بازنگردد.
علاوهبر این ممکن است این هدف را نیز در ذهن داشته باشند که اگر ایران در دولت بایدن مذاکراتی انجام داد و آمریکا به برجام بازگشت بهنحوی تبلیغ کنند که فشار حداکثری دولت ترامپ بود که منجر به این شد که دولت بایدن بتواند وارد مذاکره شود و امتیازاتی بگیرد. بنابراین از این نظر ممکن است فشارها را حداکثری کنند. از یک سو میخواهد جلوی توافق راحت را بگیرد و از سوی دیگر اگر توافق شد به حساب دستاوردهای فشار حداکثری بگذارد.
با وضعیت امروز ایالات متحده چقدر ترامپ امیدوار است جایگاه خود را در انتخابات بازیابی کند و با بازگرداندن آرا به پیروزی برسد؟
واقعا نمیدانم. این فرضیه غیرممکن نیست. بهلحاظ تئوریک امکانپذیر است چون نتیجه انتخابات هنوز مشخص نشده است. رسانهها اعلام کردهاند که جو بایدن چه تعداد الکترال دارد و دونالد ترامپ چه تعداد. این برآوردی است که رسانهها کردهاند. هنوز شمارش آرا تمام نشده است. باید این شمارش تمام شود و بعد مقامات اجرایی ایالتها آمار نهایی را اعلام کنند و بعد از آن الکترال کالجها رای بدهند و واقعا هنوز معلوم نیست مثلا در ایالت پنسیلوانیا همه به بایدن رای دادند و یا تعدادی هم به ترامپ رای دادند.
بنابراین وضعیتی که الان اعلام میشود برآورد رسانههاست و تا روز 6 ژانویه 2021 که پاکتهای معروف در کنگره آمریکا باز میشود و آرا قرائت و جمع زده میشود و عدد نهایی از آن فرآیند استخراج میشود، مشخص نیست چهکسی رئیسجمهور است. پرونده شکایتها مطرح شده است و بستگی دارد ادلهای که تیم ترامپ ارائه میدهد چیست و مستندات چه مواردی است و دادگاهها چه چیزی را حکم میدهند، حکمی که صادر میشود در نهایت به نفع بایدن یا ترامپ میشود؟ هیچکس چیزی نمیداند و فقط میدانیم وضعیت فعلا بلاتکلیف است. تیم ترامپ ابراز امیدواری میکند که ورق برمیگردد ولی اینکه بلوف یا خوشبینی است را نمیتوانم بیان کنم.
معلوم بود که سرنوشت انتخابات آمریکا پای صندوقهای رای مشخص نخواهد شد
با توجه به فضای سیاسی کنونی، اظهارنظرها و وقایع میدانی ارزیابی خود شما از این وضعیت چیست؟ آیا این مسیر برای ترامپ توام با موفقیتهایی خواهد بود؟
من قبلا در ایام قبل از انتخابات هم سعی کردم که هیچگونه پیشبینی درخصوص نتیجه انتخابات نداشته باشم، دلیل این اقدام هم پیچیدگیهای فراوان انتخابات در آمریکا است چراکه اساسا معتقدم سرنوشت انتخابات آمریکا حداقل در سال 2020 پای صندوقهای رای مشخص نخواهد شد و کار به دعواهای حقوقی در این کشور خواهد رسید که در آنجا هم هیچکس نمیداند چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. بهنظر من همچنان پیشبینی نتیجه این انتخابات بسیار بسیار دشوارتر از انتخابات سال 2000 خواهد بود، چراکه در آن انتخابات تنها چالش بر سر آرای یک ایالت بود. در آن انتخابات دعوای بوش و الگور بر سر تعداد آرای بسیار کمی بود و بعد از فراز و فرودهایی چون شمارش دستی آرا، بوش با برتری 570 رای توانست آرای الکترال فلوریدا را بهدست آورد و نهایتا وارد کاخ سفید شد.
در انتخابات امسال اما درگیری بر سر حداقل 4 ایالت است و حجم آرای مورد مناقشه هم بسیار بالاست، اکنون در مواردی اختلاف این دو نفر 30 یا 40 هزار رای است و این خود مساله مهمی است. تاکنون معمولا روال کار بر این بوده که در نتیجه شکایتها و بازشماریها و نهایتا حکم دادگاه در حد 500 تا هزار رای جابهجا میشده است و این در ایالتی که فاصله کم است مثل ایالات جورجیا ممکن است سرنوشت انتخابات را تغییر دهد اما در ایالتی مثل آریزونا که فاصله 46 هزار رای است بسیار بسیار دور از ذهن است که شرایط به نفع ترامپ تغییر کند اما خب غیرممکن نیست.
میان جمهوریخواهان شکاف ایجاد شده اما این بهمعنای این نیست که حزب پشت ترامپ را خالی کرده است
برخی معتقدند جمهوریخواهان پشت ترامپ را خالی کردند؟ ارزیابی شما چیست؟
هر روز تعدادی از جمهوریخواهان پیروزی بایدن را تبریک میگویند ولی سران حزب مثلا رهبر اکثریت سنا یا رهبر اقلیت مجلس نمایندگان، رئیس کمیته ملی حزب، روسای کمیتهها در سنا، مقام ارشد در کمیتههای مجلس نمایندگان، برخی از فرمانداران و... همچنان پشت ترامپ ایستادهاند و محکم هم هستند. ولی خب شکاف درون حزب جمهوریخواه از قبل انتخابات، از زمان 2016 شروع شده بود و برای مثال خاندان بوش، خانواده مک کین، افرادی همچون میت رامنی و... از سالها قبل با ترامپ زاویه داشتند و لذا این مساله تازهای نیست. ولی با همه این احوال تا زمانی که سران حزب پشت ترامپ هستند و از او حمایت میکنند، نمیتوانیم بگوییم که جمهوریخواهان پشت او را خالی کردهاند. ناگفته نماند که این وضعیت بهمعنای ایجاد یک انشقاق در حزب جمهوریخواه است و هرچه این وضعیت تداوم داشته و طولانیتر شود شکاف درونی حزب بیشتر خواهد شد و به یک جنگ درون حزبی هم تبدیل میشود.
سیستم سیاسی آمریکا بهعنوان رهبر و الگوی دموکراسی در جهان خدشهدار شده است
از دیدگاه شما برگزاری انتخابات با این وضعیت و تداوم درگیری در همین سطحی که امروز هست، آیا ضربهای به اعتبار و هژمونی آمریکا بود؟
دقیقا، اتفاقا به این دلیل که امسال رسانههای مجازی، شبکههای اجتماعی و بهاصطلاح رسانههای آلترناتیو خیلی درگیر وقایع انتخابات بودند، و از طریق همین رسانهها بخش عمدهای از مردم جهان بهسرعت در جریان اتفاقات درون ایالات متحده قرار میگرفتند، ماهیت نظام انتخاباتی و سیاسی آمریکا برای همه روشن شد. معلوم شد که این سیستم چقدر پرچالش، پر دردسر و به اصطلاح فشل است و حالا علاوهبر اینکه مردم آمریکا درک عینی از این واقعیت دارند بسیاری از مردم جهان هم آن را شناختهاند و اساسا اکنون این سوال برای خیلیها مطرح است که آیا نظام انتخاباتی ایالات متحده عادلانه است یا خیر؟ تقلب چقدر ممکن است اتفاق بیفتد؟ مهندسی انتخابات چگونه و تا چه اندازهای احتمال وقوع دارد و....
اگر دقت کنیم میبینیم که تاکنون قدرت نرم آمریکا در میان کشورهای جهان از نفوذ بالایی برخوردار بوده و بهعنوان نمونهای بارز آمریکا، رهبر و طلایهدار دموکراسی در جهان و میان بسیاری از کشورها بهشمار میرفته است اما اکنون نواقص خود را نشان داده و همه دنیا درحال مشاهده آن هستند که چنین کشوری که زمانی الگوی دموکراسی مبتنیبر رای مردم بوده این حجم از تقلب، بیعدالتی، نابرابری و مهندسی انتخابات در آنجا درحال وقوع است. این اتفاق هم ربطی به ترامپ و بایدن و جمهوریخواه و دموکرات ندارد و به ساختار انتخاباتی آمریکا مربوط است. این مشکلات اکنون آنقدر زیاد است که شاید بروز همه آنها در یک کشور در حال توسعه آفریقایی یا آسیایی هم کمتر قابل تصور باشد. بنابراین باید بدانیم که این اتفاقات به مرور میزان اعتماد به نظام سیاسی آمریکا را در خارج از مرزها کاهش خواهد داد و تضعیف میکند.
درگیری با ایران طی 70 روز آینده محتمل نیست
گفتید این فشار حداکثری در 70 روز آتی ممکن است حداکثریتر بشود. البته تاکید کردید که درگیری نظامی را متصور نیستند. برخی اما تحولات اخیر را منتهی به یک ضربه موقت و دفعی نظامی میدانند. ارزیابی شما چیست؟
این وضعیت خیلی قابل پیشبینی نیست. اکنون به لحاظ تئوریک این امکان وجود دارد که آمریکا اقدامی علیه ایران انجام دهد اما اینکه شدنی است یا نه و اینکه واکنش ایران چیست را کسی نمیداند. تا امروز آقای ترامپ نشان داده که در این خصوص خویشتنداری کرده است. اگر کتاب جان بولتون را نگاه کنید میبینید که در بخشی نوشته که در آن ماجرای معروف، تمام تصمیمگیریها انجام شد، حتی بیانیه پس از حمله هم نوشته شده بود و من چون فکر میکردم باید تا صبح در کاخ سفید باشم برای استحمام به منزل رفتم اما موقع بازگشت به کاخ سفید ترامپ تماس گرفت و گفت که از حمله به ایران منصرف شده است.
الان هم تحلیل من این است که طی 10 هفته آینده هرچند احتمال وقوع این چالشها به نسبت گذشته بیشتر شده است ولی وقوع این اتفاق بزرگ باز هم محتمل نخواهد بود. تصور نمیکنم ترامپ تمایل داشته باشد وجههای که در این سالها برای خود بهعنوان یک چهره یا به عبارتی قهرمان ضدجنگ ساخته را یکشبه تخریب کند. وارد شدن به یک جنگ میتواند عواقب سختی داشته باشد که بعدا همه آنها بهنام ترامپ نوشته شود. او از معدود روسای جمهور ایالات متحده است که در دوران ریاست جمهوری وارد هیچ جنگ جدیدی نشده است.
حتی اگر ترامپ در دوره بعد انتخابات ریاستجمهوری نخواهد که نامزد شود، حزب جمهوریخواه همچنان اعضای جاهطلبی دارد که فکر رقابت با بایدن یا هریس را در دوره بعد در سر داشته باشند. لذا معتقدم با چنین کاری جمهوریخواهان شانس خود را برای موفقیت در چنین رقابتی از دست خواهند داد و لذا تلاش میکنند چنین اتفاقی رخ ندهد.
منظور شما از آن عواقب واکنش ایران است؟
بله، هیچکس نمیداند اگر آمریکا بخواهد با ایران وارد یک درگیری شود، واکنش ایران چه خواهد بود، مثلا اگر ایران در پاسخ به این اقدام، یک جنگ گستردهای را تدارک ببیند و منطقه دچار آشوب بشود.
فراموش نکنید که 20 سال از ماجرای حمله جرج بوش به افغانستان و عراق گذشته است اما همچنان از وی و حتی دموکراتهایی که با این حملات همراهی کردند به بدی یاد میشود.
تاکید میکنم آن کسی که اولین شلیک را میکند به هیچ عنوان نمیتواند مطمئن باشد که خودش هم آخرین تیر را شلیک خواهد کرد و به جنگ میتواند پایان دهد، لذا بسیار محتمل است که وضعیت از کنترل خارج شود بنابراین ریسک بسیار بالایی دارد. معتقدم اگر آمریکاییها این نگرانیها را نداشتند حتما بعد از وقایعی چون آرامکو یا عینالاسد واکنش نشان میدادند، اگر خویشتنداری کردهاند به این علت است که نمیدانستند برآورد از عواقب یک اقدام نظامی چه خواهد بود.
در عین حال معتقدم آنها ابزارهایی دارند که میتوانند آنها را فعال کنند، اینکه کل اقتصاد ایران را ذیل عنوان تحریمهای تروریستی ببرند از جمله این اقدامات است و بسیار هم محتملتر از ورود به یک درگیری نظامی. لذا وقتی آنها چنین ابزاری دارند چرا باید وارد یک چالشی شوند که ممکن است گریبانگیر خودشان شود.
* نویسنده: علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی