به گزارش «فرهیختگان»، معین رضیئی، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: دقیقا 9 سال از شهادت سردار حسن طهرانیمقدم پدر صنعت موشکی ایران میگذرد. شهیدی که آرزویش نابودی ظلم به مصداق رژیم صهیونیستی بود و حاصل عملکردش طی 3 دهه علاوهبر ایجاد بازدارندگی و تامین امنیت ایران، برقراری توازن قوا در منطقهای است که آمریکا و متحدانش آن را جولانگاه خود میدانستند. امروز که در آستانه نهمین سالگرد شهادت دانشمند برجستهمان این واژهها بر سطور کاغذ مینشینند قدرت موشکی ایران یکی از اصلیترین مولفههای ایجاد امنیت برای جمهوری اسلامی است، چنانکه در سالیان اخیر از بمباران مواضع داعش در دیرالزور گرفته تا هدف قرار دادن مواضع گروهک تروریستی حزب دموکرات کردستان و البته بمباران پایگاه آمریکایی عینالاسد، هرگاه قصد داشتیم پاسخی قاطع و بازدارنده به دشمنان بدهیم از این توانمندی استراتژیک بهره بردهایم و طبعا هربار هم که نتیجه گرفتهایم آن را مدیون مجاهدتهای حاجحسن و همکارانش بودهایم. این مهم اما درحالی رخ داد که در ابتدای حضور وی در یگان موشکی سپاه در ابتدای دهه 60، ما حتی توانایی پرتاب موشک را هم نداشتیم و توپخانههای ایران مواضع عراقیها را نهایتا تا 50 کیلومتر آن طرفتر نشانه میگرفت. در آن شرایط و دقیقا مصادف با ایامی که صدام کم آورده بود و حمله موشکی به تاسیسات، شهرها و مناطق مسکونی را گزینه شکستن ایران میدانست، فرماندهان نظامی ایران به فکر پاسخ افتادند و بهدنبال راهی که صدام را از حمله به مناطق مسکونی و خانههای مردم بیدفاع بازدارد. آن روزها در واکنش به بمباران شهرها، مردم در نماز جمعه شعار موشک جواب موشک را میدادند اما خب ایران موشکی برای مقابله به مثل نداشت و هیچ کشوری هم بهدلیل تحریمها حاضر نبود به ما این سلاح را بفروشد.
بالاخره بعد از کلی تلاش ایران توانست تعداد محدودی موشک از لیبی آن هم بهصورت مخفی بخرد آن هم به این شرط که صفر تا صد پرتاب و راهاندازی موشکها به دست مستشاران این کشور باشد. به موازات مذاکرات برای خرید موشک از لیبی در آبان 63 قرار شد تعداد محدودی از نیروهای زبده توپخانه سپاه برای آموزشهای موشکی و آشنایی با موشکهای اسکاد بی و فراگ 7 به سوریه بروند. سرپرست این نیروها حسن طهرانیمقدم، فرمانده پشتیبانیکننده آتشهای خمپارهای سپاه بود. آموزشها قرار بود 6 ماه طول بکشد اما عزم راسخ و انگیزه بالای نیروهای ایرانی برای یادگیری آن را به سه ماه تقلیل داد. چندی بعد با بالاگرفتن موشکباران شهرها توسط بعثیها، حضرت امام(ره) عراق را تهدید به اقدام متقابل کردند.
بلافاصله این تهدید امام(ره) با موشکهای خریداری شده از لیبی عملی شد و اولین موشک شلیک شده از ایران به پالایشگاه کرکوک برخورد کرد. آن روزها عراقیها که مطمئن بودند هیچ کشوری به ایران سلاح نمیفروشد اعلام کردند پالایشگاه طی یک عملیات خرابکارانه بهوسیله بمبگذاری هواداران کرد جمهوریاسلامی منفجر شده است.
در رد این ادعا اما ایرانیها بلافاصله دومین موشک خود را به قلب بغداد و ساختمان ۱۸ طبقه بانک رافدین شلیک کردند همین اتفاق هم باعث شد شرایط قدری تغییر کند و عراقیها به اصطلاح حساب کار دستشان بیاید. در همین اثنی اما اتفاق ناخوشایند دیگری رخ داد. تازه داشت بعد از این پرتاب معادلات جنگ تغییر میکرد که لیبی اعلام کرد دیگر حاضر به همکاری مستشاری با ایران نیست. با رفتن مستشاران لیبی وقت آن رسیده بود که حسن طهرانیمقدم و نیروهای تازه بازگشتهاش از سوریه شخصا وارد عمل شوند. آنها برای پرتاب سومین موشک راهی کرمانشاه شدند. تجربه اول برای پرتاب بسیار پر ریسک بود و اگر این موشک در جای دیگری به جز هدف اصلی خود برخورد میکرد میتوانست تبعات منفی زیادی برای جمهوری اسلامی ایجاد کند. اما حسن طهرانیمقدم معتقد بود ما نیستیم که موشکها را شلیک میکنیم بلکه خداست که این کار را میکند. همرزمانش میگویند با پوست و گوشت و استخوان اعتقاد داشت که «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى». شلیک انجام شد و همان هم شد اولین تجربه موفقیتآمیز تیم تمام ایرانی. بلافاصله پس از این پرتاب رادیو بیبیسی اعلام کرد موشک ایرانی باشگاه افسران عراق را هدف قرار داده و ۲۰۰ نفر کشته شدهاند.
از آن پس ضربات موشکی ایران به عراق تا پایان جنگ 87 بار دیگر ادامه پیدا کرد تا آنکه ماههای آخر جنگ عراقیها در برابر اراده یگان توپخانهای سپاه تسلیم شده و قدری از حمله موشکی به شهرها اجتناب کردند.
جنگ سال ۶۷ تمام شد اما جهاد حسن طهرانیمقدم برای تحقق نابودی اسرائیل ادامه داشت. او باید موشکهایی متناسب با آرمانهایش میساخت. تجربه تحریمهای تسلیحاتی در دفاع مقدس اثبات میکرد ما برای افزایش بازدارندگی کشور از هرگونه تهدید و تهاجم باید بهسمت خودکفایی در صنایع نظامی و موشکی برویم. به همین دلیل بلافاصله یگان موشکی سپاه در سال 68 تبدیل به فرماندهی موشکی شد و حسن طهرانیمقدم و یارانش کار تحقیقات بر روی ساخت موشکهای سوخت جامد و مایع را به موازات هم پیش بردند. جهاد علمی آنها برای نخستین مرتبه با ساخت موشک شهاب1 که نسخه کپی اسکاد بی بود در اوایل دهه 70 به بار نشست. شهاب1 اولین قدم بود اما هنوز تا تحقق رویای ساخت موشکهای دوربرد با هدف دفع خطر اسرائیل فاصله داشت، اما خب تحقق این رویا زیاد طول نکشید. تلاش شبانه روزی حاجحسن و دوستانش زمان تحقق آرمانها را کاهش داده بود. با فرا رسیدن پاییز 77 بیش از یک دهه تلاش طاقت فرسای سردار با ساخت موشک دوربرد شهاب 3 به نتیجه رسید و حالا ما میتوانستیم درصورت نیاز از مرزهای غربی کشور، دشمن صهیونیستی خود را مورد هدف قرار دهیم.
این هم اما پایان کار نبود. حاجحسن فرمان جدیدی گرفته بود و باید مثل همیشه آن را محقق میکرد. وقت آن رسیده بود که علاوهبر برد، روی دقت موشکها هم کار شود.
اوایل خطای موشکها تا هزار متر هم میرسید و از این نقطه همه بسیج شدند تا نقطهزن بسازند. ابتدای کار خطای موشکها به 100 تا 200 متر رسید اما باز هم این عدد راضیکننده نبود و باید خطای موشکها کاهش مییافت. حاجحسن و تیم تحقیقاتیاش چند ماه فرصت خواستند و توانستند تنها طی 6 ماه خطای موشکها را به زیر 10 متر برسانند، اتفاقی که شبیه معجزه بود و هیچکس آن را باور نمیکرد، وقتی تستها با موفقیت انجام شد همه باور کردند که چه شاهکاری صورت گرفته است آن هم برای موشکهای برد بلند! چندی بعد حاجحسن به دقتهای دقیقتری هم رسید و بعد از آن تمام توان و تلاش خود را روی نوع سوخت و ترکیبات آن گذاشت و نهایتا توانست با مجموعهای از دستاوردهای صنعتی که همگی در مرزهای علمی دنیا بودند ایران را از حالتی کاملا وابسته به خودکفایی کامل برساند.
وقتی در آبان 87 از موشک سجیل رونمایی شد روزنامه «شروق» نوشت: «زمانی که مقامات ایرانی آزمایش موفقیتآمیز موشک عاشورا (سجیل) را اعلام کردند در واشنگتن و تلآویو بلوایی به پا شد مبنیبر اینکه موشک جدید ایران از لحاظ تکنولوژی قادر است به هر هدف آمریکایی در شرق اروپا و هر هدف صهیونیستی برخورد و در محل برخورد ویرانی گستردهای ایجاد کند.»
ثمره این مجاهدتها اما تنها برای جمهوری اسلامی ایران نبود، چراکه یکی از مولفههای مدیریت جهادی شهید طهرانیمقدم که مبتنیبر آرمانهای انقلاب اسلامی است نگاه راهبردی و فرامرزی او به مساله مقاومت بود. نگاهی که باعث شد تا موشکهای ایرانی نقش تعیینکنندهای در پیروزی محور مقاومت در دو دهه اخیر برابر مثلث عبری، عربی غربی داشته باشد؛ آن زمان که بخشی از جنوب لبنان تحت اشغال ارتش رژیم صهیونیستی بود و رزمندگان حزبالله با سلاحهای سبک در برابر ارتش این رژیم مقاومت میکردند حاجحسن میگفت، حیف است حزبالله دستش از سلاح موشکی خالی باشد. او میدانست و ایمان داشت اگر مقاومت به سلاح موشکی دسترسی پیداکند، رژیم صهیونیستی قطعا فراری خواهد شد. سرنوشتی که برای این رژیم با تجهیز محور مقاومت در جنگ 33 روزه به موشکهای کوتاهبرد و میانبرد اتفاق افتاد.
درباره نقش حسن طهرانیمقدم در پیروزیهای محور مقاومت در منطقه همین جمله سیدحسن نصرالله کافی است «اگر ما در جنگ 33روزه موفق شدیم به کمک موشکهای ساخته شده توسط ایشان بود. هر زن شیعهای که با امنیت در خیابانهای لبنان قدم میزند مدیون حاجحسن و برکت امثال حاجحسن طهرانیمقدم است.»
اثر تلاشهای طهرانیمقدم بر مقاومت منطقه اما پس از شهادتش هم ادامه پیدا کرد. درست یک سال پس از شهادت این شهید در جنگ 8 روزه غزه آنچیزی که رژیم صهیونیستی را به شکست کشاند راکتهای ایرانی فجر 5 بود، راکتهایی که فناوری آن سالهای قبل به نیروهای مقاومت فلسطینی منتقل شده بود. در اعتراف به این نقش اثرگذار عبدالباری عطوان، روزنامهنگار مشهور عرب در پایگاه خبری رایالیوم نوشت: «ایران همان کشوری بود که مقاومت فلسطین را با تجربه ساخت موشک همراهی کرد و آن را قادر ساخت صاحب موشکهایی شود که بتواند، تلآویو، نتانیا، ایلات و دیمونا را مورد هدف قرار دهد و حدود 4 میلیون اسرائیلی را به پناهگاه بکشاند.» افزون بر این کمک به تجهیز مقاومت به موشکهای ضدزره لیزری کورنیت مانع از ورود تانکهای رژیم صهیونیستی به عمق نوار غزه شد.
سخن به درازا رفت، هرچند هرچه از حاجحسن بگوییم کم است. 9 سال از شهادت حسن طهرانیمقدم میگذرد و این روزها که کشور از امنیت کامل برخوردار است و هر گونه تهدیدی با سیلی سخت موشکهای دقیق و قدرتمند ایرانی پاسخ داده میشود بیشتر از همیشه اهمیت کاری که شهیدحسن طهرانیمقدم و همکارانش انجام داده است معلوم و محسوس میشود. حاجحسن روحت شاد و راهت پر رهرو باد.