به گزارش «فرهیختگان»، گابریل کالدرون پس از سالها حضور در تیمملی آرژانتین و باشگاههای مختلف وارد دنیای مربیگری شد اما تا امروز که وارد هفتمین دهه زندگیاش شده ترجیح داده در کشورش به این کار مشغول نشود و بیشتر در کشورهای حاشیه خلیجفارس به مربیگری پرداخته. آخرین حضور او روی نیمکت پرسپولیس بود و پس از آن فعلا مشغول استراحت است. با این حال معتقد است تیم بعدیاش هم احتمالا در خاورمیانه خواهد بود. او در 60سالگی حضور در کشورهای مختلف را تجربه کرده و بهخوبی انگلیسی صحبت میکند و به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی و حتی عربی هم تا حدودی وارد است. کالدرون در این سالها در شهرهای مختلفی از سویا، پاریس و سیون گرفته تا جده، ریاض، مسقط و تهران زندگی کرده و تجربیات زیادی کسب کرده است. او در گفتوگو با روزنامه «لانیشن» آرژانتین درباره مسائل مختلف صحبت کرده که در ادامه میخوانید.
در این مدت چه چیزی را در ماجراجوییهایتان در سراسر دنیا بهدست آوردید؟
من در سال 1983 آرژانتین را ترک کردم و از آن زمان در دانشگاه زندگی مشغول کسب تجربه بودم. هر دقیقه که در هر کشوری حضور داشتم برایم درس جدیدی بود و نکات تازهای یاد گرفتم. بسیاری از مردم در ابتدا تصور میکنند با شما فرق دارند اما عملا ما هیچ فرقی با هم نداریم. تفاوت زبان و دین مساله اصلی نیست بلکه مهم ارزشهایی است که به آن اعتقاد داریم. شما از طریق فوتبال بهخوبی میتوانید مردم را بشناسید.
در کشورهایی بودید که باید دستورات قرآن رعایت میشد. مانند اینکه مسلمانان 5وعده در روز نماز میخوانند یا اینکه در ماه رمضان روزه میگیرند. چطور با این شرایط کنار میآمدید؟
من بهگونهای رشد کردم که با همهچیز سازگار باشم و این به من اجازه میدهد شرایط دیگران را درک کنم و البته به آن احترام بگذارم. من یاد گرفتم چگونه با مسائل مواجه شوم و راهحل آنها را پیدا کنم. به همین دلیل هیچگاه افسرده نمیشوم یا شکایت نمیکنم. وقتی شما به کشوری میروید باید به آنها احترام بگذارید، خود را با شرایط سازگار کنید و به کار خود ادامه دهید. اگر در این کار موفق شدید بیشک میتوانید با تجربهای بزرگ و بهعنوان انسانی بهتر زندگی کنید.
چرا هیچوقت در آرژانتین مربیگری نکردید؟
هیچگاه انگیزه لازم را برای این کار نداشتم چراکه بهخوبی میدانم در اینجا چه اتفاقاتی رخ میدهد و چه مسائلی وجود دارد؛ بهجز دو یا سه باشگاه که در سلامت کار میکنند و قابل احترام هستند. میدانم سازماندهی فوتبال در این کشور به چه صورت است و همچنین بهخوبی با جو ورزشگاهها آشنا هستم. هواداران همیشه سر شما فریاد میزنند و این چیزی نیست که من دوست داشته باشم.
فکر میکنید مشکل کار کجاست؟
این مسئولیت مدیران است که راهحلی برای مشکلات پیدا کنند. امیدوارم روزی کسی در فوتبال آرژانتین پیدا شود که شیوه کنونی را کاملا تغییر دهد و راهحلی برای این مسائل پیدا کند.
چنین مشکلاتی را در دیگر نقاط دنیا نیز دیدهاید؟
بههیچ عنوان. مثلا من در هیچ نقطهای از دنیا احساس ترس و عدم امنیت نکردم. در کشورهای عربی همیشه احساس امنیت میکردم و کمتر شاهد سرقت و دزدی بودیم. در ایران هم چنین حسی نداشتم و هرگز از چیزی نترسیدم. مردم در آنجا عاشق فوتبال هستند و بسیار مهربان و دوستداشتنیاند.
در چنین کشورهایی معمولا مدیران باشگاهها از شیوخ یا شاهزادهها هستند. آیا برای اینکه شغل خود را حفظ کنید باید امتیازاتی به آنها بدهید و حرفهایشان را گوش کنید؟
صادقانه بگویم فقط دوبار آنها بهجای من تصمیم گرفتند و من هم تیم را ترک کردم. اینکه مربی با رئیس باشگاه صحبت و تبادلنظر کند اتفاقی طبیعی است اما اینکه بخواهند نظرشان را به من تحمیل کنند و در تصمیماتم دخالت کنند اصلا برایم قابل قبول نیست. دوبار این اتفاق افتاد و من استعفا دادم. اگر تیم بازنده شود من مسئول آن هستم به همین دلیل باید در کارم استقلال داشته باشم.
در دنیای کنونی، سختترین کار یک مربی، مدیریت مناسب تیمش است. درست است؟
این بستگی به شخصیت مربی دارد. من هر زمان با مشکلی روبهرو میشدم خودم تصمیم نهایی را میگرفتم. من باید بازیکنانی را به خدمت میگرفتم که چهره ملی بودند اما من اهمیتی نمیدادم. اگر بازیکنان یک مربی صادق و با شخصیت داشته باشند به او احترام میگذارند. حتی اگر بازیکنی مثل مسی در تیم خود داشته باشید. من به صحبتهای همه گوش میدهم اما تصمیم نهایی را خودم میگیرم چون درنهایت مسئولیت تیم با من است.