به گزارش «فرهیختگان»، محمدامین ایمانجانی مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان در یادداشتی در تسنیم نوشت: ویروس کرونا و قتل جروج فلوید که موج گسترده ای از نگرانی و ناآرامی را ایجاد کرد منجر به واکنش هایی میان مردم ایالات متحده شد که در 50 سال اخیر در سطوح داخلی و بین المللی بی سابقه بوده است. در تظاهرات علیه نژادپرستی برخلاف تظاهرات دوران گذشته یک همبستگی چشمگیر میان سفید پوستان و سیاه پوستان نیز بوجود آمده که میدان عمل را برای مدیریت بحران در بخش های آسیب دیده اقتصادی و اجتماعی که به اوج خود رسیده را دشوار کرده است.
آنچه امروز در ایالات متحده مشهود است، کنش و واکنش ها میان مردم و دولت تحت فشار ترامپ است که آثار چالش برانگیز آن بر مناسبات داخلی و بین المللی تاثیر داشته است.
اختلاف دو حزب جمهوری خواه و دمکرات در موضوعات داخلی و خارجی، برون رفت از وضعیت فعلی را بسیار سخت ساخته است. مشکلات بدون راه حل آمریکا که بخش بزرگی از آن نتیجه سوء مدیریت کاخ سفید نیز می باشد، گسل های متعدد سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و حتی نژادی و مذهبی در جامعه آمریکا را فعال کرده اند.
اعتراضات اخیر تنها نتیجه رفتار تبعیض آمیز پلیس با سیاه پوستان جامعه آمریکا نیست ، بلکه حرکتی در قالب نافرمانی مدنی علیه نظام سرمایه داری و تبعیض آمیز آمریکا است که به سمت اهداف و مدیریت متمرکز و تاثیر گذاری در ابعاد داخلی و بین المللی در حال بروز است.
در جامعه مهاجر نشین آمریکا که با نژادها، زبان ها، فرهنگ ها و ادیان مختلف شکل گرفته، بطور طبیعی شکاف های عمیق اجتماعی و فرهنگی تبعیض آمیز همواره وجود داشته اما تلاش مداوم سرمایه داری سفید پوست برای حفظ و پایداری این تبعیض و نابرابری اجتماعی در نهایت موجب شد که ناپایداری های اجتماعی و بی ثباتی داخلی در ایالات متحده شکل ساختاری پیدا کند.
برآیند فشارها و شکاف های اجتماعی چند قرن اخیر در ایالت متحده اکنون نشانگر شکاف های عمیق نژادی، جنسیتی و سرمایه داری است که تا قبل از این در زیر پوشش رونق و شکوفایی اقتصادی نظام سرمایه داری پنهان بود و به نوعی رضایت مندی نیز در اقشار مختلف جامعه آمریکا ایجاد کرده بود.
علاوه بر همه اینها، رویکردی تمسخر آمیز مذهبی ترامپ به عنوان سازنده روسپی خانه ها و قمارخانه ها در مواجهه با اعتراضات که با واکنش تند روحانیون کاتولیک مواجه شد، این نگرانی را ایجاد کرده که آثار مخرب و پیامدهای تحولات اخیر در ایالات متحده فراتر از فرامین و راهبردهای کاخ سفید برای مهار این لجام گسیختگی ها است و حتی هر نتیجه ای در انتخابات پیش رو در 2020 هم نخواهد توانست بر آثار سوءاین ناآرامی ها تفوق یابد.
حتی در صورت پیروزی بایدن در انتخابات بی اعتمادی جهانی ایجاد شده علیه ایالات متحده که ناشی از خطاهای مکرر ترامپ در سیاست های داخلی و جهانی است در فضای داخلی و بین المللی دیگر قابل ترمیم نخواهد شد .
اگر ترامپ دوباره با آرای سفید پوستان و نژاد پرستان آمریکا وارد کاخ سفید شود، ایالات متحده باز هم با دو مشکل اساسی روبرو است. ترامپ 2016 که صحنه سیاسی را در 2020 در عرصه داخلی ایالات متحده برنده شده، در سبد خود با آثار بجا مانده از کرونا و ادامه تظاهرات علیه نژاد پرستی مواجه می شود که در دوران کرونا و تظاهرات هم پاسخی مناسب برای آنها نداشته است.
اکنون دولت آمریکا به عنوان کارگزار بخش خصوصی و سرمایه داران در وضعیت دشوار کرونا و تظاهرات علیه نژادپرستی در شرایطی قرار گرفته که هم باید پاسخگوی سلامت مردم ایالات متحده و هم پاسخگوی وضعیت بد اقتصادی آنها باشد. اگر ترامپ نتواند بر مشکلات داخلی و خارجی آمریکا فائق آید و پیروز انتخابات 2020 گردد، دور از انتظار نیست که آمریکا طی سال های آینده با مهاجرت معکوس مواجه می شود و در فرآیند آن بی شک ایالات متحده سرمایه های عظیم و نیروهای متخصص خود را از دست خواهد داد.
مشکل بزرگتر دیگر آمریکا را هم باید در بی ثباتی در سیاست خارجی جستجو کرد. دولت ترامپ موقعیت جهانی ایالات متحده را با نامتعارفترین و پرخاشگرانهترین شیوههای مرتبط با سیاست جهانی و قدرت محور به چالش کشید و با تئوری «آمریکا نخست» و اتخاذ رهیافت دنیا گریز، سیاست تفرقه بنداز و حکومت کن، انتقادهای دائمی از اتحادیه اورپا، حمایت از برگزیت، زیر سئوال بردن سازمان های جهانی و خروج از معاهدات و توافقات بین المللی به بحران روابط حتی با متحدین راهبردی خود در اروپا و سازمان های جهانی ادامه داد؛ و موجی از بدگمانی و بحران در جهان را به راه انداخت و در نهایت جایگاه جهانی آمریکا را در سطوح بینالمللی آسیب پذیر کرد.
ترامپ با استراتژیست های پاره وقت شرایطی ایجاد کرده که زمینه ساز خستگی کشورهای بزرگ جهان از نظم تک قطبی به رهبری آمریکا شده است. حتی متحدین اروپایی آمریکا در معادلات سیاسی و امنیتی خود این نظم جهانی به جا مانده از جنگ جهانی دوم و دوارن جنگ سرد را پوسیده و زنگ زده تلقی می کنند.
ترامپ پیروز در انتخابات 2020، مطمئنا بازنده انتخابات در عرصه جهانی است. اروپا، چین و روسیه تعاملات جدید برای پایان نظام جهانی تحت رهبری آمریکا را آغاز کرده اند. مقاومت این کشور ها در قبال سیاست های غیر منطقی و راهبردهای موقت دولت ترامپ که منجر به نزاع های میان چین و آمریکا، کرملین و واشنگتن و اختلافات اتحادیه اروپا با ایالات متحده شده؛ اتفاق نظر کشورهای بزرگ و تاثیر گذار را برای پذیرش نظام چند جانبه گرا و حفظ منافع خود آسانتر از سال های دوران بعد از جنگ سرد کرده است.
نوع برخورد بازیگران بزرگ جهانی در قبال دولت ترامپ و تشدید بحران های داخلی و خارجی آمریکا، موقعیت بینالمللی کاخ سفید را به میزانی تضعیف نموده که در مناسبت جدید بین المللی سرفصل های جدیدی برای پر کردن خلاء ناشی از جدالهای سیاسی و اقتصادی در روابط فراآتلانتیکی و مناسبات پر چالش ایالات متحده با چین و روسیه ایجاد شده؛ که در بطن این سرفصل ها پیوندهای الزامآور نظام چند جانبه گرا در حال رشد و پرورش است.
حتی کشورهایی که در نظام قدرت در جهان جزء کشورهای رده دوم محسوب می شوند، درک کرده اند که ایالات متحده و نظم آمریکایی مسلط بر جامعه جهانی در ابعاد مختلف سیاست خارجی و امنیتی به تدریج به سمت ضعیف شدن و افول پیش می رود.
گرایش کشورها به فرهنگهای راهبردی و جهانبینیهای بینالمللی که از فرهنگ هالیوودی متمایز است و نخبگان سیاسی و نظریه پردازن قدیمی فایده محور را که جهان را با تئورهای نخ نما شده زیر میکروسکوپ های خود آنالیز می کنند، کنار می گذارد، در حال تقویت شدن است.
روندهای جدید درقدرت گرفتن قدرتهای نوظهور در آسیا، روابط دوجانبه مبتنی بر نظام تک قطبی به یادگار مانده از جنگ جهانی دوم تحت رهبری آمریکا را چنان دستخوش نوسان کرده که با ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید مناسبات این دسته از کشورهای نوظهور با آمریکا وارد بحرانیترین دوره بعد از جنگ جهانی دوم خواهد شد که در نهایت سرنوشت یکجانبهگرایی و فایده گرایی سرمایه داری به نفع آمریکا را تغییر خواهد داد. اکنون کشورهای جهان با صبوری راهبردی و مقامت حداکثری در قبال آمریکا؛ در انتظار پدیده گذار از نظام تک قطبی نشسته اند.