به گزارش «فرهیختگان»، سیدکمال حیدری در بخش پنجم از گفتوگو با شبکه العراقیه بهسراغ مساله تکفیر رفت و سخنانی را اظهار داشت که بازتاب فراوانی در میان اندیشمندان و حتی مسلمانان و شیعیان سایر کشورها درپی داشت. این نوشتار قصد آن دارد که مدعای اصلی سیدکمال را بررسی کند. پیش از ورود به این بررسی علمی توجه به این نکته ضروری است که بیتردید هر گوینده و نویسندهای در سخنانش هدفی را دنبال میکند، فردی چون سیدکمال نیز نسبتبه وسعت و عمق تاثیر مدعیاتش ناآگاه نیست. شاید به همین علت بود که برخی از اندیشمندان در واکنش به مدعیات سیدکمال بر این جهت تاکید بیشتری کردند.
پیش از بررسی میزان اعتبار مدعای سیدکمال حیدری باید اشاره کنیم که اسلام و کفر در میان اندیشمندان دو معنای اصطلاحی ظاهری و باطنی دارند. کفر باطنی ناظر به ایمان و کفر قلبی است، اما کفر گاه ناظر به وضعیت ظاهری است. چنانکه سیدکمال نیز اظهار داشته است، بنا بر نظریه مشهور فقهای شیعه، هرکسی که ظاهرا و به زبان اظهار اسلام کند و شهادت به توحید و نبوت را بر زبان جاری کند، باید او را مسلمان دانست و احکام فقهی مسلمان را بر وی جاری کرد. اسلام ظاهری موضوع احکام فقهی و مربوط به نحوه رفتار دیگران با او و اموال اوست، اما اسلام باطنی ناظر به ایمان قلبی است که امری باطنی و غیرمشهود است. اسلام باطنی و ایمان قلبی موضوع ثواب و عقاب اخروی است.
در واکنشهای علمی به سخنان سیدکمال، برخی بدون توجه کافی به مدعای کانونی وی بر این سخن تکیه کردند که فقهای شیعه معتقد به اسلام ظاهری سایر فرق اسلامی هستند. اما روشن است که سخنان سیدکمال ناظر به این مساله نیست، بلکه چنانکه در ویدئوی مصاحبه روشن است، مدعای ایشان این است: هذا أقوله بضرس قاطع و أقطع فیما أقول: لایوجد عالم إثنی عشری إلا یحکم بکفر المسلمین جمیعاً باطنا، نعم یختلفون ظاهرا... بحسب الباطن و بحسب الحشر الأخروی و بحسب البعد الکلامی إتفقت کلمه علماء الشیعه علی کفرهم.
مدعای اصلی سیدکمال این است که وی به ضرس قاطع میگوید: «همه علمای شیعه معتقد به کفر باطنی سایر مسلمانان هستند.» این مدعای آقای حیدری از چند جهت مخدوش است: نخست آنکه باید از ایشان پرسید دلیل و مستند این قطع شما چیست؟ آیا جنابعالی که اینگونه با ضرس قاطع ادعا میکنید «هیچ عالمی شیعی وجود ندارد که سایر مسلمانان را کافر نداند» همه کتابهای فقهی و کلامی و تفسیری همه علمای شیعه از فقها، متکلمان و مفسران را بررسی کردهاید؟! لابد استحضار دارید که دامنه علمای شیعه، همه اندیشمندان شیعه در طول 14 قرن اسلام در همه جغرافیای زمین را شامل میشود. چگونه چنین ادعایی کلان آنهم با قاطعیت مطرح میفرمایید؟ دوم اینکه در همین روزها شاهد آن بودیم که برخی اندیشمندان معاصر شیعه همچون حضرت آیتالله سیستانی طبق نقل نماینده رسمیشان اعلام کردند که معتقدند اهلسنت، هم بهلحاظ ظاهری و هم بهلحاظ باطنی مسلمان هستند.
جناب حیدری درحالی ادعای قطع نسبتبه دیدگاه مورد اتفاق همه علمای شیعه میکند که لااقل یک اندیشمند شیعی برجسته همعصر با وی دیدگاهی خلاف مدعای او دارد. ممکن است خواننده محترم بفرمایند حالا چرا اینقدر مته به خشخاش میگذارید؟ فرض کنید ایشان گفتهاند نظر «مشهور علمای شیعه» این است. پاسخ آن است که تحریف حقیقت با همین بزرگنماییها و کوچکنماییها محقق میشود، چنانکه در ادامه نیز خواهیم دید. کسی که بهدنبال کشف و بیان حقیقت است، نباید در یک موضوع حساس مذهبی، بخشی از حقیقت را درشتتر نشان دهد و بخشی دیگر را اصلا مطرح نکند. سوم و مهمتر از همه آنکه گوینده این سخنان چند مساله را با هم درآمیخته است که اگر این مسائل بهدرستی از هم تفکیک شوند، حقیقت روشن خواهد شد. مساله اول موضوع حقانیت و بطلان عقیده است.
اخیرا عدهای مدعی شدهاند که بنابر اعتقاد برخی علمای شیعه که در کتب کلامی متعدد آمده است، در میان مذاهب مختلف اسلامی، تنها مذهب شیعه اثنیعشری برحق است.
مساله دوم موضوع نجات اخروی است. بنابر اعتقاد شیعه، قلمرو نجات اخروی گستردهتر از قلمرو حقانیت است. بر این اساس، افزونبر شیعیان واقعی -و نه اسمی و ظاهری- که دارای ایمان باطنی هستند، برخی دیگر نیز از اهل نجاتند.
بهطور کلی، آنان که قائل به معتقدات شیعه نیستند، به سه دسته تقسیم میشوند:
دسته اول آنان که حقانیت باورهای شیعی برایشان روشن شده، اما از سر عناد با حقیقت بدان ایمان نیاوردهاند.
دسته دوم آنان که حقیقت برایشان روشن نشده است و گرچه از سر نادانی در دامان کفر درافتادهاند، اما در این جهل گناهکار و مقصرند.
اما دسته سوم آنان که گرفتار جهل به حقیقتند و در این جهل مقصر نبودهاند، بلکه بهعلت شرایط خاص زمانی و مکانی از کشف حقیقت و ایمان به آن بازماندهاند.این سهدسته نسبتبه ثواب و عقاب اخروی یکسان نیستند. کافران عالم به حقیقت و جاهلان مقصر، همچنان که اعتقادشان باطل بود، گرفتار عذاب اخروی خواهند بود، اما قاصران گرفتار جهل -که در ادبیات قرآنی مستضعف خوانده میشوند- بهرغم ایمان به بعضی عقاید نابحق/نادرست، در آخرت گرفتار عذاب نخواهند شد. بر این اساس، خطای بزرگ جناب حیدری روشن میشود. ایشان بدون دلیل و به نادرستی «کفر بهحسب باطن» را با «کفر بهحسب حشر اخروی» یکی گرفتهاند، درحالیکه چنان که توضیح دادیم، هر کفر باطنی مستلزم عذاب اخروی نیست.
مساله سوم، نحوه رفتار شیعیان با پیروان سایر فرق اسلامی است.
جناب حیدری در سایر سخنان خود ادعا کردهاند که دیدگاه کفر باطنی پیروان سایر مذاهب، سر از «داعشیگری شیعی» درمیآورد و بنابر این نظریه، مساله «تقریب مذاهب» امری تصنعی و تنها برای ظاهرسازی است، چراکه تقریب بین کافر و مسلمان معنا ندارد. پاسخ این بخش از مدعیات جناب حیدری نیز روشن است. همچنانکه برحق دانستن اعتقاد شیعی مستلزم انحصار نجات اخروی در پیروان مذهب حق نیست، بلکه برخی از پیروان سایر مذاهب نیز از نجات بهرهمند خواهند شد، حقانیت شیعه و بطلان سایر مذاهب مستلزم آن نیست که شیعیان با پیروان سایر مذاهب با خصومت و ستیز رفتار کنند. و این موضوع مستلزم برپایی جنگ و کشتار نیست، بلکه شیعیان میتوانند نهتنها با سایر مسلمانان، بلکه با پیروان سایر ادیان (اهل کتاب) و حتی بیدینان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند. یک عالم شیعی باوجود آنکه برخی اعتقادات اهلسنت را صحیح نمیداند، هرگز فتوا به تیغ کشیدن بهروی آنها نمیدهد، بلکه -چنانکه خود سیدکمال هم گفته- براساس اسلام ظاهری رفتار میکند. پس «داعشیگری شیعی» جعل ذهنی جناب ایشان است. تقریب مذاهب نیز بههیچروی امری تصنعی و صوری نیست، بلکه علمای شیعه با اندیشمندان سایر مذاهب، خصومت و دشمنی را کنار نهاده، به گفتوگوی منطقی و اخلاقی مینشینند تا پس از رفع سوءتفاهمها از باورهای یکدیگر و کنار گذاشتن نسبتهای ناروا، سخن و دیدگاه یکدیگر را بهدرستی فهم کرده، سپس از صحت و سقم آن بحث کنند. در سرانجام این مباحثه علمی، اگر یک طرف حقانیت مدعای خود یا بطلان مدعای طرف مقابل را اثبات کرد، چنانکه طرف مقابل حقیقت را پذیرفت که دیگر نزاعی در میان نمانده و تقریب بهنحو کامل صورت گرفته است، اما اگر طرف مقابل نپذیرفت، همچنان باوجود اختلافنظر علمی و عقیدتی، زندگی مسالمتآمیز با یکدیگر ادامه مییابد. حاصل آنکه، سخن باطل تنها نفی حق نیست؛ برجستهتر کردن بخشی از یک حقیقت و نادیده گرفتن بخشی دیگر نیز تحریف حقیقت است و هر تحریفی باطل است.
* نویسنده: مهدی عبداللهی، عضو هیاتعلمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران